ساتیا نادلا برنامههای زیادی برای بهرهمندی از تواناییهای هوش مصنوعی مولد دارد و میخواهد محصولات مایکروسافت را با این فناوری متحول کند.
«ساتیا نادلا»، مدیرعامل مایکروسافت، هیچ چیزی در زندگی را نمیتواند بدون هوش مصنوعی تصور کند؛ حتی اگر این فناوری آخرین اختراع بشر باشد.
OpenAI موفق شد با ایجاد مدلهای هوش مصنوعی مولد شگفتانگیز مایکروسافت را تحت تأثیر قرار دهد و مشارکت با این غول فناوری را آغاز کند. همکاری نادلا و سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، دستاوردهای زیادی را برای ردموندیها به ارمغان آورد.
ایجاد چتبات هوش مصنوعی Bing AI توسط مایکروسافت، یکی از نتایج بسیار خوب این همکاری است که منجر به متحولشدن موتور جستجوی بینگ مایکروسافت و احیای این محصول شکستخورده شد. درحالحاضر این چتبات جان تازهای به موتور جستجوی بیگ بخشیده است و میلیونها کاربر دارد. مایکروسافت بهلطف این همکاری توانسته است مدل هوش مصنوعی دیگری با نام کوپایلت (Copilot) با قابلیت خودکارسازی برخی از بخشهای کدنویسی را ایجاد و آن را در بسیاری از محصولات خود ادغام نماید.
درکل همکاری گسترده OpenAI و مایکروسافت و سرمایهگذاری ۱۳ میلیارد دلاری مایکروسافت در این استارتاپ هوش مصنوعی، باعث شده است که AI کاملاً ذهن نادلا را به خود درگیر کند و تمرکز اصلی شرکت بهسمت بهرهمندی از تواناییهای این فناوری و ابزار مرتبط با آن هدایت شود. به همین دلیل رسانه وایرد مصاحبهای با نادلا با محوریت هوش مصنوعی انجام داده که در آن سؤالات مرتبط با نظرات و رویکردهای موردنظر مدیرعامل مایکروسافت در مورد این فناوری، در ابعاد و زمینههای مختلف پرسیده شده است. در ادامه نظر شما را به این مصاحبه جلب میکنیم.
چه زمانی متوجه شدید پیشرفته هوش مصنوعی در این مرحله از پیشرفت میتواند واقعاً متحولکننده باشد؟
پیدایش قابلیتهای کنونی این فناوری و تأثیرات آن از زمان حرکت از GPT 2.5 بهسمت GPT 3 آغاز شد. این مدل تنها برای کدنویسی آموزش داده نشده بود؛ اما در این زمینه بسیار خوب عمل کرد و همان موقع به آن ایمان پیدا کردم و به نظرم همان بود که میخواستم.
آیا با لحظه خاصی مواجه شدهاید که در آن لحظه متقاعد شده باشید GPT 3 ارزش ریسک سرمایهگذاری را دارد؟
آن لحظه که متوجه توانایی کدنویسی آن شدم، کشف این توانایی منجر به ایجاد کوپایلت شد؛ اما نخستین آشنایی من در تابستان ۲۰۲۲ با آنچه اکنون GPT 4 نام دارد، تجربه فوقالعاده شگفتانگیزی بود. نکتهای وجود دارد که فکر میکنم همیشه میتوانیم از آن بهعنوان مرجع استفاده کنیم: مدت زیادی است که از ترجمه ماشینی استفاده میکنیم و خروجی آن امتیازات بالایی هم کسب کرده است؛ اما این فناوری توانایی باریکبینی لازم برای دستیابی به معانی عمیق شعر را ندارد.
من که در حیدرآباد هند متولد شدهام، همیشه دوست داشتم بتوانم اشعار فارسی بهخصوص اشعار مولانا را بخوانم که برای ترجمه، ابتدا به زبان اردو و سپس به زبان انگلیسی ترجمه میشود. GPT 4 این کار را بهخوبی انجام میدهد و نهتنها درزمینه ترجمه ماشینی عالی عمل میکند، بلکه در برخی از موارد استقلال بین دو زبان را نیز حفظ میکند که به نظرم عالی است.
مایکروسافت چندین دهه است که برای هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکند؛ آیا مدل هوش مصنوعی خود را نداشتید؟ چرا به OpenAI نیاز داشتید؟
ما هم مدلهایی مثل Turing داشتیم که در بینگ و آژور هم استفاده شده است؛ اما احساس میکردم OpenAI هم همان راه ما را میرود؛ بنابراین میخواستم بهجای اینکه تلاش کنیم ۵ مدل متفاوت را آموزش دهیم، تنها یک مدل اصلی داشته باشیم و از آن بهعنوان پایه و اساس یک پلتفرم تأثیرگذار استفاده کنیم.
بنابراین با هم همکاری و به هم اعتماد کردیم. آنها مدلهای اصلی را ایجاد کردند و ما کارهای زیادی را روی آنها انجام دادیم که شامل ایجاد ابزارهای پیرامون ساخت هوش مصنوعی مسئول و هوش مصنوعی ایمن میشود؛ اما در اصل ما دو شرکت مستقل از یکدیگر هستیم که برای دستیابی به یک هدف مشترک، همکاری منظمی با یکدیگر داریم و بهجای اینکه چند تیم فقط کارهای جستهوگریختهای را انجام دهند، با همکاری یکدیگر یک مدل تأثیرگذار ایجاد میکنیم.
آیا سعی کردید OpenAI را بخرید؟
من در مایکروسافت با روشهای متعدد جذابی با شرکا تعامل داشتهام؛ مثلاً همکاری عمیق ما با اسآپ (SAP) منجر به ایجاد زبان SQL شد؛ من با چنین مشارکتهایی غریبه نیستم؛ اما چیزی که اینجا فرق دارد، ساختار جذاب OpenAI است وگرنه سودآور نیست. گاهی اوقات همکاری دو شرکت به مشکل برمیخورد؛ اما سرانجام به راهحل پیچیدهای میرسیم. همکاری ما همکاری تجاری خوبی است و حس میکنم پایدار و بلندمدت خواهد بود.
ظاهراً هم OpenAI از این مشارکت پول درمیآورد و هم مایکروسافت؛ اما سؤال این است که این همکاری چقدر سودآور خواهد بود و آیا پس از تحقق هدف موردنظر، OpenAI دیگر هیچ سودی نخواهد داشت؟ این مشارکت چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا OpenAI به سودمند نبودن خود و تمایل برای پایان همکاری اعتراف خواهد کرد؟
به نظرم وبلاگ آنها چنین هدفی را ترسیم کرده است. اساساً هدف بلندمدت آنها دستیابی به AI فوق هوشمند است. درصورتیکه چنین اتفاق بیفتد، اصلاً نمیتوانیم پیشبینی کنیم در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
اگر هوش مصنوعی آخرین اختراع بشر باشد، نمیتوان پیشبینی کرد در آینده چه اتفاقاتی را رقم میزند. مردم مختلف در مورد نوع اتفاقی که خواهد افتاد و زمان آن قضاوتهای متفاوتی دارند. موضوعی که هنوز هیچ حرفی در مورد آن گفته نشده، این است که دولتها در مورد این اتفاقات چه خواهند گفت؟ فکر نکنم هوش مصنوعی مشکل خاصی ایجاد کند و این فناوری تنها درصورتی زمینهساز اتفاق خاصی خواهد شد که فوق هوشمند شود.
سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، معتقد است هوش مصنوعی روزی فوق هوشمند خواهد شد؛ آیا شما هم موافق این نظر هستید؟
من تا حدود خیلی زیادی روی بهرهمندی از مزایای هوش عمومی مصنوعی برای تمام افراد متمرکز شدهام. این حقیقت که انقلاب صنعتی نتوانست تمام ابعاد جهان را در بر گیرد، مرا آزار میدهد. به همین دلیل در جستجوی چیزی هستم که میتواند حتی تأثیرگذارتر از انقلاب صنعتی شود و قادر باشد کاری را که انقلاب صنعتی برای غرب انجام داد، برای تمام افراد جهان انجام دهد؛ بنابراین نگران پیدایش هوش عمومی مصنوعی یا رشد بسیار سریع آن نیستیم. اینکه ۸ میلیارد جمعیت جهان بتوانند از مزایای این فناوری بهرهمند شوند، عالی است؛ چنین دنیایی برای زندگیکردن فوقالعاده است.
نقشه راه شما برای محققکردن چنین چشماندازی چیست؟ اکنون شما هوش مصنوعی را در موتور جستجو، پایگاههای داده و ابزار توسعه خود ایجاد کردهاید؛ اما آیا فناوری در اختیار شما با آنچه عموم مردم از آن استفاده میکنند، متفاوت است؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید؛ ابتدا اجازه دهید ببینیم مرزها برای توسعهدهندگان چه هستند. احیای لذت توسعه یکی از چیزهایی است که هیجانزدهام میکند. مایکروسافت بهعنوان یک شرکت ارائهدهنده ابزارها بهخصوص ابزارهای توسعه، کار خود را شروع کرد اما با گذشت زمان، پیچیدگی توسعه نرمافزار توجه و جریانی را که توسعهدهندگان زمانی از آن لذت میبردند، از بین برد.
ما با بهرهمندی از ابزار برنامهنویس هوش مصنوعی کوپایلت که توانایی نوشتن mundane code را دارد و میتواند بسیاری از چالشهایی را که برنامهنویسان با آن مواجه هستند، برطرف کند، کار خوبی برای این حوزه انجام دادهایم. اکنون ۱۰۰ میلیون توسعهدهندهای حاضر در پلتفرم برنامهنویسی گیتهاب میتوانند از کار خودشان لذت ببرند. هوش مصنوعی با متحولکردن برنامهنویسی، رشد آن را دهبرابر سریعتر خواهد کرد و ۱۰۰ میلیون توسعهدهنده، یک میلیارد نفر خواهند شد. زمانی که شما از یک مدل زبانی بزرگ سؤال میکنید، درحقیقت آن را برنامهنویسی میکنید.
هر کسی با یک گوشی هوشمند که قادر به صحبتکردن است، میتواند توسعهدهنده شود؟
بله کاملاً؛ نیازی به فرمولنویسی برای سینتکس یا جبر یا یادگیری آنها نیست. اگر بگوییم پرسش همان برنامهنویسی است، یادگیری آن کمی آسانتر میشود. حتی میتوانید بپرسید برنامهنویسی چیست تا دموکراسی کاملاً حکمفرما شود. میخواهیم چنین هدفی را برای ۸ میلیارد نفر امکانپذیر کنیم. زمانی که سفری به هند کرده بودم، طرح آزمایشی شگفتانگیزی را دیدم.
دولت طرحی به نام Digital Public Goods (کالاهای دیجیتالی عمومی) دارد که یکی از آنها سیستم تبدیل متن به گفتار است. در دموی اجرای آزمایشی این طرح، کشاورزی روستایی از سیستم در مورد برنامه یارانه که در اخبار دیده است، سؤال کرد. سیستم در مورد این طرح و فرم تقاضای بهرهمندی از این طرح برای او توضیح داد. در حالت معمول سیستم میتوانست به او بگوید برای تکمیل این فرمها باید به کجا مراجعه کند؛ اما توسعهدهندهای در هند GPT را با استفاده از تمام اسناد دولتی این کشور آموزش داده است و به همین دلیل سیستم مذکور میتواند فرم لازم برای او را با زبان متفاوتی، بهطور خودکار پر کند.
چند ماه قبل از این اتفاق، شرکت سامتینگ (Something) زمینهساز پیشرفت توسعهدهندهای شد که ماژولی ساخته بود که امکان استفاده از فناوری مذکور از طریق یک چتبات واتساپ با استفاده از گوشی موبایل را برای کشاورزان هندی فراهم میکرد. رؤیای من این است که تمام ۸ میلیارد نفر جمعیت جهان یک معلم خصوصی یک دکتر هوش مصنوعی، یک برنامهنویس و حتی یک مشاور هوش مصنوعی داشته باشد.
این رؤیا، رؤیای بزرگی است؛ اما هوش مصنوعی مولد هنوز فناوری جدید و تا حدودی مرموز محسوب میشود و واقعاً هنوز نمیدانیم این فناوری و فناوریهای مشابه چگونه کار میکنند. هنوز هم تعصب داریم. برخی فکر میکنند هنوز برای استفاده گسترده از هوش مصنوعی بسیار زود است. گوگل سالهاست که از فناوری AI استفاده میکند، اما برای بهرهمندی از آن واقعاً کند و محتاطانه عمل میکند؛ اما زمانی که از آن در بینگ استفاده میکنیم، گوگل هم با وجود تردیدها و عدم موافقت کامل، همین کار را انجام میدهد.
این شرکت استراتژی خود را تغییر میدهد و با محصول جستجوی هوش مصنوعی مولد خود، یعنی گوگل بارد وارد بازار میشود. من نمیخواهم بگویم که عرضه بینگ، اقدام بیپروایی بود، اما این محصول قبل از رسیدن به تکامل لازم منتشر شد و جریانی را شروع کرد که رقبای کوچک و بزرگ مایکروسافت محصولات مشابه خود را فارغ از اینکه این فناوری واقعاً آماده عرضه عمومی است یا نه، روانه بازار کردند.
زیبایی صنعت ما در یک سطح این است که مهم نیست چه کسی توانایی لازم را دارد، بلکه مهم این است که چه کسی میتواند توانایی لازم را کسب و با بهرهمندی از آن محصولی مفید ارائه کند. حال این سؤال مطرح میشود که کدامیک از این شرکتها میتوانند باعث حرکت روبهجلوی جهان شوند؟
احساس میکنم باید اقدامی در این راستا انجام دهیم. سال گذشته چه کسی فکر میکرد جستجو دوباره میتواند کاری جذاب شود. گوگل در این زمینه فوقالعاده عمل کرده بود و هم درزمینه ایجاد محصول مناسبی برای این کار و هم برای توزیع آن، پیشتاز بود. موتور جستجوی گوگل در پلتفرمهای مختلف اندروید، iOS و بزرگترین مرورگر، موتور جستجوی پیشفرض شد؛ اگر میگفتم اجازه دهید دست به ابتکار بزنیم و الگوی جستجو را تغییر دهیم تا ۱۰ نتیجه جستجوی اول گوگل گل شبیه به نتایج جستجوی آلتا ویستا شود (!)، نظر احمقانهای داشتم.
در این پیشنهاد به یک موتور جستجوی دهه ۹۰ اشاره شده که گوگل در نوآوری از آن پیشی گرفت و اکنون کاملاً منسوخ شده است. طرح چنین پیشنهادی اصلاً جالب نیست!
درحالحاضر زمانی که از بینگ چت استفاده میکنم، نمیتوانم به عقب و حتی به استفاده از نخستین نسخه بینگ بازگردم. حالا خوشحالم که بینگ و بارد را داریم. این رقابت واقعاً جذاب است و مردم از این ابتکار لذت خواهند برد.
حتماً وقتی ابزار جدیدی برای جستجو معرفی کردید که باعث جلبتوجه مردم به بینگ شد، از کار خود لذت وصفناپذیری بردید. یادم میآید زمانی که بینگ را در سال ۲۰۰۹ افتتاح کردید، چقدر ناامید بودید. تلاش شما مانند مبارزه با یک رقیب شکستناپذیر بود؛ اما آیا پیدایش AI باعث شد به نقطه عطفی دست پیدا کنید و به جایی برسید که همه چیز تغییر کند و برندههای سابق مقتدر میدان رقابت، آسیبپذیر شوند؟
کاملاً درست است؛ در برخی از موارد با هر تغییر به چشماندازی که نخستینبار توسط ونیوار بوش در مقاله «همانطور که ممکن است فکر کنیم» (As We May Think) در سال ۱۹۴۵ اشاره شد، نزدیکتر میشویم. در مقاله مذکور چشماندازی از نیروی خاص اطلاعات کامپیوترمحور ارائه شده است. این اتفاق رؤیایی بود، نه؟ واقعاً چگونه ممکن است کسی این پیروزی را ایجاد کند که باعث شد رشتهای از نقاط قوت از ونیوار بوش به جی.سی.آر. لیکلایدر (که در سال ۱۹۶۰ تصویر از همزیستی انسان و کامپیوترها ترسیم کرد)، سپس به داگلاس انگلبارت (مخترع موس و پنجرهها) و سپس به زیراکس پارک (شرکت طراح و سازنده رابط کاربری گرافیکی کامپیوتر) و پس از آن به کامپیوتر و درنهایت به اینترنت منتقل شود.
واضح است که میتوان یک رابطه کاربری طبیعیتر با قابلیت تقویت ما بهعنوان انسان و افزایش سطح تواناییهای شناختی برای ارتقای مهارتهای ما ایجاد کرد. هوش مصنوعی میتواند یکی از این رابطهای کاربری طبیعی باشد. کوپایلت را میتوان انتخابی برای طراحی در نظر گرفت که انسان در محوریت آن است؛ البته نمیتوان در مورد اتوپایلوت نیز اینگونه اظهارنظر کرد و این نظر تنها مختص کوپایلت است.
شاید هوش مصنوعی مردم را شگفتزده کرده باشد، اما این فناوری چیز جدیدی نیست و قبلاً همه ما را تحت تأثیر قرار داده است. تمام هدفگذاریهای رفتاری (نمایش تبلیغات هدفمند به مشتریان براساس رفتارهای آنلاینشان) از ابزارهای مختلف هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند. AI جعبه سیاهی است که مردم تازه متوجه وجود آن شدهاند و میخواهند از آن بهرهمند شوند.
به نظر من در آینده نزاع و کشمکشی بین کوپایلت و اتوپایلوت ایجاد خواهد شد؛
سؤال این است که انسان چگونه این تواناییهای قوی را کنترل میکند؟ یک رویکرد این است که این مدل خودش را با ارزشهای انسانی که برای ما مهم هستند، در یک راستا قرار دهد و تضادی با آنها نداشته باشد. در چنین رویکردی مشکل فنی خاصی وجود ندارد و بیشتر باید ملاحظات اجتماعی فرهنگی در نظر گرفته شود. راهحل دیگر انتخاب طراحیها و تولید محصول متناسب با زمینه موردنظر است و باید اطمینان حاصل کنیم که زمینهای که این مدلها برای آن بهکار گرفته شدهاند، ایمن و بیخطر است.
آیا نظر افرادی را که میگویند استفاده از AI باید شش ماه متوقف شود، تحمل میکنید؟
من همیشه برای تمام افرادی که میگویند «باید در مورد چالشهای پیرامون استفاده انسان از هوش مصنوعی خوب فکر کنیم و مطمئن شویم این فناوری از کنترل خارج نشده است»، احترام قائل هستم؛ اما اگر استفاده از هوش مصنوعی افزایش یابد، بهتر میتوانیم آن را کنترل کنیم؛ همزمان به زمانی که موتور بخار برای نخستینبار استفاده شد و نخستین کارخانهها ایجاد شدند و نیز کودک کار و آلودگی فکر کن.
آیا زمانی که درحال فکر کردن به این موضوعات بودید، منکر اتفاقات وحشتناک تاریخ دویستساله شدهاید؟ بنابراین زمانی که فناوری جدیدی ما را هیجانزده میکند، باید در مورد عواقب بد ناخواسته استفاده از آن نیز فکر کنیم؛ بنابراین به نظرم در این برهه زمانی باید بهجای اینکه فقط بگوییم استفاده از هوش مصنوعی را متوقف کنیم، اقدامات لازم برای تولید محصولات مبتنی بر این فناوری را سرعت ببخشیم!
من روز اولی که GPT 4 را دیدم، از آن برای ساخت بینگ استفاده نکردم؛ زیرا باید کارهای زیادی برای ایمنسازی آن انجام میشد؛ اما میدانیم که تمام کارهای لازم برای ساخت محصولات AI را نمیتوان در آزمایشگاهها انجام داد و برای همراستاکردن یک مدل هوش مصنوعی با جهان واقعی، باید آن را در محیط واقعی نیز آزمایش کرد و تنها به بررسی آن در برخی از محیطهای شبیهسازیشده اکتفا نکرد.
شما هنوز به این موضوع اشاره نکردهاید که آیا AI میتواند بشریت را نابود کند یا خیر؛
اگر این فناوری به ابزاری غیرقابل کنترل تبدیل شود، با مشکل بزرگی مواجه خواهیم شد و نباید اجازه چنین اتفاقی را بدهیم. ما میتوانیم با فناوری جدید کنار بیاییم. بههرحال ابزاری مانند برق هم میتواند خطرناک باشد؛ اما بشر با ایمنسازی شبکههای برقرسانی و ایجاد استانداردها، آن را بیخطر کرد. بدون تردید توانستیم انرژی هستهای را نیز بیخطر کنیم و استفاده از آن را گسترش دهیم. این دو مثال نمونههای خوبی برای مقابله با خطر فناوریهای پرخطر هستند.
ارائه اطلاعات نامناسب یکی از بزرگترین مشکلات استفاده از مدلهای زبانی بزرگ است. در چه مواقعی بینگ و سایر ابزارهای مشابه میتوانند افراد را فریب دهند. آیا این مشکل را میتوان اساسی برطرف کرد؟
راهحلهای بسیار کاربردی برای رفع این مشکل وجود دارد و قطعاً این فناوری در آینده بهتر خواهد شد؛ اما گاهی اوقات ارائه اطلاعات نادرست نوعی خلاقیت محسوب میشود و در هنگام استفاده از ابزارهای مختلف، تصمیمگیری با انسان است.
در آینده هوش مصنوعی بهتر خواهد شد، زیرا اکنون انتخاب دیگری نداریم؛ اما اجازه دهید در مورد فناوری جدید دیگری از شما سؤال بپرسم. مدتی پیش در مورد متاورس بسیار احساسی واکنش نشان دادید. سال ۲۰۲۱ گفتید نمیتوانید در مورد میزان شگفتانگیز بودن واقعیت ترکیبی اغراق کنید؛ اما اکنون در مورد هوش مصنوعی صحبت میکنیم؛ آیا این فناوری انقلابی میتواند متاورس را وارد بعد جدیدی کند؟
من هنوز هم به حضور مجازی باور دارم و سال ۲۰۱۶ در مورد سه فناوری هیجانانگیز برای خودم، یعنی واقعیت ترکیبی، کوانتوم و هوش مصنوعی نوشتم و هنوز هم در مورد آنها هیجانزدهام. اکنون در حال صحبت کردن در مورد AI هستیم. به نظر واقعیت مجازی میتوانند درنهایت همه را تحت تأثیر قرار دهد و فناوری کوانتوم نیز میتواند همه چیز را سریعتر کند.
AI فراتر از یک موضوع برای بحث است و مایکروسافت تمام فعالیتهای خود را پیرامون بهرهمندی از آن متمرکز کرده است. این فرایند را چگونه مدیریت میکنید؟
یکی از مواردی که من دوست دارم آن را با حرکت بهسمت استفاده از هوش مصنوعی مقایسه کنم، حرکت از موتورهای بخار بهسمت برق است. برای انجام این کار باید کارخانهها از نو طراحی و موتورهای برقی جایگزین موتورهای بخار میشدند. بین کالسکه موتور استنلی (شرکت تولیدکننده اتومبیلهای دارای موتور بخار) و خودروسازی فورد یک تفاوت بود؛ فورد تمام جریان کاری شرکتش را تغییر داد.
در مایکروسافت هم ابزارهای ساخت نرمافزار درحال تغییر است که یک تغییر اساسی در هسته اصلی جریان کاری داخل مایکروسافت و نحوه اطلاعرسانی محصولات نهایی ما محسوب میشود. درضمن این اتفاق یک تغییر اساسی در چگونگی نحوه تغییر تمام مدارس، سازمانها و منازل نیز به شمار میرود.
این ابزار چگونه میتواند زندگی ما را تغییر دهد؟
بسیاری از کارهای فکری را که انسان انجام میدهد (مثل دستهبندی ایمیلها)، میتوان به ابزار دیگری نیز سپرد. من نمیتوانم از اوتلوک بدون کوپایلت هوش مصنوعی استفاده کنم. AI میتوانند برای نوشتن پاسخ ایمیل با زبانهایی غیر از انگلیسی، اتیکت گذاشتن در بخش پشتیبانی مشتری، بررسی سیستم پشتیبانی مشتری من و بازیابی اطلاعات مرتبط نیز استفاده شود. این اتفاق برای من یادآور زمانی است که کامپیوتر برای نخستینبار در محلهای کار استفاده شد و حس آن زمان را در من ایجاد کرد. امروزه کامپیوتر برای طراحی و تولید تمام محصولات استفاده میشود!
مایکروسافت در دوران شما خوب عمل کرده است، اما آیا به نظرتان در آینده شما را با تحول عظیمی ناشی از استفاده از هوش مصنوعی میشناسند؟
تصمیمگیری در مورد اینکه در آینده با چه چیزی شناخته شوم، بر عهده شما و امثال شماست؛ اما فکرکردن به اینکه در آینده مرا با این تحول بشناسند، واقعاً هیجانزدهام میکند. مایکروسافت ۴۸ ساله است؛ شرکتهای زیادی را نمیشناسم که با این سابقه مرتبط با زمان عمل کنند. نه بهخاطر اینکه آنها در دهههای ۸۰ یا ۹۰ یا ۲۰۰۰ کارهایی را انجام دادهاند، بلکه بهخاطر اینکه در یکیدو سال اخیر شاهد اقداماتی از سوی آنها بودهایم؛ تا زمانی که مرتبط عمل کنیم، حق حضور داریم و زمانی که دیگر اینچنین نباشد، نباید به ما به چشم یک شرکت عالی نگاه شود.