وزارت ارتباطات به واگذاری مخابرات، نگاه یک عضو قطع شده را دارد و در این ده سال هنوز به لحاظ روانی با مسئله واگذاری کنار نیامده و طبیعتاً مایل است در موضوعات مختلف اعمال نظر کند.
اسدالله دهناد، سرپرست اسبق شرکت مخابرات ایران درباره ریشه مشکلات این شرکت، ۱۰ سال پس از خصوصیسازی گفت: «به عنوان کسی که از نزدیک با مسائل دست به گریبان بوده، اولین موضوع این است که وزارت ارتباطات هنوز باور ندارد که مخابرات را واگذار کرده است. به بیان دیگر، وزارتخانه هنوز باور ندارد مخابرات را فروخته؛ بلکه بیشتر اعتقاد دارد آن را خریدهاند و به همین دلیل نگاهش به مخابرات نگاه کارفرمایی است و انتظار تبعیت محض از سوی مخابرات دارد.»
دهناد که از اردیبهشت ۹۴ تا اردیبهشت ۹۵ سرپرست شرکت مخابرات بود، ادامه داد: «بدون مخابرات، وزارتخانه تقریباً حوزه نفوذ دیگری ندارد. وزارتخانه به واگذاری مخابرات نگاه یک عضو قطع شده را دارد و در این ده سال هنوز به لحاظ روانی با مسئله واگذاری کنار نیامده و طبیعتاً مایل است در موضوعات مختلف اعمال نظر کند. در سوی مقابل، سهامداران مخابرات نیز معتقدند مدیریت باید بر اساس قانون تجارت و تأمین منافع سهامداران باشد. طبیعتاً چنین شرایطی در ذات خود میتواند باعث بروز اختلاف شود.»
سرپرستی دهناد در شرکت مخابرات ایران در حالی رخ داد که او مدیرعامل شرکت مخابرات استان قم بود و با برکناری ناگهانی کاظم ابراهیمی صدرآبادی از مدیرعاملی مخابرات ایران، این شرکت در وضعیت نامساعدی قرار داشت. دهناد درباره چگونگی پذیرش این سمت گفت: «پیش از آغاز دوران سرپرستی بنده در شرکت مخابرات ایران، شرایط به گونهای پیش رفت که هیات مدیره شرکت مخابرات ایران تصمیم جابهجایی مدیرعامل وقت آقای ابراهیمی گرفت برای طی کردن دوران گذار به سراغ من آمدند. البته من به هیچوجه تمایلی به پذیرش این مسئولیت نداشتم زیرا از یکسو مشکلات شخصی در آن زمان وجود داشت و از سوی دیگر احساس میکردم فضای ملتهب و نگران کننده ناشی از واگراییهای دولت و مخابرات و به تعبیر دیگر اختلافات علنی شده فیمابین، دردسرساز است و ایجاد تعادل و نقطه سربهسر کار آسانی نیست و حقیقتاً مسیر سختی پیش رویم بود. ولی در نهایت با توجه به اعتماد دوستان، این مسئولیت را پذیرفتم.»
او ادامه داد: «پس از آغاز به کار، به دلیل تجربیات نسبتاً طولانی در مخابرات، با ریشه مشکلات مخابرات آشنا بودم. ساختار سازمانی، نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی، مأموریتها و بایدها و نبایدهای مخابرات را کاملاً میشناختم. به دلیل همین آشنایی بود که بدنه مخابرات و پرسنل نه تنها از خود واگرایی نشان ندادند بلکه با استقبال آنها مواجه شدم و زیرمجموعه، همکاری خوبی داشتند. در همین حال، مدیریت در قم تجربه ارزشمندی برای من بود. در میان مدیران استان قم معروف است که هر مدیرکلی اگر بتواند سه ماه در قم دوام بیاورد، میتواند وزارتخانه متبوعش را مدیریت کند. این تجربهها به کمک من آمدند تا در مجموع اجازه ندهم اختلافات موجود به برنامههای مخابرات لطمه بزند و دود اختلافات به چشم مردم برود.»
دهناد که پس از دوره سرپرستی مخابرات، به عضویت هیات مدیره همراه اول درآمد، درباره راه خروج از مشکلات ایجاد شده گفت: «مهمترین راه برای رهایی از مشکلات ایجاد شده، آن است که وزارت ارتباطات باور کند مخابرات را واگذار کرده است. اگر چنین شد، وزارتخانه به جای اعمال مدیریت و دخالت در مخابرات، عمده وقت خود را صرف سیاستگذاری و نظارت راهبردی خواهد کرد که اگر چنین شود، قطعاً شاهد همافزایی خواهیم بود.»
اسدالله دهناد، آبان ماه امسال از هیات مدیره همراه اول خارج و به عضویت هیات مدیره توسعه اعتماد مبین درآمد. او اثربخشی مخابرات را در دو سطح خرد و سطح کلان ارزیابی میکند و میگوید: «در سطح خرد، همین وضعیت موجودی است که با آن مواجه هستیم؛ یعنی مخابرات خدمات محدودی میدهد و درآمدزایی محدودی هم دارد. این یعنی پذیرش یک نقش منفی.»
وی نقش مخابرات در سطح کلان را، موتور محرکه در توسعه پایدار کشور عنوان کرد و افزود: «موضوع مخابرات یک موضوع فرابخشی است بنابراین در سطح کلان مخابرات باید نقش فعال داشته باشد که متأسفانه در حال حاضر چنین نیست.»
به اعتقاد دهناد: «بین ظرفیتهای مخابرات و خروجی آن فاصله معناداری وجود دارد و هیچ ارتباط منطقی بین کاشت و برداشت نیست. ظرفیتها و زیرساختهای مخابرات- صرف نظر از اینکه متعلق به دولت یا سهامدار یا کنسرسیوم باشد- ماهیتاً یک سرمایه ملی است و متعلق به ملت ایران است. این مجموعه بخشی از ثروت ملی است چون بهرهبردار آن ملت ایران هستند. با این پیشفرض در گام نخست باید شناخت جامع و دقیقتری از ظرفیتها و قابلیتهای مخابرات داشته باشیم.»
او در تشریح گام دوم گفت: «در گام دوم، مدیریت مخابرات باید بومی شود. منظور از بومی شدن مدیریت در مخابرات استفاده از نیروهای داخل مجموعه مخابرات برای مدیریت این شرکت است. منظور، نگاه متعصبانه نیست بلکه منطقاً باید بپذیریم کسانی که سالیان سال در مخابرات استخوان خرد کردهاند طبیعی است که به علت دانش تخصصی و درک عمیقتر از الزامات ساختاری، شایستگی بهتری برای راهبری مخابرات دارند. گام سوم استفاده حداکثری از ظرفیتها و سرمایهگذاریهای انجام شده است. مخابرات میتواند خدمات بسیار متنوعتری را به مردم ارائه کند. همانگونه که مقوله مخابرات یک مقوله فرابخشی است همه امکاناتی که در اختیار دارد را باید به همه بخشهای کشور عرضه کند.»
او همچنین با انتقاد از چگونگی یکپارچهسازی شرکت مخابرات ایران گفت: «سال ۹۵ تغییر ساختار در مدیریت مخابرات استانها، عملیاتی شد و به نوعی میتوان از آن به عنوان تمرکز در مدیریت مخابرات کشور یاد کرد. اگر این تمرکز برای پشتیبانی جامع باشد، میتواند مفید باشد اما آنچه اتفاق افتاد طرح ساختاری جدید و طرح مسلوبالاختیار کردن مدیران استانها بود. این اتفاق عملاً نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه مشکلات جدیدی را هم به مشکلات قبلی اضافه کرد. این طرح به جای اینکه دست مدیران استانها را برای حمایت بگیرد عملاً پای آنها را برای حرکت گرفته است.»