چرا حاکمیت داده برای صنعت فینتک مهم است؟
تا پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی و محبوبیت فراگیر گوگل، بخش اعظم دادههای تولیدی مصرفکنندگان، صرفا برای شناخت علائق و سلیقه آنها به کار برده میشد. اما در دو دهه اخیر، ورق برگشته است؛ حالا دادهها به روزنه امیدی تبدیل شدهاند که رهبران شرکتها، حل هر مشکلی را از آن طلب میکنند و روی این گنج تازه یافت شده، برای تصمیمگیری درباره تمام ابعاد کسبوکار حساب میشود.
در این میان اقبال شرکتهای فینتکی به استفاده از داده برای بهبود صنعت را باید به عصر «اوجگیری تب استخراج طلا» تشبیه کرد؛ زمانی که در آن افراد با هر میزانی از امکانات، سراسیمه سودای انتفاع از این فرصت فراهم شده را داشتند. با این حال باید تاکید کرد که ماجرا به همین سادگی نبود و با چند ابزار ابتدایی و دمدستی، امید زیادی به استخراج طلای آنچنان و کسب ثروتی عظیم وجود نداشت.
اکنون وضعیت توجه به داده در صنعت فینتک هم همینگونه است و صرف اینکه مایل به بهرهبرداری از داده باشید، نتایج درخشانی کسب نخواهید کرد. مدیران باید پیش از آنکه بتوانند دادهها را به اهرمی برای تحول شرکتشان تبدیل کنند، نسبت به فراهم کردن برخی مقدمات و سنجش برخی شاخصها اقدام کنند. به عبارتی در چنین مقطعی، اهمیت پیادهسازی سیاستهای حاکمیت داده و تلاش برای ایجاد چارچوبهای مناسب برای مدیریت داده در هر کسبوکار (خصوصا آنهایی که در صنعت فینتک فعالند) محسوس میشود.
فینتک به عنوان شاخهای از صنعت بانکداری ظهور کرد تا بتواند سرویسها و راهکارهای متنوع و خلاقانهای را برای طیف وسیعی از مخاطبان ایجاد کند. با این حساب میتوان فهمید که این بخش تا چه اندازه بر نوآوریهای فناوریمحور و بهبود تجربه کاربری تمرکز دارد. حال آنکه نظام بانکداری سنتی، کاملا بر زیرساختهای خدشهناپذیر و ساختارهای تنظیمگری سفت و سخت متکی است.
ظهور بانکهای هیبریدی و مدلهای فینتکی و در پی آن ترکیب رویکردها و عملیات، باعث شد که دادهها در این صنعت به یکی از فاکتورهای اساسی برای درک ترجیحات، نیازها و رفتار کاربران تبدیل شوند و در عین حال، نگرانیها درباره چگونگی مدیریت و نگهداری از این داراییهای ارزشمند به اوج برسد. در کنار گرایش روزافزون شرکتهای فینتکی به استفاده از دادهها، این صنعت شاهد بروز چالشهایی در این زمینه است. به طوری که آمارها نشان میدهند که حالا بسیاری از شرکتها به نقطهای رسیدهاند که دیگر برای آنها کلنجار رفتن با داده و بهرهبرداری از این دارایی بدون آنکه ریسکی متقبل شوند، جز با داشتن یک برنامه خاص و منسجم ممکن نیست.
آنچه در بحث پیادهسازی حاکمیت داده در صنعت فینتک مورد تاکید قرار میگیرد، ایجاد یک استراتژی یکپارچه و جامع برای مدیریت موثر دادهها در کسبوکارهای این صنعت است. در بهکارگیری دادهها برای برنامهریزیهای کسبوکاری، باید نسبت به حفظ سطح مشخصی از کیفیت، امنیت و پیوستگی دادهای در سازمان اطمینان حاصل شود؛ تا هر فرد به اقتضای نیاز و جایگاهش، بتواند به دادههای لازم دسترسی داشته باشد.
در کنار تمام اینها، تلاش میشود تا کارها با پایبندی کامل به قوانین و الزامات طرح شده از سوی تنظیمگر حوزه پیش برده شود و از این جنبه خدشهای به کسبوکار وارد نشود. مجموع این اقدامات، چکیده آن چیزی است که در حاکمیت داده دنبال میشود و در ادامه شکلگیری ساختاری حرفهای برای نظام دادهای، بهبود فرآیندها و عملیات سازمان و افزایش رضایت مشتریان تضمین میشود.
اساسا مخاطبان پلتفرمهای فینتکی، نیازهای پیچیدهای دارند. طیف مخاطبان چنین کسبوکارهایی عموما بسیار گسترده است و میتواند بانک، نهادها و موسسات مالی، شرکتهای بزرگ بینالمللی تا کاربران عادی را شامل شود. در چنین شرایطی، با پناه بردن به اصول حاکمیت داده، میتوان تمامی داراییهایی دادهای شرکت را یکپارچهسازی کرد و گزارشها و تحلیلهای لازم را در استخراج و در اختیار مدیران مربوطه قرار داد.
صنعت فیتنک از جمله صنایعی است که هر روز حجم عظیمی داده از منابع و بخشهای مختلف در آن تولید میشود و همین امر، مدیریت بهینه این دادهها را به مسالهای چالاشبرانگیز تبدیل میکند. خصوصا که در چنین صنعت حساسی، دقت، شفافیت، مسئولیتپذیری، انطباق و یکپارچگی، از اهمیت بالایی برخوردار است و خدشه به هر یک از این پارامترها، ممکن است کسبوکار را با خسارات و زیانهای قابلتوجهی مواجه کند.
در چنین شرایطی، سیاست حاکمیت داده در قالب چارچوبی برای مدیریت این دادهها وارد عمل میشود. با ایجاد چنین رویهای، مشخص میشود در طول چرخه عمر داده، این دادهها چگونه ذخیره، پردازش و سپس به اشتراک گذاشته شوند. بدون داشتن ساختاری منسجم برای حاکمیت دادهها، منابعی از داده که کیفیت کافی را داشته باشند و بتوان به نتایج آنها اتکا کرد، ایجاد نخواهند شد؛ درنتیجه تصمیمگیری برای کسبوکارهای صنعت مالی و فینتک بسیار دشوار خواهد شدبود.
در یکی از گزارشهای آماری اخیر نشریه فوربز، ۸۳ درصد از مدیران اجرایی شرکتهای مورد بررسی اظهار کردند که بهبود مدیریت داده، باعث بهبود سرویسدهی به مشتریان و درآمد خالص شرکتشان شده است. آنچه به خوبی میتوان از صحبتهای مدیر هر کسبوکار فینتکی درک کرد، آن است که در تمام چنین سازمانهایی، هدف نهایی بهبود فرآیندهای عملیاتی، خدمات مشتریان و مدلهای قیمتگذاری است و در تمامی این موارد، مدیریت صحیح داده میتواند نقشی کلیدی داشته باشد.
گذشته از اهمیت بهکارگیری حاکمیت داده در بهبود کیفی منابع دادهای برای تحلیل، پردازش و مدیریت داده، از امنیت دادهها نباید غافل ماند. دادههای مالی عموما در رده دادههایی قرار میگیرند که از حساسیت نسبتا زیادی برخوردارند. مشخص کردن اینکه چه کسانی به این دادهها دسترسی داشته باشند، یکی از دغدغههای مهم در مدیریت داده است و این مساله به تفصیل در بحث حاکمیت داده مورد بحث و توجه قرار میگیرد. در ادامه نیز با توجه جدی به بحث رگولاتوری، این اطمیان ایجاد میشود که شرکت در تعامل با رگولاتور با چالش مواجه نشود.
برآیند تمام این موارد آن است که با پیادهسازی سیاست حاکمیت داده در یک کسبوکار فینتکی، امنیت و کیفیت دادههای مالی تضمین میشود و با این تفاسیر مدیران شرکت میتوانند تصمیمات آگاهانهای را بر مبنای دادههای قابل اتکا اتخاذ کنند.