فاطمه پورمعصوم
@fpoor۱۹۸۴
به همین راحتی یک برچسب زده شد، «نقض حریم خصوصی» یا مثل اینکه «ابزار جاسوسی» است، بعد هم قضیه جدی شد و پای کارگروه مصادیق مجرمانه را کشاند تا «ویچت» فیلتر شود، وقتی سروصداها بلند شد، چیزی مثل «کوکو» را بهعنوان جایگزین ویچت معرفی کردند و به نظر رسید که آب از آب هم تکان نخورده. بله، این شرح ماجرای چندماهه ویچت و فیلترینگ این اپلیکیشن موبایلبنیان است.
اما در این میان، احمد و شیرین، به استفاده از ویچت عادت کرده بودند، احمد میگفت که تازگیها از طریق ویچت با یک آتشنشان برزیلی آشنا شده و شیرین هم مدام برایش پیغام صوتی میگذارد و دیگر دغدغه تلفن جواب ندادن و ناراحتی شیرین را ندارد، به نظرش ویچت یک انقلاب فناوری در موبایل است که او، خانواده و دوستان خوب توانستهاند در زندگی روزمره از آن بهرهمند شوند. البته احمد میگفت؛ امکانات ویچت مثل هر فناوری دیگر، امکان استفاده نادرست را دارد و باید خود افراد، تمایلی به استفاده نادرست نداشته باشند.
همه موافق فیلترینگ ویچت بودند!
فیلتر این اپلیکیشن که مانند شبکه اجتماعی فیسبوک در ایران، کاربر فعال داشت، مورد آزردگیخاطر و اذیت این کاربران را فراهم آورد و انواع پرسشها در رابطه با این فیلترینگ مطرح شد. این در شرایطی رخ داد که از زمان رویکار آمدن دولت یازدهم و رفتار منطقی این دولت با رسانهها و شبکههاینوینی چون شبکههای اجتماعی فیسبوک و توییتر، زمزمه رفع فیلترینگ فیسبوک و تقویت سواد رسانهای افزایش یافت و شرایط برای مطالعه و بررسی چندجانبه فرصت و تهدید رسانهها و فناوریهای نوین فراهم شد. به این صورت، فیلترینگ ویچت با توجه به وجود طرفداران و شاید مخالفان کاربری این اپلیکیشن، این انتظار را در افکار عمومی برانگیخت که چگونه دولت یازدهم با رویکردی که در رابطه با مدیریت رسانههای نوین داشت، خود جزو موافقان فیلترینگ ویچت بوده است؟ ادعایی که حتی معاون وزیر ارتباطات اعلام کرد ما مخالف فیلترینگ بودیم اما کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه گفت همه موافق فیلترینگ بودهاند!
تفکیک مسائل امنیتی از غیرامنیتی
به این ترتیب شاید بهتر باشد تا به گذشته برگردیم به ویژه زمانی که فرصت مرور تجربهها را بهدست میآوری، بر این امکان است که به راحتی میتوان نحوه رفتار دیروزیها و امروزیها را مطالعه کرد و حتی به مرحله مقایسه نیز کشاند.
شناخت زوایای امنیت عمومی و تفکیک آن از ابعادی که همه را درگیر میکند، بدون تردید سخن از انسجام نگرشی و رفتاری دارد. نگرشی که بتواند ابعاد ارتباطی، حقوقی و امنیتی یک نرمافزار و اپلیکیشن موبایلبنیان را بشکافد و با تفکیک حوزهها، فعالیتی درخور هر حوزه انجام دهد. چنان که در فیلترینگ ویچت، نظراتی که از تجربه کاربری گرفته تا نگاه کارشناسی، مثبت و منفی بودهاند.
حق با چه کسی است؟
عدهای بعد ارتباطی این «اپ» را نشانه رفتهاند و فیلترینگ آن را بسته به فضای ارتباطی و مغایر با حقوقشهروندی قلمداد میکنند، عدهای دیگر بر بعد حقوقی و نقض حریم خصوصی در این اپلیکیشن، اشاره و بانیان فیلترینگ نیز بر بعد امنیتی و جرمانگیز تاکید دارند. گویا تاریخ دارد دوباره تکرار میشود و عدم تفکیک ابعاد و عدم رشد و بسط امنیت عمومی، جز خلط مبحث چیزی از آن کاربران و مسئولان نکرده است. اعتراض به فیلترینگ و درهمآمیختن قصدهای متنوع، فقط با یک رفتار سخت و غیرقابلهضم «فیلتر شد» افکار را مشوش کرده و به جای اینکه حتی ماهیت یک اپلیکیشن را چه بد و چه خوب، بشکافد جز تضعیف فضای مجازی و ارتباطی، چیزی به همراه نداشته است.
فیلترینگ سرمایه اجتماعی را کاهش میدهد!
اگر در یک تعریف، امنیت عمومی را طیف گستردهای از حمایتها جهت ایمنی و حمایت از افراد انسانی و حقوق و آزادیهای آنها ازجمله حفظ امنیت، حیثیت و منزلت فردی و اجتماعی، حمایت از حق حیات و حفاظت از امنیت حقوق مادی بدانیم، تکیه بر حفظ این امنیت، راهگشای هر رفتاری در برابر فناوریها خواهد بود. البته برای توجیه یک محدودیت نیز میتوان به این تعریف رجوع کرد و تفسیری سلیقهای ارایه داد. با این وجود، مطالعات مرتبط با امنیت عمومی در دنیا، بر استفاده از سرمایه اجتماعی و به تبع آن، تقویت حس همبستگی عمومی جامعه و مشارکت مردمی در ایجاد این امنیت دارد و این درحالی است که رفتارهای انجام شده در قبال فضای مجازی، جز تشویش اذهان و ایجاد چندگانگی در جامعه و عدم اطلاعرسانی درباره فناوریهای نوین، نتیجه دیگری ندارد و مانع از ایجاد فضای امن برای عموم جامعه میشود.
با این اوصاف، در فیلترینگ فناوریها، چند موضوع برجسته میشود، اول اینکه تا چه اندازه نگاه امنیتی وجود داشته و آیا این نگاه، منطقی بوده و مبتنی بر امنیت عمومی است؟ آیا نظر افکار عمومی و مردم در رسانههای اجتماعی مورد پالایش قرار میگیرد و براساس دادههای مبتنی بر این رسانهها، تصمیمات عمومی گرفته میشود؟ آیا منطق فیلترینگ براساس منفعت عمومی بوده و سایر مسائل در این امر دخیل نیستند؟
همیشه راه دیگری وجود دارد!
البته پرداختن به این پرسشها، سخت است گمانهزنیهایی درمورد ضرر اپراتورهای تلفنهمراه در تمایل کاربران به استفاده از ویچت و ادعای مسئولان فیلترینگ بر اینکه ویچت، حریم خصوصی را نقض میکند و جایگزینی این اپلیکشین با اپلیکیشنی مشابه به نام کوکو یا اپلیکیشن بومی به نام «دیالوگ»، شنیده شده و این مساله که منفعت مالی اپراتورها از این فیلترینگ و جایگزینی یک اپلیکیشن دیگر با امکان نقض حریم خصوصی، نهتنها شرایط را عادی نکرده بلکه فضا را مبهم کرده است. لذا در جمعبندی باید گفت که آسیبهای رفتار مدیریتی در مقابل فضای مجازی، عدم تفکیک میان ابعاد ارتباطی، حقوقی و امنیت عمومی و ملی و فیلترینگ بدون بسط فضا و اقناع افکار عمومی، عامل نادیده گرفتن و تقویت مخاطرات فناوری برای عموم جامعه تلقی میشود. با این اوصاف، آیا آزمودن چنین تجربهای خطا نیست؟ آیا فیلترکردن و عدم اقناع عمومی و توجه به خواست افکار عمومی، مانع از استفاده کاربران ویچت خواهد شد؟
به نظر میرسد راهحل مخاطرات فناوریها، افزایش امنیت عمومی باشد، امنیتی که دولتمردان بتوانند همراه با عموم جامعه، آن را بهدست آورند و امنیت جامعه را با اعتماد و مشارکت مردمی تامین کنند و لازمه این مشارکت، افزایش سرمایه اجتماعی و توجه به فضاهایی است که مردم حضور دارند و پالایش دادهها و نظرات مردم، شاید بهترین راهکار برای نحوه رفتار با فناوریهای نوین و تقویت جایگاه دولت در میان مردم است تا بتواند بر قدرت مردمی تکیه داشته باشد و بر این ابزار تاکید کند که «دادهها چه میگویند؟»