تا سالها پیش از پیدایش و فراگیری شبکه های اجتماعی عکس محور، عکس های شخصی و خانوادگی خصوصی ترین بخش زندگی هر فرد محسوب می شد.
اما امروزه با محبوبیتی که اینستاگرام در میان کاربران پیدا کرده همه ما از خصوصی ترین بخش های زندگی یکدیگر با خبر می شویم. دیگر مانند دهه های قبل نیست که دختران مراقب باشند حتی یک عکس سه در چهارشان دست کسی نیفتد، امروزه اینستاگرام به مثابه آلبوم خانوادگی افراد شده به گونه ای که با دنبال کردن صفحه شخصی کسی می توان به خصوصی ترین مسائل زندگی، عادت ها، علایق و حتی خط مشی فکری او پی برد.
در این میان ملاک موفقیت افراد در جلب مخاطب لایک و کامنت است. بر اساس الگوریتم اینستاگرام هرقدر بیشتر با مخاطبانت تعامل داشته باشی یعنی موفق تری و مصداق این تعامل هم لایک و کامنت است.
تا اینجای قضیه مشکلی وجود ندارد و می توان این ماجرا را هم بخشی از روند شیوع و گسترش تکنولوژی در زندگی انسان امروزی دانست. اما ماجرا از آنجایی آغاز می شود که فعالان شبکه های اجتماعی به هر قیمتی می خواهند این تعامل را ایجاد کرده و توجه مخاطب را جلب کنند و برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری فروگذار نمی کنند.
نکته جالب اینجاست که در این مسیر موفق هم می شوند، یعنی با یک حرکت عجیب و یک رفتار غریب به راحتی سر زبان ها می افتند و برای کسی که می خواهد برای کسب درآمد بیشتر، تعداد فالورهایش را افزایش دهد، چه چیزی از این بهتر؟
مساله ای که قرار است در این گزارش به آن بپردازیم این است که چرا این افراد می توانند با رفتارهای سطحی و پوچ خود مخاطب جذب کنند؟ چرا صفحه های علمی افراد مطرح و برجسته حوزه علم، اساتید و دانشمندان بزرگ فالوور چندانی ندارد اما هزاران هزار نفر صفحه به اصطلاح شاخ های مجازی را دنبال می کنند؟ جامعه ایرانی از کی اینقدر عوام زده شده است؟
مخاطب اینستاگرام سطحی نگر است
یک جامعه شناس اجتماعی در گفتگو با سیناپرس در پاسخ به این سوالات با بیان اینکه ماهیت فضایی مانند اینستاگرام سطحی نگری و عوام زدگی است، گفت: به نظر می رسد فضای چنین شبکه هایی اینگونه باشد که افراد پوچ و تهی به راحتی بتوانند در آن تاثیرگذار باشند.
دکتر سعید معیدفر با بیان اینکه، به عقیده من یک استاد دانشگاه یا یک دانشمند فرهیخته نیازی به فعالیت در اینستاگرام ندارد، گفت: چنین افرادی فضای آکادمیک و علمی برای عرضه خود دارند و جایی مانند اینستاگرام به هیچ وجه محل مناسبی برای فعالیت های آنان نیست.
وی تصریح کرد: بنابراین، نمی توانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که فلان شاخ مجازی فالوورهای بیشماری دارد و فلان استاد دانشگاه نه؛ چراکه، یک پژوهشگر و فرد فرهیخته علمی حتی اگر در اینستاگرام صفحه شخصی هم داشته باشد خیلی دغدغه جذب فالوور ندارد، ممکن است فعالیتش در حد اطلاع رسانی برای مخاطبان خاص خودش باشد.
معیدفر ادامه داد: بنابراین، در فضایی که هرچه محتوای تهی تری تولید شود، مخاطب بیشتری جذب می شود، نمی توان انتظار رفتاری بهتر از مخاطبان داشت. چراکه، به هرحال مخاطبان و تولیدکنندگان محتوا به فراخور حال و سلایق یکدیگر عمل می کنند.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه ادامه داد: اما به طور کلی می توان گفت که مخاطب ایرانی به ویژه آن دسته از مخاطبانی که تکنولوژی و شبکه های اجتماعی را برای دریافت محتوا انتخاب کرده اند تا حدی عوام زده شده اند.
وی اظهار کرد: در این رابطه می توان گفت که بخشی از سیاست های دولت در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و آموزشی منجر به وقوع چنین مساله ای شده است. به این معنا که در حوزه فرهنگ در کشور ما برنامه ریزی بلند مدتی وجود نداشته است.
معیدفر ادامه داد: در چنین شرایطی چگونه می توان از مخاطب شبکه های اجتماعی که عموما هم جوانان و نوجوانان هستند انتظار داشت که عاقلانه و منطقی رفتار کرده و سطح محتواهای تولید شده را بسنجند و بعد آنها را بپذیرند؟