راجعبه ذات فعالیت ویاودیها در ایران، هنوز حرفوحدیث هست و به همین جهت بحث درباره پدیدهای مثل تلوبیونپلاس و نوع رقابتش با ویاودیهای موجود در بازار ایران، مقداری ریشهای میشود.
میلاد جلیلزاده، خبرنگارگروه فرهنگ روزنامه فرهیختگان: راجعبه ذات فعالیت ویاودیها در ایران، هنوز حرفوحدیث هست و به همین جهت بحث درباره پدیدهای مثل تلوبیونپلاس و نوع رقابتش با ویاودیهای موجود در بازار ایران، مقداری ریشهای میشود. تلویزیون ایران در سالهای اخیر به لحاظ تولید محصولات سرگرمی خصوصا سریال و انواع تولیدات نمایشی، بسیار ضعیف عمل کرد و همین روزنهای بود که چند ویاودی ایرانی توانستند با ورود از آن بهشدت خودشان را مطرح کنند. بهعبارتی کمبودی وجود داشت که آنها از همان استفاده کردند و با پرکردن خلأ سرگرمیهای نمایشی داخل خانه، توانستند مطرح شوند. تلویزیون هم که موقعیت خودش را درخطر میدید، به انواع و اقسام روشها متوسل شد تا این رقبا را از میدان به در کند؛ البته هر روشی به جز بالابردن کیفیت تولیدات نمایشی. خود این ویاودیها هم از روشهای انحصارگرایانهای برای قبضه کردن بازار استفاده کردند، ازجمله اینکه با انجام یکسری هماهنگیها، تمام سایتها و کانالهای تلگرامی دانلود فیلم و سریالهای خارجی را از دسترس خارج میکردند. فیلمهایی که تا دیروز بهطور مجانی در دسترس مردم بود، حالا باید از دسترسشان خارج میشد تا آنها را با پرداخت پول در این پلتفرمها ببینند. این دقیقا همان نقطهای است که تفاوت ذاتی تلویزیون ملی و این پلتفرمها مشخص میشود. این پلتفرمها ذاتا به سمت پولیکردن همهچیز، حتی چیزهایی که تا پیش از این مجانی بود، میرفتند و تلویزیون ملی برعکس، در ذات خودش مجانی کردن چیزهای پولی را داشت؛ از مسابقات فوتبال گرفته تا پخش فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی. دعوا سر تولیت ساترا بر تولید محتوا در فضای وب، یک مرحله از تلاش صداوسیما برای تقابل با رقیب جدید خودش بود. صداوسیما میخواست امکان نظارت بر رقیب خودش را بهطور قانونی به دست بیاورد. این دعوا را همچنان نمیتوان پایانیافته دانست اما با تاسیس تلوبیونپلاس، بحث به همان ساحت ریشهای و ذاتی خودش رسید. تقابل دو نوع ذات؛ پولیکردن چیزهای مجانی و مجانی کردن چیزهای پولی. تلاش پلتفرمهای ایرانی برای از دسترس خارج کردن سایتها و کانالهای تلگرام که فیلمهای خارجی را بارگذاری میکردند، درنهایت به شکست انجامید. این سایتها و کانالها حالا آثار خود این پلتفرمها را هم بارگذاری میکنند. اساسا در همهجای دنیا همین وضعیت وجود دارد. کسی آیا تا بهحال از خودشان نپرسیده چطور فیلمهای آمریکایی و هندی یکی،دو روز بعد از انتشار، با زیرنویس دراختیار ایرانیها هستند که این یعنی خیلی زودتر دراختیار خود آمریکاییها و انگلیسیها بودهاند؛ اما هالیوود و بالیوود ورشکسته نمیشوند؟ تمام کسانی که در آمریکا بابت تماشای هر فیلم پول میپردازند، از بلیت گیشه گرفته تا هزینه خرید نسخههای خانگی، درنهایت بین ۲۲ تا ۲۵ درصد از کسانی هستند که این فیلم یا سریال را دیدهاند. یعنی حداقل ۷۵ درصد از بینندگان هر فیلم یا سریال در خود آمریکا هم کپیهای غیرقانونی را میبینند و هر محصولی باید با همان ۲۵درصد مخاطب، پول خودش را دربیاورد و به سود برسد. حتی در هند بعضی فیلمها را مخاطبان ابتدا دانلود میکنند و میبینند تا اگر خوششان آمد، بلیت بخرند و به سالن سینما بروند. قلدری پلتفرمهای ایرانی که میخواستند حتی چیزهای کاملا مجانی، مثلا فیلمهایی که در خود آمریکا هم کلاسیک شده و برای همه مجانی هستند را پولی کنند، درحقیقت رفتن به جنگ با ذات و طبیعت بازار بود و شکست خورد. حالا نوبت تلویزیون است که در نقطه مقابل، چند قدم پیش بیاید و سعی در مجانیکردن چیزهایی کند که ممکن است پولی باشند. البته نمیتوان این را یک فرض مسلم گرفت که تلویزیون هم در مجانی کردن چیزهای پولی، همانطور شکست میخورد که پلتفرمها در پولیکردن چیزهای مجانی شکست خوردند.
این قاعدهای کلی در عالم هنر است که محصولات، درنهایت مجانی خواهد شد. حتی طبق قانون کپیرایت هم در سختگیرانهترین حالات، آثار بالاخره بعد از چند دهه از شمول آن قانون خارج میشوند و دیگر مجانی هستند. این قاعده جز در بعضی موارد که با مالکیت خصوصی مرتبط است، مثل تابلوهای نقاشی، یک قاعده کلی محسوب میشود. اتفاقا مواردی که جزء قاعده کلاسیک شدن و مجانی شدن قرار نمیگیرند، چندان ذیل مفهوم مالکیت معنوی هم قرار نخواهند گرفت. مثلا کپی از تابلوهای نقاشی نهتنها معنی ندارد، بلکه معمول است. با این حال تلویزیون که میخواهد این فرآیند مجانیشدن را به شکلی برقآسا سرعت بخشد، باید از لحاظ کیفی هم توان ورود به بازار را داشته باشد. برمیگردیم به همان جمله در ابتدای این متن که به افت کیفیت محصولات نمایشی و سرگرمی تلویزیون و ورود پلتفرمها از همین روزنه برای پرکردن همین خلأ اشاره داشت. ظاهرا صداوسیما هر کاری حاضر است بکند جز اینکه کیفیت محصولاتش را افزایش بدهد. باید پرسید حالا چه چیزی را مجانی میکنید؟ آیا همه فیلمهای سینمای ایران را میخرید و قبل از پلتفرمها بهطور مجانی در تلوبیونپلاس قرار میدهید؟ مواردی مثل فیلم قدغن که جزء اکران نوروزی بود دو هفته بعد از عید، اکرانش را بهطور همزمان در پلتفرمها هم ادامه داد، چطور در این نقشه راه میگنجند؟ رویکرد مجانیکردن همهچیز هم بالاخره به سد موانعی برخواهد خورد. اما به هرحال ورود صداوسیما به این حوزه را از دو جنبه میتوان به فال نیک گرفت. اولا مهار ویاودیهای ایرانی که میخواهند حتی چیزهای مجانی را پولی کنند، واقعا لازم بود. توان اقتصادی مردم ایران هم درحال حاضر چنان نیست که بشود بهراحتی آنها را هم مخاطب محصولات فرهنگی نگه داشت و هم ازشان توقع پرداخت پول برود. این رویکرد سودمحورانه ممکن بود بهطور کلی روی میزان مصرف محصولات فرهنگی در ایران، خصوصا محصولات ایرانی و مجاز تاثیر بگذارد و پس از مدتی با افت سطح سواد فرهنگی مردم ایران مواجه شویم. ثانیا خوب است که تلویزیون به زمین رقبا بیاید و در آنجا بازی کند تا ضعفهایش را بفهمد. این تبصره البته مشروط است. تلویزیون به شرط اینکه از بازی در این زمین درسهای لازم را بگیرد، از آن نفعی هم خواهد برد. معلوم نیست چه اتفاقی باید رخ بدهد تا تلویزیون ایران کمی هم که شده به فکر افزایش کیفیت محصولاتش بیفتد. حتی کارگردانهای موفق سینمای ایران در حوزه تجاری هم وقتی به تلویزیون میروند و سریال میسازند، به قدری ضعیف از آب در میآید که باورپذیر نیست. اگر ورود تلویزیون به فضای پلتفرمها باعث شود مدیران آن مجموعه بالاخره به موضوع کیفیت هم فکر کنند، این بهطور کل برای فضای فرهنگی و هنری ایران خیلی مفید است. اینجاست که احتمالا تلویزیونیها خواهند فهمید اگر کیفیت کارها را بالا نبرند، حتی مجانی کردن همهچیز هم به کارشان نخواهد آمد.