آیفون و نابرابریهای موجود در ساختار واقعی جامعه
در حالی که تفکیک واقعی میان افراد جامعه میتواند از طریق نقش آنها در فرایند تولید خلق شود، مناسبات سرمایهدارانه که در جامعه ما نیز ساری و جاری است، با جایگزینکردن مصرف کالاهای خاص به جای توجه به طبقه، ساختار واقعی جامعه و نابرابریهای موجود در آن را مخفی میکند.
در پیشبرد چنین روندی رسانهها هم از طریق نشر آگهیهای تجاری و هم با برجستهسازیِ موضوعات خاص نقش پررنگی ایفا میکنند. با فراگیر شدن این رویه اجتماعی ما مجبور به این میشویم که به شکلی فزاینده خود را با آنچه که مصرف میکنیم، مشخص کنیم.
به عبارتی ما وادار به درک این میشویم که ترقی و نزولمان در جامعه را در تلازم با آنچه مصرف میکنیم، تعریف کنیم. چنین تمایزبخشی از طریق مصرف، به تعبیر ویلیامسون، در واقع سرپوشی بر نابرابری ساختاری موجود در بطن جامعه است و بدین معنا چنین رویهای که اصالت را به مصرف کالاهای خاص میدهد نوعی ایدئولوژی و آگاهی کاذبی است که در خدمت وضعیت موجود و توجیهکننده آن است.
تمایزبخشی از طریق داشتن گوشی آیفون نمونهای بارز از چنین رویهای است. در واقع خاص تلقی کردن خود بواسطه داشتن گوشی آیفون و اشتیاق به داشتن آن، مشارکت در رویه تمایزبخشی از طریق مصرف و در نهایت سر خم آوردن در پیش این ایدئولوژی است.
درک این موضوع در بافت ایران زمانی بغرنجتر میشود که نظام سیاسی در عین پذیرفتن مناسبات سرمایهداری مدعی است که آلترناتیو برای آن است. وضع سیاستِ ممنوعیت ورود آیفون، که در نگاه اول مبتنی بر ارزشهای خاص این نظام سیاسی مینمایاند، حاصلی جز دادن ابعاد بیسابقه به رویه تمایزبخشی از طریق آیفون در بر ندارد. از جمله دادن هالهای جادویی به این برند با سر به فلک کشیدن قیمت گوشیهای آیفون و ابداع شگردهای عجیب برای دور زدن رجیستری جهت بهرهمندی از مزایای جادویی آن.
در وانفسایی که شکاف دیجیتال در کشور بیداد میکند و قشر وسیعی بویژه کودکان و نوجوانان در استانهای محروم و حتی در همین حاشیه پایتخت هیچ حظی از مواهب دنیای دیجیتال نبردهاند، دعوا بر سر وارادت آیفون و برجسته کردن آن مشارکت در دعوایی ساختگی و البته به شدت داغ است که موضوعات بنیادین بیعدالتی، شکاف دیجیتال و نابرابری در دسترسی به اطلاعات و دانش را به موضوعی دست چندم و حاشیهای بدل میکند.