شاید اکنون پس از گذشت شصت سال از پیدایش پدیده هوش مصنوعی و فراز و نشیبهای پیش روی آن زمان اوج و شکوفایی این مقوله فرارسیده باشد. امروزه اخبار مبتنی بر ظهور ابزارهایی که عملکردهای فرابشری داشته باشند هرروز بیش از گذشته به گوش میرسند.
هوش مصنوعی اکنون بسیاری از برنامههای کاربردی دنیای واقعی را محقق کرده است و کارکردهای مختلفی از خود نشان داده است که برخی از آنها عبارتند از شناسایی صورت و چهرههای افراد برای ترجمه صحبتهای آنان و راه انداختن برنامههای کاربردی همچون siri و Alexa همگی از کارکردهای این مقوله در عصر حاضر هستند.
همگام با این برنامههای کاربردی مصرفی توسط کاربران شرکتهای بخشهای صنعتی مختلف نیز هرروز بیش از گذشته به قدرت هوش مصنوعی برای انجام امور خود پی میبرند. توجه به دستاوردها و نویدهایی که این فناوری به ارمغان میآورد، سبب کسب منافع بسیاری برای شرکتها شده و به رشد تولید و نوآوری در آنها کمک بسیاری میکند.
در حال حاضر پذیرندگان این فناوری به دنبال بهرهبرداری از منافع حاصل از استفاده از این مقوله هستند؛ اما پذیرش این فناوری و کارکردهای آن هنوز در سطوح اولیه خود قرار داشته و آمادگی هوش مصنوعی برای ورود به حوزههای عملیاتی در کشورها، شرکتها و بخشهای مختلف صنایع بسیار متفاوت از یکدیگر میباشد.
این در حالی است که تأثیر هوش مصنوعی بر کارها و نحوه و کیفیت انجام آنها بسیار عمیق است. استفاده از هوش مصنوعی میتواند سبب کاهش تقاضا و نیاز به برخی مشاغل و مهارتها شود اما درعینحال میتواند سبب رشد و توسعه مهارتها و ایجاد تغییر در زندگی افرادی شود که از قابلیتهای روزافزون این فناوری بهره برده و همچنین میتواند سبب بروز و ظهور ماشینهایی شود که تواناییهای بسیاری دارند. گرچه پیشبینیها و سناریوهای ارائهشده از سوی کارشناسان این حوزه همگی حاکی از پیدایش شغلهای جدید و نه از بین رفتن آنها است اما این تحول بهاحتمال بسیار زیاد اختلالاتی نیز به همراه خواهد داشت و شرایط موردنیاز برای کسب مشاغل جدید و مقتضیات آن دستخوش تغییرات بسیاری خواهد شد.
هوش مصنوعی همچنین قادر خواهد بود که برخی چالشهای اجتماعی جامعه در حوزههای مختلف از قبیل حوزههای بهداشت و درمان گرفته تا چالشهای جوی و آب و هوایی و بحرانهای بشری را تسهیل کند و همچنین میتواند چالشهایی را بهواسطه استفاده مناسب یا سوءاستفاده در جامعه ایجاد کند که اغلب در حوزههای حریم خصوصی و امنیت سایبری هستند.
سیاستگذاران بهواسطه مزایای اقتصادی و سایر مزایای این فناوری باید دیر یا زود با شدت بیشتری این فناوری را در آغوش بگیرند و البته باید به دنبال ارائه تمهیداتی برای تسهیل پذیرش هرچه بیشتر آن در حوزههای مختلف باشند و تغییرات اخلال برانگیز حاصل از پذیرش این فناوری را تسهیل کرده و تمرکز بیشتری بر استفاده مسئولانه از این فناوری معطوف کنند.
موسسه بینالمللی مکنزی تحقیقاتی را پیرامون فناوریهای هوش مصنوعی، کارکردهای آن، محدودیتها و تأثیراتی که میتواند استفاده از آن به همراه داشته باشد انجام داده و نتایج آن را منتشر کرده است. در ادامه برخی از قسمتهای این تحقیقات ارائه خواهد شد.
عصر هوش مصنوعی بالاخره از راه میرسد اما برای مواجهه با آن باید پیشرفتهای بیشتری را محقق کرد.
واژه هوش مصنوعی نخستین بار در سال ۱۹۵۶ در کنفرانسی که در ایالاتمتحده برگزار شد بهصورت عمومی اظهار شد. در آن کنفرانس جمعی از دانشمندان حوزههای مختلف علمی حضور داشتند؛ اما پسازاین اتفاق این مقوله نتوانست آنچنانکه انتظار میرفت در زندگی و جامعه مردم تأثیرگذار باشد تا اینکه در اوایل دهه ۱۹۹۰ پیشرفتها و تحولات فنّاورانه کمی سرعت یافت و الگوریتمهای یادگیری ماشینی به پیشرفتهای قابلتوجهی دست یافتند و این امر بیش از همه به سبب تقویت تکنیکهای یادگیری بر اساس شبکههای عصبی محقق شد.
برخی دیگر از فاکتورهایی که به این پیشرفت کمک شایانی کرده بودند عبارت بودند از: قابلیت دسترسی بیشتر به ظرفیتهای پردازشی برای آموزش و یادگیری مدلهای بزرگتر و پیچیدهتر که از طریق نوآوریهای سطح سیلیکونی امکانپذیر شده بود. فاکتور کلیدی دیگر حجم بسیار بالای دیتای ایجادشده بود که برای تهیه الگوریتمهای هوش مصنوعی به کار گرفته میشد. برخی از این پیشرفتها حاصل نوآوریهای سطح سیستم بود. ماشینهای خودران نمونهای از این نوع پیشرفتها هستند.
اما علیرغم همه این پیشرفتها مشکلات بسیار زیادی هم چنان پیش روی هوش مصنوعی بود که فائق آمدن بر آنها مستلزم تحولات علمی بود. آنچه تا آن زمان بیشتر در حوزه هوش مصنوعی پدید آمده و مطرحشده بود در گروه «هوش مصنوعی انحصاری» قرار میگرفت که در آن تکنیکهای آموزش و یادگیری ماشینی برای حل برخی مشکلات خاص برای مثال حل مسائل مطرح در حوزه پردازش زبان معمولی مورداستفاده قرار میگرفت؛ اما موضوع کلیدی و اصلی آن است که تحت عنوان «هوش مصنوعی عامه» شناخته میشود. در این موضوع مقوله اصلی توسعه حوزه هوش مصنوعی بهگونهای است که بتوان با بهرهگیری از آن به مشکلات کلی و عادی مردم چنانکه هوش انسانی برای حل آنها به کار گرفت میشود پرداخت. محققان دستیابی به این قابلیت را مستلزم سالها تلاش علمی میدانند.
علیرغم پیشرفتهای بهدستآمده بهواسطه پیدایش تکنیکهای جدید اما همچنان محدودیتهای بسیاری در این حوزه وجود دارد.
هوش مصنوعی هنوز هم با چالشهای عملی بسیاری مواجه است. برای مثال یکی از چالشهای بسیار مهم در این حوزه، دیتای موردنیاز و نحوه دستیابی به آن است. در نظر بگیرید برای ایجاد یا توسعه سیستم درمانی و بهداشتی که قابلیت پیشبینی راههای درمانی مناسب افراد را داشته باشد؛ به دیتای کافی و جامعی نیاز داریم که روند جمعآوری و استفاده از این دیتا و نحوه تائید صحت آنها بهخودیخود بسیار چالشبرانگیز است. چالش دیگر ایجاد و طراحی تکنیکهای یادگیری جنرال و قابلاستفاده برای همگان است؛ چراکه تکنیکهای هوش مصنوعی همواره با مشکلاتی در مقوله انتقال تجربیات خود از شرایطی به شرایط دیگر مواجه بوده است.
انتقال آموزش بهنحویکه در آن، مدل هوش مصنوعی بهکاربرده شده برای تکمیل وظیفهای خاص تربیتشده باشد و سپس بلافاصله بتواند موارد یاد گرفتهشده را برای فعالیتی مشابه و نه دقیقاً یکسان به کار ببرد، پاسخی است که میتوان به این چالش داد اما محقق کردن این پاسخ در حوزه عملیاتی امری بسیار دشوار خواهد بود.
کسبوکارها به دنبال بهره گرفتن از هوش مصنوعی هستند
درحالیکه کاربریهای هوش مصنوعی در حوزه کاربردهای مصرفی بهسرعت درحالتوسعه است کسبوکارها نیز به دنبال پذیرش این مقوله در عملیاتهای خود برآمده و به دنبال کسب نتایج موردنظر خود از این فناوری و قابلیتهای آن هستند.
هوش مصنوعی قادر است در حوزههایی همچون نگهداری مبتنی بر پیشبینی از تجهیزات که در آن تحلیل دیتای گسترده چندبعدی بهدستآمده از حسگرهای تصویری و صوتی در خطوط تولید موتورهای هواپیما و جتهای جنگی یا خطوط اسمبل کردن این تجهیزات، بسیار حائز اهمیت است نقش بسیار مهمی ایفا کند.
باوجوداینکه بسیاری از سازمانها شروع به پذیرش هوش مصنوعی کردهاند سرعت و میزان این پذیرش تاکنون قابلپذیرش نبوده روند مناسبی را طی نکرده است.
بیش از نیمی از شرکتکنندگان دریکی از نظرسنجیهای موسسه مکنزی در سال ۲۰۱۸ که پیرامون میزان و نوع پذیرش هوش مصنوعی بود اظهار کرده بودند که شرکتهای آنها حداقل یکی از قابلیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی را در فرآیندهای تجاری خود به کار گرفتهاند و ۳۰ درصد مابقی شرکتکنندگان اظهار کرده بودند که شرکتهای آنها هنوز در مرحله تست و راهاندازی آزمایشی قابلیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی به سر میبرد؛ و ۲۱ درصد دیگر اظهار کرده بودند که سازمانهای آنها در چندین بخش مختلف هوش مصنوعی را به کار گرفتهاند و تنها ۳ درصد از شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی را در کل جریانات شرکتی خود و امور شرکتی خود به کار گرفتهاند.
بررسیها و مطالعات مکنزی نشان داده است که نخستین پذیرندگان هوش مصنوعی و فناوریهای اینچنینی نگرشی گستردهتر نسبت به این نوع فناوریها و کارکردهای آن دارند و از این قابلیتها برای رشد بازار خود یا افزایش سهم بازار استفاده میکنند درحالیکه شرکتهای کمتجربهتر بیشتر به دنبال کم کردن هزینههای خود هستند و از ورود به حوزههایی که هنوز سودآوری آنها ثابت نشده اجتناب میکنند.
شرکتهایی که در سطح بالایی از دیجیتالی شدن قرار دارند تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی دارند و ارزش بیشتری نیز از همین امر به دست میآورند. در میان طبقهبندیهای جهانی انجامشده شرکتهای دارای شاخصهای برتر دیجیتالی صنعتی مانند شرکت¬های تک و شرکتهای مخابراتی و عرضهکنندگان خدمات مالی جز پذیرندگان برتر هوش مصنوعی به شمار رفته و طرحهای سرمایهگذاری بلندپروازانه¬ای را که مبتنی بر هوش مصنوعی باشد دنبال میکنند.
با پیشروی هر چه بیشتر در این حوزه شرکتهایی که در این مقوله سرمایهگذاری نکردهاند فاصله بسیار بیشتری از سایر پذیرندگان این فناوری و قابلیتهای آن پیدا خواهند کرد.
چالشهای پیش روی پذیرش هوش مصنوعی
بسیاری از شرکتها و بخشهای مختلف صنایع از پذیرش هوش مصنوعی سرباز زدهاند.توسعه استراتژی مبتنی بر هوش مصنوعی با منافع تعریفشده کاملاً واضح، یافتن افرادی با مجموعهای مهارتهای موردنیاز برای فعالیت در این حوزه و تحقق اهداف تعیینشده، غلبه بر اختلالات کارکردی که راهاندازی کامل طرحهای هوش مصنوعی را مختل میکنند، عدم وجود مالکیت و تعهد به هوش مصنوعی در سطح مدیران، همگی ازجمله مواردی هستند که موانعی مهم در مقابل پذیرش هوش مصنوعی در میان مدیران اجرایی صنایع و شرکتها بودهاند.
در بعد استراتژی، شرکتها باید نگرشی تجاری و عمیق نسبت به فرصتهای جذاب حاصل از ورود به فناوریهای هوش مصنوعی و بهرهگیری از آنها در حوزه کسبوکار خود که قابلیت انجام بخشی از فرآیندهای تجاری فعلی آنها را داشته باشد، پیدا کنند.
سازمانها باید دیتای قدرتمندی به دست آورده و همچنین قابلیتهای دیجیتالی مدرن خود را توسعه دهند و قادر به ساخت زیرساختهای موردنیاز برای استفاده از فرصتهای هوش مصنوعی را نیز داشته باشند.
شاید بتوان گفت که حتی مهمتر از همه مواردی که ذکر شد غلبه بر چالشهای مربوط به ارتباط این فناوری با کاربر نهایی است. چراکه افراد بسیار کمی مهارتهای لازم برای غلبه بر مشکلات احتمالی در حین استفاده از خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی را دارا هستند.
شرکتهایی که به دنبال اجرای گزینههای مبتنی بر ارائه راهکارهای هوش مصنوعی هستند باید به این نکته نیز توجه کنند که آیا ظرفیت لازم برای جذب و حفظ کارکنان دارای چنین مهارتهای تخصصی ویژه را دارا هستند.