گزارشهای متعددی در ارتباط با احتکار مواد معدنی و فلزات توسط چینیها منتشر میشود. موادی همچون لیتیوم، عناصر خاکی کمیاب، مس و منگنز که برای فناوریهای جدید حیاتی هستند و کاربردهای متنوعی از گوشیهای هوشمند تا خودروهای الکتریکی دارند. از سال ۲۰۱۵ چین اولین تولیدکننده و عرضهکنندهی ۲۳ عدد از ۴۱ عنصر حیاتی جهان است. این عناصر، طبق نظر انجمن زمینشناسی بریتانیا برای حفظ اقتصاد و زندگی روزمرهی مردم جهان، حیاتی هستند. بهعلاوه، آن کشور توزیع ۹ عدد از ۱۰ عنصر در معرض اتمام جهان را نیز بهصورت انحصاری در اختیار دارد.
نکتهی مهم دیگر آن است که چینیها در فکر انحصار و احتکار سهم عمدهای از جریان سرویسهای آنلاین با ظرفیتهای بالا نیز هستند. سرویسهایی که به صنایع جدید ختم میشوند و آن صنایع، به ارتباط سریع انسان و ماشینها وابسته هستند. درنهایت، همین ارتباطات سریع و لحظهای، باعث ظهور فرصتها و شغلها جدید در جهان میشود.
یکی از پروژههای مهم و بلندپروازانهی چین در صنعت فناوری، راه ابریشم نام دارد. آنها زیرساخت و سرمایههای لازم را در ۷۰ کشور تأمین میکنند که تأثیرات مهمی روی ۴۰ درصد از اقتصاد جهان خواهد گذاشت. در بخشی از آن پروژه، هر خط ریلی حاضر در مسیر اوراسیا (خط اتصالی اروپا و آسیا) و درگیر با پروژهی راه ابریشم، به خطوط پر سرعت فیبر نوری مجهز خواهند شد که دادهها را با سرعت هرچه بیشتر بین خطوط اتصالی جابهجا میکنند. برنامهی مهم و مشابه دیگر چین، ارائهی خطوط پر سرعت فیبر نوری، به ۸۰ درصد از خانههای موجود در کشور است.
برنامههای بلندپروازانهی چین برای پیادهسازی خطوط فیبر نوری، عواقب متعددی خواهد داشت. بهعنوان مثال، آنها در ارتباط با روسیه و اروپا، نیازی به استفاده از فیبرهای نوری زیر اقیانوس هند ندارد. خطوطی که همیشه تهدید نظارت از سوی آمریکاییها را به همراه داشتهاند. از آن مهمتر، چینیها با خطوط جدید به بازار بسیار بزرگ مصرفکنندهها و کسبوکارها در محدودهی زمینی بسیار بزرگی دسترسی خواهند داشت. محدودهای که آسیای میانه را به روسیه و چین متصل میکند.
کابلهای فیبر نوری به بیان ساده ساختهشده از تارهای نازک شیشهای به ضخامتهایی حتی کمتر از تار مو هستند. پالسهای نوری شامل دهها هزار گیگابیت از داده، در هر ثانیه و با بهرهگیری از فناوری لیزر از میان این تارها عبور میکنند. فناوری فیبر نوری، از چند سال پیش، جای خود را در میان فناوریهای ارتباطی باز کرده است. امروزه، آن نوع از کابلها در بسیاری از کشورهای جهان و همچنین، خطوط بین کشورها و قارهها برای ارتباط سریعتر استفاده میشوند.
توسعهی خطوط ارتباطی فیبر نوری، سلطه بر فناوری 5G را برای چینیها ممکن میکند
تا اینجای کار، برنامهی راه ابریشم جدید چین و طرحهای آنها برای توسعهی فناوریهای ارتباطی در اقصی نقاط جهان، مشکل خاصی ندارد. چالش از آنجا شروع میشود که به احتمال زیاد، این کشور قصد دارد مجوز پیادهسازی فناوریهای 5G و اتصال به آن مسیر را تنها به هواوی و چند شرکت چینی دیگر بدهد. دربارهی تبادل اطلاعات بهصورت بیسیم باید بدانید که ۹۰ درصد اطلاعات جابهجا شده، ازطریق کابلی متصل به یک سلول ارتباطی جابهجا میشود که آن سلول، اطلاعات را ازطریق هوا دریافت میکند. در بحث 5G، کابل اتصالی باید حتما فیبر نوری باشد.
شرکت یا سازمانهایی که کابلهای فیبر نوری را پیادهسازی میکنند، حق اعطای مجوز نصب تجهیزات 5G به کابلهای خود را دارند. دربارهی چین، قطعا آنها ترجیج میدهند تا تجهیزات ساخت کشور خودشان به آن کابلها متصل شود.
عنصر اساسی و مهم در فناوری 5G آن است که شرکتهای فعال در حوزهی وایرلس، بتوانند از سرویسهای خود درآمدزایی بهتری داشته باشند. دراقع، آنها نمیخواهند شبیه به شرایط کنونی، به کسبوکارهای آنلاین وابسته باشند. برای اپراتورها و ارائهدهندههای خدمات شبکه، نقطهی مثبت 5G، امکان تقسیمبندی شبکه است. چنین امکانی به اپراتورها امکان میدهد تا چندین شبکهی خصوصی و شخصیسازیشده را برای مشتریان خاص یا کاربردهای متنوع بسازند. چنین رویکردی، درآمدهای بالا و مبتنی بر خدمات را به سمت آنها روانه میکند که اکنون و با فناوری 4G قابل دستیابی نیست.
در فناوری 5G، هر اپراتوری میتواند شبکهی خود را بهصورت لحظهای تعریف کند. آنها میتوانند سرویسهای خود را در سطوح مختلف و بسته به بازار هدف، تغییر دهند. بهعلاوه، اپراتورها حکم نگهبان ورود اپلیکیشنهای مختلف به شبکه را نیز خواهند داشت. چنین قابلیتهایی، قدرت قیمتگذاری آنها را بسیار افزایش میدهد و البته، یکی از اصلیترین فرضیههای دنیای اینترنت را نیز زیر سؤال میبرد. آن فرضیه میگوید که هر کامپیوتر حاضر در شبکهی اینترنت باید بتواند با زبانی برابر با کامپیوتر دیگر ارتباط برقرار کند. در فناوری جدید، جابهجایی بیتهای اطلاعات کاملا براساس نرمافزار و بهصورت مجازی تعریف میشود. درنهایت باید شبکهی جدید را به چشم یک شبکهی کابلی اختصاصی، بهجای اینترنت، در نظر بگیریم.
هواوی از هماکنون به فکر افزایش انحصار خود در این حوزه است
هواوی، بهعنوان بزرگترین عرضهکنندهی خدمات و تجهیزات مخابراتی در جهان، قطعا بهدنبال انحصار در مناطق جغرافیایی محل فعالیت خود خواهد بود. چنین رویکردی، در صنعت مخابرات رایج است. شرکتهایی که سرمایهگذاریهای عظیمی روی زیرساخت داشتهاند، بهدنبال افزایش قلمروی خود هستند تا از رقابتهای مخرب آتی پیشگیری کنند. این رخداد قبلا در صنعت کابل ایالات متحده رخ داد. شرکتهای مخابراتی آنها در سال ۱۹۹۷ تفاهمی امضا کردند تا سیستمهای خود را با هم مبادله و ترکیب کنند و از حجم بالای بازار جدید، سود ببرند.
از پیشفرضهای بالا به این نتیجه میرسیم که هواوی و احتمالا چند شرکت دیگر چینی، کنترل دسترسی سرویسهای غنی از داده را به بازار جهانی چین ازطریق 5G خواهند داشت. سرویسهای غنی از داده، بازهی وسیعی از انبارداری و لجستیک، خدمات پزشکی از راه دور، آموزش، واقعیت مجازی و موارد مشابه را شامل میشوند.
در نتیجهی فرضیههای بالا، چین با همکاری اپراتورهای 5G خود میتواند شرکتهای آمریکایی را از دسترسی به بازارهای پرسود فوق، باز بدارد. چنین رویکردی اکنون در داخل مرزهای آن کشور پیاده میشود. برنامهی جادهی ابریشم، پیادهسازی آن روشها را در گسترهی وسیعی از جغرافیا ممکن میکند که ۶۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. تا آن زمان، چینیها اینترنت اختصاصی بینالمللی خود را توسعه خواهند داد که سرویسهای با ظرفیت بسیار بالا و خارج از محدودهی درک کنونی ما دارد.
شاید در نگاه اول، نگرانی مهم دیگری با موضوع افزایش نظارت چین بر ارتباطات به ذهن برد. البته، میتوان بهجای آن، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی حاصل از اجرای چنین برنامههایی را در نظر گرفت. توانایی حضور در جلسههای متعدد از پزشک گرفته تا کلاسهای آموزشی، ارتباط سریع با یکدیگر و جابهجایی فایلهای حجیم، تنها بخشی از ظرفیتهای فناوری آینده هستند که با پیادهسازی برنامههای حرفهای چین در حوزهی فیبر و اتصالات وایرلس ممکن میشوند.
آمریکاییها راه زیادی برای مقابلهی احتمالی با انحصار چین در پیش دارند
توسعهی طرحهای چین در موضوعات گفته شده، قطعا تهدیدهایی را برای آمریکا به همراه خواهد داشت. شرکتهای آن کشور، شانسی برای حضور در این زمینه ندارند. درنتیجه، چین و نه آمریکا، محل تولد سرویسهای جدید آنلاین میشود. اگرچه آمریکا برای اولینبار به ایدهی اینترنت دست یافت، آنها اکنون ظرفیتهای لازم برای تست فناوریهای جدید و بازارهای عظیم برای عرضهی خدمات را ندارند. دلیل این رخداد نیز آن است که آمریکاییها، اصطلاحا مایل آخر یعنی اتصال خانهها به شبکهی پر سرعت فیبر نوری را بهخوبی انجام ندادند. آنها در بازارهای مهمی همچون آسیا و کشورهای نوردیک (شمال اروپا و شمال اقیانوس اطلس) نتوانستند خدمات خود را با فناوری کابلهای فیبر نوری به دست مصرفکنندهی نهایی برسانند.
شرکتهای مختلف آمریکایی و دولتهای محلی، تلاش زیادی انجام دادهاند تا عقبماندگی کشور خود در پیادهسازی فناوریهای نوری مناطق شهری را جبران کنند. آنها که از خدمات فدرال و شرکتهای دولتی حوزهی ارتباطات ناراضی بودند، خود دست به کار شدند و کابلهای فیبر نوری تا خانههای شهروندان توسعه دادند. طبق نظر کارشناسان آمریکایی، چنین رویکردهای سیاسی و اجرایی، باید در تمامی نقاط آن کشور پیادهسازی شود تا آنها در نبرد فناوری، پشت سر چینیها حرکت نکنند.
کارشناسان آمریکایی درنهایت برای بهبود اوضاع خود در فناوریهای مذکور، پیشنهاد میدهند که برنامههایی جدی برای پیادهسازی هرچه سریعتر و دموکراتیکتر فیبر نوری در مناطق شهری طرحریزی شوند. برنامههایی که درکنار قانونگذاری مناسب جهت جلوگیری از سوءاستفادهی اپراتورها، مانع از نظارت مستقیم دولت یا سازمانهای مشابه نیز بشود. آنها پیشنهاد میکنند که زیرساخت لازم توسط سازمانهای دولتی پیادهسازی شود، اما رقابت آزاد برای ارائهی خدمات بین شرکتها رخ دهد تا بهترین سرویس با مناسبترین قیمت به مشتریان ارائه شود.