وقتی ساتیا نادلا در سال ۲۰۱۴ بر صندلی ریاست مایکروسافت تکیه کرد، در اولین اقدامش، درهای ویندوز را بهجهان خارج باز کرد. او برخلاف مدیران پیشین خود که تاج جادویی غول نرمافزاری جهان را از دنیای بیرون مخفی و پنهان نگه میداشتند، این سیستمعامل را در معرض نسیم رقابت قرار داد.
چرخش اینتل بهسوی آینده صنعت تراشه
دیگر برنامههای این شرکت که اغلب بهطور اختصاصی روی ویندوز اجرا میشدند، حالا میتوانستند روی سیستمعاملهای دیگر هم اجرا شوند؛ مانند لینوکس که رقیب متنبازی بود که مایکروسافت قبلا بهآن لقب سرطان را داده بود. این تدبیر زیرکانه هم بازار وسیعتری را در اختیار نرمافزارهای مایکروسافت قرار داد و هم با قراردادن ویندوز در فضای رقابتی با سیستمعاملهای دیگر، باعث شد تا عملکرد آن بهبود پیدا کند. در این فرآیند، فرهنگ حاکم بر شرکت مایکروسافت بهکلی تغییر کرد و این اتفاق کمک کرد تا غول نرمافزاری دنیا نقاب یک انحصارطلب بدقلق را کنار بزند و در مسیر احیای اعتبار خودش، ارزش بازار آن بهبیش از دو تریلیون دلار افزایش پیدا کند.
حالا نیمه دیگر و بانفوذ آرایش «وینتل» که در واقع کامپیوترهای شخصی مبتنی بر سیستمعامل ویندوز و مجهز بهپردازندههای ساخت شرکت اینتل هستند، میخواهد پنجرهها را به دنیای بیرون باز کند. غول آمریکایی تراشههای نیمهرسانا، سالهاست که تجارت اصلی ساخت تراشه خودش را با همان تعصبی محافظت کرده است که مایکروسافت از سیستمعامل محبوبش محافظت میکرد. حالا اینتل بعد از سالها تجربه استفاده از تکنولوژی در جای نامناسب، تغییرات مدیریتی و تاخیر در تولید محصولات کلیدی، آماده نفسکشیدن در هوای آزاد است.»
«پاتریک گلسینگر» مدیرعامل جدید شرکت اینتل در این مورد تاکید میکند: «گامهای ما، تولید ما، مالکیت فکری ما بر خدمات فلزکاری (تولید پردازندهها برای دیگر سازندگان تراشه)، همه حالا برای تمام جهان در دسترس خواهد بود.» اگر استراتژی موفق پاتریک گلسینگر بتواند صنعت 600 میلیارد دلاری تراشه را در قلب سریعترین اقتصاد جهان در جریان دیجیتالیزهشدن، تغییر بدهد، بسیار بهتر است. شکست این استراتژی در کوتاهمدت میتواند در ترکیب با کمبود جهانی تراشه، روزگار سازندگان محصولات مختلف از خودرو گرفته تا دیتاسنترها را بسیار سخت و تلخ کند. این شکست در بلندمدت بهتراکم بیشتر بازار فعلی تراشه و البته رفتن اینتل بهزیر سایه رقبای دیگرش، منجر میشود. این اتفاق ممکن است حاکمیت آسیا بر صنعت تراشه را مستحکم کرده و پیچیدگیها و دردسرهای ژئوپلیتیکی بیشتری ایجاد کند.
هر چند مایکروسافت و اینتل بهبخشهای متفاوتی از جهان تکنولوژی تعلق دارند، اما از نظر ساختاری همزاد هستند. درست همانطور که ویندوز و آفیس – نرمافزارهای تجاری مایکروسافت- طوری طراحی شدهاند که بتوانند با همدیگر بهتر کار کنند، اینتل هم میکروپردازندههایش را طوری طراحی کرده است که بتوانند برای انجام هدف نهایی یک پردازش، عملکرد بهتری داشته باشند. در حالی که صنعت تکنولوژی رشد میکند و بزرگتر میشود، تنوع و همبستگیها هم در آن بیشتر میشود تا بهاین ترتیب الگوی «سازنده دستگاهی یکپارچه» دیگر مقبولیتی ندارد. درست مثل وضعیتی که مایکروسافت در گذشته داشت، تکبر و محدودیت اعمالشده توسط اینتل در بازار باعث میشد که تراشهسازان دیگر، تمایل چندانی بهکار با این شرکت بهعنوان مثال برای ترکیب طراحی تراشهها، نداشته باشند. در عوض این شرکتها مسیر خودشان را دنبال کرده و بیشتر روی رشد و توسعه طراحی تراشههای خودشان (مانند شرکتهای AMD، Arm، Nvidia وQualcomm) و تولید آنها (مانند شرکت بزرگ و معروف TSMC) تمرکز کردند.
اینتل اما در این سالها طوری اداره شده است که بتواند بهفضای حاکم بر صنعت تراشه نزدیک بماند و در این راه همراهی با مایکروسافت بهآن کمک کرد تا با رشد انفجاری در رایانش ابری، تقاضا برای پردازندههای گرانقیمت ردهبالا – که مغز متفکر سرورها در دیتاسنترها هستند- بهشدت بالا برود تا بهاین ترتیب حالا معماری تراشههای معروف بهX86 بازار را در اختیار بگیرند. این جریانات، یکسوم درآمد کل 78 میلیارد دلاری اینتل در سال 2020 و بیشتر سود خالص 21میلیارد دلاری آن در این سال را تولید کردند. حالا این شرکت بهشدت در سایه سیستمهای بازی مانند محصولات Arm قرار دارد که این روزها در اغلب موبایلهای هوشمند جهان بهکار میروند – بازار بزرگی که اینتل از دست داد- و بهزودی در دیتاسنترها هم ظاهر خواهند شد. این در حالی است که شرکت Arm در سال میلادی گذشته با قیمت 40 میلیارد دلار توسط شرکت Nvidia خریداری شد و این اتفاق میتواند بهایجاد حاکمیت مستحکم و پرنفوذی برای Nvidia منجر شود. همزمان شرکت بزرگ TSMC هم از گامهای اشتباه فنی و مدیریتی اینتل بهره برد تا بتواند هم در ارایه تکنولوژیهای جدید و بهروز و هم در حجم تولید، از این رقیب کهنهکار و باتجربه پیشی بگیرد. حالا هر دو شرکتهای TSMC و Nvidia روی هم رفته ارزشی بیش از دو برابر ارزش اینتل در بازار تراشه دارند، هر چند همچنان میزان درآمد و سود آنها از اینتل کمتر است.
ورود دوباره پاتریک گلسینگر بهاینتل ازماه فوریه و بهعنوان مدیرعامل جدید این شرکت، اما امیدهای تازهای در آن دمیده است. او که تا سال 2009 بهعنوان مدیر ارشد تکنولوژی در اینتل فعالیت میکرد، بعد از آن بهگفته بسیاری بهمرخصی 10سالهای از صنعت تراشه رفت و کارش را بهعنوان مدیرعامل شرکت بزرگ نرمافزار VMware ادامه داد. بعضیها معتقدند که همین تجربه باعث شده است که گلسینگر نگاهی بهروز بهصنعت تکنولوژی داشته باشد.
تفکیک فعالیتهای شرکت اینتل بهدو بخش ساخت تراشه برای دیگر تراشهسازان و بخش طراحی تراشه، اتفاقی بود که بعضی از تحلیلگران و سرمایهگذاران فعال بازار انتظار آن را داشتند و از نظر گلسینگر مزیت رقابتی اینتل با دیگر شرکتهای همترازش بهحساب میآید. با این حال عدهای معتقدند که بخش مستقل تولید تراشه و قطعات اولیه اینتل بهسختی میتواند با شرکت TSMC رقابت کند. یکی از این کارشناسان «پیر فراگو» از موسسه تحقیقاتی New Street Research است که تخمین میزند هزینه تولید و ساخت تراشه در اینتل 70درصد بالاتر از رقیب تایوانی آن باشد.
در عوض اینتل نوعی روند تجزیه مجازی را بهکار گرفته است. این شرکت از فضاهای کارگاهی بیرون شامل TSMC بیشتر استفاده میکند تا در هزینههایش صرفهجویی کند و همچنین بتواند همزمان از فرآیندهای بهروز ساخت TSMC بهره بگیرد. پاتریک گلسینگر درماه جولای گذشته گفت که شرکتش مایل است توانایی رقبایی مانند TSMC و سامسونگ را برای ساخت تراشههای ردهبالا بهچالش کشیده و در این رقابت آنها را پشتسر بگذارد. انگیزههای او در برنامه کاریاش، معرفی دستکم یک پردازنده جدید ردهبالا در هر سال است که هرکدام از آنها از ترانزیستورهای کوچکتر و جریان مداری سریعتری بهره ببرند. طبق برنامه مورد نظر پاتریک گلسینگر، شرکت اینتل تصمیم دارد تا سال 2025 با طراحی تراشههایی که ابعادشان دیگر نه با نانومتر بلکه با آنگسترم (یکدهمیلیاردم یک متر) سنجیده میشود، حاکمیت صنعت در طراحی تراشه را در اختیار بگیرد. گلسینگر سعی دارد استراتژی جدیدش را بهخوبی در جهان تبیین کند تا نگاه بازیگران صنعت تراشه بهاینتل و آنچه در سالهای قبل پشتسر گذاشته است، تغییر کند.