جوانهای کوبایی عاشق بازیهای ویدیوییاند؛ علیرغم نرخ پایین نفوذ اینترنت، عاشق بازیهای تحت شبکهاند، عاشق جمع کردن بازیهای ویدیوییاند، عاشق تجربه آنها به صورت گروهی یا تنها، عاشق بازی ساختناند و حتی حاضرند به صورت قانونی بخرندشان، فقط اگر میتوانستند.
اما علیرغم آنچه به نظر یک عشق درونی و مقاومت ناپذیر به هرچیزی که به بازیها مربوط میشود میرسد، رسانههای زیرزمینی کوبا که تکنولوژی و گیمینگ را در این کشور پوشش میدهند و نیز خود گیمرها میگویند که گیمرهای کوبایی پیش از عمل سادهی بازی کردن، ارزیابی کردن و نرمالیزه کردن بازیها، با چالشهایی چیرگیناپذیر روبرو میشوند.
مناقشه بر سر آنچه کوباییها واقعاً میخواهند و آنچه دولت کوبا اجازهاش را میدهد، به گفته متخصصان، به طرق گوناگون دریچهای است بر تمام مشکلاتی که این کشور با آنها روبروست.
جایگاهی که کوبا امروز خودش را در آن از منظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مییابد همگی ریشه در تاریخ خود این کشور و تاریخچه خانوادهای دارد که برای بیش از نیم قرن بر کوبا حکمرانی کردهاند: کاستروها.
در سال ۱۹۵۲، فیدل کاسترو وکیلی بود که میخواست یک صندلی در مجمع نمایندگان کوبا داشته باشد، اما در جریان هفت سال تومارنویسی، حملات مسلحانه، قیام عمومی و مداخله آمریکا، کاسترو توانست فولخنثیو باتیستای دیکتاتور را از سر کار بردارد. کاسترو خیلی زود اثبات کرد که خودش هم به اندازه باتیستا دیکتاتور است و کشور را از گروههای مقاومت پاک کرد؛ یا به بند کشیدشان یا به چوبه دار. درحالی که انقلاب سوسیالیستی کوبا داشت از یک حرکت مردمی به حرکتی رادیکال تبدیل میشد، هزاران کوبایی به آمریکا فرار کردند.
تا سال ۱۹۶۰ کاسترو تمام مخالفین را از بین برده بود، نه فقط در جایگاههای دولتی، بلکه در دانشگاهها و تمام روزنامههایی که حامی حکومت نبودند هم تعطیل شدند؛ رادیو و تلویزیون به خدمت کاسترو درآمد. دولت تقریباً تمام زمینها و کسب و کارهای خصوصی را قبضه و شروع به تعیین قیمت محصولات و حقوقهای مردم کرد. فیدل کاسترو خیلی زود برادرش رائول را به فرماندگی نیروهای مسلح انقلابی منسوب کرد و یک گروه همسایه و ناظر به نام کمیته دفاع از انقلاب تشکیل داد.
در سال ۱۹۶۱، سالها پیش از ظهور صنعت بازیهای ویدیویی، ایالات متحده تحریمهایی علیه کوبا تعیین کرد و شکلی از آن تحریمها همچنان هم ادامه دارند. تا سال ۱۹۶۵، کوبا رسماً به کشوری کمونیست تبدیل شد و فیدل کاسترو نخستوزیر آن بود.
کاسترو در حفظ کنترل بر کشور چالشهای مختلفی را پشت سر گذاشته؛ مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که که از نظر سیاسی و اقتصادی حامی کوبا بود.
«دوره خاص» این کشور اوایل دهه ۹۰ میلادی و در پاسخ به از بین رفتن جماهیر شوروی به عنوان یکی از مهمترین حامیان آغاز شد. در این برهه، بیش از ۸۰ درصد از محصولات کوبا محو شدند و دسترسی به برق، حمل و نقل و غذا شدیداً محدود شد. این اتفاق در را برای سرمایهگذاری خصوصی در سازمانهای دولتی باز کرد و به مرور زمان نوع خاصی از تجارتهای خصوصی قانونی شدند که به انفجاری در کسبوکارهای رستورانهای خانگی و مهمانسراها منتهی شد.
در سال ۲۰۰۷، رائول، برادر فیدل به رییس جمهور کشور تبدیل شد. در سال ۲۰۰۸ فیدل به خاطر بیماری رسماً استعفا کرد. درحالی که برخی امیدوار بودند انتقال قدرت از فیدل به رائول به کاهش یافتن کنترل دولتی و باثباتی هرچه بیشتر منجر شود، چنین اتفاقی به هیچ وجه نیفتاد.
در حالی که رییس جمهور وقت آمریکا، باراک اوباما روابط دیپلماتیک با کوبا را احیا کرد و برخی از تحریمها و محدودیتها علیه این کشور را برداشت، دونالد ترامپ از آغاز کارزار انتخاباتی خود وعده کنار گذاشتن قرارداد اوباما را داده بود.
«وقتی میزان قدرت، و قدرت شخصیای که فیدل کاسترو در ۴۷ سال به دست آورد را در نظر میگیرید، به این فکر خواهید افتاد که منطقی است اگر با انتقال قدرت به رائول، اوضاع اندکی تغییر کند.» سباستین آرکوس، یکی از محقق انستیتوی تحقیقات کوبا در دانشگاه بین المللی فلوریدا ادامه میدهد: «به طرقی تغییر کردند، اما نه به شکلی چشمگیر».
آرکوس میگوید در عوض رائول توانست توهم تغییر را به وجود آورد، بدون اینکه چیزی را واقعاً تغییر دهد. به زعم آرکوس، برای درک اینکه چرا چیزهای زیادی بعد از انتقال قدرت تغییر نکرد، باید درکی از رابطه دو برادر داشت. «آنها همیشه به عنوان یک تیم عمل میکردند. آنها از زمانی که باهم به مدرسه میرفتند به عنوان یک تیم عمل میکردند. آنها از یکدیگر مراقبت و محافظت میکردند».
«این کار را در کوههای سیِرا مِیسترا [و هنگامی که از نیروهای باتیستا میگریختند] کردند و سپس در روزهای انقلاب کوبا و زمانی که یک تنش داخلی در جنبش ۲۶ام جولای کاسترو به وجود آمد».
در این مورد آخر، افرادی داخل جنبش بودند که خواستار بازگشت کشور به قانون اساسی سال ۱۹۴۲ کوبا شدند و در این بین گروهی دیگر که ظاهراً توسط رائول کاسترو هدایت میشد رژیمی تمامیتخواه میخواست. «وقتی اعضای گروه برای شکایت به سراغ فیدل رفتند، فیدل خشمگین میشد و رائول را به توسعه یک دولت کمونیست مخفی و به خطر انداختن انقلاب متهم میکرد». آرکوس ادامه میدهد: «اما در واقعیت، همانطور که تاریخ اثبات کرده، این دو مشغول کاری تیمی بودند. فیدل پلیس خوب بود و رائول پلیس بد.»
آکروس توضیح میدهد که این نقش بازی کردن تا به امروز و تا لحظه مرگ فیدل ادامه پیدا کرده است؛ البته در شمایلی دیگر.
«این بار بازی متفاوت بود». آکروس ادامه میدهد: «فیدل قرار بود از رائول حمایت کند. فیدل کسی بود که تلاش میکرد همهچیز را عقب نگه دارد و رائول شخصیت ترقیخواه بود، شخصیتی اصلاحطلب، شخصیتی فنسالار. زیر نظر رائول، اوضاع قرار بود بهتر شود و مردم چه خارج از کوبا و چه داخل کوبا این مسئله را باور کرده بودند».
اما آرکوس میگوید این دروغی بود با هدف جذب سرمایه خارجی بیشتر، خصوصاً از طرف اروپا، آسیا و ایالات متحده آمریکا. رائول کاسترو، کسی که هماکنون رهبری کوبا را برعهده دارد گرچه دستورات سوسیالیسم را در این کشور حفظ کرده اما برخی چیزها دستخوش تغییر شدهاند.
«این موضوع غیرقابل نفی است. کوباییها حالا میتوانند در هتلهایی اقامت کنند که زمانی برای توریستها رزرو شده بود. رائول با فروش موبایل موافقت کرد و شرکتی توسعه داد تا سرویسهای برقراری تماس و دسترسی به اینترنت را مدیریت کند».
تحت حکومت رائول کاسترو، کوبا حالا موبایل و دسترسی عمومی محدود به اینترنت در پارکها دارد. با از راه رسیدن اینترنت در کنار نسلی از گیمرها که با کنسولهای قاچاق شده توسط والدینشان به کشور بزرگ شده بودند و پیدایش شبکههای LAN گسترده گیمرها در زیرزمین اقصی نقاط کشور، فرهنگ گیمینگ در کوبا کلید خورد.
اگرچه بسیاری از کوباییهای ۲۰ یا ۳۰ ساله امروز بازیهایی ویدیویی را تجربه میکنند، اما عادات گیمینگ آنها شدیداً با فرهنگ گیمینگ در دیگر نقاط جهان متفاوت است. گیمینگ مبتنی بر شبکه شدیداً در کوبا محبوب است اما به خاطر محدودیت در دسترسی به اینترنت کمسرعت این کشور، بازیها هیچوقت با حضور شخصی خارج از کشور انجام نمیشوند. بازیهایی که آنها انجام میدهند عمدتاً کرکی است و حتی نرمافزارهای شبکهسازی مورد استفاده آنها هم معمولاً هک شده هستند تا قانون ممنوعیت شبکههای خیابانی دور زده شوند. گیمرها معمولاً برای مدت زمان بیشتری از کنسولهای خود استفاده میکنند و برای گرفتن بیشترین بازدهی از سیستمهای خود، به متخصصین تعمیر اتکا میکنند. و در حالی که نوعی جامعه نوظهور از بازیکنان مسابقات الکترونیکی در حال رشد در این کشور است، اما افراد دخیل همواره احساس زندانی بودن و ناتوانی در رقابت با هرکسی خارج از کشور میکنند.
و خود اینترنت، زمانی که به آن دسترسی مییابید، به مراتب از استانداردهای اکثر کشورهای غربی پایینتر است.
«برای اینکه ایدهای از سرعت تغییرات داشته باشید، هماکنون سه میلیون موبایل در کوبا وجود دارد، اما هنوز میزان به مراتب پایینتری موبایل در هاییتی وجود دارد». آکروس ادامه میدهد: «پراکندگی اینترنت اما همچنان کمترین مقدار در جهان نیمکره غرب است».
این موضوع ریشه در مشکلات متعدد دارد که اقتصاد کوبا یکی از مهمترین آنهاست.
«ساختار اقتصادی کوبا از جنبههای گوناگون بسیار پیچیده است. یک بازار زیرزمینی بزرگ در کوبا وجود دارد که به هر چیزی دسترسی دارد».
و درحالی که محصولات این بازار سیاه -چیزهایی مانند کنسولهای بازی، بازیها، فیلمها، روترهای وایفای و دیگر دیوایس الکترونیکی- هنوز برای بسیاری از ساکنین کوبا قابلتهیه نیستند، اما این محصولات معمولاً راه خود را به نقاط گوناگون کشور باز میکنند.
در کنار تمام مشکلات اقتصادی به وجود آمده بهخاطر این بازار سیاه و عناصر هستهای سوسیالیسم و کمونیسم مانند تقسیم دارایی و مشاغل، نگرانیهایی در داخل دولت کوبا نیز وجود دارد که باید تا چه حد در برابر اینترنت آزاد اندیش بود.
«نوعی مناقشه بر سر این موضوع در دولت کوبا وجود دارد». آرکوس تشریح میکند: «آنها در حال بررسی منافعی هستند که میتوانند از دسترسی دادن اینترنت به کوباییهای معمولی به دست آورند و در عین حال رژیم کنونی در وضعیت کنترل کامل است».
«آنها از گردش آزاد اطلاعات وحشت دارند. آنها به مدت ۶۰ سال مشغول کنترل تمام رسانهها بودهاند و حاضر نیستند از این کار دست بکشند».
از همین حالا نوعی شبکه خیابانی پا به حیات گذاشته که میزبان چند نشریه و روزنامه مستقل است؛ برخی از آنها هم به پوشش اخبار گیمینگ و تکنولوژی اختصاص یافتهاند.
«من ایمانی به گسترش اینترنت ندارم چون توسط رژیم کنترل میشود». آکروس میگوید: «اینطور نیست که علیرغم مقاومت دولت در حال محقق شدن باشد. دولت به آرامی در حال گسترش دسترسی به اینترنت است و از آن به عنوان مزیتی استفاده میکند که تنها در اختیار افراد مورد اعتماد قرار میگیرد. پیشبینی نمیکنم که کوباییهای معمولی در شهری در مرکز کوبا دسترسی معمول به اینترنت داشته باشند».
و حتی در هاوانا، جایی که اینترنت بیشتر از هرجای دیگر در دسترس است، پوشش اینترنت میتواند بسیار غیر یکدست باشد.
«شما باید به این اماکن مخصوص وایفای بروید. شما باید بلیتی را بخرید که مونوپلی در ازای 2 دلار به شما میفروشد. اما کارتها خیلی زود باطل میشوند. افراد زیادی هم هستند که این کارتها را به ازای 3 یا 4 دلار به شما میفروشند».
بنابراین یکبار دیگر بازاری سیاه وجود دارد و دسترسی به اینترنت، کند و غیر یکپارچه است. و مشخصاً صفحاتی هم وجود دارد که قادر به دسترسی به آنها نخواهید بود.
«شبیه به کاری است که چینیها انجام میدهند، اما در چین آنها اینترنتی به مراتب بهتر دارند».
گذشته از مشکل دسترسی به اینترنت، کوباییهایی که میخواهند بازی کنند از خرید قانونی بازیهای مورد علاقه خود به خاطر تحریمهای مبادلاتی، سانسورینگ در خود کوبا و هزینههای گزاف محتویات ناتوان هستند.
میانگین درآمد در کوبا، بنابر آمار کارملو مسا-لارگو اقتصاددان، کمتر از یک دلار آمریکا در ماه است. درآمد برخی در این کشور به 1000 پزوی کوبا در ماه میرسد؛ مانند پزشکان که چنین درآمدی دارند.
اما برای مقایسه درآمد با ایالات متحده، باید پزوی کوبا را به «پزوی قابلتبدیل کوبا» تبدیل کنید؛ ارزی که تنها توسط توریستها استفاده میشود و رسماً CUC نام دارد. بنابر اعلامیه دولت کوبا، نرخ رسمی این ارز، 80 پزوی قابلتبدیل کوبا در ازای هر دلار است. اما آرکوس میگوید که نرخ واقعی توسط بازار سیاه پر رونق این کشور تعیین میشود که در این صورت، نرخ مبادله معادل 24 یا 25 پزوی قابلتبدیل کوبا در ازای هر دلار خواهد بود.
«وقتی درآمدها را تبدیل میکنید، به رقمی بین 25 الی 30 دلار در ماه میرسید».
دولت کوبا میگوید این نحوه محاسبه درآمد منصفانه نیست زیرا یارانههایی که دولت به مردم میدهد در آن لحاظ نشده است. دولت کوبا با اعمال سوبسیدهایی روی کالاهای اساسی مانند برنج، قهوه و شکر، این محصولات را با قیمت بسیار کمتری به مردم میفروشد. اما معمولاً یافتن این محصولات دشوار است، زیرا موجودیها به سرعت تمام میشود.
بیمه سلامتی و آموزش عالی هم به بدون هیچ هزینه در اختیار مردم کوبا قرار میگیرد.
طی دوران اقامتم در هاوانا، در خانه اجارهای یک زوج جوان ماندم و هر صبح صبحانهای سبک در کافه کناری میخوردم. معمولاً بعد از این تا پایین خیابان قدم میزدم و به پارکهای اطراف میرفتم که مردم در آنها به دنبال نشانهای از یک کاربر اینترنت امیدوار میگشتند. به آسانیِ رفتن پیش یک نفر و گفتن تعداد کارتهایی که میخواستم بود. میتوانستم هرچقدر که میخواهم بخرم، هر کارت در ازای 3 پزو قابلتبدیل کوبا، یک ساعت اینترنت غیر قابل اعتماد به من اعطا میکرد. گاهی از اوقات به مغازه تعمیر موبایل نزدیک میرفتم و بلیتهای مختلف بسته به مدت زمان استفادهام از موبایل در این کشور میخریدم.
به عنوان یک توریست انتظار نداشتم که اینقدر آشکار در مواجهه با کلاهبرداری روزانه اکثر کوباییها قرار بگیرم؛ یک جور اقتصاد ثانویه که کشور را شناور نگه میدارد، اما در همهجا آشکار بود. فروشگاه محلی معمولاً تنها یک یا دو جنس انبار میکرد و تا زمان فروخته شدنشان، کوهی از اجناس میساخت. غذا و نوشیدنی در رستورانهای محلی غالباً تحت تاثیر چیزی هستند که آن روز در دسترس بوده است. خیابانها پر بودند از ماشینهای کهنسال و زیبای ساخت آمریکا و روسیه، و معمولاً به رانندههایی باصلاحیت تعلق داشتند که متوجه شده بودند به عنوان یک راننده تاکسی پول بیشتری از معلمین، مهندسین یا مکانیکها به دست میآورند.
دستگاههای آرکید هیچوقت وارد کوبا نشدند، نه به صورت رسمی. اما نوعی از آنها وارد شد، قوت گرفته از کنسولهای خانگی و مستقر در اتاق خانوادگی منزل کارآفرینان کوبایی. ظهور این دستگاههای آرکید مثال خوبی است هم برای اقتصاد جانبی کوبا و هم بخش خاکستری میان اینکه چه چیزی آشکارا غیرقانونی است و چه چیزی قابلپذیرش است، و زندگی کوباییها از این بخش خاکستری میگذرد.
آرکید خانگی معمولاً شامل یک تلویزیون، یک کنسول ماد شده که پر است از بازی و یک مبل درون اتاقی تاریک است. دارندگان این مراکز سرگرمی کوچک، هزینهای ساعتی دریافت میکنند که بیشتر از پول خرد جیب نیست و به کودکان همسایه اجازه میدهند داخل آمده و بازی کنند.
بسیاری از افرادی که با آنها مصاحبه کردم، با من از نخستین تجربهشان با بازیهای ویدیویی، چه روی کنسولهای قاچاقی و چه حین گذران تابستان در یکی از همین آرکیدها صحبت کردند.
طی برههای کوتاه از زمان، به لطف تغییری در قانون درباره مالکیت خانه و آغاز کسبوکارهای مجوزدار بود که این آرکیدها رونق پیدا کردند.
مدتها پیش نبود که تغییری در قانون توسط رائول کاسترو در سال ۲۰۱۰، به کوباییها اجازه خرید و فروش خانه داد. تا پیش از آن خانهها معمولاً توسط دولت به مردم داده میشدند و از اعضای خانواده به اعضای خانواده میرسیدند یا میان دو مالک خانه مبادله میشدند. کاسترو ضمناً دریافت جواز برای اداره یک کسبوکار شخصی و استخدام کارمند را هم قانونی کرد.
با پیدایش قوانین سال ۲۰۱۰، هر کوبایی تنها میتوانست صاحب دو خانه و نه بیشتر باشد. این قانون راه را برای خانه دوم باز کرد که میتوان از آن برای کسبوکار استفاده کرد. این کسبوکارهای کوچک خیلی زود سرازیر شد، بسیار بیشتر از آنچه کاسترو انتظارش را داشت و به مرور بازفروش لباس، وسایل الکترونیکی و ظهور تئاترهای کوچک پخش فیلم و آرکیدها را هم در بر گرفت.
یک سختگیری در سال ۲۰۱۳ از سوی دولت به جمعآوری جواز تئاترها و آرکیدهای خانگی منجر شد، اما باعث نشد که مردم کاملاً اداره این آرکیدهای خانگی را متوقف کنند و بسیاری از آنها هنوز به صورت مخفیانه وجود دارند.
درحالی که به نظر میرسد درباره کشوری صحبت میکنیم که مشغول پشت سر گذاشتن یک نوع انقلاب است، چه موضوع فضای دیجیتال باشد و چه گیمینگ یا اینترنت، تغییرات واقعی و پایدار در کوبا نیازمند روندی به مراتب طولانیتر هستند.
«موضوع خیلی سختتر از بازسازی صرف زیرساختها خواهد بود». آکروس ادامه میدهد: «زیرساخت افتضاح است، اما بازسازی آن از بازسازی ذهن کوباییهایی که سه نسل از این محیط مسموم را تجربه کردهاند آسانتر خواهد بود».