رد صلاحیت برخی شرکتهای خصوصی و تمدید نشدن مجوز فعالیت آنها از سوی برخی مراکز، این شرکتها را برای ادامه کار و انعقاد قرارداد با دولت با مشکل مواجه کرده است. امیرحسین سعیدی نائینی، اولین رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای کشور در یادداشتی که در اختیار پیوست قرار داده نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و خواستار دخالت وزیر اطلاعات در این مسئله و رفع مشکل شرکتهای فعال در حوزه ICT شده است.
متن کامل این یادداشت در ادامه میآید:
رد صلاحیت بعضی شرکتها به دلایل امنیتی گرچه تلخ است ولی اگر حق باشد اقدامی است، شایسته و بایسته؛ زیرا در جهان آفرینش نعمتی که گفتار از شکرش عاجز است صحت و امنیت است و زندگی فقیرانه با امنیت نیکتر از زندگی توانگرانه به ترس است. به همین دلیل است که مومن و کافر و مخلص و منافق و صدیق و زندیق هر که هست بر این خواسته متحدند و هرکه جز این گوید و غیر از آن جوید خائن و گمراه است.
آنانکه این وظیفه خطیر را به عهده دارند، سبب امن و امان مردمند و خود را فدا کردهاند و گرچه دلاوریها میکنند ولی از زبانآوریها به دورند. آرزو داریم آنچنان در کارشان موفق باشند که خائنین را به خون کشیده و دست آنان را از مملکت کوتاه سازند. اینان حافظ امنیت ما هستند؛ پس عقل سلیم حکم میکند ما نیز همواره همراه و یار آنان باشیم و همکاری و دوستی عمیق و صادقانه براساس احترام متقابل بین ما حکمفرما باشد و اگر بنای دوستی محکم افتد، خلل ز آسیب دورانش کم افتد.
بدون صداقت رفاقت بیمعناست و بیان نظرات خالصانه از نشانههای علاقه و دوستی است؛ پس لازم است هرآنچه در دل داریم بیپروا به زبان آریم تا فرصتی باشد برای دوست تا پاسخی ارائه و یا اقدامی انجام دهد؛ البته از قدیم گفتهاند: «دوست نشاید ز دوست در گله باشد / مرد نباید که تنگحوصله باشد»
ما هم قصد آن نداریم که گله سرکنیم که میدانیم جای گله نیست و توفیق نصیب تنگحوصله نیست ولی چه کنیم که گرچه بسیار کوشیدیم که پوشانیم ناخوشی خود ولی آتش چو بگیرد نتوان کرد پنهانش.
و اما ناخوشی ما ریشه در رد صلاحیت بعضی شرکتها دارد؛ زیرا امری است بسیار خطیر که به نوعی تشخیص خادم از خائن است. قضاوت در مورد حق و ناحق بودن به عهده ما نیست اما از آنجا که آموزههای دینی به ما حکم میکنند اگر آبروی مسلمانی را در خطر دیدی نهایت تلاشت را بکار بند تا حقی ناحق نشود و صداقت در دوستی نیز حکم میکند که اگر انتقادی برکار دوستان بود به شفافیت اعلام کنیم، نکاتی چند پیرامون رد صلاحیتهای اخیر تقدیم میشود.
پرواضح است که اگر در تعیین صلاحیت شرکتی اشتباهی رخ دهد خساراتی جبرانناپذیر بر او وارد میشود از جمله:
فضای عافیت بیهیچ جرم و جنایت بر او تنگ میشود
مشتریانش را از دست میدهد
شهرت و اعتبارش را از دست میدهد
درآمدهایش را از دست میدهد
و از همه وحشتناکتر همکارانی را که با رنج و خون دل و صرف هزینههای هنگفت تربیت کرده از دست میدهد.
خلاصه آنان که رد صلاحیت میشوند باید از کسبوکار خود دل کنند و اما اثرات این تصمیم برای کشور چیست؟ جوانان متخصص که با سرمایه دولت در دانشگاهها آموزش دیدهاند سپس در شرکتها با صرف وقت و هزینههای بسیار کارآمد شدهاندا کثراً چون هلویی در گلوی دشمنان نابکار ما قرار میگیرند و اگر هم قصد بازگشت کنند، خاطرهای ناخوش در دل آنها ایجاد نگرانی میکند. عدهای دیگر که در این شرکتها از تخصص برخوردار نبوده و جزو طبقه مستضعف به شمار میآیند آواره شده به خیل بیکاران پیوسته و دار و دسته ناراضیان را تقویت مینمایند. دشمن از این اشتباه نهایت استفاده را برده با تبلیغات ناجوانمردانهاش تلاش میکند تا جوی از ناامیدی را انتشار داده و به دیگر شرکتها القا کند که چشمتان را باز کنید و ببینید عاقبت شما چیست؛ پس هرچه زودتر به نزد ما آیید.
بگذریم که جایگزینی سامانهها مستلزم هزینه بسیار زیاد است که مصداق بارز اسراف است و در نتیجه شرکتهای داخلی تضعیف شده و قدرت انجام کارهای بزرگ را از دست خواهند داد و خدای ناکرده اگر تدبیری نیندیشیم مجبوریم با شرکتهای خارجی برای انجام امور مهم کشوری قرارداد بندیم و اطلاعات خود را دو دستی تقدیم آنها نموده که ضد امنیت ملی و ضد استقلال است و نهایت آرزوی آنهاست. آنوقت است که زانوی غم بغل گرفته و میگوییم: «دیدی که یار چگونه ز دل ما خبر نداشت / ما را شکار کرد و بیفکند و بر نداشت»
مادران و پدران میگریند و میگویند: «دسته گلا دور شدن دود شدن / شمشهای نور سوختن و نابود شدن»
دلسوزان کشور گویند: «ای دوست یاران تو یک یک رفتند / وز دام تو طایران زیرک رفتند»
و آنان که مشتاقانه مشغول خدمت بودند و به اشتباه رد صلاحیت شدند گویند: «ما که بردیم به سر مرحله مهر و وفا را / از چه ای دوست رعایت نکنی خدمت ما را»
و آنان که رفتند نیز پریشان و سردرگم در کشوری غریب دور از پدر و مادر و عزیزان و وطن سرانگشت به حسرت بگزند و گویند:
«دادی ای دوست به دوری فرمان / چه کنم؟! آه ز سرگردانی!
طاقتم نیست که فرمان برمت / قدرتم نیست به نافرمانی
من به وصل و تو به هجران مایل / چه کند تا کرم یزدانی؟»
موضوع دیگری که در آئیننامههای امنیتی بهعنوان دلیلی بر رد صلاحیت افراد آمده است دو تابعیتی بودن آنهاست که جای سئوال دارد؛ زیرا اگر یکی از ما بپرسد که «من ایرانیم اجنبی نیستم / سزاوار بیمهری از چیستم؟» چه جوابی داریم؟ چه سند و مدرک و دلیل منطقی داریم که دو تابعیتیها صلاحیت ندارند؟ اگر هموطنی در کشوری سالها زندگی کرده و تبعیت آنجا را پذیرفته ولی حالا به قصد خدمت در ایران به سر میبرد ما چرا باید از خدمات او و امثالهم کشور را محروم کنیم؟ آیا اگر اخذ تابعیت دوم فرد یا افرادی تنها با انگیزه خدمت و یا فقط و فقط خلاص شدن از مشکلات و گاهی تحقیرهای غیر قابل تحمل در مقابل سفارتخانههای خارجی برای دریافت ویزا باشد، باید رفع صلاحیت شود؟
برای بسیاری از بازرگانان و تولیدکنندگان ایرانی این تابعیت دوم تنها کاربردش تابآوری در مقابل تحریمهای بیمنطق و ظالمانه و حفظ سکوی مالی و لجستیکی خارج کشور است که جز برای حفظ کسبوکار و ادامه فعالیت بنگاه در ایران به کار دیگری نمیآید که اگر قدردانی نمیکنیم، نباید صلاحیتشان را هم رد کنیم.
به علاوه در میان تعداد روزافزون شخصیتهای حقیقی و حقوقی ایرانی که در فهرست تحریمی غرب قرار گرفتهاند چه بسیارند مدیران و افراد دو تابعیتی که از همین تابعیت دوم توانستهاند برای دور زدن تحریمهای ظالمانه و ارائه خدمت یا محصول مورد نیاز کشور استفاده نمایند. اگر فردی به قصد طلبگی به نجف اشرف مشرف شده و خداوند به او فرزندی داده است و برای فرزندش پاسپورت عراقی گرفته و دو تابعیتی شده باید رد صلاحیت شود؟
اگر دو تابعیتیها را فاقد صلاحیت بدانیم یعنی رزمندگان حزبالله لبنان که در خط مقدم مبارزه با دشمن عنود ما رژیم غاصب صهیونیستی هستند رد صلاحیت میشوند و از آن بالاتر سیدحسن نصرالله نیز از این فیلتر رد نمیشود حتی اگر تابعیت ایرانی آنها پذیرفته شود و این در حالیست که نظام ما اسلامی است و اسلام جهان شمول است و تکیه بر اینگونه دلایل در شان ما نیست.
مگر نه آنست که جاسوس از هر سوراخی وارد میشود و ایرانی و خارجی ندارد و البته وظیفه دستگاههای امنیتی است «تا بکنند از خیانتکار، پوست / خواه دشمن بود خائن، خواه دوست».
از همه این دلایل و قرائن که بگذریم میبینیم که دشمنان ما اداره امور حساس اقتصادی و علمی خود را بر شانه همین دو تابعیتیها قراردادهاند که البته به خاطر آن است که دستگاههای امنیتی آنان سرمایههای عظیمی را برای این ضرورت یعنی امنیت سرمایهگذاری نمودهاند و آنچنان کنترلهای امنیتی دقیق و مستمر بر اطلاعات ساکنان سرزمینشان- چه مردمان خودشان و چه دو ملیتیها و چه سه ملیتیها- دارند که پنهان آنها برایشان پیداست.
این جمله یکی از مقامات آمریکایی که امروزه شبکههای اجتماعی دختر مرا بهتر از من میشناسند، قابل تأمل است و اگر کسی خطایی امنیتی داشت بلایی برسرش میآورند تا برای دیگران عبرت شود؛ البته حتی الامکان سعی دارند که نامشهود عمل کنند تا از شعار آزادی نیز جانمانند.
و اما مطالب دیگر آنکه ممکن است فرد یا افرادی در گذشتهای دور خطابی نیز مرتکب شده باشند و بعد از آن توبه کرده و همواره در مسیر خدمت به دولت و ملت کوشیدهاند آیا براساس آموزههای دینی بهتر نیست که ما نیز اصل را بر برائت گذاریم؟ آیا وظیفه نداریم طبق فرموده امام راحل، حال را مبنای قضاوت قرار دهیم؟
در اغتشاشات اخیر نیز جوانان و حتی سالخوردگانی تحت تأثیر تبلیغات سنگین اجنبیها قرار گرفته حرفهای نسنجیده و احساسی و یا اعمال ناشایستی انجام دادند آیا حق داریم وقتی سایه عفو رهبری بر سر آنها گسترده میشود کماکان آنها را مجرم بدانیم؟
و اما این واقعیت بسیار مهم را نیز باید پذیرفت که از اولین اهداف دشمنان ما تخریب و ضربه زدن به دستگاههای امنیتی است تا بتوانند موانع نفوذ خود را از سرراه بردارند و در این راستا به انواع حیل متوسل میشوند از جمله آنکه نظر مردم را نسبت به آنها تغییر دهند که به لطف خدا نه تنها موفق نبودهاند بلکه بزرگترین دستاوردهای دستگاههای امنیتی به همت و غیرت و همکاری مردم بوده است که نمونههای آن بسیار است از جمله برچیده شدن بساط منافقین که از درندهخوترین دشمنان ما و بشریت بودهاند.
اما با توجه به موقعیت بسیار حساس ایران و عوض شدن نوع جنگ از نظامی به اطلاعاتی بر دولت است تا بودجههای چندین برابری در اختیار حافظان امنیت قرار دهد و بر ملت است چون گذشته آنها را سربازان گمنام امام زمان(عج) بدانند و البته بر وزارت محترم اطلاعات و سایر دستگاههای امنیتی است که در حد توان به صنوف نزدیک شده و مراقب امنیت کسبوکار آنها باشند و اجازه ندهند خدای ناکرده بهخاطر نفوذ عامل یا عوامل نجس اجنبی کسبوکاری تعطیل شود و اینگونه نباشد که تعطیلی کسبوکاری را نتیجه یک عملیات موفق امنیتی بدانند بلکه مهمترین وظیفه خود را حفظ کسبوکارها با حفظ امنیت بدانند و البته این کار هوشمندی بسیار میطلبد.
همانطور که وظیفه پزشک حفظ سلامت بیمار است وظیفه سربازان امام زمان(عج) حفظ امنیت است و همانطور که پزشکی نمیتواند ادعا کند عمل جراحی با موفقیت انجام شد ولی بیمار در گذشت این عزیزان نیز نمیتوانند ادعا کنند شرکتی امنیتش تأمین شد ولی بسته شد.
به هرحال همانطور که اشاره شد، دستگاههای اطلاعاتی ما باید با ایجاد رابطهای تنگاتنگ با صنوف، شناختی دقیق و به روز از فعالان داشته باشند و تصور نکنند با طرح فرمولهایی میتوانند به صلاحیت یا عدم صلاحیت افراد پیببرند.
خوشبختانه در صنف حساس و مهم فاوا سالهاست که سازمان نظام صنفی رایانهای کشور شکل گرفته است. این سازمان بزرگترین تشکل فراگیر بخش خصوصی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است که دارای مصوبه مجلس شورای اسلامی و حکم رئیسش را ریاست محترم جمهور ابلاغ میکند. شرکتهای عضو این سازمان ظرفیتهای بالقوه بزرگی را برای ارائه خدمات این حوزه به آحاد جامعه داشته و تاکنون توانستهاند دولت را در این مسیر یاری دهند. سازمان نظام صنفی رایانهای در حال حاضر بالغ بر ۲۰ هزار عضو و در ۳۰ استان نصر تشکیل شده دارد. اما متاسفانه آنچنان که باید و شاید این سازمان مردمی محل مراجعه نبوده است که بسی مایه تأسف است.
مدیران شرکتهای رد صلاحیت شده اظهار میدارند بعضاً هیچگونه اخطار و یا تذکری از طرف مراکز ذیصلاح مبنی بر وجود مشکل در شرکت متبوع و یا هیات مدیره شرکت دریافت نکردهاند و حتی در ارتباط با رد صلاحیتها هیچ مرجعی برای پاسخگویی وجود ندارد که این خود نیز رنجی مضاعف است و این در حالیست که سال ۱۴۰۱ از سوی مقام معظم رهبری به نام تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین نامگذاری شده است و رئیس محترم جمهوری بر حمایت از حوزه فناوری اطلاعات، تاکید بسیار داشته است.
برخی اقدامات انجام شده توسط بعضی از حراستها و معاونت تعیین صلاحیتهای واجا و سازمان حراست کل کشور در ارتباط با رد صلاحیت مدیران شرکتها حوزه فناوری اطلاعات و دانشبنیان که با دلایل مختلف صورت پذیرفته سخت مورد اعتراض مدیران شرکتهاست؛ زیرا آنها را از عقد هرگونه قرارداد دولتی محروم و خدای ناکرده اگر به سرعت رسیدگی و رفع محرومیت نشوند از بین خواهند رفت و با توجه به نقش ویژه و بنیادین فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه کشور، به زودی اثرات تخریبیاش بر سایه صنایع نیز تحمیل خواهد شد. همچنین بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه IT و ICT و دانشبنیان مشمول اخذ مجوزهای لازم از مراکز مدیریت راهبردی افتا و اخذ تاییدیه از حراست سازمانهای دولتی به منظور ارائه خدمات نرمافزاری، مهندسی و تخصصی یا تجهیزات در حوزههای زیرساخت برای امنیت اطلاعات و شبکه هستند که به دلیل عدم تایید صلاحیت و عدم تمدید مجوز افتای شرکتها و افراد، منجر به لغو و یا عدم تمدید قرارداهای دولتی آنها گردیده که این امر سبب اختلال در عملکرد شرکت و گاهاً بیکاری صدها نفر نخبگان و کارمندان این حوزه گردیده است.
سعی شد شرح پریشانی در حد بضاعت تقریر کنیم. گرچه گفتهاند
«جهان پناه و زیر دعای دولت تو / مهمتر است ز تقریر کردن احوال»
اما بلاشک بعضی از شرکتها زخمی تیغ رد صلاحیت شدهاند و انتظار دارند وزیر محترم اطلاعات از ره لطف و محبت دلجویی کند و از سر مهر و وفا در صدد حل مشکل آنها برآید و مارا از این سراب شتابان به چشمه خضر برد و از آنجا که گفتهاند مهتران و بزرگان یک نفس از حال کهتران غافل نیستند استدعا داریم که خود شخصاً بر این درخواست ورود نموده که از مسیر عادی خروجش صبر ایوب و عمر نوح میطلبد.
این عنایت جناب وزیر نه تنها ایشان را در انجام رسالتشان یاری میکند بلکه آرامش را به شرکتها باز میگرداند.