چرا تجدید ارزیابی داراییهای شرکت مخابرات ایران برای کسی مهم نیست؟
احتمالا کمتر کسی در این کشور وجود دارد که خبری از بی کفایتیها و ناتوانی مدیران دولتی و نهادهای شبه دولتی در مدیریت شرکتهای تولیدی و بنگاههای اقتصادی نداشته باشد.
متاسفانه در شرایطی که در سالهای گذشته تخصص و دانش جای خود را به تعهد به نظام و روحیه انقلابی گری داده و مدیران عامل و اعضای هیات مدیره شرکتهای بزرگ تولیدی از مجریان شبکههای قرآن و یا دانش آموختگان علوم دفاعی و حوزوی انتخاب میشوند، هر ساله شاهد سقوط تعداد بیشتری از شرکتهای تحت مدیریت دولت و نهادهای شبه دولتی میباشیم.
اکنون دیگر لیست کردن تعداد بالای شرکتهای بزرگ دولتی و شبه دولتی که به لطف کم سوادی ها، سوء مدیریتها و بی کفایتیها به ورطه نابودی رسیده اند، دشوار نیست.
انواع صندوقهای بازنشستگی (با مدیریتهای دولتی)، ایران خودرو (دولتی)، سایپا (دولتی)، بانک ملی (دولتی)، بانک دی (بنیاد شهید)، شرکت مخابرات ایران (سپاه)، ذوب آهن اصفهان (تامین اجتماعی)، پتروشیمی آبادان (تامین اجتماعی) و …، تنها گوشهای از تبعات مدیریت شرکتهای عمدتا انحصاری، توسط مدیران انقلابی، اما کم سواد دولتی میباشند.
چگونه باور میکنید تنها خودروسازان و بزرگترین عرضه کنندگان خودرو، در بازاری کاملا انحصاری هر ساله هزاران هزار میلیارد تومان زیان بسازند؟ هزاران هزار میلیارد تومان زیان انباشته بانک متعلق به بنیاد شهید، آنهم با ردیف بودجهای گزاف در بودجه سالانه کشور را چگونه توجیه میکنید؟
بحران بانکهای دولتی و صندوقهای بازنشستگی را به گردن چه کسی میاندازید؟ قاریان قرآنی که مدیران عامل شرکتهای سرمایه گذاری صندوقهای بازنشستگی میشدند و یا مجریانی که وزیر کار و همه کاره تامین اجتماعی بودند؟
راستی از ساخت و صادرات واکسنهای کرونا توسط بنیاد برکت چه خبر؟ خدارو شکر که ۲.۵۰۰ میلیارد تومان پرداختی به این شرکت از طرف دولت و بودجه متعلق به مردم، توانست منجر به ریشه کن شدن کرونا در جهان گردد.
مگر قرار نبود که پس از خصوصی سازی قسطی و شبه برانگیز شرکت مخابرات ایران در سال ۸۸، کنسرسیوم تحت مدیریت تعاونی سپاه، این شرکت را به شرکتی در ابعاد بین المللی تبدیل کند؟ چرا شرکت مخابرات ایران با در اختیار داشتن انحصار کامل بازار تلفن ثابت و رانت بهره مندی از بزرگترین اپراتور همراه کشور، هر ساله چند هزار میلیارد تومان زیان عملیاتی میسازد؟ این بود نتیجه خصوصی سازی و مدیریت داهیانه سپاه در شرکت مخابرات ایران؟
در گزارش چهارشنبههای داغ این هفته قصد داریم تا با نگاهی اجمالی به بررسی شرایط شرکت مخابرات ایران بپردازیم و ببنیم چرا حتی اخبار افزایش سرمایه بیش از ۱۵۵۰ درصدی این شرکت هم نمیتواند سرمایه گذاران را ترغیب به خرید سهام این شرکت کند.
خصوصی سازی و مدیریتی فرا تخصصی
احتمالا سالها بعد، کتابهای متعددی در خصوص مدلهای ایرانیزه خصوصی سازی منتشر میشود. خصوصی سازیهایی که تنها اسمش خصوصی سازی است و ماهیتش واگذاری شرکتها از مالکیت دولت به نهادهای شبه دولتی است.
اینکه باور کنیم خصوصی سازی شرکت مخابرات در سال ۱۳۸۸ و واگذاری سهام دولت به کنسرسیومی تحت مدیریت بنیاد تعاونی سپاه، ماجرایی مهندسی نشده و از پیش تعیین شده نبوده است، نیاز به خوشبینی مفرط و اندکی سطحی نگری دارد که اتفاقا ما هر دوتای آن را به میزان کافی داریم؛ بنابراین ورودی به ماجراهای عجیب واگذاری ۵۱ درصد سهام این شرکت، نحوه رقابت متقاضیان، نحوه پرداخت ثمن معامله (۲۰ درصد نقد و مابقی اقساط) و رویاهایی که قرار بود کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین محقق نماید، نمیکنیم.
روند سودآوری و سبکی کم نظیر در مدیریت شرکت
همانگونه که عنوان شد، هیچ چیز به اندازه باور کردن زیان سازی شرکتهای دولتی که انحصار بخش عمدهای از یک کالا و یا خدمات را در کشور دارند، دشوار و غیر قابل هضم نیست.
برای توجیه چنین افولی در سودآوری و درآمد زایی بنگاههای اقتصادی دولتی و یا شبه دولتی تنها میتوان به عوامل زیر اشاره داشت:
۱- انتخاب افرادی وابسته و غیر متخصص در بدنه مدیریتی شرکت که توان آینده نگری و درک تغییر سیاستهای تولیدی و خدماتی را ندارند
۲- اتلاف منابع مالی شرکتها در راستای بهره مندی مدیران، افراد سفارشی و …
۳- در اولویت قرار داشتن منافع شخصی در مقایسه با سودآوری و ثروت آفرینی شرکت
در این راستا، روند افول شرکت مخابرات ایران با حجم بالایی از داراییهای مشهود و نامشهود را به راحتی میتوان در صورتهای مالی این شرکت دنبال کرد:
شاید برخی دلواپسان و سهامداران نگران این شرکت، عملکرد مدیران این شرکت در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۸ را چندان ضعیف نمیدانند و افت اصلی سودآوری شرکت را مربوط به رشد افسار گسیخته نرخ دلار در چند سال اخیر بدانند.
بد نیست دوستان به نمودار سود این شرکت بر اساس قیمت دلار در سالهای گذشته نیز نگاهی بیاندازند تا زوایای جدید تری از سوء مدیریت در مخابرات ایران ببنند:
همانگونه که در نمودار فوق مشاهده میگردد، اوج تخصص و مدیریت علمی در شرکت مخابرات ایران، منجر به افت سود ۳ میلیارد دلاری این شرکت در سال ۱۳۹۱ به ۹۴۰ هزار دلار در سال ۱۴۰۰ و ۱۱ میلیون دلار در سال ۱۴۰۱ و احتمالا ۱۴۰۲ گردیده است.
موضوع وقتی جالبتر میگردد که بدانید تنها عامل سودآوری در شرکت مخابرات ایران، تقسیم سود شرکت همراه اول به عنوان یکی از زیر مجموعه هایش میباشد. به عبارتی کلیه خدمات ارائه شده شرکت مخابرات ایران در چند سال گذشته منجر به زیان عملیاتی گردیده است و تنها راه نجات این شرکت از شناسایی زیانهای انباشته چند هزار میلیارد تومانی تقسیم سود بالا در مجمع شرکت همراه اول است.
تجدید ارزیابی داراییها و سرمایه گذاری ها، توجیهی برای تمام بیکفایتیها
به اندازه کافی در خصوص ابهامات و سوء استفاده مدیران بی کفایت شرکتهای زیانده از موضوع تجدید ارزیابی داراییها سخن گفته ایم. روند زیان سازی، عدم تقسیم سود در مجمع عمومی و بندهای حسابرسی باورنکردنی که هر کدام زیان قابل توجهی را به سهامداران تحمیل میکند، جایی برای دفاع مدیریت بین المللی شرکت مخابرات ایران باقی نمیگذارد.
در چنین شرایطی، به نظر شما تنها راه رضایت بخشی از سهامداران و ترغیب سرمایه گذاران به خرید سهام بی ارزش شرکتهای این چنینی چه میباشد؟ تغییر مدیران کنونی و جذب مدیرانی با تخصص و دانش کافی؟ تغییر سیاستهای اقتصادی شرکت، به روز رسانی تکنولوژیها و استراتژیهای درآمدی؟
خیر. افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییها
چرا تجدید ارزیابی داراییها و چرا تجدید ارزیابی از سرفصل سرمایه گذاریها
با توجه به مباحث مطرح شدهی سال گذشته، در خصوص احتمال اصلاح قانون تجدید ارزیابی داراییها و کاهش احتمالی حدفاصل زمانی افزایش سرمایه برای شرکت ها، بعید نیست در سال جدید شاهد افزایش سرمایه تعداد زیادی از شرکت ها، از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی باشیم.
از هنرآفرینیهای قطعی کارشناسان رسمی دادگستری در ارزشگذاری دارایی شرکتها (اعم از زمین، ساختمان و تجهیزات) و ثبت اعداد نجومی که بگذریم، بد نیست نوابغ شاغل در سازمان بورس، نگاهی ویژه به تجدید ارزیابی ارزش سرمایه گذاریها در بانک ها، هلدینگها و برخی شرکتهای تولیدی یا خدماتی نظیر مخابرات ایران داشته باشند.
اکنون بسیاری از شرکتها میتوانند با استناد به گزارشهایی ناشی از حدسیات و بعضا توهم گونه چند کارشناس رسمی دادگستری (که پیش از این به دفعات شاهد هنرنماییهای این عزیزان بوده ایم)، شرکتهای زیرمجموعه و سهامی خاص خود را با نجومیترین قیمتهای ممکن، ارزشگذاری کنند بدون آنکه نیاز به افشای اطلاعات کارشناسان باشد.
همانگونه که استحضار دارید، شرکت مخابرات ایران در ماه گذشته با افشای گزارشی در سامانه کدال، از تصمیم خود و تائید حسابرس بر افزایش سرمایه سنگین و بیش از ۱۵۵۵ درصدی (۹۳۳.۲۵۴.۶۸۶ میلیون ریالی) رونمایی کرد.
افزایش بیش از ۹۳.۳۰۰ میلیارد تومانی سرمایه این شرکت در شرایطی از سوی هیات مدیره پیشنهاد گردیده که اصلیترین اهداف آن، اصلاح ساختار مالی، افزایش بهره مالکانه، افزایش شفافیت صورتهای مالی و کمک به تصمیم گیری سرمایه گذاران عنوان شده است.
از تمامی این اهداف روتین و کلیشهای که بگذریم، چندین نکته در خصوص این افزایش سرمایه قابل توجه است که بد نیست با بررسی اجمالی آنها، به چرایی عدم استقبال فعالین بازار سرمایه از این افزایش سرمایه بپردازیم.
با توجه به اینکه بیش از ۹۲.۵۰۰ میلیارد تومان از افزایش سرمایه فوق مربوط به تجدید ارزیابی داراییهای شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) میباشد، چند نکته در این خصوص جلب توجه مینماید:
۱- چگونه، با چه تخصصی و به سفارش چه کسانی، کارشناسان رسمی دادگستری تشخیص داده اند که به روش خالص ارزش داراییهای شرکت همراه اول، وزنی ۱۰۰ درصدی و به سایر روشهای مرسوم در ارزشگذاریهای بازار سرمایه (ارزشگذاری بر مبنای بازدهی و ارزش بازار)، وزن ۰ درصدی بدهند؟ آیا این دوستان به علوم مالی و نحوه سرمایه گذاری و ارزشگذاری در بازار سرمایه اشراف کافی داشته اند؟
(لازم به ذکر است ارزش گذاری ۵۳.۰۰۰ میلیارد تومانی شرکتی با تنها ۵.۰۰۰ میلیارد سود سالانه و نرخ رشد سالانه پایین نیز در نوع خود قابل توجه است (نسبت پی برای ۱۱))
۲- چرا و به چه دلیل گزارش ارزشگذاری داراییهای شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول)، در سامانه کدال منتشر نگردیده است تا سهامداران بیشتر در چند و، چون نحوه ارزش گذاری داراییهای این شرکت قرار گیرند؟
به نظر شما اعلام ۱۶۰.۰۰۰ میلیارد تومانی داراییهای شرکت ارتباطات سیار ایران (که ارزش خالص داراییها پس از کسر بدهی ها، حدود ۱۰۴.۰۰۰ میلیارد تومان میباشد) و اعلام نام چند کارشناس برای شفافیت سرمایه گذاران کفایت میکند؟
۳- اگر اصلاح ساختارهای مالی، بهبود نسبتهای مالی و شفافیت اطلاعات صورتهای مالی تا به این میزان برای مدیران شرکت مخابرات ایران با اهمیت است، بهتر نبود حالا که هزینههای مالی و زمانی ارزش گذاری داراییهای شرکت همراه اول انجام شده، این شرکت نیز افزایش سرمایهای از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی هایش انجام دهد؟
پاسخ: خیر
با توجه به اینکه کل زمینها و املاک شرکت ارتباطات سیار ایران در سال ۱۴۰۰ در حدود ۳۰۰۰ میلیارد تومان ارزش گذاری شده است، در حالت خوشبینانه و بر اساس حدسیات، ارزش زمینها و ساختمانها چیزی در حدود ۱۰.۰۰۰ میلیارد تومان (با احتساب سالای ۷۰ درصد تورم ملک در دو سال گذشته) و حداقل ارزش تجهیزات این شرکت در گزارش کارشناسان نخبه دادگستری در حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومان است.
آیا میدانید هزینه استهلاک ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومان تجهیزات، سالانه چند میلیارد تومان میشود؟
بر اساس صورتهای مالی شرکت همراه اول نرخ استهلاک تجهیزات ۱۰ درصد است. به عبارتی اگر قرار بود شرکت ارتباطات سیار ایران از محل تجدید ارزیابی دارایی ها، افزایش سرمایهای بدهد میبایست سالانه حدود ۷.۰۰۰ تا ۸.۰۰۰ میلیارد تومان هزینه استهلاک مازاد شناسایی نماید و این یعنی سود شرکت از ۵.۰۰۰ میلیارد تومان به ۲.۰۰۰ میلیارد تومان زیان تبدیل میگردد؛ که این یعنی شرکت مخابرات ایران بدون شناسایی سودهای سالانه شرکت ارتباطات سیار (همراه اول) میبایست سالی ۲.۰۰۰ تا ۳.۰۰۰ میلیارد تومان زیان شناسایی نماید.
قابل توجه نوابغ و علمای شاغل در سازمان بورس
شرکت مخابرات ایران قرار است از مزایای ۱.۵۵۰ درصد افزایش سرمایه ناشی از تجدید ارزیابی داراییها استفاده نماید بدون آنکه ریالی هزینه استهلاک شناسایی نماید؟
آیا این مدل افزایش سرمایهها کیفیت دارد؟
اگر مدیران شرکت مخابرات ایران، بر لزوم شفافیت و اصلاح ساختار مالی تاکید دارد، ابتدا از آنها بخواهید شرکت ارتباطات سیار (همراه اول) افزایش سرمایهای از محل تجدید ارزیابی داراییها بدهد (که با توجه بر تحقق زیان سنگین هرگز اینکار را نخواهند کرد) و سپس این دوستان از محل تجدید ارزیابی سرمایه گذاری ها، افزایش سرمایه دهند.
مگر میشود از محل رشد ارزش داراییهای شرکتهای زیر مجموعه، بدون در نظر گرفتن هزینه استهلاکشان منتفع گردید؟
سخن آخر
علاوه بر اینکه خواهشمندیم تا مدیران و کارکنان سازمان بورس، مکانیزمهای صحیحی در خصوص نحوه و محدودیتهای افزایش سرمایههای اینچنینی طراحی نمایند، خواهشمندیم کارشناسان رسمی دادگستری و مدیران دولتی شرکتهای خصولتی، با هنرنماییها و ابداعات خود به اعتبار بازار سرمایه لطمهای وارد ننمایند.
حالا متوجه شدید که چرا با وجود اعلام افزایش سرمایه سنگین در سامانه کدال، همچنان کسی تمایل به خرید و سرمایه گذاری در سهام شرکت مخابرات ایران را ندارد؟