ایران؛ بایدها و نبایدهای اکوسیستم در سال آینده
نرگس مفیدیذاتی – کارشناس و تحلیلگر فناوری اطلاعات – شرق: در آستانه سال نو، قصد دارم از نگاه خودم درباره چشمانداز آیندهپژوهی و اکوسیستم نوآوری در ایران، در ظرف زمان و مکان فعلی جامعه بنویسم. این موضوع علاوه بر جنبه روشنفکرانه، نیازمند دانش عمیق در زمینههای اقتصاد، فناوری، جامعهشناسی و… است. همچنین نیازمند تجربه زیسته در اتمسفر ملتهب کنونی و روبهروشدن با حقایقی نهچندان مطلوب است. بنابراین، فارغ از مطالعات و توصیفات فانتزی، ترجیح میدهم واقعیت را از زاویه تجربه زیسته یک دانشآموخته رشته کامپیوتر در دل جامعه بیان کنم.
در آستانه سال نو، قصد دارم از نگاه خودم درباره چشمانداز آیندهپژوهی و اکوسیستم نوآوری در ایران، در ظرف زمان و مکان فعلی جامعه بنویسم. این موضوع علاوه بر جنبه روشنفکرانه، نیازمند دانش عمیق در زمینههای اقتصاد، فناوری، جامعهشناسی و… است. همچنین نیازمند تجربه زیسته در اتمسفر ملتهب کنونی و روبهروشدن با حقایقی نهچندان مطلوب است. بنابراین، فارغ از مطالعات و توصیفات فانتزی، ترجیح میدهم واقعیت را از زاویه تجربه زیسته یک دانشآموخته رشته کامپیوتر در دل جامعه بیان کنم.
لازم دیدم ابتدای همه بندهایی که قرار است در دستهبندی «بایدهای یک اکوسیستم نوآور» مینویسم، کلمه امید را بنویسم؛ چراکه باور دارم «امید» حداقل دارایی و یک فرصت برابر است که «همه مردم» میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. امید روشی برای اندیشهکردن است. احساسی که اکنون بیشتر از هر چیزی به آن احتیاج داریم.
آینده اکوسیستم در گرو «امید» برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه است. باور داشته باشیم با تقویت شبکههای همکاری و ارتباطی، آموزش و توسعه نیروی انسانی متخصص، میتوانیم نوآوری را در تن خسته جامعه جاری کنیم.
– «امید» برای ایجاد بسترهای حمایتی با استفاده از سیاستها و قوانین مؤثر در حمایت از حقوق مالکیت فکری، تسهیل دریافت تسهیلات مالی و اعتباری، ایجاد مراکز نوآوری و شبکههای همکاری.
– «امید» برای توسعه همکاری بین «دولت»، «صنعت» و «دانشگاه»؛ چراکه برای دستیابی به یک اکوسیستم نوآور، پویا و پایدار، رکن اصلی حضور مؤثر اعضای اکوسیستمی است که «امیدی» برای آینده و نوآوری داشته باشد. که اگر بود، میتوان تمهیدات مناسبی برای حمایت از تحقیقات و پژوهشها، کارآفرینی و کسبوکارهای نوآورانه انجام داد. بسترهای حمایتی برای کارآفرینان و نوآوران ایرانی را توسعه داد و در ادامه آن پارکهای علم و فناوری را بهعنوان مراکزی برای توسعه کسبوکارهای نوآورانه و فناوریمحور راهاندازی کرد و خدمات متنوع ارائه داد و از فضاهای اداری، آزمایشگاهها و مراکز توسعه فناوری آن بهرهمند شد.
انواع حمایتهای مالی و مشاورههای تجاری در اختیار کارآفرینان و نوآوران ایرانی قرار داد و بعد از آن صندوقهای سرمایهگذاری دولتی و خصوصی را از طریق سرمایهگذاری مستقیم یا دادن وامها و تسهیلات مالی، به تأمین منابع مالی، برای شروع و رشد کسبوکارهای نوآورانه به شرکتهای نوآور و کارآفرینان به کار گرفت. بعد از آن، سازمانهای پژوهش/فناوریمحور، در حمایت از کارآفرینان و نوآوران، با برگزاری مسابقات، دادن جوایز نوآورانه و ارائه تسهیلات مالی و فنی، مشاوره و آموزشهای تخصصی، انگیزه تعقیب اهداف بزرگتر را تقویت کنند. بعد از آن، دولتمردان، قوانین حقوقی و مالی برای حمایت از کارآفرینان و نوآوران را که شامل مواردی مانند حمایت از حقوق مالکیت فکری اختراعات، ثبت اختراع و طرحهای صنعتی، حمایت از تبدیل فناوری به تولید صنعتی، معافیت مالیاتی برای شرکتهای نوآور و تسهیل در دسترسی به منابع مالی و…است، تصویب و اجرائی کنند و به شکل موازی شرکتهای توسعه فناوری و شتابدهندهها برای حمایت از کارآفرینان و نوآوران، «امیدوارانه» فعالیت کنند و با ارائه امکانات، منابع مالی، مشاوره و شبکهسازی به آنها در فرایند رشد و توسعه سهیم باشند.
خوب است که نبایدها را بزرگتر و پررنگتر بنویسیم؛ چراکه نادیدهگرفتن و توجهنکردن به تحقیقات و پژوهشها باعث از دست رفتن فرصتهای نوآوری و توسعه میشود. نبود حمایت از کارآفرین نوآور و نبود ایجاد بسترهای حمایتی، انگیزه و توان را از بین خواهد برد.
تا زمانی که برای تدوین طرحهای بلندمدت و راهبردهای استراتژیک برنامهریزی منسجم نداشته باشیم در تنگناها و ناپایداریهای اجتماعی، اقتصادی و… محکوم به شکست خواهیم بود. اگر آگاهانه متوجه اهمیت تحقیقات و پژوهشها نباشیم، باید بپذیریم که توجهنکردن به آنها میتواند باعث از دست رفتن تکتک فرصتهای نوآوری شود و انگیزه و توان کارآفرینان و نوآوران را خشکانده و توسعه اکوسیستم نوآور را نابود کند.
همچنین چالشهایی نیز وجود دارد که در راستای توسعه اکوسیستم نوآوری کشور، نیاز به توجه و حل آنها است. این چالشها شامل مواردی مانند نیاز به سازوکارهای سرمایهگذاری بیشتر، سهولت در دسترسی به منابع مالی، کاهش مراودات غیررسمی و ایجاد بسترهای مناسب برای انتقال فناوری و ایجاد همکاری بین صنعت و دانشگاه و از همه مهمتر حفظ و نگهداشت نیروی جوان و متخصصی است که اگر کلمه بیمهری برای حفظ و توجه به نیازهایش، منصفانه نباشد که هست، با کمتوجهی از سوی دولت و کسبوکارها در حال از دست دادن منبع عظیمی از سرمایه انسانی جوان، مستعد، متخصص و کارآمد هستیم.
در انتها یادآوری میکنم مهمترین رکن بقای اکوسیستم نوآور، «امید» است. به تعبیری، «امید» عبارت است از توقع خیر از کسی که خیر به دست او است. و باور دارم که خیر در دستان تکتک ماست.