دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه همگرایی و سرعت بالای تحولات فناوری های نوین از موانع طراحی مدل پیشرفت است، گفت: الگوهای توسعه باید خود را با این تغییرات سریع سازگار نمایند.
متن پیش رو مشروح سخنرانی عبدالحسین کلانتری، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی مرکز ملی فضای مجازی با عنوان «امتناعات فناوریهای نوین برای طراحی الگوی پیشرفت» در همایش «موانع و دشواریهای اجرای الگوی پیشرفت» که در تاریخ شنبه ۲۴ خردادماه ۱۳۹۹ در مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت ارائه شده است؛ موضوع بحث بنده «امتناعات فناوریهای نوین برای طراحی الگوی پیشرفت» است. تمدنها و صورتبندیهای اجتماعی-اقتصادی، در طول تاریخ پیوند وثیقی با فناوریها داشتهاند، تا آنجا که در تعبیری رادیکال، برخی ابزارگرایان، کل تاریخ بشری و پویاییهای آن را بر اساس تحولات فناوریهای بشری فهم و تفسیر میکنند، اما فارغ از تحلیل این رویکردهای افراطی، نمیتوان این نکته مهم را نادیده گرفت که فناوریها نه تنها در بستر ضرورتهای اقتصادی و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی سامان یافتند و لذا از آن متأثر هستند، که نیز در مقابل، خود موجب شکلدهی به صورتبندیهای اجتماعی و اقتصادی و حتی تمدنها شده و بر نوع مواجهه و ادراک ما از خود و جهان تأثیر زیادی داشتهاند و در دورههای مختلف تاریخی آن را سامان دادهاند.
ما زمانی خود و جهان را مکانیکی فهم کردهایم و بر آن اساس حتی به تحلیل جامعه پرداختیم و گاهی نیز ارگانیستی و فیزیولوژیکی فهمیدیم که در صورتهایرادیکال خود به ارگانیسیسم و داروینیسم اجتماعی و رفتارگرایی ختم شد وگهگاهی الکترونیکی و سایبرنتیکی و کامپیوتری فهمیدیم و دایره لغات تخصصی و حتی عامیانه خود را بر آن اساس بازتعریف کردیم و زمانی نیز نورولوژیک و ژنتیکی که بازگشت جدیدی به ارگانیسیسم است. لذا در عین اینکه فناوریها منبعث از انگارههای علمی بودهاند، متقابلاً فهم و زبان علمی و تحلیلی را تغییر و جهت دادهاند. فناوریها حتی قالبهای تخیل ما را نیز جهت دادهاند وصورتهای مطلوب جهان را نیز در نگاه ما تغییر دادهاند.
فناوریها، مدلها و الگوهای توسعه را نیز تحت تأثیر خود قرار دادهاند. به عنوان مثال، الگوی توسعه خطی و نوسازانهمبتنی بر ادراک فرایندی و خطی موجود در فهم مکانیکال و محاسباتی از عالم است که به شدت تحت تأثیر پیشرفتهای صنعتی و کشف انرژیهای نوپدید آن عصر و پیشرفتهای خیره کننده علم فیزیک بود. مدلها و الگوهای توسعه کارکردگرا نیز به شدت تحت تأثیر رویکردهای ارگانیستی و داروینیستی شکل گرفتند که خود متأثر از پیشرفتهای علوم طبیعی و زیست شناسی بوده است.
اجازه بدهید برخی از ویژگیهای این فناوریهای نوین را بررسی کنیم تا تبعات آن را برای مدلها و الگوهای توسعه روشن کنیم؛ اول اینکه، اهمیت فناوریها در جهان بشری و در طول تاریخ، مرتباً افزایش یافته است و تأثیر فناوریهای نوین در شرایط کنونی به مراتب بیشتر از فناوریهای پیشین است و طبیعتاً این افزایش اهمیت، موجب میشود که پیوند آنها باصورتبندیهای اجتماعی اقتصادی و نیز سهم آنها در تعیین زبان علمی و طراحی الگوهای توسعه نیز بیشتر بشود، لذا هر گونه طراحی برای الگوی توسعه نه تنها نمیتواند نسبت خود را با این فناوریها روشن نکند، که نیز باید خود را بر اساس اقتضائات آن سامان داده و در سطحی بنیانی تر با تأمل در بن انگارههای این فناوریها آنها را در افق توسعه جهت دهد. به بیانی سادهتر، الگوی توسعه، هم باید خود را بر اساس دلالتهای این فناوریها سامان دهد و هم باید آنها را در افق توسعه خود جهت دهد.
دیگر اینکه، فناوریهای نوین با سرعت بالایی تغییر و تحول مییابند. چنین ویژگی موجب شده است که زبان علمی و مدلهای توسعه به شدت دچار اغتشاش شوند. از این فراتر، در این فضا مدلهای حکمرانی نیز دچار تشتت و عدم وفاق شدهاند. به عنوان مثالی بارز، تحولات فناوریهای فضای مجازی، بنیان جامعه و نهادهای اساسی جامعه را بسیار تغییر داده است؛ به صورت خاص تر، رسانههای اجتماعی، هوش مصنوعی و بلاکچین، نهاد اقتصاد را به شدت دگرگون کرده است. اقتصاد، دولت گریز و مرکزگریز شده است. جامعه نیز به شدت شبکه ای شده است. فرهنگ هم تصویری و غیرسلسله مراتبی تر شده است. سیاست نیز بسیار تغییر کرده است. هم قدرت نرم و میکروفیزیک قدرت اهمیت شایانی یافته است و هم از توان و ظرفیت احزاب کلاسیک کاسته شده و جای آنها را قدرتهای پلتفورمی و قدرتهای مبتنی بر تکنولوژی گرفته است.تکنوپوپولیسم تجلی وجهی از این تغییرات است.
در چنین فضایی الگوهای توسعه باید خود را با تغییرات و تحولات سریع فناورانه سازگار نمایند. این سازگاری میتواند با انجام تحولات سریع در مدلهای توسعه صورت پذیرد. بر اساس این استراتژی، مدلهای توسعه را باید کوتاه مدت طراحی کرد که سازگار با تحولات سریع فناوری باشد، لذا شاید سخن گفتن از الگوهای توسعه برای بازههای زمانی بلندمدت ممتنع باشد.
استراتژی دیگر میتواند استفاده از مدلهای توسعه منتزعی باشد که علی رغم تغییرات و تحولات سریع فناورانه بتوانند در بازههای زمانی بزرگ، مثلاً ۵۰ ساله، کماکان پایدار بماند. فارغ از اینکه آیا اساساً امکان طراحی چنین مدلی وجود داشته باشد، این سوال مطرح است که اگر چنین مدلی نیز ارائه شود، آیا میتواند به واسطه انتزاع زیاد خود هدایتگر تحولات باشد؟ آیا چنین مدل توسعهای میتواند تدابیر، آن هم تدابیر ۵۰ ساله ارائه دهد؟ واقعیت این است که پاسخ به این سوالات خیلی دشوار است، اما باید به آنها اندیشید و به آنها پاسخ داد. چون برخی از این سوالات امکان طراحی مدل توسعه متناسب با این شرایط را به چالش می کشند.
از دیگر ویژگیهای فناوریهای جدید، همگرایی آنهاست. در دوران اخیر میل به همگرایی فناوریها بالا رفته است. به صورت مشخص، فناوریهای نانو، بایو، فناوری اطلاعات و فناوریهای شناختی به شدت به هم متمایل شدهاند. تا آنجا که برخی صحبت از «انقلاب صنعتی جدید» میرانند، بدیهی است با توجه به اینکه هر یک از این فناوریها به تنهایی هم تحولات عمیقی را در پی دارند و هم سرعت تحول بالایی را تجربه میکنند و طبیعتاً سرعت و عمق تحولات بالایی را در پی دارند، تعامل و همگرایی آنها هم عمق تحولات را بیشتر خواهد کرد و هم سرعت تحولات را بسیار زیاد خواهد کرد. این سرعت و عمق تحولات تا آنجا امتداد خواهد یافت که برخی معتقدند که اساساً آینده دور به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست و هرگونه کوششی برای تصویر آن مقرون به شکست است و در بهترین حالت فقط میتوان خطوط کلی تحول را با احتمال بسیار پایین تخمین زد.
سرعت این تحولات فناورانه آنقدر زیاد است که برخی معتقدند که «فناورانسیاستگزاران و قاعده گزاران را گروگان گرفته اند». یعنی فناوری با سرعت بسط و گسترش مییابد و رگولاتوری آنها با فاصله زمانی زیاد صورت میگیرد تا آنجا که در برخی موارد زمانی برای فناوری قاعده گزاری صورت میگیرد که دیگر آن فناوری منسوخ شده و فناوری جدیدی جایگزین آن میشود. به عنوان مثال، هنوز قواعد منسجم و دقیقی از بلاکچین و کاربست آن در حوزههای مالی و اقتصادی، به صورت مشخص رمزارز، وجود ندارد. تکلیف بسیاری از کشورها با این موضوع حاکمیت گریز و دولت گریز مشخص نیست. حتی آمریکا نیز با احتیاط زیاد به این موضوع نزدیک شد و در نهایت هم جلو فعالیت رمزارز گرام مربوط به تلگرام و هم رمزارز لیبرا مربوط به فیس بوک را گرفت. در دیگر فناوریها نیز چنین عقب افتادگی ابهامی مشاهده میشود که بیش از همه ناشی از سرعت تحولات فناورانه و تبعات مختلف آن است.
بنابراین، همگرایی فناوریها، امتناعاتی برای طراحی مدل توسعه به همراه خواهد داشت که باید به آنها اندیشید و تکلیف سند را با آنها مشخص کرد. فناوریهای نوین امتناعاتی را برای طراحی مدلهای توسعه به سبک قدیم و برای بازههای بلندمدت به همراه خواهد داشت که باید به آنها اندیشید و برای آنها چارهای اندیشید. مدلهای موجود عموماً بر مبنای اقتضائات و انگارههای جامعه صنعتی و تجددی تدارک شدهاند و نه اقتضائات فناوریهای جدید که درباره آنها توضیح دادیم.
دیگر ویژگی فناوریهای جدید، نزدیکی بیش از حد آنها به وجود انسانی است. فناوریهای گذشته عموماً در بیرون وجود انسانی سامان مییافتند و از او فاصله بیشتری داشتند، اما فناوریهای جدید بسیار به انسان نزدیک شده و در بسیار موارد، بالاخص فناوریهای بایو، نانو، هوش مصنوعی، فناوریهای شناختی ونورولوژیک حتی در بدن انسان امتداد یافته و انسانهای طراز نوینی را شکل دادهاند. سایبورگها نمونههایی از این موجودات طراز نوین هستند که در نتیجه حک شدن فناوریها در وجود انسانها شکل گرفتند. چنین وضعیتی طراحی مدلهای توسعه حساس به این فناوریها را بسیار مبرم و حیاتی میکند و عدم توجه به آن عواقب و پیامدهای جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.
خلاصه اینکه، این اقتضائات اگر نادیده گرفته شوند، در واقعیت تغییری صورت نخواهد گرفت و آنها، یعنی فناوریهای نوین، دیر یا زود اقتضائات خود را بر ما و بر مدلهای توسعه ما تحمیل خواهند کرد و اراده ما را خرد خواهد کرد.