رویداد یلدای کارآفرینان استارتآپی سال ۱۳۹۸ بنابر یک رسم چهارساله روز ۲۷ دی در تالار همایشهای وزارت کشور برگزار شد. یکی از برنامههای این رویداد اجرای پنل در مورد اقتصاد دیجیتال و اقتصاد سنتی ایران، مشکلات و چالشها (قطعی اینترنت، تحریمها و…)، راه برونرفت از آن، تامین منابع مالی استارتآپها در سال ۹۹ و آینده ورود شرکتهای اینترنتی به بورس بود. این پنل با حضور محسن جلالپور و پدرام سلطانی رئیس و نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران، علی وحدت، مدیرعامل صندوق نوآوری و شکوفایی، حمید محمدی بنیانگذار دیجیکالا و حسام آرمندهی بنیانگذار کافه بازار و با مدیریت شهرام شریف دبیر گروه دیجیتال روزنامه «دنیای اقتصاد» برگزار شد.
به اعتقاد جلالپور و سلطانی که به تعبیری نماینده اقتصاد سنتی در این پنل هستند، اقتصاد سنتی عملا از نظر مدل کسبوکار از اقتصاد دیجیتال عقب مانده بوده و در واقع، بهرهوری اقتصاد دیجیتال برگ برنده استارتآپها است. با این حال، این کسبوکارهای نوپا همانند همتایان سنتی خود با مسیر پر فراز و نشیبی اعم از فقدان سرمایهگذار یا عدم همراهی دولت برای رشد و توسعه مواجهند. اما محمدی و آرمندهی که از تجربیات خود از فعالیت اقتصاد دیجیتال در این پنل صحبت کردند، نوید رشد استارتآپهای شناخته شده قدیمی را دادند و اینکه این استارتآپها دیگر بالغ شده و ماهیت یک شرکت را پیدا کردهاند و حتی آمادگی ورود به بورس را دارند. با این حال، عدم حضور علی صحرائی، مدیرعامل بورس تهران در این پنل، بهرغم اینکه دعوت شده بود، باعث شد سوالات پیرامون برنامههای دولتی برای پذیرش شرکتهای دیجیتالی در بورس بیپاسخ بماند. در این میان، وحدت، تنها نماینده دولت در پنل نیز از برنامههای دولت برای پرداخت تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان گزارش داد. از نظر شریف، اکوسیستم استارتآپی کشور در حال حاضر با حلقههای مفقوده مانند حضور کمرنگ شتابدهنده یا سرمایهگذاران خصوصی مواجه شده است، در حالی که چنین وضعیتی قابل انتظار نبود و این اکوسیستم در سالهای ابتدایی شکلگیری وضعیت بهتری داشت. البته در این میان، شاهد رشد و بلوغ شرکتهای استارتآپی بودهایم که از آنها میتوان بهعنوان نمونههای موفق یاد کرد. با این حال، این استارتآپها هم هنوز به یک نقطه ثبات برای تشویق سرمایهگذاران جهت ورود به این عرصه نرسیدهاند.
وی در ادامه از جلال پور، عضو سابق اتاق بازرگانی ایران، خواست درباره این فضا و شرایط فعلی بخشهای اقتصادی و تاثیر آن روی اقتصاد دیجیتال توضیح دهد. به گفته جلالپور، در شرایط امروز مجموع اقتصاد کشور از بیبرنامگی و تصمیمات نادرست و نابخردانه که وضعیت ناگوار بر اقتصاد حاکم کرده، رنج میبرد. مسلما بخش استارتآپی در این وضعیت مستثنی از سایر بخشها نیست. از طرفی این کسبوکارها به خاطر نوپا بودن، بیش از سایر کسبوکارها در رنج هستند. به هر حال، کل اقتصاد امروز گرفتار تصمیمات و سیاستگذاریهای نادرستی است که خصوصا در سالهای اخیر خیلی پررنگتر شده است. برخلاف آنچه تصور میشد در سالهای بعد از ۹۲ شرایط به سوی ثبات بیشتر و فضای مناسبتر کسبوکار پیش برود، چنین نیست. در این میان، فضای کسبوکارهای سنتی با توجه به تجربه فعالیت که در این سالها داشته به هر حال توانسته جایگاهی را پیدا کند، اما کسبوکارهای نو که هنوز خیلی هم در کشور طرفدار ندارد، در فضای امروز اقتصادی ما بین تصمیمگیران و حکمرانان جایگاه مطلوبی برای آن تعریف نشده است.
در واقع، اقتصاد ما بهگونهای است که عده خاصی از منابع و منافع و هر آنچه که در طول این دههها بوده بهرهبرداری کردند و نگرانند که این مجموعه کارهای نو مانع و توقفی در کارهایشان ایجاد کند. مسلما استارتآپها در شرایط سختتری هستند. البته چهار دهه گذشته که کسبوکارهای سنتی فعلی در حال شکلگیری بودند با چنین چالشهایی مواجه بودند. این کسبوکارها هرچند توانستند آن مسیر سخت را پشت سر بگذارند، اما در حکمرانی و تغییر فضای رویکرد کشور تاثیرگذار نبودهاند. به گفته جلالپور، نهادههای تولید در اقتصاد سنتی، زمین، نیروی کار و سرمایه بوده که در اقتصاد دیجیتالی زمین به مؤلفه زمان تبدیل شده و اطلاعات و فناوری جای نیروی کار را گرفته است. این اقتصاد دیجیتال برای خلق ارزش نیاز به بستر دیگری دارد که اصلیترین آن، اینترنت است. اما در کشور وضعیت اینترنت روشن نیست و بعضا بحث اینترنت ملی مطرح میشود در حالی که اصلیترین نیاز است. در حالی که این نهادههای لازم وجود نداشته باشد، سرمایه هم مثمرثمر نیست. در حال حاضر، سرمایهگذاری به کمترین میزان رسیده و این کمبود سرمایهگذاری آفت است چراکه به تبع این کمبود رشد اقتصادی حاصل نمیشود. بهرهبرداری از اقتصاد دیجیتال نیاز به بسترهای لازم دارد. از طرفی، برای توسعه این بخش باید رویکرد حاکمیت اصلاح شود و به بخش خصوصی اعتماد کند.
اعضای سابق هیات رئیسه اتاق بازرگانی انگیزه خود از حضور در این پنل و رویداد استارتآپی را به شکلی برای حمایت از اکوسیستم این کسبوکارهای نوپا اعلام کردند. اما سوالی که مطرح میشود این بوده که تا چه حد فضا برای رشد و توسعه استارتآپها در ایران وجود دارد. در این راستا، سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران ، مطرح کرد: استارتآپها نیز مانند کسبوکارهای سنتی با چالشهایی مانند محدودیت نیروی کار به خاطر مهاجرت، نوسانات ارزی، رکود و کاهش قدرت خرید روبهرو هستند. تفاوت اقتصاد سنتی با اقتصاد دیجیتال این است که اقتصاد سنتی عملا از نظر مدل کسبوکار از اقتصاد دیجیتال عقب مانده است. در این میان، کسبوکاری موفق بوده که توانسته همراه با انقلابهای صنعتی توسعه پیدا کند و کسی که از آنجا مانده متضرر شود. البته اصولا نگاه حاکمیت به بزرگ شدن بخش خصوصی و بنگاههای اقتصادی نیز یک نگاه توأم با احتیاط و نگرانی است. استارتآپها چون مسیر رشدشان بسیار سریعتر از کسبوکارهای سنتی بوده ترس و نگرانی را بیشتر به وجود آورده است. تا زمانی که این قدرت تحولپذیر نشود نمیتوان امیدی به توسعه داشت. باید تلاش کنیم این تغییر تفکر در حاکمیت ایجاد شود که اقتصاد را به دست بخش خصوصی و استارتآپها بدهد و از اینکه آنها در اقتصاد حضور داشته باشند نگران نباشد.به اعتقاد سلطانی، استارتآپها باید بتوانند با تکیه بر سرمایه شخصی و سرمایهگذاران خصوصی رشد کنند و نباید به منابع مالی دولت متکی شوند؛ چراکه دولتها راهبرد اقتصادی ندارند، در امتداد یکدیگر کار نکرده و رویکرد توسعهای ندارند. به اکوسیستم استارتآپی هشدار داده میشود این تجربه تلخ را تکرار نکنند. نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در کشور منفی است، سرمایهگذاری منفی است و انجام نمیشود و این وضعیت در سرمایهگذاری ریسکپذیر بدتر است. البته در این میان تعدادی از شتابدهنده یا سرمایهگذاران ریسکپذیر شکست خوردند اما نگرانکننده نیست. بههرحال، از دل همین شکستها، سرمایهگذاران ریسکپذیر و شتابدهنده موفق بیرون میآید که موفق بوده و میتوانند پرتفوی خود را در شرایط سخت مدیریت کنند.
محمدی، بنیانگذار دیجیکالا نیز معتقد است که یک مقایسه ساده بین اقتصاد دیجیتال ایران با چین میتواند نشان دهد ما در چه وضعیتی هستیم. برای نمونه، GDP چین ۳۰ برابر ایران است، درحالیکه این مقایسه به فعالیت علی بابا بهعنوان رهبر بازار تجارت الکترونیکی چین با ایران میرسد، این رقم در خوشبینانهترین حالت ۸۰۰ است. این آمار حاکی از رشد و توسعه شرکتهای دیجیتالی در اقتصاد این کشور است. البته این در حالی بوده که بیش از ۹۰ درصد اندازه کسبوکار علیبابا در بازار چین است و در واقع، این شرکت برای رشد در بازارهای بینالمللی فرصت زیادی دارد، به ویژه که ضریب نفوذ خردهفروشی آنلاین در چین رو به توسعه بوده و تقریبا ۲۰ برابر ایران است. در واقع، هنوز راه خیلی زیادی است که این کسبوکارهایی که بعضا حتی بهنظر میرسد زیادی بزرگ هستند و دنیا را متحول کردند، رشد کنند. با این حال، دستاندرکاران، چارهای ندارند جز اینکه اجازه دهند این کسبوکارها حتی ولو در ابعاد ملی رشد کنند.
به اعتقاد آرمندهی، بنیانگذار کافه بازار، استارتآپهای موفق در کشور اشکال مختلف مشکلات را تجربه کردند و به نحوی با آن کنار آمدند، اما حساسیتها نسبت به این کسبوکارهای نوپا باعث شده ریسک بازار مالی استارتآپها بالا برود. درواقع، فکر میکنم بخشی زیادی از سرمایههایی که در دو سال اخیر و احتمالا ماههای پیش رو از این بخش دریغ شده، به خاطر همین ریسکهای تحمیلی به صنعت ما برمیگردد. در این میان، اتفاقات اخیر از طرف سیاستگذاران، مانند همین غیبت مدیرعامل بورس تهران در این پنل، باعث ترس سرمایهگذاران برای ورود به صنعت کسبوکارهای اینترنتی میشود. این ترس و مقاومت برای ورود به این صنعت در حالی است که ارزش بازار شرکتهای دیجیتالی مانند فیس بوک چند برابر کل بورس ایران بوده و این خیلی ناراحتکننده است. البته اینکه استارتآپها به بازار بورس احتیاج دارند یا بازار بورس به آنها، جای بحث دارد. به هر حال، حضور استارتآپها در بورس باعث میشود این بازار سرمایه از سمت صنایعی مانند معادن و فلزات که غیرمولد بوده و ارزشی خلق نمیکنند و صرفا کار جابهجایی انجام میدهند، به سمت فعالیتهایی حمایت شود که از طریق فکر، نوآوری و خلاقیت ارزش خلق میکنند. هرچند در این میان، ممکن است ایراد به صنعت استارتآپها وارد باشد که بازار سرمایه را با نقاط قوت و ضعفش آشنا نکرده است. اما سازمان بورس نیز استقبالی از این موضوع نکرده است.
یکی از موضوعاتی که شریف در این پنل مطرح کرد، نقد به عملکرد دولت در نقش تسهیلگری در اکوسیستم استارتآپی کشور بود و سوالاتی که در این میان مطرح بود، شکل ترکیب شیوههای تامین منابع دانشبنیانها و استارتآپها از سوی دولت بود. در این خصوص، وحدت، رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی گفت: این صندوق بهعنوان بخشی از دولت قرار بوده بخش تامین مالی شرکتهای دانشبنیان را انجام دهد. سال گذشته نزدیک به ۹۰۰ هزار میلیارد تومان سیستم بانکی وام داده که معمولا چیزی حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آن پول تازه (Fresh Money) نیست. برآوردی از پولهایی که از بازارهای غیررسمی در اکوسیستم استارتآپی آمده ندارم. صندوق نوآوری نیز دو هزار میلیارد تومان به شرکتهای دانشبنیان تزریق منابع کرده است. تجربیات قبلی نشان داده ورود مستقیم دولت برای سرمایهگذاری ورود مناسبی نیست. دولت در حال حاضر دو ابزار دارد؛ نخست صندوقهای پژوهش و فناوری و دوم صندوقهای جسورانه بورسی. دولت از پول خود برای تشویق سرمایهگذاران خصوصی استفاده میکند. به صندوقهای پژوهش و فناوری تسهیلات و خط اعتباری داده شده است. آنها از وجه تسهیلات خود میتوانند به استارتآپها کمک کنند. به ۱۷ صندوق نزدیک به ۴۰۰ میلیارد تومان تسهیلات و ۱۵۰۰ میلیارد تومان خط اعتباری داده شده است. آنها نیز ۸۵ درصد پول را به اکوسیستم تزریق کردند. مرتب هم نظارت بر این وجود دارد که این تزریق انجام بگیرد چراکه در غیر این صورت مرحله بعدی سرمایه اعطا نمیشود.
ورود به بورس
به اعتقاد محمدی، بنیانگذار دیجیکالا، ورود استارتآپهای موفق به بورس بستگی به رگولاتوری و مقررات سازمان بورس دارد. با این حال، در شرایط موجود کار سختی بوده چراکه این ورود مستلزم تغییر در ذهنیت و رویکرد تصمیمگیرندگان بهویژه سازمان بورس است. بنابر مقررات فعلی، شرط ورود شرکتها به بورس، سودآوری یا ارزیابی دارایی اعم از زمین و ساختمان است. در حالی که شاخصهای بررسی شرکتهای تکنولوژی متفاوت است. در واقع، رویکرد در شرکتهای تکنولوژی فضای رشد بوده، نه سوددهی. بنابراین، نباید با شرکتهای سنتی مقایسه شوند. باید با شاخصهایی مانند رشد و نفوذ در زندگی مردم مقایسه شوند. هرچند شاخصهای مالی هم مهم است اما باید قدری اصلاح شود. در حال حاضر شاهدیم، شش شرکت نخست بورس نیویورک از جنس تکنولوژی هستند، این در حالی است که هنوز سود چشمگیری ندارند. استارتآپهای بزرگ کشور در حالحاضر میتوانند وارد بورس شوند و به پول دولت هم نیاز ندارند. فقط باید شرایط لازم ایجاد شده و مسیر برای آنها هموار شود. در نهایت خود مردم تصمیم میگیرند که آیا این سهم را بخرند یا خیر. از نظر آرمندهی، بنیانگذار کافه بازار، نیز شرط سوددهی برای ورود شرکتها به بورس منطقی نیست و باید اصلاح شود. از طرفی، بهرهبرداری از ظرفیتهای بازار سرمایه برای توسعه اکوسیستم استارتآپی نیاز به همراهی مدیران بورس هم دارد زیرا استقبال مدیران سازمان بورس و ایجاد شرایط لازم، اعتماد را بیشتر میکند. راهی گشوده میشود که بقیه استارتآپها بتوانند رشد و توسعه پیدا کنند. بورس معمولا از شرکتها انتظار شفافیت دارد و ما این را میپذیریم تا برای جلب اعتماد بیشتر ارائه دهیم. نتیجه همه این اصلاحات هدایت سرمایه و نقدینگی از بخش غیرمولد اقتصادی یا بازارهای خودرو، طلا و ارز بهسوی بخشهای مولد و ارزشآفرین خواهد بود.