یک پژوهشگر حوزه ارتباطات گفت: پلتفرم کلابهاوس به کاربران حس در لحظه بودن و تجربه ارتباط بیواسطه را منتقل میکند و از آنجایی که گفتوگو محور است، کشورهای خاورمیانهای اقبال بیشتری به این پلتفرم نشان دادهاند.
انجمن علمی – دانشجویی روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی تهران، یک برنامه زنده اینستاگرامی در مورد چیستی کلاب هاوس برگزار کرد و در این برنامه، این پلتفرم نوپدید را از منظر رسانهای مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
آرین ابراهیمینژاد- پژوهشگر حوزه ارتباطات و مدیر دفتر مطالعات تنظیمگری ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر) در این نشست از اهمیت بررسی تاریخ رسانهها سخن گفت و اظهار کرد: این رویکرد که از جنبه تاریخی نگاه کنیم تا بفهمیم کلابهاوس چیست، بسیار ضروری است. پژوهشگران ارتباطات، مبداهای مختلفی برای آغاز رسانه در تاریخ رسانههای اجتماعی در نظر میگیرند. مثلا بعضی پژوهشگران مبدأ ارتباطات را به ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میبرند. اکثر قریب به اتفاق پژوهشگران اما ظهور و توسعه اینترنت را نقطه عطفی در تاریخ رسانه اجتماعی میدانند.
وی با بررسی تاریخ رسانههای اجتماعی بعد از اینترنت، گفت: پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی اتفاقات مهمی در این زمینه افتاد. شکلگیری وبلاگها و ایمیلها و تنها چند سال بعد اولین شبکه اجتماعی شبیه رسانههای اجتماعی امروز، به وجود آمد. شبکه مای اسپیس(myspace) جزو نسل اول رسانههای اجتماعی است. شبکهای برای افراد پروفایل میساخت و افراد میتوانستند درون اجتماعهای ارتباطی بروند و با هم گپ بزنند. بنابراین میتوان گفت که همهگیر شدن یا توسعه یافتن آنچه امروزه به عنوان رسانههای اجتماعی میدانیم به سال ۲۰۰۲ یا ۲۰۰۳ برمیگردد.
بگفته این پژوهشگر، سایر پلتفرمها که مدلهای باارزش یوتوب، توییتر و فیسبوک هستند، قبل از سال ۲۰۱۰ پا گرفتند و تفاوتهای جدی با سایر پلتفرمها داشتند. مهمترین خصیصه این شبکهها هم این است که خاصیت جدی به اشتراکگذاری دارند. در واقع کاربر میتواند ایدهها، متنها و بهطور کلی محتوا را به اشتراک بگذارد. عامل باقی ماندن این نسل از رسانههای جمعی همین خاصیت به اشتراکگذاری بود. امکان دوستیابی و برقراری ارتباط با افراد و شرکت در اجتماع و گروههای بزرگ و کوچک نیز از دیگر خصلتهای این شبکههاست که آن را از نسل قدیم رسانههای اجتماعی متفاوت میکند.
مدیر دفتر مطالعات تنظیمگری ساترا ادامه داد: از اواخر سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ انقلاب بزرگی در بازار رسانههای اجتماعی شکل گرفت. این انقلاب با آمدن اسنپچت و اینستاگرام رخ داد. وقتی از واژه انقلاب استفاده میکنیم، یعنی تا قبل از این پلتفرمها چندان نمیتوان از چیزی به اسم "رسانه اجتماعی" سخن به میان آورد. در واقع باید به پلتفرمهای قبلی نام "شبکه اجتماعی" بدهیم و تفاوت بین آنها را بررسی کنیم.
به عقیده این پژوهشگر از زمان تولد اینستاگرام و اسنپچت، جنس اشتراکگذاری به سمت قالبهای خاص محتوایی حرکت کرد. مثلا کابران اینستاگرام فقط میتوانستند عکس به اشتراک بگذارند یا دقیقتر آنکه قالب پایه به اشتراکگذاری عکس است. هر چند که شبکههایی مثل فیسبوک امکان به اشتراکگذاری عکس را دارند اما اینکه یک رسانه اجتماعی عکسمحور باشد، تا قبل از اینستاگرام به وجود نیامده بود.
ابراهیمینژاد با اشاره به تغییرات شبکههای اجتماعی بیان کرد: بعد از توسعه اینستاگرام، یوتوب، فیسبوک و توییتر سعی کردند خود را بروز کنند. مثلا فیسبوک قابلیت اجرای برنامه زنده را فعال کرد. قابلیتی که توییتر اخیرا آن را فعال کرده است. بنابراین پلتفرمها از یک امکان ساده دوستیابی و تشکیل شبکههای کوچک به این سمت و سو رفتهاند که کاربران بتوانند قالبهای خاص را با هم به اشتراک بگذارند. مثل قالب صوتی کلابهاوس که قالب اصلی به اشتراکگذاری محتوا در این پلتفرم است.
چرا کلابهاوس مخاطب دارد؟
مدیر دفتر مطالعات تنظیمگری ساترا با استناد به چند پژوهش که در سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر اتفاق افتاد، از زمینههای فراگیرشدن کلاب هوس سخن گفت و بیان کرد: بر اساس تحقیقی در مورد ترندهای صنایع رسانهای آنلاین، غیر از برنامه زنده (live)، پلتفرمی که علیرغم تصور ما زیاد استفاده میشود، پادکستها هستند. گویی نمودار استفاده از پادکست در کشورها طی سالهای اخیر بهشدت صعودی بوده است. بسیاری بر این عقیدهاند که بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری به فکر تبلیغات در فضای پادکستی هستند. این اتفاق را میتوان به عنوان یکی از زمینهها یا نشانههای توسعه پلتفرمی مثل کلابهاوس در نظر گرفت.
ابراهیمینژاد تأکید کرد: همه پلتفرمهای جدید به نوعی در حال تلاش برای ایجاد فضای ارتباط همزمان و بیواسطه هستند. هرچه اینترنت توسعه پیدا میکند، ما به سمت واقعیت مجازی حرکت میکنیم و کاربران حس در لحظه بودن و شرایط بیشتری از ارتباط بی واسطه را تجربه میکنند. این موضوع در کلابهوس به صورت برجستهتری تبلور پیدا کرده است.
وی ادامه داد: سازندگان کلابهاوس تلاش زیادی برای شکلگیری یک ارتباط بیواسطه خرج کردند. آنها امکانهایی را فعال کردند که مخاطب حس در لحظه بودن بیشتری نسبت به فضاهای دیگر را ممکن کنند. مثلا یکی از قوانین کلابهاوس ممنوع بودن ضبط کردن اتاقهای گفتوگو است. این موضوع باعث میشود که تجربه همزمان، بیواسطه و در لحظه به کاربر منتقل شود. زیرا کاربر احساس میکند که اگر در این اتاق گفتوگو شرکت نکند، آن را از دست خواهد داد.
مدیر دفتر مطالعات تنظیمگری ساترا با اشاره به تجربه صوتی بودن کلابهاوس اظهار کرد: اگر به ابتدای همهگیری کووید ۱۹ نگاه کنیم، افزایش میزان برنامههای زنده ویدئویی را شاهد هستیم. برنامههای زنده ویدئویی چند خصلت داشت که با فضای صوتی زنده متفاوت بود. مثلا اینستاگرام امکان نشان دادن بیش از چهار نفر بهصورت همزمان را نداشت. حتی اگر فرض کنیم که همه کاربران از یک صفحه نمایش بسیار بزرگ استفاده میکنند، امکان پخش ویدئوی چند نفر وجود دارد؟ درواقع اینستاگرام امکان برگزاری برنامه زنده ویدئویی با ۳۰ یا ۴۰ نفر را ندارد.
ابراهیمینژاد ادامه داد: اما کلابهاوس گویی امکانات مهمی را فعال کرده است. کلابهاوس در مقایسه با سایر برنامههای تلویزیونی عمومیتر و گفتوگو محورتر است. در کلابهاوس چیزی به اسم تهیهکننده و سیستم پخش وجود ندارد. به عبارت دیگر یک ساختار رفت و برگشتی بر این فضا حاکم است. به نظر میرسد این سه خصلت از مهمترین خصلتهای کلابهاوس است: مبتنی بر صوت بودن، همزمان و بیواسطه بودن، مبتنی بر گفتوگو بودن.
نکته منفی کلابهاوس چیست؟
این پژوهشگر با بررسی جستارها و نوشتههای ژورنالیستی در مورد کلابهاوس به انتقادات کابران و کارشناسان در مورد ساختار این پلتفرم اشاره کرد و گفت: مدیران اتاقهای گفتوگو در کلابهاوس از اختیار زیادی برخوردار هستند. تعبیری که از این ماجرا مطرح شده این بود:"پلتفرم دیکتاتوری مدیران گفتوگو"! مدیران اتاقها در کلابهاوس در واقع همه کاره هستند. میتوانند یک نفر را بیرون بیندازند یا میکروفون او را قطع کنند. از طرف دیگر میتوانند ترتیب گفتوگو را تنظیم کنند. از طرف دیگر به نظر میرسد که خصلت تعبیه مدیران گفتوگو مبتنی بر فرهنگ سلبریتی و یا اینفلوئنسرینگ است، زیرا کسی میتواند اتاق پرجمعیت و فعالی تشکیل دهد که شناختهشده باشد.
ابراهیمینژاد امکان تحقق ارتباط افقی را به عنوان یکی از ظرفیتهای پلتفرم کلابهاوس معرفی و اظهار کرد: در واقع یک تناقض در فهم کلابهاوس وجود دارد. کلابهاوس از یک سوی تسهیلکننده ارتباط افقی و ارتباط بیواسطه و در لحظه بودن است و از طرف دیگر مدیران گفتوگو آنقدر اختیار دارند که میتوان در افقی بودن و آزاد بودن فضا تشکیک کرد. باوجود پررنگ بودن نقش مدیران به نظر میرسد بهگونهای از آن استفاده میشود که میتواند در خدمت گفتوگو و دیالوگ قرار بگیرد.
کلابهاوس در خاورمیانه
این پژوهشگر که بررسیهایی در مورد کلابهاوس در کشورهای خاورمیانه و مخصوصا کشورهای عربی داشته است، گفت: برنامه کلابهاوس در کشورهای خاورمیانه و مخصوصا کشورهای عربی اقبال بیشتری داشته است. البته کلابهوس هنوز آنقدر که باید عمومی نشده است. تعداد نصب برنامه کلابهاوس با اینستاگرام قابل مقایسه نیست. آمار نصب اینستاگرام ۱ میلیارد را رد کرده. اما کلابهاوس هنوز چند میلیونی است. کلابهاوس در ابتدا روی سیستم عامل ios ارائه شده بود و به تازگی نسخه رسمی اندروید آن ارائه شده، اما آمار نصب کلابهاوس در خاورمیانه دو سه برابر آمار جهانی نصب این برنامه است.
ابراهیمینژاد با بیان اینکه کلابهاوس در کشورهای عربستان، امارات، عمان و عراق و البته ایران مورد اقبال قرار گرفته است، گفت: نمیشود تحلیل خاصی از این موضوع ارائه داد اما تحلیل دانشجویی من این است که در جوامع خاورمیانهای، امکان ارتباط افقی و دیالوگی بیشتر است به همین خاطر اقبال به این پلتفرم در این مناطق زیاد است. از آنجا که کشورهای خاورمیانه نظامهای ارتباطی با منطق پدرسالارانه دارند، یعنی ساختار ارتباطی عمودی دارند، بعضی رسانهها به شیوه بالا به پایین پیام را به مخاطب منتقل میکنند، اما کلابهاوس خلاف این جریان است و به همین خاطر اکثر قریب به اتفاق این کشورها سعی کردند که به نوعی دسترسی به این برنامه را محدود کنند.
طبق صحبتهای این پژوهشگر، از آنجا که زمان زیادی از اقبال عمومی به کلاب هوس نمیگذرد، پژوهش خاصی در این مورد یا به آن معنا که درباره اینستاگرام وجود دارد، صورت نگرفته است. قالب نوشتهها در این خصوص بیشتر در حد نوشتههای ژورنالیستی است. با این حال، دو نوع نگاه به تغییر پلتفرمها وجود دارد: اول، عده ای از پژوهشگران سراغ این موضوع میروند که برنامههای جدید چه خصلتهای فرمی و تکنولوژیکی دارد. رویکرد دوم این است که به تغییرات محتوایی دقت میشود.
وی خاطرنشان کرد: جمله معروفی از بیل گیتس وجود دارد و آن این است که در عصر اینترنت کسی برنده است که محتوا داشته باشد. محتوا، پادشاه است. از این منظر، گویا برگ برنده محتوا است. کلابهاوس به این معنا، یکی از مصادیق برتری محتوا نسبت به پلتفرم است. ساختار برنامه و گرافیک و فرم کلابهاوس بسیار ساده است. پس، آنچه باعث ارتقای آن شده بیش از آنکه خصلت جدید بودن آن باشد، خصلت صوتی بودن، در لحظه بودن، افقی بودن، و همزمان بودن است که به محتوا ارتباط دارد و عنصر اصلی فهم این پلتفرم است.