هجوم مردم به پلتفرمهای اشتراکی و اجتماعی برای درآمدزایی بیشتر در عصر کرونا، باعث رونق اقتصاد محتوای دیجیتال شد. بیش از ۵۰میلیون نفر در جهان تولیدکننده محتوای دیجیتال هستند و ارزش این بازار بیش از ۱۰۴میلیارد دلار است. رشد این بازار باعث شکلگیری یک طبقه متوسط قویتر شده است؛ تا جایی که ۴۱درصد از تولیدکنندگان محتوا از این محل درآمدزایی میکنند.
اقتصاد تولید محتوا در سالهای اخیر رشد انفجاری داشته است، اما باید دید این روند در آینده به چه سمتی میرود. در واقع درآمدزایی از محتوای دیجیتال پدیده تازهای نیست، اما همهگیری کووید-۱۹ به کاتالیزوری برای آن تبدیل شد؛ دلیل این موضوع هم هجوم مردم به پلتفرمهای اشتراکی و شبکههای اجتماعی برای درآمدزایی بیشتر در زمانی بود که ناچار به خانهنشینی بودند. البته برای بسیاری از آنهایی که در همین دوران به ستارههای تیکتاک تبدیل شدند، این کار در ابتدا با انگیزه خارج شدن از یکنواختی و کلافگی ناشی از قرنطینه موضوعیت پیدا کرد و به تدریج به کاری تماموقت تبدیل شد.
این روند در سال ۲۰۲۰ رشد کرد. بیش از ۵۰میلیون نفر در سراسر جهان خودشان را تولیدکننده محتوای دیجیتال میدانند و به این ترتیب است که اندازه این بازار به سرعت در حال رشد است؛ تا جایی که ارزش بازار تولید محتوای دیجیتال حالا به بیش از ۱۰۴ میلیارد دلار رسیده است. پس تعجبی ندارد که توجه سرمایهگذاران به این بازار جلب شود؛ آنها تا کنون ۳/ ۱ میلیارد دلار از سرمایه خودشان را به این بازار تزریق کردهاند. این بازار باعث شکلگیری یک طبقه متوسط قویتر شده است. حالا ۴۱ درصد از تولیدکنندگان محتوا درآمد زندگی خودشان را – که رقمی در حدود ۶۹ هزار دلار یا بیشتر در سال است- از این راه به دست میآورند.
با این اوصاف تولیدکنندگان محتوا به کسبوکار خودشان تبدیل میشوند. استارتآپها به سرعت در حال تلاش برای تولید ابزارها و خدماتی هستند که به کمک آنها بتوانند این کسبوکارها را مدیریت کرده و باعث رشد آنها بشوند. برندهای معتبر و بزرگ هم تلاش خودشان را برای دسترسی به مخاطبانشان از طریق نفوذ این تولیدکنندگان محتوا، دو برابر کردهاند. حالا به راحتی میتوان فهمید که چرا بسیاری معتقدند که هیچ زمانی برای تبدیل شدن به یک تولیدکننده محتوا، بهتر از حالا نیست. با این همه باید دید این روند در ادامه به چه سمت و سویی میرود. در همین راستا مجله FastCompany به بررسی پیشبینیهایی از روندهای احتمالی بازار تولید محتوا در سال جدید میلادی پرداخته است.
صندوقهای تامین مالی همچنان قابلاعتماد نیستند: یکی از بزرگترین چالشهایی که اغلب تولیدکنندگان محتوای ماهر و خوشآتیه با آن مواجه هستند، این است که چطور از محتوای تولیدیشان درآمد ثابتی به دست بیاورند. پلتفرمهای اجتماعی در سال ۲۰۲۰ صندوقهای تامین مالی ویژه تولیدکنندگان محتوا را معرفی کردند تا از آنها به عنوان ابزارهایی برای جذب این افراد و گاهی جلبتوجه آنها به پلتفرمهایشان استفاده کنند. تیکتاک با اختصاص ۲۰۰ میلیون دلار به تولیدکنندگان محتوا، در این زمینه پیشتاز است. در ماه نوامبر سال گذشته میلادی، شرکت اسنپ روندی را برای اختصاص روزانه یک میلیون دلار به آن دسته از تولیدکنندگان محتوا آغاز کرد که از قابلیت تولید ویدئوی کوتاه Spotlight آن استفاده میکردند. این شرکت در ماه دسامبر اعلام کرد که در طول سال ۲۰۲۱ به حدود ۱۲هزار تولیدکننده محتوا، بیش از ۲۵۰ میلیون دلار اختصاص داده است. شرکت متا در ماه ژوئن سال گذشته میلادی – که در آن زمان هنوز با نام فیسبوک شناخته میشد- با اعلام سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری در برنامههایی برای ارائه روشهای بیشتر درآمدزایی به تولیدکنندگان محتوا، به هدف زد. با وجود آنکه صندوقهای کمک مالی به تولیدکنندگان محتوا لزوما برای تامین کل درآمد آنها ایجاد نشدهاند، اما میتوانند به درآمدزایی آنها کمک زیادی بکنند. اما سوال این است که پلتفرمها تا چه زمانی میخواهند به تامین مالی صندوقهای ویژه تولیدکنندگان محتوا ادامه بدهند؟ بسیاری معتقدند که پلتفرمها با پس گرفتن این کمکهای مالی، احتمالا بخش زیادی از نفوذشان را از دست خواهند داد. «الکساندرو باگلیاری» همبنیانگذار و مدیرعامل Influencer Marketing Factory که بزرگترین آژانس تحلیل بازار تولید محتوای دیجیتال است، میگوید که همیشه با دیده شک به ایجاد صندوقهای تامین مالی تولیدکنندگان محتوا نگاه کرده. او در این مورد میگوید: «پلتفرمهای اجتماعی گاهی درک نمیکنند که کارکرد شبکههای اجتماعی تنها به قابلیتها و درآمدشان محدود نیست، بلکه مربوط به یک اجتماع است؛ مربوط به چیزی است که میتوان تولید کرد و اینکه تا چه مدت میتوان در این جایگاه باقی ماند. بعضی از تولیدکنندگان محتوا تنها به دنبال کسب درآمد راحت هستند و تمایلی به ماندن در این بازار ندارند، در حالی که بعضی دیگر به آن به عنوان یک شغل نگاه میکنند و میخواهند مطمئن شوند که درآمد ماهانهشان چقدر خواهد بود.»
برندها برای دسترسی به مخاطبانشان، بیشتر به تولیدکنندگان محتوا وابسته میشوند: بسیاری از تولیدکنندگان محتوا درآمد زندگیشان را از میان معاملات برندها به دست میآورند. بر اساس آمار ارائه شده توسط Influencer Marketing Factory، بازاریابی اینفلوئنسری منبع درآمد اصلی ۳۱ درصد از تولیدکنندگان محتوا است. به گفته بعضی کارشناسان، خبر خوب این است که برندها دیگر تنها به تعداد فالوورهای هر تولیدکننده محتوا اهمیت نمیدهند. حالا رویکرد برندها کمی جامعتر شده و به دنبال این هستند که ببینند مخاطبانشان چه کسانی هستند؟ میزان نفوذ آنها چقدر است؟ چه زمانی برای تولید محتوا بهتر است و آیا مخاطبانشان حاضر به انتشار پستی درباره این برندها هستند یا خیر؟ در واقع ارزیابیها در بازاریابی اینفلوئنسری در حال پیچیدهتر شدن است. با این اوصاف دوری نسل جوان از شیوههای بازاریابی قدیمی، معنادار است. بر اساس تحقیق انجام شده توسط آژانس تبلیغاتی Wunderman Thompson، ۷۳ درصد از جوانان آمریکایی انتظار دارند که یک برند نیازهای آنها را درک کند؛ ۷۶ درصد آنها معتقدند که یک برند بهتر است هویتها و تجربههای فردی آنها را بپذیرد و آن را از روشهای تولید محتوای تبلیغاتی این برندها متوجه میشوند. با این اوصاف انتظار میرود بهروزرسانی تازه iOS اپل که با اولویت دادن به حریم خصوصی کاربران، امکان کنترل بیشتر روی اطلاعات قابل مشاهده و قابل استفاده آنها را میدهد، بدون شک روی روندهای آینده بازاریابی دیجیتالی تاثیر بگذارد. این به معنای آن است که برندها برای دسترسی به مخاطبان خاص از طریق آن ابزارها، باید وقت و هزینه بیشتری صرف کنند.
برندهای بیشتر و ستارههای بزرگتری، تولیدکنندگان محتوا میشوند: از طرف دیگر، برندهای بیشتری خودشان به تولیدکنندگان محتوا تبدیل میشوند. «اسکات بلسکی» مدیر ارشد محصول شرکت Adobe در این مورد میگوید: «هر کسبوکار کوچکی به تدریج احساس نیاز میکند که خودش به یک تولیدکننده محتوا تبدیل شود. صرفنظر از اینکه یک رختشویخانه سلفسرویس باشید، یک پیتزافروشی محلی، یک متخصص ماساژدرمانی یا آرایشگر، حالا به این نتیجه خواهید رسید که برند شما تنها وقتی بهروز و محبوب خواهد بود که محتوای اختصاصی خودتان را تولید کنید و آن را به مشتریان فعلی و بالقوهتان ارائه دهید.» این موضوع درباره ستارهها و سلبریتیها هم صادق است. جو کسلر، مدیر بخش جهانی آژانس تحلیل داده UTA IQ، در این مورد میگوید: «ما در حال حاضر شاهد تمایل بیشتر ستارههای مشهور به تولیدمحتوا و بازاریابی دیجیتالی از این طریق هستیم. مشتریان هم به این کار واکنش مثبتی نشان میدهند و با این اوصاف انتظار میرود در آینده نه چندان دور ستارههای بیشتری به تولید محتوا روی بیاورند.»
مسائل کاری و فرسودگی ناشی از آن باید مورد توجه قرار بگیرند: در اوایل سال گذشته میلادی و با رونق بیشتر بازار تولید محتوای دیجیتالی، موضوع فرسودگی ناشی از این کار به بحث مهمی تبدیل شد. تحقیقی در این زمینه انجام شده است که نشان میدهد ۹۰ درصد از تولیدکنندگان محتوا فرسودگیهای ناشی از این کار را تجربه میکنند و ۷۱ درصد آنها میگویند که این فرسودگی آنها را مجبور به ترک کار میکند. این در حالی است که بسیاری از مدیران پلتفرمهای اجتماعی معتقدند که تولیدکنندگان محتوا روی صندلیهای راحتشان نشستهاند و خسته نمیشوند. در واقع این بحث گستردهتری است و حتی با اقتصادی گیگی (بخشی از بازار کار مربوط به شغلهای موقت، قراردادی و کوتاهمدت) مقایسه میشود. در واقع این موضوع به بحثهای مربوط به مشکلات کاری و چگونگی طبقهبندی مشاغل مرتبط با اپلیکیشنها و پلتفرمها، مربوط میشود.
NFTها باید سود و مزایای بیشتری در زندگی واقعی داشته باشند: رونق بازار توکنهای غیرقابل معاوضه یا NFTها، بهطور طبیعی و به خاطر اشکال مختلف توکنهای اجتماعی که امکان فروششان از طریق تولیدکنندگان محتوا وجود دارد، به اقتصاد تولید محتوای دیجیتالی مربوط میشوند. در واقع تولیدکنندگان محتوا میتوانند NFTها را در مقابل دسترسی اختصاصی مخاطبان به محتوای تولیدیشان، بفروشند. با توجه به آنکه تعداد تولیدکنندگان محتوا هر روز بیشتر و بیشتر میشود، انتظار میرود که ارزش NFTهای اختصاصی آنها هم به سرعت افزایش پیدا کند.