برخی از فیلسوفان و دانشمندان پیرو نظریه همه جان انگاری، اعتقاددارند هر موجودی در این جهان قادر به دستیابی به آگاهی است و طرفداران مدرن این نظریه، احتمال هوشمند شدن اینترنت بهعنوان یک شبکه خودآگاه را مطرح میکنند.
یک باور فلسفی باستانی با نام همه جان انگاری یا پَنسایکیزم (Panpsychism) از دیرباز در بین جوامع مختلف رواج داشته است که بر اساس آن تمامی اشیا و هر چیزی که در دنیا وجود دارد، دارای ذهن، آگاهی و جان است. این باور فلسفی توسط فیلسوفان متعددی از جمله افلاطون، تالس، اسپینوزا و … مورد استفاده قرار گرفته و هر چند با شروع قرن بیستم مورد بی توجهی واقع شد اما به تازگی مجدداً از سوی متفکرین مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
در سالهای اخیر پژوهشگرانی همچون کریستوف کخ (Christof Koch) که در حوزه علوم اعصاب و روان فعالیت میکند، سعی در به روز رسانی این ایدهها داشتهاند و میگویند در صورت وجود ارتباط کافی بین عناصر مختلف موجود در جهان مانند سیناپسهای عصبی موجود در مغز انسان، ممکن است آگاهی به طور طبیعی شروع به شکل گیری کند.
مغز انسان به طور متوسط 86 میلیارد نورون دارد و حدود 100 تریلیون پیوند بین این رشتههای عصبی وجود دارد. حال سؤالی که در ذهن مطرح میشود، این است که آیا موضوع فوق بدان معنی است که اگر هر چیز دیگری به همین تعداد اتصالات داشته باشد، قادر به کسب آگاهی خواهد شد؟ برخی از پژوهشگران معتقدند که پاسخ به این سؤال، مثبت است.
از سوی دیگر برخی محققان اعتقاددارند هوش مصنوعی و آگاهی نیاز به یک سیستم خود سازمانده، مانند ساختار فیزیکی مغز دارد. در این صورت، ماشینهای فعلی هنوز در مرحله اولیه بوده و فاقد این ویژگی هستند.
در حقیقت پژوهشگران هنوز نمیدانند که آیا ماشینهای سازنده خود سازگار را میتوان بهعنوان مغز انسان و با قابلیتهای خاص و انعطاف پذیر طراحی کرد؟ هرچند در شرایط فعلی ما فاقد تئوریهای ریاضی برای محاسبه سیستمهایی مانند آن هستیم.
شاید این باور درست باشد که تنها دستگاههای بیولوژیکی و دارای حیات میتوانند به اندازه کافی خلاق و انعطاف پذیر باشند اما شواهد موجود نشان میدهد به زودی فعالیتهای بشر برای ساخت مجموعههایی مصنوعی با ساختار بیولوژیکی که دارای شرایط محاسباتی و انعطاف پذیر باشند، آغاز خواهد شد.
سؤالی که در این میان به وجود میآید این است که مرزهای هوش مصنوعی تا کجا خواهد بود و آینده بشریت با این پدیده به چه صورت رقم خواهد خورد.
اینترنت بهعنوان یک شبکه گسترده و جامع اطلاعاتی دقیقاً مانند مغز انسان از سلولهای عصبی دارای اطلاعات تشکیل شده است. در حقیقت دنیای اطلاعاتی اینترنت متشکل از رایانهها، دستگاههای تلفن همراه و اینترنت اشیاء است. هر یک از این اجزا به تنهایی هوشمند بوده و شبکه ای از جمله لوازم خانگی، اسباببازیهای پوشیدنی، وسایل نقلیه و حتی کل کارخانهها را کنترل میکنند. طبق یک تخمین، تعداد دستگاهها و سیستمهای متصل به اینترنت تا سال 2030 به 125 میلیارد دستگاه در سراسر جهان خواهد رسید؛ بنابراین به نظر میرسد اتصالات موجود در شبکه اینترنت به سرعت به محدوده اتصالات موجود در مغز ما نزدیک میشود.
موضوع مبهم و نامشخص در این رابطه، عدم اطلاع از چگونگی هوشمند شدن احتمالی اینترنت است. اگر این اتفاق بیفتد، ما چگونه باید از آن آگاه شویم؟ اگرچه یک شبکه اینترنت که به همان اندازه مغز انسان دارای اتصالات هوشمند است، ممکن است اطلاعات را به همان سرعت پردازش کند، اما این بدان معنا نیست که قادر به رسیدن به مرزهای خود آگاهی باشد. تفاوتهای بزرگی بین این دو سیستم یعنی مغز و شبکه اینترنت وجود دارد: احساس هوشیاری و آگاهی انسان به کمک مغز و سیستم اعصابی ایجاد شده است که طی میلیونها سال تکامل یافتهاند، در حالی که اینترنت یک شبکه طراحی شده توسط انسان است که در حدود چند دهه از عمر آن می گذرد.
همچنین باید دانست، تمام این موارد در حد حدس و گمان بوده و موضوع هوشمند شدن اینترنت و دسترسی آن به سطحی خاص از آگاهی میتواند مسئلهای مبهم و ترسناک باشد که در صورت وقوع، بشر را با چالشی جدی رو به رو خواهد کرد. هر چند تاکنون هیچ نشانه و شواهدی از بروز یا احتمال رخ دادن این تغییر، گزارش نشده است.