با انتشار صحبت‌های اخیر یکی از کارمندان سابق شرکت OpenAI درباره سم آلتمن، حالا بحث درباره حقیقت پشت پرده هوش مصنوعی اخلاق‌گرا حسابی داغ شده است.

در بین اخبار متعدد فناوری و هوش مصنوعی این روزها، حالا یکی از کارمندان سابق شرکت OpenAI با صحبت‌های جنجالی‌اش درباره سم آلتمن، مدیرعامل این شرکت خبرساز شده است.

او با حمله‌ای تند و صریح علیه آلتمن موضع‌گیری کرده و صحبت‌های متفاوتی را بر زبان آورده است. تئودور مارکوف، پژوهشگری که پس از ترک شرکت OpenAI به شرکت Anthropic پیوسته (شرکتی که توسط برخی از اعضای سابق OpenAI به دلایل مربوط به ایمنی و اخلاق در هوش مصنوعی تأسیس شد)، در پرونده‌ حقوقی جدیدی انتقادات تند و بی‌پرده‌ای را علیه رئیس سابق خود مطرح کرده است و همین باعث شده تا این خبر تبدیل به یکی از جذاب‌ترین سوژه‌های این روزهای دنیای فناوری شود.

آغاز ماجرا: بند سکوت در قراردادها
دلیل اصلی شکایت مارکوف، همان‌طور که او در بخش اختصاصی یک دادخواست دوستانه توضیح داده و توسط ۱۱ کارمند سابق دیگر نیز امضا شده، به بندهایی اشاره دارد که کارکنان OpenAI را ملزم می‌کرده در صورت ترک شرکت و در صورت تمایل به حفظ سهامشان، از هرگونه انتقاد علنی از شرکت خودداری کنند.

مارکوف پارسال متوجه وجود چنین بندی شد؛ بندی که عملاً او و دیگر کارمندان جداشده را از حق ابراز نظر انتقادی درباره OpenAI محروم می‌کرد. گویا آلتمن در جلسه‌ای عمومی با تمام کارکنان شرکتش مدعی شده بود که از وجود این بند بی‌اطلاع بوده است؛ هرچند که بلافاصله پس از آن، اسنادی توسط وب‌سایت Vox افشا شد که نشان می‌داد خود آلتمن این بند را تأیید و امضا کرده بود.

اتهام به دروغ‌گویی
همین ماجرا باعث شد که مارکوف در صحبت‌هایی اعلام کند که این اتفاق برایش به‌منزله اثباتی بر نبود صداقت در آلتمن است. چرا که او مستقیماً به کارکنانش درباره بندهای محدودکننده دروغ گفته است.

از دیدگاه مارکوف، این اتفاق نشان‌دهنده آن است که احتمالاً آلتمن در خیلی از مسائل مهم دیگر، از جمله تعهد شرکت به ساخت هوش عمومی مصنوعی (AGI) ایمن، نیز صداقت به خرج نداده است.

منشور شرکت: واقعیت یا نقاب؟
شرکت OpenAI در منشور رسمی‌اش متعهد شده که از هرگونه نفوذی که درزمینهٔ AGI به دست می‌آورد، برای تضمین استفاده از آن به نفع همگان بهره برده و از استفاده‌هایی که به انسانیت آسیب می‌زنند یا قدرت را به‌صورت نامتوازن متمرکز می‌کنند جلوگیری کند.

اما طبق گفته مارکوف، این منشور در شرکت به‌عنوان “سند راهبردی بنیادی” مطرح بود که تمام تصمیمات کلان شرکت باید بر اساس آن گرفته می‌شد؛ اما در واقعیت و در عمل تنها یک پوشش تبلیغاتی بوده است.

مارکوف دراین‌باره توضیح داد: «من متوجه شدم که منشور صرفاً به‌عنوان یک نقاب مورد استفاده قرار می‌گرفته و ابزاری برای جذب و حفظ نیروی انسانی آرمان‌گرا بوده؛ بدون اینکه واقعاً تأثیری در روند تصمیم‌گیری‌های شرکت داشته باشد.»

گواهی بر فریب‌کاری
مارکوف که کارمند سابق شرکت OpenAI است باور دارد که تلاش‌های آلتمن برای تبدیل OpenAI به یک نهاد انتفاعی، دقیقاً مثل ایلان ماسک نشان می‌دهد که منشور و مأموریت شرکت از ابتدا تنها “یک ترفند برای فریب کارکنان و افکار عمومی” بوده‌ است.

در نهایت ماجرا این است که مارکوف هیچ ادعای مالی ندارد؛ او صرفاً می‌خواهد صدایش شنیده شود.