اکوسیستم استارتآپها در کشور چین از جمله مواردی است که در سالهای اخیر بارها مورد بررسی قرارگرفته است. با این وجود، همچنان بسیاری معتقدند این بازار، توانایی رقابت با نمونه قدرتمند آمریکایی یعنی سیلیکونولی را نداشته یا حتی در برخی موارد آنرا یک کپی ناقص از سیلیکونولی میدانند. با این تفاسیر، بد نیست در ادامه نگاهی دقیقتر به بازار استارتآپی در کشور چین، امکانات، فرصتها و مشکلات پیش روی آن داشته باشیم.
رقیب اصلی سیلیکونولی در آیندهای نهچندان دور
پکن پایتخت چین نهتنها پایگاهی جذاب برای راهاندازی استارتآپهای جدید به حساب میآید بلکه با توجه به دارا بودن بازاری 1/ 3 میلیارد نفری( که چهاربرابر بزرگتر از جمعیت آمریکا و اروپاست) پتانسیل فوقالعادهای برای رشد کسب و کارها و توسعه محصولات و خدمات را در خود دارد. سهم قابل ملاحظهای از این بازار بهعنوان بازار هدف استارتآپها مدنظر قرار میگیرند. بهعنوان نمونه، در ایالات متحده آمریکا،190 میلیون نفر از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند، اما این رقم در چین به 530 میلیون نفر میرسد و در سه سال آینده به 700 میلیون نفر افزایش خواهد یافت.
البته بهرهمندی از بازار گسترده، به خودی خود به معنای آن نیست که موقعیت مکانی یادشده فضایی مناسب برای حضور یک مجموعه استارتآپی قدرتمند خواهد بود. آنچه حائز اهمیت است، ترکیب اندازه بازار با سرعت بالای بهکارگیری سرویسهای جدید توسط مشتریان و در کنار آن، روح کارآفرینی و تشنگی کارآفرینان چینی برای توسعه ابعاد بازار استارتآپی چین است. در چین، کارآفرینان، نخبگان مهندسی از دو دانشگاه برتر چین (Tsinghua و Peking) و شرکتهای سرمایهگذاری در کنار یکدیگر قرارگرفتهاند تا شاهد توسعه، افزایش سرعت و تامین منابع مالی استارتآپها در کنار ایدههای ناب ایجاد شده در پرتو حضور استعدادهای دانشگاهی باشیم.
با این اوصاف، هیچ شکی نیست که این مجموعه، رقیب اصلی سیلیکون ولی در 10 سال آینده خواهد بود. اگرچه در حال حاضر مراکز استارتآپی بزرگ دیگری مانند برلین نیز در جهان وجود دارند، اما ابعاد و رشد این دو به هیچ وجه قابل مقایسه با یکدیگر نیست. در این زمینه شاید تنها اکوسیستم استارتآپهای هندی را بتوان با این مجموعه مقایسه کرد. وجود چنین رقیب قدرتمندی برای سیلیکون ولی مطمئنا سودمند خواهد بود و انگیزهای برای تلاش هر چه بیشتر استارتآپهای این مجموعه فراهم خواهد کرد.
سرعت بالا، استقامت زیاد
داستانهای متفاوتی را میتوان از استارتآپهای چینی که یک شبه به موفقیت رسیدهاند روایت کرد. بدون شک اولین عامل برای موفقیت یک استارتآپ در این بازار، استقبال مشتریان از محصولات و خدمات ارائه شده توسط آن شرکت است. در حال حاضر، استارتآپهایی وجود دارند که با عرضه نرمافزارهای ویژه گوشیهای همراه یکشبه اوج میگیرند و وارد مرحله جدیدی از رشد و توسعه میشوند. این رشد در برخی موارد به مراتب سریعتر از آنچه در آمریکا مشاهده میکنیم به وقوع میپیوندد و به سرعت تبدیل به یک حماسه جاودان میشود. دریافت خدمات جدید در قالب سرویسهای آنلاین و نرمافزارهای همراه، با توجه به اینکه جمعیت زیادی از بازار هدف استارتآپهای فعال در حوزه تکنولوژی کشور چین با فراهم شدن امکان استفاده از گوشیهای هوشمند، آنلاین شدهاند اهمیتی بیش از پیش یافته است.
استارتآپهای بزرگ معمولا در مدت زمان سه تا پنج سال توسعه یافتهاند و این در حالی است که این مدت زمان برای نمونههای آمریکایی، پنج تا هشت سال است. مورد دیگری که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت، توازن خاص میان کار و زندگی در محیط استارتآپهای چینی است.بهعنوان نمونه، ملاقاتها و جلسات کاری ممکن است در هر زمانی برگزار شوند. در این محیط، در صورتی که قرار ملاقات شما با هوگو بارا مسوول توسعه بینالمللی شیائومی برای ساعت 11 شب برنامهریزی شود، نباید تعجب کنید.
در چین، فرهنگ حاکم بر محیط کاری استارتآپها از قانون 6/ 9/ 9 تبعیت میکند. این به آن معنا است که ساعت کاری برای اکثر کارکنان از ساعت 9 صبح شروع شده، تا ساعت 9 شب به طول میانجامد و این قانون در 6 روز هفته، اجرایی خواهد بود. این روند برای موسسان استارتآپها و مدیران رده بالا بهصورت 6.5/ 11/ 9 خواهد بود. یعنی روزهای کاری مدیران 6.5 روز در هفته است و از 11 صبح تا 9 شب به طول میانجامد. تیمهای استارتآپی نیز چند هفته پیش از رسیدن به زمان رونمایی یا عرضه محصول، ملزم به استقرار در هتلها خواهند بود تا با تمرکز 100 درصدی روی محصول به تاریخ عرضه آن نزدیک شوند. اگرچه تاثیر ساعتهای طولانی کار روی افزایش یا کاهش میزان بهرهوری موضوعی قابل بررسی است، اما مطمئنا در هیچ جای دنیا این میزان سختکوشی را مشاهده نخواهید کرد.
کپیبرداری و بومیسازی در استارتآپها
هیچ شکی نیست که چینیها در هر صنعتی که بتوانند، از محصولات برتر بازار کپی میکنند و در نهایت محصولی مشابه را روانه بازار خواهند کرد، اما باید درنظر داشت که در چین، کپیبرداری نقطه شروع کار است و به هیچ وجه به معنای اتمام کار نیست. بهعنوان مثال بد نیست به استارتآپ Meituan اشاره کنیم. این استارتآپ در سال 2010 میلادی توسط ژینگ ونگ راهاندازی شد و با گذشت 6 سال حالا به یکی از بزرگترین شرکتهای چینی فعال در حوزه تجارت الکترونیک تبدیل شده است. ارزش Meituan چیزی در حدود 20 میلیارد دلار برآورد شده که آن را بعد از با ارزشترین استارتآپ چینی یعنی شیائومی قرار میدهد. Meituan بزرگترین شرکت آنلاین فعال در حوزه فروش بلیت و بزرگترین شرکت فعال در حوزه ارائه سرویسهای تحویل غذا در کشور چین نیز به حساب میآید. ژینگ ونگ از استارتآپهایی که به تقلید از Groupon آمریکا راهاندازی شدهاند انتقاد کرده و معتقد است شرکتها باید راهکارهای مشابه اما اجرای متفاوت و بومی شده را در دستور کار قرار دهند.
نوآوری، عامل موفقیت استارتآپهای چینی
کارآفرینان چینی، کاملا واقعبین هستند و از همین رو به دنبال یافتن کوتاهترین و در عین حال، سریعترین راه برای رسیدن به موفقیت هستند. در این راه، وقتی کپیبرداری به حد اعلای خود برسد، راهکار مکمل برای رسیدن به پیروزی، نوآوری خواهد بود. بنابراین، در شنژن پایتخت تولید محصولات الکترونیکی چین میتوانید شرکتهایی را مشاهده کنید که در کمتر از یک روز، تجهیزات الکترونیکی مورد نیاز را پیش روی شما قرار میدهند. علاوه بر این، کارخانههایی وجود دارند که هدف از ایجاد آنها تولید گجت الکترونیکی مورد نظر شما خواهد بود. بهعنوان نمونهای دیگر که در برگیرنده انواع و اقسام خلاقیت و نوآوری است، میتوان به شتابدهنده استارتآپی HAX اشاره کرد که در آن میتوانید رایانه 9 دلاری یا حتی دستگاههای برش سریع فلزات با آب را مشاهده کنید.
مشکلات اکوسیستم استارتآپهای چینی
نسل جدید کارآفرینان چینی موفق شدهاند رسیدن سریع به موفقیتهای مالی و ثروت فراوان را تجربه کنند، اما رسیدن به ثروت نمیتواند انگیزهای پایدار در محیطهای استارتآپی باشد. این موضوع به ویژه در قالب استارتآپهایی که برپایه نوآوریهای جدید به عرضه محصولات و خدمات میپردازند بیشتر به چشم میآید. این در حالی است که نسل بعدی کارآفرینان، از طبقه متوسط جامعه وارد بازار میشوند و رسیدن سریع به ثروت نمیتواند عامل انگیزشی اصلی برای آنها به حساب آید. در کنار این مورد، مشکل دیگر در این اکوسیستم، نداشتن دانش کافی بهمنظور ارائه محصولات با کیفیت بالا در کنار رشد سریع استارتآپها است.
به بیان دیگر، رسیدن به این دو مهم (بهطور همزمان) از دستور کار استارتآپهای چینی خارج شده است. در نهایت، نداشتن تبحر کافی برای ورود سریع و کارآمد به بازارهای خارج از چین نیز از جمله مشکلات موجود در اکوسیستم استارتآپهای چینی است. در کنار موانع فرهنگی و زبانی، بزرگ بودن بازار هدف در کشور چین باعث شده استارتآپها به فعالیت در این بازار قانع باشند و البته با گذشت زمان، در دام شرکتهای رقیبی بیفتند که به سرعت از محصولات و خدمات آنها کپیبرداری میکنند.