اسامی مدیران ارشد نهادها و سازمانهایی چون ناسا، گوگل، دراپباکس، یوتیوب و سیسکو در میان امضاکنندگان نامه حمایت از توافق هستهای است
صدها نفر از متخصصان و کارآفرینان مشهور ایرانی- آمریکایی که بسیاری از آنان در نهادهایی چون ناسا، دانشگاههایی مانند برکلی و شرکتهایی مثل گوگل، دراپباکس، یوتیوب، سیسکو و فیسبوک مشغول به کار هستند در نامهای سرگشاده خطاب به مردم آمریکا آنها را به حمایت از توافق هستهای دعوت کردند. این گروه که شامل صاحبنامترین شخصیتهای «سیلیکونولی» میشوند در این نامه تاکید میکنند که پتانسیل دیپلماسی با ایران ورای جلوگیری از جنگ، شانس بزرگی برای اتصال به مردم ایران فراهم میکند که دارای سابقه طولانی خلاقیت و نوآوری بودهاند.
جمعی از مشهورترین ایرانیان حاضر در شرکتهای سیلیکون ولی با انتشار نامهای سرگشاده از توافق هسته ای دفاع کردند. گروهی که در بین آنها موفقترین ایرانیان حاضر در شرکتها و سازمانهایی چون ناسا، گوگل، دراپباکس، فیسبوک، اکسپدیا و… دیده میشوند اما مهمترین وجه آن شاید در این باشد که تاکنون این تعداد از ایرانیان موفق و مشهور خارج از کشور روی یک موضوع اتفاق نظر نداشته و با هم چنین جمعی را تشکیل ندادهاند.
در میان امضاکنندگان این نامه که جمع امضاهای آن تاکنون به بیش از 1200 نفر رسیده نامهای مشهوری چون امید کردستانی، مدیر بخش تجارت گوگل، فیروز نادری مدیرکل اکتشافات منظومه شمسی ناسا، حمید بیگلری، معاون سابق CitiGroup، آرش فردوسی، بنیانگذار و مدیرعامل دراپ باکس، سالار کمانگر، مدیرعامل سابق یوتیوب، هادی و علی پرتوی، بنیانگذاران code.org و سرمایه گذار در شرکتهایی چون فیسبوک، ولی نصر، مدیر مدرسه عالی مطالعات بینالملل دانشگاه جانهاپکینز، لطفیزاده، پروفسور در دانشگاه برکلی، علی رونقی، مدیر سابق عملیات توییتر، پژمان نوزاد، سرمایه گذار در شرکتهای تکنولوژی، محسن معظمی، معاون سابق سیسکو، شهرام ماهینی، مدیر اجرایی مورگان استنلی و انوشه انصاری، فضانورد بخشی از کسانی هستند که این نامه را امضا کردهاند. نامهای مطرح شده در انبوه امضاها با سمتهای ارشد و شرکتهای بزرگ آمریکایی نشاندهنده همبستگی ایرانیان خارج از کشور در این حرکت است.
این گروه برای انتشار نامه خود سایت «پشتیبانی از صلح» را راه اندازی کرده اند که شعار اصلی آن این است: «ما همه به هم متصلیم». این شعار کنایه ای از «اتصال» در جهان دیجیتالی امروز هم هست که مردم سراسر جهان را ورای مرزها به هم متصل کرده است.
نامه افراد مشهور ایرانی – آمریکایی خطاب به خود آمریکایی ها است و مشخص است به دنبال اتفاقات سیاسی موجود در جامعه آمریکا بر سر توافق هستهای ایران شکل گرفته است. در ابتدای این نامه به این اشاره شده امضاکنندگان تبار ایرانی دارند و در عین حال سالهاست در آمریکا زندگی میکنند و در این سالها در توسعه و رشد آمریکا نقش قابلتوجهی ایفا کردهاند و در عین حال امضاکنندگان نامه با اشاره به گوناگونی خود (جامعه ایرانیان خارج از کشور) هم از نظر سیاسی و هم از نظر مذهبی بر این نکته تاکید دارند که خود نیز با هم تفاوتهای زیادی دارند اما روی یک موضوع توافق دارند و آن این است که در جهان امروز حل مشکلات از طریق ارتباط (اشاره تلویحی به مذاکره) را از مجادله و برخورد بهتر میدانند.
در ادامه این نامه امضاکنندگان با اشاره به اینکه طی چند دهه گذشته جنگ زندگی هزاران نفر را گرفته و چندین تریلیون دلار هزینه به بار آورده اما هنوز درگیریها در جهان باقی است. امضاکنندگان مینویسند: «اگر ما به اهداف آمریکا از طریق دیپلماسی و نه جنگ برسیم آن زمان پیروزیم». امضاکنندگان درعین حال با تاکید بر اینکه پتانسیل دیپلماسی با ایران ورای جلوگیری از جنگ است، مینویسند: «این (ارتباط) فرصتی برای تبادل فرهنگی، برای مردم و برای ایدههاست. این (دیپلماسی) شانس زیادی برای آمریکاییها و ایرانیها ایجاد میکند که آینده روشنتری برای فرزندانمان بسازد.»
این نامه اضافه میکند: «درحالیکه دولت ایران و دولتهای غربی تفاوتهای عمیقی داشتهاند، مردم ایران دارای سابقه طولانی تحمل، میهماننوازی، خلاقیت و نوآوری بودهاند. مردم ایران خواهان صلح، رفاه و پیگیری خوشبختی به همان اندازه آمریکاییها هستند.» و در پایان این نامه آمده است: «دوستان آمریکایی ما از شما میخواهیم برای نشان دادن تمایل خود برای صلح و رفاه با حمایت از توافق اخیر میان ایالات متحده، ایران و دیگر قدرتهای بزرگ جهان برای این فرصت منحصربهفرد برای آمریکاییها و ایرانیها به ما بپیوندید. بیایید تاریخ را بسازیم.»
تبادل تکنولوژی به جای تخاصم
پرورش استعدادها در داخل کشور و خروج آنها برای کار و زندگی که به فرار مغزها تعبیر میشود همواره جزو چالشهای ایران بوده است. طی یکی دو سال اخیر تجربه چندین کشور از جمله چین، هند و تایوان در استفاده از تجربه استعدادهایی که به خارج مهاجرت کرده بودند (و از آن به بازگشت مغزها تعبیر میشود) بازتابهایی در داخل کشور داشته است. طی 10 سال گذشته این کشورها فضایی را فراهم کردهاند تا مهاجران موفق خود را حداقل به کمک به اقتصاد داخلی تشویق کنند. هرچند تا چند سال قبل اساسا نشانه هایی برای تمایل ایرانیان خارج از کشور برای حضور یا کمک به اقتصاد داخلی دیده نمیشد اما تغییر فضای سیاسی سالهای اخیر کمک کرده تا برای نخستین بار چنین تمایلی از سوی برخی از مشهورترین و موفقترین ایرانیان خارج از کشور دیده شود. در کنفرانس «آیبریج» که امسال در برلین برگزار شد و همچنین کنفرانس
«آی بریج» سال گذشته در دانشگاه برکلی ایرانیان داخل و خارج از کشور در عرصه تکنولوژی گردهم آمدند و این موضوع را به وضوح اعلام کردند که آماده در اختیار گذاشتن تجربههای مدیریتی و تکنولوژی و حتی سرمایه گذاری خود در ایران هستند.
دکتر حمید بیگلری، معاون سابق بانک مشهور سیتیگروپ کمتر از یک ماه قبل به «دنیای اقتصاد» گفت: «از بین ایرانیان مقیم خارج که خیلی موفق بودهاند، من معدود کسانی را دیدهام که آماده کمک به ایران نباشند. همه ما ریشه ایرانی داریم و به هرجا که رسیدیم، زیربنای آن از ایران بوده و از شاخه یک درخت هستیم. ممکن است در زمان و شرایطی که هیچ علاقه ای برای استفاده از این منابع انسانی از سوى دولت وجود نداشته، علاقهای هم از سوی این گروه ابراز نشده، اما در شرایطی که دولت ایران از این نیروی انسانی استقبال کند، به نظر من معدود کسانی حاضر به کمک نمیشوند.»
حضور بسیاری از ایرانیان در شرکتهای درجه اول آمریکایی از طرف دیگر فرصتی برای پیشبرد بحث توافق هستهای در داخل جامعه آمریکا است. درحالیکه هماکنون موافقان توافق در سنای آمریکا هنوز بسیار کمتر از موافقان هستند، از طرفی به نظر میرسد در شرایط فعلی، دولت (بهخصوص از سوی معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور) نیز از ارتباط سودمند با ایرانیان خارج از کشور حمایت میکند.
از سوی دیگر جامعه متخصص و پویا و در عین حال تاثیرگذار در صنعت آمریکا موجب میشود وزن موافقان توافق بیشتر شود. این چیزی است که روزنامه هافینگتونپست هم دیروز به آن اشاره کرد. این روزنامه نوشت: «ایرانی-آمریکاییها به این معروف بوده که هیچگاه متشکل نبوده و همواره از هم جدا بوده اند که بخشی از این جدایی به سیاستها و رابطه آمریکا با ایران برمیگشت. با این حال این گروه اقلیت حالا در مورد توافق هسته ای با هم یکصدا شده اند.»
علی پرتوی، سرمایه گذار شرکتهایی چون فیسبوک و از امضاکنندگان این نامه به سایت تک کرانچ گفته است: «بنیانگذار بسیاری از شرکتهای تکنولوژی ایرانیها بوده اند اما هدف ما از این نامه این است که نه فقط ایرانیان آمریکایی بلکه سایر آمریکایی ها را به پیشبرد دیپلماسی ترغیب کنیم.»
در عین حال پرتوی تاکید میکند که این حمایت از توافق معنای سیاسی ندارد، او میگوید: در نامه هم آمده که پیام ما درباره مردم است، نه سیاست و قصد نداریم که این نامه به حمایت یا مخالفت هیچ نگاه سیاسی تعبیر شود. آنچه ما بر آن تاکید میکنیم حمایت از گفتوگوهای صلح است.
شرکتهای تکنولوژی ایرانی برنده مذاکرات
به دنبال توافق هستهای گزارشهای مختلفی در رسانههای آمریکایی درباره پیامدهای توافق هستهای و رشد صنعت تکنولوژی در ایران نوشته شد. نسل جدیدی از ایرانیان که هماکنون شرایط مشابهی از اکوسیستم استارتآپی در آمریکا و اروپا را در ایران شکل دادهاند، به شدت به این موضوع علاقه مندند که با شرکتهای تکنولوژی مشهور و افراد صاحبنام صنعت آیتی در جهان رابطه اقتصادی و علمی برقرار کنند.
نسل جدیدی که هماکنون و با افزایش امید به ایجاد کسبوکار موفق در داخل کشور سرمایه گذاری کرده اند، حالا میتوانند در صورت ایجاد ارتباط اقتصادی با اکوسیستم کارآفرینی جهانی تجربه موفق کشورهایی چون کرهجنوبی و چین را در یکی دو دهه قبل رقم بزنند.
نسل جدید و جوان جامعه ایران که بسیاری آن را با نسلی موسوم به Baby Boomers در دهه 30 و 40 آمریکا مقایسه میکنند، بزرگترین مزیت برای کشور قلمداد میشود، با این حال بسیاری هم اعتقاد دارند نسل جوان ما هنوز دارای تخصص لازم برای یک انقلاب تکنولوژیک نیست.
هرچند بهطور طبیعی در آغاز بازگشایی بازارها، پتانسیل های موجود در نفت و گاز و بعد بازارهایی چون خودرو زودتر مورد توجه سرمایه گذاران بینالمللی قرار میگیرد اما نگاهی به رفت و آمدهای تیم های تجاری نشان میدهد ظرفیتهای موجود در بخش تکنولوژی ایران هم مورد توجه بسیاری قرار دارد. تفاوت اصلی در این است که در بخشهایی چون نفت و گاز یا خودرو سابقه سرمایهگذاری خارجی حداقل منجر به ایجاد قوانینی در این زمینه شده که با اصلاحاتی میتوان آنها را برای فضای امروز بهروز کرد اما در زمینه تکنولوژی تجربه خارجی محدود بوده و با تشدید تحریم ها عملا از بین رفته است.