چه عواملی باعث عقب افتادن قاره سبز از آمریکا و چین شدند؟
محمدحسین اعلمی / پژوهشگر ارشد اقتصاد دیجیتال، دنیای اقتصاد: به گواه بررسیهای انجام شده، قاره سبز چندان نتوانسته با جریان انقلاب دیجیتال همراه شود؛ موضوعی که با رشد سریع اقتصاد دیجیتال به دغدغه مهمی برای اتحادیه اروپا تبدیل شده است. در همین راستا، هفته گذشته گزارشی درباره وضعیت اتحادیه اروپا در جهان رقابتی اقتصاد، مشخصا در مقایسه با ایالاتمتحده آمریکا و چین منتشر شد که تحت نظر ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اتحادیه اروپا، تهیه شده بود.
سخنان این اقتصاددان کارکشته که به غیر از ریاست بانک مرکزی اروپا سابقه نخستوزیری ایتالیا را نیز در کارنامه خود دارد، در رونمایی از این گزارش و پرداختن به برخی واقعیتهای تلخ اقتصادی اتحادیه اروپا توجهات زیادی را به خود جلب کرد؛ از یکسو پژوهشگر برجستهای مانند دارون عجماوغلو بر اهمیت این گزارش تاکید کرده است و از سوی دیگر ایلان ماسک، کارآفرین برجسته و محبوب دنیای تکنولوژی مهر تاییدی بر نکات طرحشده توسط آن زد. این گزارش به چندین موضوع محوری مهم و مطرح برای اتحادیه اروپا پرداخته است: از اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر و ضعفهای امنیتی و دفاعی اتحادیه اروپا گرفته تا اقتصاد دیجیتال و نوآوری؛ حوزهای که به بیان این گزارش، ضعف اتحادیه اروپا در تجاریسازی فناوریهای مرتبط با آن، عامل اصلی عقب افتادن اقتصاد اروپا از آمریکا و چین در دو دهه اخیر و در بازه زمانی پس از انقلاب دیجیتال بوده است.
فناوریهای دیجیتال؛ پاشنه آشیل اقتصاد اروپا
به عنوان نقطه شروعی برای پرداختن به اقتصاد دیجیتال و نوآوری، این گزارش ابتدا به کاهش بهرهوری نیروی کار در اتحادیه اروپا در مقایسه با آمریکا اشاره کرده است و به این میپردازد که با توجه به کاهش تدریجی و پیشبینیشده جمعیت و در نتیجه نیروی کار قاره سبز، در صورت عدم رشد بهرهوری، رشد اقتصادی اروپا متوقف خواهد شد.
سپس این گزارش با بررسی جزئیتر بیان میکند که کاهش نسبی بهرهوری در اتحادیه اروپا عمدتا ناظر به ناکامی قاره سبز در سوار شدن بر موج ظهور اینترنت و انقلاب دیجیتال در مقایسه با آمریکا و چین بوده است؛ اتفاقی که خود را در عقبماندگی اروپاییها در بهکارگیری فناوریهای کلیدی دیجیتال نظیر هوش مصنوعی و رایانش ابری نشان میدهد. این گزارش برای تبیین این عقبماندگی اشاره میکند که از سال ۲۰۱۷ تا کنون ۷۰ درصد از مدلهای بنیادی هوش مصنوعی در آمریکا توسعه داده شدهاند و همچنین سه شرکت آمریکایی، ۶۵ درصد از سهم بازار خدمات رایانش ابری دنیا را در اختیار دارند. در حالی که بزرگترین سرویس رایانش ابری اروپایی تنها دو درصد از سهم بازار اتحادیه اروپا و نه دنیا را در اختیار دارد. همچنین در زمینه رایانش کوانتومی که ظاهرا موج بعدی نوآوری را شکل خواهد داد، از میان 10شرکت با بیشترین حجم سرمایهگذاری در این فناوری، پنج شرکت در آمریکا و چهار شرکت در چین حضور دارند و هیچ شرکت اروپایی در میان شرکتهای برتر این حوزه وجود ندارد. از منظر این گزارش، در برخی از فناوریهای دیجیتال فاصله اروپا با آمریکا و چین به اندازهای شده است که باید از این فناوریها قطع امید کرد، اما هنوز در برخی حوزهها، اروپا مزیتهایی دارد و فرصت استفاده از موجهای بعدی نوآوری دیجیتال در این قاره از دست نرفته است. این گزارش مشخصا بر حوزههای روباتیک خودکار و همچنین خدمات هوش مصنوعی، خصوصا به کارگیری هوش مصنوعی در صنایعی نظیر خودروسازی و داروسازی که بهطور سنتی نقاط قوت اروپا محسوب میشوند، تاکید میکند. پس از پرداختن به این نقاط امید، گزارش مجددا هشداری جدی را مطرح میکند؛ هشداری درباره ناتوانی کسبوکارهای اروپایی در جذب منابع مالی مورد نیاز برای توسعه و مقیاس دادن به فعالیتهای خود.
این واقعیتی است که میتوان آن را در آمارهای مربوط به مقایسه حجم سرمایهگذاری خطرپذیر در آمریکا و اتحادیه اروپا مشاهده کرد. یکی از واقعیتهای تلخ مورد اشاره این گزارش آن است که در ۵۰ سال گذشته هیچ شرکتی که از صفر شروع به کار کرده و به ارزش بازار ۱۰۰ میلیارد دلاری رسیده باشد، در اتحادیه اروپا وجود ندارد؛ اما تمام شش شرکت آمریکایی با ارزش بازار بیش از هزار میلیارد دلار در همین بازه به وجود آمده، رشد کرده و به این اندازههای بزرگ رسیدهاند. همچنین در حالی که بیشترین هزینهکرد پژوهش و نوآوری در آمریکا از حوزه خودرو و دارو در دهه ۲۰۰۰، به نرمافزار و سختافزار در دهه ۲۰۱۰ و سپس حوزه دیجیتال در دهه ۲۰۲۰ منتقل شده است، ساختار صنعتی اروپا دچار نوعی ایستایی شده است و سه شرکت با بیشترین هزینهکرد پژوهش و نوآوری در کل این مدت مربوط به حوزه خودروسازی بودهاند؛ حوزهای که فناوریهای آن تا حد زیادی بالغ شدهاند و نمیتوان انتظار رشد قابلتوجهی در بهرهوری با سرمایهگذاری بیشتر در آن را داشت.
نقاط ضعف چرخه نوآوری در اتحادیه اروپا
از منظر این گزارش، سکون و درجا زدن اروپا در مسیر حرکت به سمت فناوریهای جدید و نوآوری در آنها، دلایل متعددی دارد که مربوط به ضعف در نقاط مختلفی از چرخه نوآوری میشوند؛ از ضعف نهادهای آکادمیک و سرمایهگذاری عمومی بر نوآوری و پژوهش گرفته تا مقررات دستوپاگیر و چندپارگی بازار واحد اتحادیه اروپا.
این گزارش در زمینه نهادهای آکادمیک که با آموزش مهارتهای نوین و انجام پژوهشهای جدید، نقش مهمی در مراحل اولیه نوآوری دارند، با وجود به رسمیت شناختن میانگین بالای کیفیت سیستم دانشگاهی اروپا، به کمبود موسسات آکادمیک پیشرو در این قاره میپردازد.
به این ترتیب بر اساس شاخص انتشار مقاله در نشریات برتر آکادمیک، تنها سه دانشگاه و موسسه اروپایی در میان ۵۰ رتبه برتر قرار دارند، در حالی که این آمار به ترتیب برای آمریکا ۲۱ و برای چین ۱۵ است. همچنین طبق این گزارش، موسسات پژوهشی اروپایی نتوانستهاند با شرکتهای بزرگ، استارتآپها و سرمایهگذارهای خطرپذیر (VC) شبکهسازی کرده و خوشههای نوآوری اثرگذاری را شکل بدهند. در نتیجه، دانش تولیدشده توسط پژوهشگران اروپایی با نرخ کمتری از همتایان آمریکایی و چینی آنها تجاریسازی میشود.
در گام بعدی این گزارش به یکی از چالشهای عمده اتحادیه اروپا، نه فقط در حوزه دیجیتال که در بسیاری از حوزهها اشاره میکند؛ یعنی هزینهکرد عمومی بر پژوهش و نوآوری. بر این اساس، هرچند حجم مخارج عمومی اروپا در زمینه پژوهش و نوآوری قابل مقایسه با آمریکاست، اما این هزینهکرد بهجای انجام شدن در سطح اتحادیه و به صورت متمرکز، توسط کشورهای اتحادیه و به صورت پراکنده انجام شده. حتی سرمایهگذاریهای انجام شده در سطح اتحادیه نیز به جای تمرکز بر تعداد محدودی نوآوری خطشکن، به موارد زیاد و پراکنده اختصاص مییابند.
این در حالی است که دستیابی به نتیجه در اغلب فناوریهای کلیدی دیجیتال، نیاز به مقیاسپذیری و در نتیجه حجم زیادی از سرمایه متمرکز دارد. به عنوان مثال، سرمایهگذاریهای مشابه در آمریکا، در سطح ملی توسط نهادهایی نظیر DARPA (سازمان پروژههای پژوهشی پیشرفته دفاعی) و متمرکز بر برخی فناوریهای مشخص و پیشتاز انجام میشود. در کنار ضعف سرمایهگذاری متمرکز، یکی دیگر از چالشهای سنتی اتحادیه اروپا نیز به عنوان مانع توسعه فناوریهای دیجیتال مورد اشاره گزارش قرار گرفته و آن چندپارگی بازارهای کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا است.
طبق این گزارش، بخشی از کمبود سرمایهگذاری خطرپذیر در اتحادیه اروپا به بیانگیزگی شرکتهای نوآورانه برای توسعه خدمات در اروپا برمیگردد. در حالی که این شرکتها میتوانند با جذب سرمایه از یک VC آمریکایی، انتقال به آمریکا و گسترش کسبوکار خود در آنجا به بازاری یکپارچه و بزرگ دسترسی داشته باشند، چرا باید به خودشان زحمت ارائه خدمات در ۲۷ بازار مختلف اروپایی را بدهند که از چندپارگی رنج میبرند؟
مقررات دستوپاگیر و رقابت فزاینده بر سر زیرساخت
این گزارش که مشروح آن در وبسایت کمیسیون اروپا منتشر شده است، در ادامه نقاط ضعف چرخه نوآوری به موضوعی میپردازد که رویکرد اتحادیه اروپا در قبال آن در دنیا بحثبرانگیز شده است: وضع مقررات و تنظیمگری فناوریهای دیجیتال. لحن گزارش در این موضوع بهشدت انتقادی است؛ تا جایی که خود ماریو دراگی نیز در سخنرانی رونمایی از گزارش، بر نقش منفی تنظیمگریهای متعدد و گسترده اتحادیه اروپا بر رشد و مقیاسپذیری شرکتهای نوآورانه تاکید کرد و از کاهش ۱۵درصدی سود شرکتهای کوچک حوزه دیجیتال بر اثر پیادهسازی قانون شناختهشده GDPR اتحادیه اروپا خبر داد؛ قانونی که برای حفاظت از حریم شخصی کاربران تکالیف متعددی را بر کسبوکارهای دیجیتال تحمیل میکند.
بهطور خلاصه، این گزارش تاکید دارد که رویکرد اتحادیه اروپا به تنظیمگری باید با نیاز شدید قاره سبز به پیشرفت در حوزه دیجیتال و اولویت نوآوری همراستا باشد، در حالی که وضعیت فعلی فاصله قابلتوجهی با این الزام دارد. طبق آمار ارائهشده، اتحادیه اروپا تا به حال بیش از ۱۰۰ قانون مرتبط با فناوری وضع کرده است و بیش از ۲۷۰ نهاد تنظیمگر در زمینه شبکههای دیجیتال در کشورهای مختلف اتحادیه فعال هستند.
هزینه پیروی از این قوانین و مقررات متعدد و پیادهسازی الزامات آنها که طبق این گزارش عمدتا رویکرد قدیمی و محافظهکارانه دارند، کسبوکارهای دیجیتال را از گسترش فعالیت خود و توسعه فناوری در اروپا منصرف میکند. این گزارش مشخصا به قانون اخیرالتصویب اتحادیه اروپا در حوزه هوش مصنوعی اشاره و از آن انتقاد کرده است.
به بیان این گزارش، هزینه بالای پیروی از این قوانین و مقررات متعدد و متفاوت در کشورهای مختلف اتحادیه که بعضا با بزرگتر شدن شرکتها از حدی مشخص بر آنها اعمال میشود، در کنار هزینه قابل توجه تطبیق فعالیتهای شرکت با قوانین مالیاتی کشورهای مختلف منجر به کاهش شدید انگیزه شرکتها برای گسترش فعالیتهای خود در اتحادیه اروپا و دستیابی به مقیاسهای گستردهای میشود که برای توسعه فناوریهای دیجیتال نظیر هوش مصنوعی ضروری است. مطابق آمار مطرحشده، از میان ۱۴۷ تکشاخ(استارتآپهایی با ارزش بازار بیش از یک میلیارد دلار) راهاندازیشده در اروپا بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۲۱، تعداد۴۰ شرکت کسبوکار خود را به خارج از اروپا و عمدتا آمریکا منتقل کردهاند. در نهایت و به عنوان یکی دیگر از عوامل عقبافتادگی اروپا در فناوریهای دیجیتال، ضعف دسترسی به زیرساخت پردازش و شبکه انتقال اطلاعات مورد توجه این گزارش قرار گرفته است. ابتدا نقش کلیدی دسترسی به قدرت پردازشی گسترده برای راهاندازی مدلهای نوین هوش مصنوعی مطرح و به این اشاره شده است که تا انتهای دهه میلادی فعلی، راهاندازی سیستمهای هوش مصنوعی پیشرفته نیاز به سرمایهگذاری بین یک تا ۱۰ میلیارد دلار برای تامین منابع پردازشی خواهد داشت. در ادامه نیز به نقش کلیدی اتصال باکیفیت، امن و با نرخ تاخیر پایین برای توسعه هوش مصنوعی تاکید شده و کمبود سرمایهگذاری اتحادیه اروپا در زمینه توسعه شبکه5G و فیبر نوری خود در مقایسه با دیگر کشورها مورد اشاره قرار گرفته است.
مرور نکات مطرح شده در این گزارش نشان میدهد که چرا توجه ماریو دراگی بیشتر به حوزه اقتصاد دیجیتال جلب شده است.
در حالی که بسیاری از گزارشهای تدوینشده برای سیاستمداران عالیرتبه، تلاش بر تعدیل نکات مثبت با منفی و پرداختن به دستاوردهای گذشته دارند، این گزارش مستقیما و بدون تعارف به سراغ نقاط ضعف اساسی رفته و برخی اقدامات اصلی اتحادیه نظیر قانون GDPR یا قانونگذاری اخیر در زمینه هوش مصنوعی را که به نوعی تبدیل به ویترین اتحادیه اروپا شده بود، نقد کرده است و لزوم گرفتن تصمیمهای سخت و فوری را به آنها یادآور میشود. این گزارش به اتحادیه اروپا هشدار میدهد که در صورت عدم تغییر رویکرد خود نسبت به فناوریهای دیجیتال، مزیت رقابتی خود در صنایعی مثل خودروسازی و داروسازی را نیز از دست خواهد داد. این گزارش پس از طرح انتقادات و پرداختن به این نقاط ضعف، پیشنهادهای متعددی را نیز مطرح میکند که به دلیل تکیه آنها بر بستر زمینهای اتحادیه اروپا، لزوما برای دیگر کشورها قابلیت اجرا ندارند.