افشاگری اخیر یکی از مدافعان طرح صیانت، بار دیگر ناکارآمدی سیاست فیلترینگ را در مرکز توجه قرار داده است. طبق آنچه مومننسب در یکی از مناظرات دانشگاهی بیان کرد، بودجهای که تنها در یکی از فازهای اجرای این سیاست صرف فیلترینگ هوشمند اینستاگرام شده حدود ۲۰۰ میلیارد تومان بوده؛ که آن هم با تغییری که این شرکت در الگوی کدهای خود اعمال کرده، عملا بیاثر شده است. صرف چنین هزینههایی درحالی انجام میشود که این رویکرد نتیجهای جز آزردن روان مردم و اختلال در امور روزمره کسبوکارها و ایجاد بازار سیاه برای فروش ابزارهای فیلترشکن، در پی نداشته و سیاستگذار نیز در تحقق خواستههای خود عملا توفیق چندانی پیدا نکرده است. حالا به لطف سالها فیلتر انواع شبکههای اجتماعی، فیلترشکن و VPN بیش از هر زمان دیگری در دسترس عموم کاربران است و قبح داشتن چنین ابزارهایی در گوشی موبایل، به کلی از بین رفته است. دیگر آش فیلترینگ به حدی شور شده است که معاون وزیر سابق ارتباطات در گفتوگویی ضمن هشدار نسبت به پیامدهای تداوم مسدودسازی کلی پلتفرمها، آن را دریچهای برای ورود مواد مخدر، پورنوگرافی و اسلحه به دنیای کاربران عادی عنوان کرده است.
سردرگمی و تکرار خواستههای غیرعملی
با وجود آنکه منتقدان طرح صیانت بارها بر غیرعملیاتی بودن خواسته گشایش نمایندگی رسمی شرکتهای مالک پلتفرمهای خارجی در کشور تاکید کردهاند، اما گویا سیاستگذاران عزمی برای پذیرش این مورد ندارند. همین امر باعث شده که حالا و پس از مسدودسازی حداکثری انواع پلتفرمهای خارجی از حدود ۸ ماه پیش، پاسخ مجریان این سیاست، محدود به تکرار همان شرط پیشین باشد. در یکی از جدیدترین اظهارات، محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور در حاشیه آیین تکریم و معارفه رئیس کل دادگستری و دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان چهارمحال و بختیاری بار دیگر تاکید کرده است که فیلتر برخی شبکههای اجتماعی مصوبه لازمالاجراست و تا زمانی که مدیران شبکههای اجتماعی حاضر نشوند مقررات ما را بپذیرند شرایط ادامه خواهد داشت.
مشخص نیست هدف سیاستگذاران از پافشاری بر این شرط، تنبیه شرکتهای خارجی مالک این پلتفرمهاست یا کاربران. زیرا بررسیهای میدانی نشان میدهد که حالا دیگر اکثر کاربران، ماههاست که به کمک ابزارهای مختلف، فعالیت خود را در این پلتفرمهای مسدود شده از سر گرفتهاند و تنها تفاوت ایجاد شده، افزایش هزینههای مالی و بار روانی تحمیل شده به کاربران برای حفظ این باریکه ارتباطی است. امیر ناظمی از پژوهشگران سیاستگذاری ارتباطات و معاون وزیر سابق ارتباطات، سردرگمی سیاستگذار در اتخاذ تصمیمات عجولانه و حفظ رویکرد واکنشی در مقابل هر فناوری جدیدی را با یک داستان شرح میدهد. وی که میهمان برنامه «تفاوط» در شبکه اصفهان بود، گفت: «این رویکرد من را بهشدت به یاد کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» میاندازد که در همان ابتدا آلیس به گربه برخورد میکند؛ از او میپرسد «من باید از کدام طرف بروم؟» و گربه در پاسخ میگوید «کجا میخواهی بروی؟» و آلیس جواب میدهد «نمیدانم» و گربه در جواب میگوید «پس از هر طرف بروی فرقی ندارد». ناظمی تشریح میکند: حالا ما در چنین وضعیتی هستیم؛ وضعیتی که سیاستگذاری و سیاستگذاران ما نسبت به عواقب تصمیماتی که میگیرند، آگاه نیستند. شاید بسیار شیفته برخی ایدهآلها هستیم که نسبتی به واقعیت ندارند.»
رئیس سابق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات تاکید میکند: «در حوزه سیاستگذاری همیشه گفته میشود عاقلانه رفتار کردن یعنی توازن بین آن چیزی که مطلوب شما و آن چیزی که توانمندی شما است. در حقیقت ممکن است خیلی چیزها در مطلوبیت شما باشد اما آیا واقعا عملی است؟» وی میافزاید: «برای مثال شما تصور کنید زمانی که میخواهید به خانه برگردید، تمایلی به استفاده از ماشین نداشته و مایل به پرواز باشید؛ ولی آیا توانمندی آن را هم دارید؟ حال اگر توانمندی آن را نداشته باشید و شروع کنید به شعار دادن و بگویید «من فقط و فقط میخواهم پرواز کنم و بروم»، نتیجه چه میشود؛ نتیجه آن احتمالا چیزی جز تمسخر توسط دیگران نیست و راهحل شما کارآمد نخواهد بود و یحتمل آن مسیر بازگشت به خانه را هم از دست خواهید داد.» ناظمی تصریح میکند: «وضعیت سیاستگذاری در ایران امروز ما، چیزی مشابه به این است. یعنی پر از ایدهآل و مطلوبهایی که در قالب شعار گفته میشود اما با واقعیت زیست ما الزاما تناسبی ندارد و باعث ایجاد مشکل میشوند.»
ناظمی به اصراری که برخی سیاستگذاران بر تاسیس دفاتر شرکتهای خارجی در ایران و تبعیت آنها از قوانین کشور به خرج میدهند اشاره کرده و میگوید: «در قدیم شاید بین حکمرانی و حاکمیت تفاوتی وجود نداشت و یک حاکمیت ثابت بود. در یک طرف حاکمیت وجود داشت و در طرفی دیگر مردم. اما در مفهوم حاکمیت از ترجمه Governance، ترکیب بین این دو است. علت به وجود آمدن این ترکیب، زمانی بوده است که حاکمیتها آنقدر قدرت داشتند که سیاستها را بگذارند و مردم در آن چارچوب حرکت و پیروی کنند. اما امروزه، دوران چنین حاکمیتهایی سر آمده است و ما با انبوهی از بازیگران غیرحاکمیتی و غیردولتی در دنیا روبهرو هستیم. مانند سازمانهای مردم نهاد یا شرکتهایی که امروزه بسیار قدرتمند شدهاند.» وی با بیان نقل قولی از کیسینجر میگوید: «شرکتها و پلتفرمهای امروزی تاثیرشان از بسیاری از وزارتخانهها در دنیا بیشتر شده است و حتی روی سیاستها و زندگی مردم تاثیرگذارند و این یک واقعیت است. اگر آن را بپذیریم آن وقت باید کمی تغییر در خواستههایمان به وجود آید و دیگر تصوری که در گذشته نسبت به حاکمیت داشتهایم را نداشته باشیم که حاکمیت یک سیاستی را قرار میدهد و توانمندی آن را دارد که جامعه را به سمت آن بکشاند.» وی تاکید میکند که اینچنین حاکمیتهایی دیگر منقرض شده است و اساسا وجود خارجی ندارند.
فاجعه فراگیری فیلترشکنها
نتیجه سالها مقاومت در برابر پذیرش خواسته عموم مردم و پافشاری بر سیاست فیلترینگ آن بوده که حالا ابزارهای دور زدن محدودیتهای اینترنتی بیش از هر زمان دیگری در دسترس عموم هستند. اکنون کار به جایی رسیده است که در دورهمیهای دوستانه و خانوادگی، تبادل VPNهای پرسرعت و کارآمد به امری معمول بدل شده و حتی برای عدهای که حساسیتهای شغلی بیشتری دارند، ماهانه چند صد هزار تومان بودجه به خرید VPN تخصیص پیدا میکند. امیر ناظمی با اشاره به فراگیری فیلترشکنها بین اقشار مختلف میگوید: «پیش از این اینستاگرام و واتساپ دو مورد از محبوبترین پلتفرمها در ایران بودند و حالا به خواست گروهی فیلتر شدهاند؛ اما سوال این است که این فلیترینگ برآورده کننده خواست سیاستگذار بود؟ خیر.» وی با بیان اینکه تنها دستاورد در پیش گرفتن این رویکرد، دور شدن جامعه از محتوای تمیز و سالم بوده است، میافزاید: «در واقع اکنون شاه کلیدی به همه داده شده که به هر نوع محتوایی دسترسی پیدا کنند.» این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری در تشریح آسیبهای فراگیری این ابزارها میگوید: «همین ابزارها حتی امنیت فضای مجازی کشور را نیز به خطر انداختهاند. زیرا بسیاری از فیلترشکنها و VPNها عموما جزو ابزارهای جاسوسی و بدافزارند.» ناظمی با بیان اینکه اکنون بیشتر وسایل مردم جامعه تبدیل به یک بدافزار شدهاند، نسبت به خطر تضعیف امنیت سایبری کشور هشدار میدهد. معاون وزیر سابق ارتباطات معتقد است که سیاست فیلترینگ نه تنها ما را به جای درستی نمیرساند، بلکه شرایطی به مراتب بدتر از آنچه تصور میشد رقم خواهد زد. وی تاکید میکند: «زمانی که پلتفرمی فیلتر میشود، تولید و استفاده از محتوای بد و نامناسب بیشتر میشود. برای مثل محتواهای پورنوگرافی بعد از فیلترینگ تلگرام بیشتر از ۱۰ برابر شد. به عبارتی شرایط به گونهای پیش میرود که اجازه داده نمیشود محتوای تمیز و سالم دیده شود.»
اگرچه در تمام دنیا، سیاستهای مشخصی برای محدودسازی دسترسی کاربران به محتوای نامناسب وجود دارد، اما مسدودسازی کلی چندین پلتفرم پرکاربرد و محبوب در کشور باعث شده تا دسترسی عمومیتر به چنین جنس محتواهایی، به نوعی تسهیل شود. ناظمی در تشریح رویکرد کلی کشورهای دنیا در مواجهه با محتوای نامناسب و کنترل آن میگوید: «در بحث فیلترینگ، پورنوگرافی تقریبا در همه دنیا ممنوعیت دارد و در حقیقت فیلترینگ سفت و سختی برای آن انجام میشود؛ اضافه بر آن مواد مخدر، سوءاستفاده از کودکان، خریدوفروش اسلحه و تبادل اطلاعات تروریستی، همه اینها از این نوع موارد هستند. اما راهحلهایی هم برای آنها وجود دارد. میتوان جلوی این مسائل را به صورت بینالمللی گرفت و گزارش داد و همکاریهای اینچنینی برای کنترل اینترنت صورت داد.» وی میافزاید: «اگر مشکل از چالشهای مشترک هم نیست. پس مشکل کجاست که به سراغ فیلترینگ میرویم؟»
ناظمی ادامه میدهد: «به نظر بنده مشکل در دو زمینه بیشتر نیست. نخستین زمینه این است که ما چارچوبهای فکریمان همچنان نوعی از کنترل شدیدی را میپسندد که حتی فیلترینگ هم آن کنترل را به ما نمیدهد. دیگری احتمالا بهدلیل انتشار مطالب سیاسیای است که دوست نداریم منتشر بشود. در این دو زمینه باید در دولت و جامعه تغییر ایجاد کنیم و باید یاد بگیریم و بالغتر بشویم.» رئیس سابق سازمان فناوری اطلاعات تاکید میکند: «حاکمیت باید اجازه بدهد تا در جامعه سازمانهای غیر دولتی ایجاد شوند و همچنین جامعه یاد بگیرد باید برای حرف زدن از این سازمانها استفاده کند. سیاستگذار باید اجازه بدهد جامعه کارزار داشته و ایجاد کند، از طرف دیگر جامعه باید یاد بگیرد از طریق کارزار اقدامات داشته باشد. این حرکت باید زمانی بالاخره صورت بگیرد.»
مدتهاست که گروهی از سیاستگذاران اعمال برخی محدودیتهای اینترنتی و اجتماعی را مطالبه مردمی قلمداد کرده و در همین راستا خود را موظف به اقدام میدانند. با اینحال وفاداری مردم به پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، تلگرام و واتساپ – حتی پس از فیلترینگ- شاید گواهی بر آن باشد که چنین ادعاهایی لزوما درست نیست. معاون سابق وزیر ارتباطات در تشریح این رویکرد میگوید: «سیاستگذار امروز ما باید بداند که خواستههایش در گذشته واجد معنا بوده اما امروز دیگر با روح زمانه همخوان نیست. دیگر با خواستههای نسل جوان و خواستههای مردم همخوانی ندارد و چنانچه بنا باشد از مشکلات آتی جلوگیری شود، باید بستری فراهم شود تا این همراهی به وجود بیاید.» کارشناسان تاکید دارند که پافشاری سیاستگذار بر مسدودسازی سلیقهای پلتفرمهای خارجی، نتیجهای جز تضییع سرمایههای ملی و اجتماعی در پی نخواهد داشت و دیر یا زود با فناوریهایی مانند اینترنت ماهوارهای -که اخیرا بهشدت با اقبال شرکتهای این حوزه مواجه شده- سد فیلترینگ فرو خواهد ریخت. حالا باید دید که آیا در شرایطی که فناوری، مفهوم فیلترینگ سلیقهای را بیش از هر زمان دیگری شکننده کرده است، سرانجام سیاستگذار عزمی برای پذیرش ناکارآمدی رویکرد کنترل از طریق فیلترینگ خواهد داشت یا خیر.