برای اینکه بتوان فضای مجازی را در خدمت دولت اسلامی قرار داد، لازم است برخی پیشفرضها را درباره سرویسهای مهم فضای مجازی تغییر دهیم. امروز علاوه بر اینترنت ملی به اینترنت بومی هم نیاز داریم. اینترنتی که سرویسهای اولویتدار در آن متناسب با نیازهای بومی طراحی شده باشد.
انقلاب اسلامی ایران محصول یک حرکت بزرگ مردمی بود، حرکتی که مردم در آن برای اقامه قسط قیام کردند. در ادامه این راه، خود مردم باید ارکان جامعه را به دست گرفته و علاوه بر حرکتهای سیاسی مانند انتخابات و تظاهرات، حرکتهای نظامی مانند بسیج و نیز بحرانهایی مانند سیل و کرونا، در حرکتهای اقتصادی و اجتماعی نیز حضور تعیینکننده داشته باشند. امروز دولتهای مختلف دنیا نتوانستهاند فضای پیچیده کنونی را مدیریت کنند و شرکتهای خصوصی نیز با اولویت قرار دادن سود و منفعت مالی خود، از پسِ مدیریت مردم و هدایت به سمت صلاح و خیر برنیامدهاند.
در این میان اگر مردم، نه به عنوان مصرفکننده بلکه به عنوان متولی تمامی امور و به عنوان عنصر اصلی و اساسی، کار را به دست گیرند و جمعیتی از آنان جلوتر حرکت کرده و ذیل آرمانهای تعالی بخش، مسیر را برای دیگران باز کنند، دنیا طریق دیگری را طی خواهد نمود. وگرنه نه از شرکتهای بزرگ تجاری کاری برخواهد آمد و نه از دولتها.
مدلی مانند اربعین، نمونهای از حرکتهای مردمی حقیقی است. هیچ دولت و شرکتی توانایی تغییر در افکار یا قلوب جمعیتی بیست یا سی میلیونی را ندارد و نمیتواند آنها را از نقاط مختلف دنیا جهت قیام دور هم جمع کند و چنین مراسمی بزرگی را از لحاظ فرهنگی و اقتصادی مدیریت کند.
هماکنون، انقلاب اسلامی به مرحله دولت سازی رسیده است. در دورههای مختلف، رهبر معظم انقلاب بارها در رابطه با ویژگیهای دولت اسلامی نکاتی را ابراز داشتهاند. در نگاه ایشان، دولت باید جامعه اسلامی را تحقق بخشد. در واقع دولت نباید یک تشکل خاص جدای از مردم باشد بلکه وظیفه آن پشتیبانی از حرکتهای مردمی است. ایشان در سخنانی تاکید داشتند «مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعه اسلامی را تحقق ببخشد.»[1] لذا دولت اسلامی باید ویژگیهای جامعهسازی را در خود داشته باشد آن هم با معیارهای اسلامی. «جامعهای که مردم در آن، در اداره کشور، در آینده خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند» چیزی که امروز متاسفانه در کشور دیده نمیشود. در نگاه رهبری اصلاً «دولت اسلامی، یعنی سازوکارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد آن جامعه اسلامی» در واقع تصور دولت اسلامی بدون جامعه اسلامی امکانپذیر نیست.
حرکتهای مردمی از ابتدای انقلاب در حوزههای اجتماعی و فرهنگی تا به امروز ادامه داشته و طی سالهای اخیر حرکتهای جدیدی در بخشهای اقتصادی، آموزش و سلامت نیز دیده میشود که البته دولتها نتوانستند نسبت خود را با این حرکتها روشن کنند و گاه در برابر این حرکتها قرار گرفتهاند. نکته مهم این است که این جریانات نیز نباید رخنهپوش دولت مدرن باشند بلکه باید خودشان دولتساز باشند.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم اشاره داشتند که انقلاب اسلامی وارد دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی شده است. ایشان در سخنرانی دیگری[2] تاکید داشتند که ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم. رهبر معظم انقلاب، در تبیین زوال تمدن غربی و حرکت جهت ایجاد تمدن اسلامی و جامعه اسلامی، به لزوم روی کار آوردن یک دولت جوان و حزباللهی و نیاز کشور به ایجاد حرکتهای مردمی در عرصههای مختلف با تعبیر «یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط» اشاره کردند و تاکید داشتند این حرکت باید از ویژگیهایی برخوردار بوده و در 9 عرصه مانند فرهنگی، اقتصادی، اطلاعاتی، علمی و اجتماعی ورود کند. ایشان تاکید دارند که راهاندازی این حرکت عظیم در جامعه، کار دولت نیست و لایههای میانی جامعه باید آن را ایجاد کنند. «این تمرکز، این ایجاد برنامه کار، پیدا کردن راهکار، ارائه راهکار، برنامهریزی، به عهده چه کسی است؟ این به عهده جریانهای حلقههای میانی است. این، نه به عهده رهبری است، نه به عهده دولت است، نه به عهده دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهده مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم.» در ادامه، ایشان تاکید دارند که نسل جوان متعهد، از خروجی این حرکتها، به عرصه مدیریت کشور کشیده میشوند.
در واقع دولت اسلامی در خدمت حرکتهای مردمی است و از آن طرف، این حرکتهای مردمی، مدیر تولید خواهند کرد. با این تفاصیل، دولت اسلامی باید حرکتهای مردمی را به رسمیت بشناسد و کار را به آنها بسپارد و در جهت توسعه آن تلاش کند، چیزی که امروز در کشور به صورت جدی مشاهده نمیشود.
اما ظرفیتهای فضای مجازی در راستای این دولتسازی و جامعهپردازی چیست؟ فضای مجازی آنطور که همگان میپندارند، متشکل از شبکههای اجتماعی، پیام رسانها، سایتهای اشتراکگذاری عکس و فیلم، سایتهای خبری، موتورهای جستجوگر و نقشههای راهنما، سرویس تاکسی اینترنتی و فروش کالای دستدوم و فروشگاههای اینترنتی است؛ اما نکته مهم این است که بخشهایی از فضای مجازی در نگاه سیاستگذاران و فعالین بخشهای خصوصی و مردمی مغفول مانده است. گرچه در همین سرویسهای مرسوم نیز بومیسازی و راهاندازی سرویسهای داخلی و خودکفایی و قطع وابستگی از خارج محقق نشده است، اما باید توجه داشت که سرویسهای مورد نیاز کشور، چیزی بیشتر و فراتر از سرویسهای مشهور غربی است که در دنیا رایج شده است.
این سرویسها، خدماتی است که با توجه به سیاستگذاری آمریکا جهت نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کشورهای دیگر توسعه یافته است. کشورهای غربی مانند آمریکا برای شکستن ساختارهای فرهنگی و روابط اجتماعی دنیا و ایجاد روابط خارج از چارچوب و جایگزین کردن سلبریتیها و برندهای خود به جای تاثیرگذاران فکری و فرهنگی و اقتصادی کشورها، نیاز به شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام داشته است. همچنین برای مسلط کردن سیاستهای رسانهای خویش به سایتهای اشتراکگذاری فیلم مانند یوتیوب و نیز برای تسلط بر مدیریت بخشهای حمل و نقل کشورهای دنیا به سرویسهایی مانند نقشههای آنلاین و تاکسیهای اینترنتی احتیاج داشته است.
توسعه مدلهای بومی این سرویسها در ایران، امری واجب و ضروری است، اما آیا انقلاب اسلامی برای پیشرفت کشور خصوصاً در دوره دولت سازی، آن هم دولتی که قادر به تولید جامعه اسلامی و تمدن اسلامی باشد، تنها به همین سرویسها نیاز دارد؟
به نظر میرسد بخشهایی از ظرفیت فضای مجازی، هنوز مغفول مانده است. بخشهایی که قابلیت ساماندهی و رشد حرکتهای مردمی در سطح وسیع را دارا میباشند. برخی از فروشگاههای آنلاین در آمریکا و کشورهای دیگر، محلی برای رشد و توسعه شرکتهای خصوصی تولید و توزیع، مخصوصاً برندهای مطرح و نیز صنایع مختلف مانند صنایع الکترونیکی است که در نهایت منجر به بزرگ شدن یک یا چند شرکت بزرگ فروش اینترنتی و در ادامه، فروش محصولات چند برند و شرکت بزرگ خواهد شد.
در حالیکه، در صورت توسعه تولیدات مردمی و حرکت دادن مردم به سمت تولید، نیاز به پلتفرمهایی برای افزایش تولید و تسهیل توزیع این محصولات احساس خواهد شد. سایتهای ایرانی مانند "میدون" یک پلتفرم حمایتی برای تولیدکنندگان مردمی است که به آنها آموزش میدهد چه طور با کمترین امکانات میتوان تولیدات دامی و کشاورزی را راه اندازی کرد و یا نرم افزار "باسلام" سعی داشته بازاری برای فروش بیواسطه محصولات مردمی ایجاد کند. در حوزه اقتصادی نیز یکی از بانکهای کشور تلاش داشته با راهاندازی سامانهای آنلاین، پلتفرمی برای صندوقهای قرض الحسنه در سراسر کشور ایجاد کند.
در همین زمینه پلتفرمهای مردمی مختلفی در دنیا راهاندازی شده که مطالعه آنها میتواند ایدههای جدید برای طراحی سرویسهای بومی متناسب با نیاز کشور ارائه دهد. به عنوان مثال سایتهایی مانند Kiva در آمریکا افراد نیازمند برای راهاندازی شغل یا توسعه کسب و کار را برای پیدا کردن سرمایهگذار یا دریافت قرض معرفی میکند. یا پلتفرمهای دیگری مانند peerby در هلند به مردم این امکان را میدهد که اجناس خود را به یکدیگر قرض دهند (البته با دریافت پول). معرفی سرویسهای داخلی یا خارجی فوق، به معنای تأیید آنها نیست بلکه نمونههایی است که به وسیله آن بتوان به بحث پلتفرمهای مردمی پرداخت. شاید لازم باشد نمونههایی از این سرویسها اصلاح شده و طراحی نمونههای داخلی آن، در اولویت حمایت دولت قرار گیرد.
متاسفانه در برخی موارد، این سرویسها، خودشان تبدیل به یک شرکت خصوصی عظیم میشوند. غایت پلتفرمهای مردمی نباید تبدیل شدن به یک بنگاه اقتصادی یا گاو شیرده برای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر باشد. در این صورت مشاهده میشود که سرویسهای اینترنتی پس از تسخیر بازارهای نو، با روشهای مختلف مانند دامپینگ، به جای خدمترسانی، تبدیل به غول تجاری و اقتصادی میشوند و ضدمردم عمل میکنند.
بحث دیگر، راهاندازی سرویسهایی برای توسعه نظارتهای مردمی بر محتوا و فرایندها چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی و سطح کشور است تا مردم بتوانند تخلفات را به صورت دقیق گزارش و پیگیری کنند که نمونههای آن در کشورهای مختلف وجود دارد.
همانطور که اشاره شد برای اینکه بتوان فضای مجازی را در خدمت دولت اسلامی قرار داد، شاید لازم باشد برخی پیشفرضها را در خصوص سرویسهای مهم فضای مجازی تغییر دهیم. امروز علاوه بر اینترنت ملی به اینترنت بومی نیز نیاز داریم. اینترنتی که سرویسهای اولویتدار در آن متناسب با نیازهای بومی خودمان طراحی شده باشد. به عنوان مثال؛ پلتفرمهایی که در خدمت حرکتهای جهادی قرار گیرد. علاوه بر این باید به طراحی زیرساختها و خدمات جدیدی در فضای مجازی بپردازیم که با تغییرات تمدنی خودمان تناسب داشته باشد، بخشهایی که هنوز در فضای مجازی در دنیا به کار گرفته نشده است.