نگاهی به مهاجرت برخی تیمها و مدیران اکوسیستم که از امید برای ماندن میگفتند
سونیتا سرابپور – شرق: در شرایط حال حاضر ایران تورم و مشکلات اقتصادی، تحریم و فشارهای اجتماعی میتواند هرکدام دلیلی برای کوچ گروهی به خارج از کشور باشد، اما چه چیز باعث شد گروهی از مدیران کارآفرین که در اوایل دهه ۹۰ و با اوج پاگرفتن اکوسیستم استارتاپی کشور با برگزاری برنامهها و رویدادهای مختلف از «امید» برای کارکردن در ایران میگفتند و جوانان را تشویق میکردند که با کمک تکنولوژی، ایدههای خود را پرورش دهند و تسلیم موانع نشوند، تسلیم شوند و رفتن را به ماندن ترجیح دهند؟
عکس، رویدادی استارتاپی به نام innovation center را در تورنتو کانادا نشان میدهد. افراد در قاب عکس همانطور که انتظار میرود خندان به دوربین نگاه کردهاند و عکس ثبت شده است، اما چیزی که آن را عجیب و البته ناراحتکننده میکند تعداد ایرانیان حاضر در عکس است. در توضیحات هم آمده که «عصبانیم و ناراحتم؛ از تهران بیشتر ایرانی استارتاپی یکجا دیده میشود». کامنتهای پای عکس هم جالب است. برخی نوشتهاند باید خوشحال باشیم، چون با این شرایط ایران، وقت این دوستان در کشور هدر میرفت. برخی هم با ابراز تأسف اعلام کردهاند که اگر شرایط نرمالی داشتیم باید ۷۰ درصد این جمع در داخل کشور کار میکردند. مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر اتفاق تازهای نیست و حداقل در چند دهه اخیر هرکدام از ما در خانواده و اطرافیانمان، رفتن همبازی کودکی و دوستان صمیمیمان را برای داشتن یک زندگی بهتر به کشوری دیگر دیدهایم، اما موج مهاجرت بین کسبوکارها و مدیران ارشد شرکتها در چهار سال اخیر به جریان قدرتمندی تبدیل شده و این موج در میان فعالان اکوسیستم استارتاپی خروشانتر از دیگر گروههای جامعه در جریان است. دلایل مختلفی باعث مهاجرت افراد به کشوری دیگر میشود. در شرایط حال حاضر ایران تورم و مشکلات اقتصادی، تحریم و فشارهای اجتماعی میتواند هرکدام دلیلی برای کوچ گروهی به خارج از کشور باشد، اما چه چیز باعث شد گروهی از مدیران کارآفرین که در اوایل دهه ۹۰ و با اوج پاگرفتن اکوسیستم استارتاپی کشور با برگزاری برنامهها و رویدادهای مختلف از «امید» برای کارکردن در ایران میگفتند و جوانان را تشویق میکردند که با کمک تکنولوژی، ایدههای خود را پرورش دهند و تسلیم موانع نشوند، تسلیم شوند و رفتن را به ماندن ترجیح دهند؟
انکار واقعیتها
بیش از پنج ماه به دنبال تیمهای استارتاپی و مدیران کارآفرین امیدوار به فعالیت در ایران بودم که حداقل در چهار سال اخیر تصمیم به مهاجرت گرفتهاند. گرفتن ارتباط با این افراد آن هم با اینترنتی که دائم در حال قطع و وصل شدن و اختلال شدید است کار آسانی نیست. بسیاری از پیامهایم به آنها در لینکدین، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک و جیمیل برای دعوت به مصاحبه و گفتن دلیل رفتنشان بدون جواب ماند. گروهی از مدیران هم که به واسطه آشنایی در تهران حاضر شدند پاسخ درخواستم را بدهند، اعلام کردند که حتی دیگر حاضر نیستند نامشان در رسانههای ایرانی بیاید.
آمار دقیقی از مهاجرت بخش استارتاپی کشور وجود ندارد، با این همه مدیر رصدخانه مهاجرت ایران در مصاحبهای با اشاره به بررسیهای این رصدخانه اعلام کرد که نیروهای کلیدی و متخصص ۶۷ درصد شرکتهای دانشبنیان، وارد فرایند مهاجرت شدهاند. براساس پیمایش «رصدخانه مهاجرت ایران» از میان ایرانیان خارج از کشور که سال گذشته منتشر شد، فقط ۱۴ درصد افراد تصمیم قطعی برای بازگشت به کشور دارند. ۶۲ درصد به هیچ عنوان قصد بازگشت ندارند و ۲۴ درصد نیز تصمیم مشخصی در این مورد نگرفتهاند. از سوی دیگر گزارش «جاب ویژن» که زمستان سال گذشته از وضعیت مهاجرت شاغلان در ایران منتشر شد، نشان داد که ۷۷ درصد شاغلان تمایل زیادی به مهاجرت دارند. همچنین طبق برآوردهای این گزارش، مهاجرت هر یک از این افراد، به ۳۰ درصد از سازمانها هزینهای بیش از صد میلیون تومان تحمیل میکند.
این آمارها اما از طرف مقامهای دولتی بیشتر از همه بزرگنمایی خوانده میشود. برای نمونه تیرماه معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری در واکنش به شدتگرفتن مهاجرت تیمهای استارتاپی با بیان اینکه جامعه نخبگی نباید به تب مهاجرت دامن بزند، در اظهارنظری جالب با بیاعتنایی اعلام کرده بود: «اینکه جو ما را بگیرد و بگوییم همه دارند مهاجرت میکنند، غلط است». اینها تنها اظهارات نفیکننده روحالله دهقانیفیروزآبادی در مورد شدتگرفتن موج مهاجرت در بین فعالان اکوسیستم استارتاپی و دانشبنیان کشور نیست. پیش از این هم درحالیکه اخبار مهاجرات مدیران سرشناس حوزه کارآفرینی استارتاپی و تیمهای استارتاپی پس از فیلترینگ شدید و محدودیتهای اینترنتی شنیده میشد، او گفته بود: «ایران بهشت کارآفرینان است، اگر نخبگان واقعی باشند».
این اظهارات از سوی برخی تیمهای استارتاپی بیشتر شبیه انکار واقعیت است. به گفته برخی تیمهای استارتاپی که طعم مهاجرت را سالهاست چشیدهاند، نبود شرایط اولیه برای کار یک استارتاپ در ایران مانند داشتن یک اینترنت پرسرعت و باکیفیت به عامل اصلی دلیل مهاجرت آنها تبدیل شده است. فرخ شهابی، همبنیانگذار و مدیرعامل استارتاپ استودیو بینالمللی «ایدهران» و «فرمالو» از جمله تیمهای استارتاپی است که خیلی زودتر و بعد از اولین قطعی اینترنت، یعنی آبان ۱۳۹۸، به فکر انتقال کسبوکارش به کشوری دیگر افتاد. او که حالا «فرمالو» را در استونی به رشد قابل توجهی رسانده و توانسته برای آن ۲.۲ میلیون دلار سرمایه بینالمللی جذب کند، در گفتوگو با «شبکه شرق» اعلام میکند که اولین و اصلیترین دلیل تصمیمش برای مهاجرت تیمی به کشوری مانند استونی، قطعی اینترنت در سال ۱۳۹۸ و ایجاد فضای ناپایدار برای ادامه فعالیتشان در ایران بوده است.
شهابی در این مورد میگوید: «در سال ۱۳۹۸ که اینترنت برای اولین بار قطع شد، حتی نمیتوانستیم به مشتریان خود ایمیل بزنیم و بگوییم که در دسترس نیستیم. یک سری جلسات را هماهنگ کرده بودیم، ولی امکان حضور نداشتیم. دائم میترسیدیم مشتریانی را که به دست آوردهایم، در چند روز از دست بدهیم. حتی به فکر افتادیم که برای حفظ تماسمان با مشتریان به صورت موقت به ترکیه برویم و برگردیم، ولی در نهایت توانستیم اینترنت را از راههای مختلف و با سرعت پایین وصل کنیم».
او ادامه میدهد: «در همان زمان یک جلسۀ اضطراری با همبنیانگذاران گذاشتیم و اعلام کردیم که به این صورت نمیتوانیم ادامه دهیم. وقتی عدهای بتوانند با یک دکمه اینترنت را قطع کنند، نمیتوان یک کسبوکار بینالمللی را در ایران جلو برد. به این ترتیب تصمیم گرفتیم کل شرکت را به کشور دیگری بفرستیم و از ایران خارج شویم».
فرار بزرگ «امید»
در کنار مهاجرت نیروی انسانی متخصص و تیمهای استارتاپی به کشورهای همسایه یا اروپایی که بعد از قطعی بزرگ اینترنت در سال ۱۳۹۸ شدت گرفت، حالا صندلی خالی برخی مدیران کارآفرین و شناختهشده که آنها را به خاطر شعارهایشان در تزریق امید به تیمهای جوان استارتاپی به یاد میآورند، بیشتر تعجببرانگیز است. یک جستوجو در لینکدین، شما را به فهرست بلندبالایی از مدیران شرکتهای شناختهشده استارتاپی میرساند که حالا محل زندگیشان از ایران به تورنتو در کانادا، کالیفرنیا در آمریکا، لندن در انگلستان، برلین در آلمان، آمستردام در هلند، ازمیر در ترکیه، دبی در امارت متحده عربی و… تغییر کرده است.
مهدی نائبی، مدیرعامل سابق الوپیک، حمید میهنی از بنیانگذاران تپسی، نیما نورمحمدی و روشنک علیطلب همبنیانگذاران پونیشا، حسین اخلاقپور و محسن حاتمی همبنیانگذاران استادکار، امین امیرشریفی مدیرعامل پیشین کافهبازار، رضا کلانترینژاد مدیرعامل شرکت همآوا، امین جلالپور و هادی علاقبند از همبنیانگذاران آدرس، ایمان داوودیان مدیرعامل فضای کار اشتراکی زاویه، محیالدین سنسیل بنیانگذار دونیت، سهیل علوی، بنیانگذار ریحون، ناصر غانمزاده، منتور و مدیرعامل استارتاپ نیوُ، نازنین دانشور، مدیرعامل تخفیفان تنها بخشی از مدیران اکوسیستم استارتاپی هستند که بررسی خبرنگار «شبکه شرق» نشان میدهد که حداقل در چهار سال گذشته از ایران مهاجرت کردهاند. قطعا این فهرست در کنار مدیران دیگر شرکتهای بزرگ استارتاپی که در یک دهه گذشته مجبور به مهاجرت شدهاند، بلندبالاتر هم خواهد شد. بخشی از این مدیران حالا یا در شرکتهای مطرح تکنولوژی دنیا مشغول به کارند یا کسبوکار استارتاپی خود را در کشورهای دیگر، راهاندازی کردهاند.
اما چرا اکثر این مدیران که خود نیز یک بار از ایران مهاجرت کرده و در دهه ۹۰ با اوجگیری اکوسیستم استارتاپی برای کمک به رشد این فضا به ایران برگشتهاند یا با حضور در دورهمیها و رویدادهای استارتاپی از امید به ادامه کار در کشور گفتهاند، حالا یک به یک و بیسروصدا از ایران خارج شدهاند.
یکی از افراد نامآشنای اکوسیستم استارتاپی که به خاطر سخنرانیهای امیدبخشش و دعوت جوانان به کارآفرینی و برگزاری کلاسهای آموزشی برای تیمها، شاید کمتر کسی فکر میکرد که مهاجرت کند، «ناصر غانمزاده» است. او در گفتوگو با «شبکه شرق» خود را شیفته استارتاپها و جامعه کارآفرینی فناوری و سرمایهگذاری جسورانه در ایران معرفی میکند، اما میگوید که در سالهای اخیر آنقدر از سوی نهادهای مختلف به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت فشار قرار گرفته که تصمیم به مهاجرت گرفته است. غانمزاده در پاسخ به این پرسش که چرا با اینکه برای جوانان اکوسیستم ایرانی به سمبلی برای امید و ادامه کار در شرایط سخت تبدیل شده بود، تصمیم به مهاجرت گرفته است، میگوید: «کسی که در آستانه ۴۵ سالگی مهاجرت میکند؛ یعنی خیلی ناامید است. احتمالا انتظار داشته که به دستاوردهایی برسد، اما نرسیده است. من در سالیان دراز تلاش کردم که تغییراتی در سطح کلان و خرد در کشورم به وجود بیاورم؛ منظورم از سطح کلان، ایجاد تغییر در اکوسیستم -کسبوکار تخصصی خودم- است و در سطح خرد نیز در بخشهای مختلف سرمایهگذاری یا کارهای اجرایی است، ولی هیچگاه به آن چیزی که میخواستم، نرسیدم. سیگنالهای منفی اکوسیستم ما چه به دلیل مشکلات اقتصادی و چه به خاطر سختیهای اداره یک کسبوکار در ایران، روزبهروز بیشتر میشد».
این اظهارات از زبان غانمزاده در حالی مطرح میشود که او و فعالیتش برای جوانان اکوسیستم ایرانی به سمبلی برای امید و ادامه کار در شرایط سخت تبدیل شده بود، اما در نهایت همین شخص هم تصمیم به مهاجرت میگیرد. غانمزاده در این مورد توضیح میدهد: «من خودم را گول میزدم. سیگنالهای منفی به قدری قوی بود که امکان مقابله را از ما میگرفت. اولین نکتۀ مهم اینکه اکوسیستم کنونی قابل قیاس با ۶ یا ۷ سال قبل نیست. قصد اهانت به شخص خاصی را ندارم، ولی به نظرم چگالی اکوسیستم فعلی کاهش پیدا کرده؛ چه از نظر علمی و چه تجربۀ اجرایی، چون اغلب افراد متخصص مهاجرت کردهاند».
او مشکلات ادامه فعالیت در ایران را بیشمار میداند و میگوید کسی بخواهد در ایران به معنای واقعی کارآفرینی کند باید در ۲۰ جبهه بجنگد: «اینترنت ندارد، نیرو ندارد، بیمه برای او مانعتراشی میکند، مالیات جلویش را میگیرد، ثبات اقتصاد کلان نداریم و… همیشه از این حرف میزنیم که چرا کسی در کشور سرمایهگذاری نمیکند؟ واقعاً چرا باید کسی در این بخش سرمایهگذاری کند وقتی اقتصاد کشورمان ثبات ندارد؟»
وقتی بهبودی در کار نیست
نازنین دانشور، مدیرعامل تخفیفان و از مدیران زن شناختهشده اکوسیستم استارتاپی کشور، هم چند ماه پیش به صورت رسمی مهاجرت خود را اعلام کرد. او دو دلیل شخصی و مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را عامل تصمیم به مهاجرت خود از ایران اعلام میکند و میگوید: «واقعیت این است که از زاویه شخصی شرایط مملکت در حدود چهار سال گذشته و مخصوصا یک سال گذشته آدم را به جایی رسانده که دیگر جنگندگی صبح تا شب جواب نمیدهد و آدم احساس میکند در حال تحلیلرفتن است».
او تأکید میکند به خاطر همین در فضایی که برای او در حوزه کاری به وجود آمد، تصمیم گرفت خانواده را در اولویت بگذارد و مسیر جدیدی را طی کند. دانشور تأکید میکند اگر مدیر یا کارآفرینی به بهبود شرایط امید داشته باشد، میایستد و کار میکند؛ اما وقتی میبیند شرایط به هیچوجه تغییر نمیکند و کسی هم در راستای بهبود وضعیت قدمی بر نمیدارد، رفتن را به ماندن ترجیح میدهد.
به باور کارشناسان و فعالان فناوری اطلاعات، اکوسیستم استارتاپی کشور که یک دهه پیش و با حضور مدیران شناختهشده و متخصصان باانگیزه دوران طلایی را آغاز کرد، حالا با مهاجرت همین مدیران و نیروهای انسانی تربیتشده در آستانه آیندهای مبهم قرار دارد. این کارشناسان معتقدند با شرایطی که سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور در پیش گرفتهاند و همچنین مشکلات اقتصادی و سیاسی، تا کمتر از چند سال دیگر اکوسیستم استارتاپی کشور نیز به خاطر تشدید موجهای مهاجرتی، درست مانند حوزه پزشکی یا دانشگاهی، با کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه خواهد شد و این یعنی نقطه پایان برای اکوسیستمی که منتظر شکلگیری نسل دوم استارتاپهاست؛ آن هم در شرایطی که نسل اول آن هم به خاطر انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی در حال ازبینرفتن است.