یک کارشناس و مشاور تحول دیجیتال، ضرر و زیان از دست رفتن و عقب افتادن کشور در حوزهی تحول دیجیتال در مقایسه با کشورهای همردهی ایران در جهان را دهها میلیارد دلار ارزیابی کرد.
ایمان برادری، بنیانگذار شرکت مشاوره مدیریت دیجی وایز (Digiwise)، که سابقهی همکاری با شرکتهای مطرح مشاورهی دنیا همچون «دیلویت» (Deloitte) و تجربهی پیادهسازی طرح تحول دیجیتال در برخی سازمانهای بزرگ کشور همچون بانک ملی ایران را در کارنامهی خود دارد، در گفتگو با ایلنا از عزم ملی کشورهای در حال توسعه همچون هند، ترکیه و برزیل برای تغییرات بنیادین در کشور خود با استفاده از ساختارهای علمی و جهانیِ تحول دیجیتال و همزمان از دست رفتن فرصت های دیجیتال برای ایران سخن گفت.
وی در این گفتگو، در خصوص طرحهای در دست تدوین و یا اجرا شدهی تحول دیجیتال یا Digital Transformation در کشور گفت: «متاسفانه در کشور، عزم راسخ و برنامهی مدونی برای تحول دیجیتال در سازمانها، دولت و شرکتهای بزرگ وجود ندارد. به همین جهت فرصت بزرگی که میشد از آن برای رشد و توسعهی کشور و رقابت در عرصهی جهانی استفاده کرد، به سرعت در حال از دست رفتن است.»
ایمان برادری در این زمینه افزود: «از دو دهه پیش با ظهور اینترنت در کشور، هر ساله با شعارهای رنگارنگ بسیاری در خصوص دولت الکترونیک، سازمان الکترونیک و طرحهای مشابه روبرو هستیم، اما دستاوردی که شاهد آن هستیم این است که دولتها بدون دارا بودن یک معماری صحیح و جامع، نگاه کلاننگر و بلندمدت، تعدادی پروژه با ظاهری جذاب که میتوان بر روی آن تبلیغات زیادی انجام داد را تعریف میکنند، ولی این پروژهها معمولا دستاورد چندانی ندارند و در دولت بعدی نیز اکثر این برنامهها متوقف میشوند، چون جز اولویتهای دولت بعدی قرار نمیگیرند. با این روند، متاسفانه علاوه بر اینکه از کشورهای توسعهیافته و پیشرفته در حوزهی دیجیتال روز به روز عقبتر قرار میگیریم، حتی مزیت رقابتی در حوزه دیجیتال در منطقه هم نخواهیم داشت و همین مساله باعث شده است تا در ایران شاهد یک اقتصاد پویا و منسجم مبتنی بر فناوری اطلاعات و دیجیتال نباشیم.»
مفهوم تحول دیجیتال و فرصت از دست رفته در سایه عدم برنامهریزی
بسیاری از کارشناسان فرصت ایران برای تحول و جهش اقتصادی در سایهی اقتصاد دیجیتال را بسیار ارزشمند دانسته و با بررسی مدل کشورهای دیگر همچون هند، برزیل و ترکیه، ایران را در بزنگاه تاریخی انتخاب مسیر اقتصاد دیجیتال و یا باقی ماندن در مسیر فعلی می بینند.
ایمان برادری در مورد اینکه تحول دیجیتال چیست و مفاهیم آن گفت: «تحول دیجیتال یا Digital Transformation، تنها به مفهوم سادهی دیجیتالی کردن فرآیندها نیست. چرا که با این تعریف، اکنون بسیاری از سازمانها دارای فرایند مکانیزه هستند و از برنامههای کاربردی مختلفی استفاده میکنند. ولی این سادهانگارانهترین برداشتی است که میتوان از تحول دیجیتال داشت و متاسفانه اکثر سازمانهای ایرانی به این شکل به این پدیدهی مهم نگاه میکنند. در واقع تحول دیجیتال عبارتست از اتخاذ تصمیمات استراتژیک در راستای تحول مدل کسب و کار در دنیای جدید و مبتنی بر فناوری های دیجیتال، به منظور بهبود فرایندها، افزایش بهرهوری، افزایش سودآوری و بهبود خدمات و تجربه ارائهشده به مشتریان و ذینفعان سازمان. به عبارت دیگر، در تحول دیجیتال، ممکن است در مورد تغییر در اساسیترین زیرساختهای کسبوکار و سازمان و فرآیندهای پایهای آن با توجه به تکنولوژیهای موجود در عصر دیجیتال، تصمیمگیری شود.»
وی در این زمینه افزود: «استراتژیهای مدرن تحول دیجیتال، نه تنها به شکل روز افزون، راههای پیچیده را با فناوریهای دیجیتالی سادهتر جایگزین میکنند، بلکه میتوانند سازمان را در خلق مدلهای جدید ارزشآفرینی، ارائهی خدمات و بهرهوری بالاتر همراهی کنند.»
به گفتهی این مدرس و مشاور، تحول دیجیتال دنیایی از راه حلها و رویکردهای جدید را به روی کسبوکارها و سازمانها باز میکند و برای اینکه کسبوکاری بتواند در بازار رقابتی دنیای مدرن جایگاه خود را حفظ کند، تحول دیجیتال امری ضروری است.
برادری افزود: «معتقدم که به تدوین و از آن مهمتر، اجرای طرح تحول دیجیتال، آنچنان که باید و شاید در کشور بها داده نشده و در بسیاری از بخشهای اقتصادی کشور اصولا طرحی در این زمینه وجود ندارد و یا تغییراتی با ماهیت دیجیتال، به صورت بسیار ناقص و غیر یکپارچه پیادهسازی شدهاند. همین چالش باعث شده تا در حوزهی تحول دیجیتال از بسیاری از کشورهای در حال توسعه و حتی برخی از همسایگان خود عقب بمانیم.»
مقاومتهای ساختاری در برابر تحول دیجیتال در کشور
ایمان برادری، بنیانگذار شرکت دیجی وایز در این گفتگو، عدم شناخت ماهیت تحول دیجیتال توسط مدیران دولتی و شرکتهای بزرگ نیمهدولتی و خصوصی را مهمترین مانع رشد آن در کشور دانست و افزود: «تحول دیجیتال در کشور میتوانست باعث ایجاد فرصتهای شغلی جدید و همزمان، کوچک شدن دولت شود ولی همانطور که میدانیم در لایههای میانی سازمانها و بروکراسی اداری، مقاومت ساختاری در برابر این کوچکسازی یا تغییر مدل سازمانی وجود دارد. از دید برخی از این مدیران، نتیجهی پیادهسازی تحول دیجیتال، ممکن است بیکار شدن افراد باشد در حالیکه تحول دیجیتال میتواند با تغییر مدل کسبوکار و بزرگ شدن کیک اقتصاد، فرصتهای جدیدی برای کارکنان خلق کرده و یا استفادهی بهینهتری از کارکنان موجود را باعث شود.»
از طرفی به گفتهی برادری، شفافیت و جلوگیری از فساد و ردیابی سریع آن، نتیجهی دیگر پیادهسازی صحیح استراتژیهای تحول دیجیتال است که مشخصا بعضی ذینفعان که از عدم شفافیت و رانت بهره میبرند، با آن مخالفند.
از دید این کارشناس، یکی از دلایل مقاومت دیگر در برابر تحول دیجیتال در کشور، حذف تصمیمگیری فردی و تفویض قدرت او به ساختاری با فرآیندهای شفاف است. این کارشناس در این زمینه میافزاید: «در عصر دیجیتال، مغز متفکر، سیستمها خواهند بود و قدرت از دست کسانی که سالها ابزار تصمیمگیری را به صورت سنتی در اختیار داشتند، خارج شده و این مساله قطعا برای برخی از آنها خوشایند نیست و برای حل این چالش نیاز است تا نوع تفکر مدیران ارشد سازمانها نسبت به موضوع کلیدی تصمیمگیری مبتنی بر نظرات فردی تغییر کند. این امر جز با آموزش و فرهنگسازی، برای مدیران و مسئولان ما امکانپذیر نیست.»
وی در پایان این گفتگو به برخی موفقیتها هم در این مسیر اشاره کرد و افزود: «شاید تنها وزارتخانهای که در دولت تا حدودی در زمینهی تحول دیجیتال موفق عمل کرده است، وزارت اقتصاد باشد که اقتصاد هوشمند را معرفی و بانکهای دولتی را ملزم به اجرای طرح تحول دیجیتال کرد که نتیجهی آن خدمات بهتر، شفافیت و بهرهوری بالاتر در سیستم بانکی بوده است. اما در بخشهای دیگر اقتصاد کشور ما به جز معدود نمونههایی همچون فولاد مبارکهی اصفهان، هنوز شاهد ارادهی قوی در مدیران ارشد برای تدوین و اجرای تحول دیجیتال نیستیم.»