مقایسه استارتآپهای ایرانی با استارتآپهای بزرگ دنیا به منظور فعالیت بهتر شرکتهای نوپای ایرانی اگر هیچ مزیتی نداشته باشد این خاصیت را دارد که مسیر موفقیتشان مشخص میشود مسیری که شاید شرکتهای نوپای ایرانی باید با آزمون و خطا آن را بشناسند.
مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد طی نشستی در دانشگاه شهید بهشتی از تجربیات خود طی یک سفر چند ماهه به سیلیکون ولی میگوید و عامل اصلی موفقیت استارتآپها را تنها در یک جمله خلاصه میکند« شناسایی دقیق مشکلات و طراحی براساس احساسات کاربر» دو نکتهای که تقریبا بسیاری از استارتآپهای ایرانی در مرحله اول به آن بیتوجهی میکنند.
از دیدگاه حمید رضا مختاریان کار آفرین برای دستیابی به بهترین نتیجه باید قدرت ریسک داشته باشد و چه بسا کار در فضای ابهام آمیز را به ساحل امن تکنولوژی ترجیح دهد. یک کارآفرین خوب بایستی به خوبی مشکلات جامعه را بشناسد و عدم قطعیت را فرصت مناسبی برای پیشرفت در فضای تکنولوژی قلم داد کند.
او نحوه تخصیص منابع و تامین بودجه برای استارتآپها را در دره تکنولوژی جالب میداند؛ او افراد موفق در سیلیکون ولی را کار آفرینان سریالی تعبیر میکند که بعد از اولین برد خود خطر را پذیرفته و درآمدهای حاصله را صرف استارتآپ دیگری و شروع دوباره میکنند. این درحالی است که در ایران متاسفانه استارتآپهای خوبی فعالیت میکنند که بعد از موفقیت سرمایههای مالی خود را دوباره وارد چرخه تکنولوژی و ایجاد استارتآپهای نوپای دیگر و کمک به آنها نمیکنند.
او در رابطه با بحث ضد انحصار در آمریکا میگوید: «شرکتهای بزرگ تکنولوژی به خوبی میدانند چگونه با خلاقیتها، قوانین دست و پا گیر را دور بزنند و در عرصه تکنولوژی بازار را برای خود کنند.» اما در عین حال میگوید مردم به راحتی درباره ایدههای خود صحبت میکنند و در جای جای شهر حتی بیلبوردهای تبلیغاتی نیز میتوان تکنولوژی را لمس کرد.
او از فضای شرکتهایی مثل فیسبوک میگوید :«شما در هر موقعی که بخواهید و اراده کنید میتوانید استارت آپ خود را شروع کنید آنها به شما اجازه میدهند شکست بخورید اما در عین حال پروسه و تلاش شما برای به انجام رساندن یک استارت آپ حائز اهمیت است. در آنجا شرکتهایی وجود دارند که به شما هزینه لازم برای شروع یک کسب و کار نوین را میپردازند در حالی که اگر به نتیجه هم نرسد هزینه خود را از شما پس نمیگیرند زیرا در آنجا شفافیت لازم وجود دارد و کاملا واضح است که منابع به کار گرفته شده صرف انجام چه مسائلی شده است. »
او همچنین فینتک های چینی را رقیب جدی برای آمریکاییها میبیند. چراکه چینیها در حوزه پرداخت بهتر و وسیع تر کار کرده اند.
او با مقایسه کسبوکارهای ایران با سیلیکونی میگوید: «به دلیل شفاف بودن فرایند کاری برای ایجاد یک استارت آپ از نحوه جذب افراد گرفته تا تخصیص سهام و برنامه ها و اهداف، مسیر بسیار روشنتری را به نسبت ما طی میکنند. متاسفانه درکشورمان به طور دقیق به این مسائل نمیپردازند. کسب و کارهای نوپایی که در سیلیکونولی به موفقیت رسیدهاند بسیاری از مسائل در روند موفقیت خود را به اشتراک میگذارند، پدیدهای که ما در این جا کمتر شاهد آن هستیم.»
او از نگرانیهای خود درباره آینده استارت آپ ها میگوید و نبود دسترسی آزاد به محیط ابر (cloud) برای استارتآپها در آینده را از مشکلات قابل پیش بینی میداند و در صورت برطرف نکردن این مشکل امکان عقب افتادن کسب و کارهای نوین از سطح جهانی را وجود خواهد داشت.
در حال حاضر بسیاری از کسب و کارهای نوین در فضایی تک بعدی به سر میبرند. به عقیدهوی استارتآپهای ما در بعضی از بخشها جلو هستند و این درحالی است که در بسیاری از بخشهای دیگر رشد زیادی نکردهایم. اگر به دنبال پیشرفت در کسبو کارهای نوین هستیم بایستی حوزه هدف ما بخشهای مختلفی از جمله بهداشت، حمل و نقل و… را نیز در بر بگیرد. در هر عرصه ای که احساس نیاز وجود دارد بایستی وارد شوند. این در حالیاست که بیشتر استارتآپهای ما هماکنون در بخشهای بانکداری و اپراتوری فعالیت میکنند چرا که منابع مالی ما در آن بخشها متمرکز است.