در آیندهای نه چندان دور هوشمندی کشورها و مردم هر کشوری بر اساس میزان خلق دانش و بهرهگیری آنها از دانش نوین هوش مصنوعی سنجیده خواهد شد. از نطر نگارنده علاوه بر تعاریف علمی و آکادمیکی که از هوش مصنوعی میشود، هوش مصنوعی معنی دیگری نیز دارد و آن اینکه انسان هوشمند مطلق است و باید ابزار و زندگیاش هم به صورت هوشمند در اختیارش باشد. برای همین بشر متوجه شده که باید بخشی از هوشمندی خود را به نحوه زندگی روزمره خود منتقل کند و هوشمندانه زندگی کند.
از نظر خیلی از کشورهای توسعهیافته، هوش مصنوعی یعنی خلق ثروت و قدرت از دادهها و اطلاعات. در همین راستا رقابتی سنگین برای بهرهگیری از این علم و تکنولوژی در دنیا به وجود آمده است و صاحبان تکنولوژی نوین به خوبی دریافتهاند که اگر صاحب این تکنولوژی نیز باشند، انگار صاحب ذخایر نفت و گاز دنیا هستند. اگر مروری بر سرمایهگذاریهای کشورهای مختلف بر اساس آمارهای تاییدشده توسط آنها داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که چرا نباید از قافله عقب بمانیم. به عنوان مثال شرکتهای هوش مصنوعی چینی تا سپتامبر ۲۰۲۰ بیش از ۳۷.۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام دادهاند که دومین سرمایهگذاری هنگفت و خطرپذیر در جهان محسوب میشود. همچنین در یک زمینه گستردهتر، سرمایهگذاری تحقیق و توسعه در بخش هوش مصنوعی توسط شرکتهای آمریکایی ۲۳۷ درصد بیشتر از سرمایهگذاری تحقیق و توسعه کشور چین است.
مسیر دستیابی به قلههای صنعت هوشمندسازی بسیار مشابه به دستیابی به انرژیهای نو مثل انرژی هستهای و حتی جنگ افزارهای هستهای است و در آینده نه چندان دور شاهد خواهیم بود که سازمان بینالمللی هوش مصنوعی مثل سازمان بینالمللی انرژی اتمی ایجاد خواهد شد و چند کشور پرچمدار، خود را ارباب بقیه خواهند دانست تا استانداردها و خواستههای خود را به بقیه دیکته کنند. در آن زمان اگر ما سرعت توسعه خود را در این زمینه افزایش نداده باشیم و از بازیگرهای اصلی این صنعت نباشیم، موفق نخواهیم شد بهره لازم را ببریم و در نتیجه شاهد وابستگیهای زیادی خواهیم بود که ما را در مقابل آنها دچار محدودیتهای فراوان خواهد کرد و متحمل پرداخت هزینههای زیادی میشویم.
این امرِ اجتنابناپذیر که به هیچوجه ساده نیست، مسیر بسیار دشوار و پرچالشی دارد و نیازمند سرمایه گذاریهای جدی در زمینه نیروی انسانی متخصص است. البته که بیشتر از همه چیز، نیازمند همت، و خودباوری و تمرکز است. برای تحقق این موضوع مهم و راهبردی، نیاز به تبیین استراتژیهای کلان کشوری، در کنار مطالعه تطبیقی اسناد ملی کشورهای دارای رتبه جهانی در هوش مصنوعی داریم.
به شکل بالقوه، بخش خصوصی در کشور، علیرغم مهاجرت خیلی از متخصصین و وجود تحریمهای ظالمانه تا حدود نسبتا خوبی دانش روز مربوط به این علم را دارد که باید بتوانیم این دانش بالقوه را به دانشی بالفعل تبدیل کنیم. دولتمردان نیز باید یاری کنند و در ریلگذاری این مسیر توسعه و با باور به توان داخلی متخصصین، کمکحال بخش خصوصی باشند. همچنین بها دادن به هوش مصنوعی میتواند زمینهساز بازگشت متخصصین مهاجرتکرده باشد. اگر به برخی علتهای مهاجرت متخصصین که مسئولین امر مطرح میکنند نگاه کنیم حتما یکی از علتهای اصلی همین بها ندادن به تخصصها و روشن نبودن مسیر پیشرفت آنها است. اکثر این متخصصین، عاشق کشور خود هستند و اگر مسیر و آینده را روشن ببینند، حتما به بازگشت به وطن فکر خواهند کرد.
همچنین حمایت گفتاری رهبری معظم نظام باید سرآغاز فعالیت جدی همه سازمانهای حاکمیتی در حوزه هوش مصنوعی باشد. هر سازمان نیز باید فقط و فقط در حوزه مشخصی از تامین فضای سالم هوش مصنوعی اقدام کند و از دوبارهکاری و چندمتولیگری جلوگیری شود. گسترش سهم بازار محصولات و خدمات هوش مصنوعی منوط به خواست همگانی و عزم ملی است. در نهایت به نطر من سخنان ایشان تاکید دوباره برای حمایت از نخبگان و شرکتهای خصوصی فعال در زمینه تکنولوژیهای نوین بود.