رییس جدید ساترا کیست و چه کارنامهای دارد؟
با حکم اخیر رئیس سازمان صداوسیما، جواد رمضاننژاد بهعنوان رئیس جدید سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) منصوب شد؛ تصمیمی که در فضای رسانهای و اکوسیستم پلتفرمهای VOD ایران با واکنشهای گوناگونی همراه شده است. اما رمضاننژاد کیست و چگونه به این جایگاه رسید؟
بهگزارش زومیت «جواد رمضاننژاد» متولد ۱۳۵۶ و دانشآموخته دکترای علوم ارتباطات است. او از چهرههای شناختهشده درونسازمانی صداوسیماست که طی دو دهه گذشته پلهپله در نظام مدیریتی رسانه ملی رشد کرده است.
فعالیت رسانهای او از تولید برنامه آغاز شد و خیلی زود به مقام سردبیری در برنامههای رسانهای رسید. عضو شورای طرح و برنامه شبکه چهار سیما، عضو شورای راهبردی مرکز سیمافیلم، عضو شورای بررسی طرح برنامه های مستند سیما، مدیرگروه مستند شبکه چهار سیما، مدیر مرکز آموزشی و پژوهشی شهید آوینی صدا و سیما و رئیس کانون برنامه سازان جوان از جمله برنامههای مسیر اولیه رمضاننژاد در دنیای رسانه بود.
نقطه عطف کارنامهاش به حدود ده سال پیش یعنی سال ۱۳۹۳ بازمیگردد؛ زمانی که بهعنوان مدیر مؤسس شبکه افق منصوب شد؛ شبکهای که مأموریت آن تولید و پخش محتوای فرهنگی، اجتماعی و ارزشی با رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی بود. رمضاننژاد توانست با بهرهگیری از نیروهای جوان، افق را در زمره شبکههای فعال رسانه ملی قرار دهد؛ هرچند همیشه انتقاداتی نسبت به رویکرد تند در این شبکه از سوی برخی کارشناسان وجود داشته است.
در سال ۱۳۹۷، رمضاننژاد به مدیریت شبکه پنج سیما منصوب شد، اما دوره مدیریتش با یک بحران رسانهای همراه شد؛ پخش برنامهای با محتوای توهینآمیز نسبت به اهل سنت، که در نهایت به توبیخ رسمی و کنار گذاشتن او از این سمت انجامید. اظهارات یک مداح در ابتدای مراسم مولودیخوانی به مناسبت میلاد امام حسن (ع) در این شبکه باعث برکناری رمضان نژاد به همراه چهار مدیر ارشد دیگر این شبکه شد. با این حال، این توقف کوتاهمدت مانع از ادامه مسیر صعودی او نشد. کمتر از یک سال بعد، او به قائممقامی مرکز سیمافیلم رسید و سپس در قامت رئیس این مرکز، یکی از مهمترین دورههای تولیدی صداوسیما را رقم زد. در دوره مدیریت او، پروژههای سنگینی مانند «سلمان فارسی» و «موسی کلیمالله» کلید خورد و سریالهای پرمخاطبی همچون «زیرخاکی»، «نون.خ» و «خانه امن» تولید شدند. همچنین فیلم تحسینشده «موقعیت مهدی» نیز در دوران ریاست او ساخته شد.
رمضاننژاد علاوه بر سوابق رسانهای، در حوزه سیاستگذاری فرهنگی نیز فعال بوده است. عضویت در شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی، شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی، و کارگروه هنر انقلاب در فرهنگستان هنر، از جمله مسئولیتهایی است که نگاه او به سیاستگذاری فرهنگی و انضباط ایدئولوژیک در رسانه را پررنگتر میکند.
در اسفند ۱۴۰۱، او به ریاست مرکز بسیج صداوسیما منصوب شد؛ سمتی که جایگاهش را در ساختار رسمی–نظامی سازمان تقویت کرد و به او امکان داد تا شبکهای از نیروهای وفادار به گفتمان رسمی رسانه ملی را انسجام ببخشد. حضور او در قرارگاه رسانهای راهیان نور و حمایت از تولیدات مستند دفاع مقدس، بخش دیگری از کارنامه او در این دوران است.
با روی کار آمدن رمضاننژاد در ساترا، تحلیلگران انتظار دارند که دورهای از تمرکز بر «تنظیمگری محتوایی با رویکرد ارزشی» آغاز شود. نگاهی به حکم انتصاب او نیز مؤید همین مسیر است؛ جایی که مأموریت او «هدایت، نظارت و حمایت از رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی بهمنظور ایجاد نهضت تولید و انتشار محتوا مبتنی بر اخلاق رسانهای و فرهنگ اسلامی–ایرانی» عنوان شده است.
ساترا بهعنوان نهاد تنظیمگر صوت و تصویر آنلاین، نقشی حیاتی در آینده اکوسیستم VOD ایران دارد؛ از تعامل با پلتفرمهای بزرگی مانند نماوا، فیلیمو و فیلمنت گرفته تا نقشآفرینی در فضای رقابت محتوای بومی در برابر غولهای جهانی. انتصاب رمضاننژاد، که فاقد تجربه مستقیم در صنعت دیجیتال و اقتصاد پلتفرم است، از همین رو با نگرانیهایی در میان بخشی از کارشناسان همراه شده است. با این حال، نزدیکی او به ساختار قدرت رسمی و شناختش از سازوکار تولید در رسانه ملی، میتواند در مقام یک «تنظیمگر ارزشی» مؤثر واقع شود؛ گرچه این مسیر احتمالاً با چالشهایی در تعامل با پلتفرمهای خصوصی، تولیدکنندگان مستقل و کاربران منتقد مواجه خواهد شد.
کارنامه جواد رمضاننژاد، ترکیبی است از تجربه اجرایی در رسانه رسمی، تعهد ایدئولوژیک، و شبکهسازی در لایههای تصمیمسازی فرهنگی. اینک که او در رأس ساترا قرار گرفته، باید دید آیا خواهد توانست میان اقتدار تنظیمگری و اقتضائات اقتصاد دیجیتال، تعادلی هوشمندانه برقرار کند یا خیر. برای صنعت VOD ایران، این یک آزمون دیگر است.
میتوان گفت انتصاب جواد رمضاننژاد به ریاست ساترا بیش از آنکه نشانهای از اصلاح ساختار تنظیمگری در فضای دیجیتال باشد، بیانگر تثبیت نگاه سنتی صداوسیما به رسانه است؛ نگاهی که «پلتفرم» را نه به عنوان صنعت، بلکه بهمثابه میدان امتداد قدرت نرم حاکمیتی میبیند.
رمضاننژاد در طول سالهای فعالیتش، نهتنها در تولیدات رسمی رسانه ملی فعال بوده، بلکه در لایههای سیاستگذاری فرهنگی نیز نقش داشته است. این سابقه اگرچه از او چهرهای با تجربه میسازد، اما دقیقاً همان چیزی است که باعث تردید میشود: چگونه میتوان از یک کنشگر تمامقد در رسانه حاکمیتی، انتظار داشت در مقام رگولاتور، میان منافع صداوسیما و پلتفرمهای مستقل خصوصی بیطرفی نشان دهد؟ تعارض منافع در این ساختار به قدری عیان است که حتی بهترین نیتها هم در برابر آن ناتوان خواهند ماند. مگر آنکه رمضاننژاد برخلاف سوابقش، تصمیم بگیرد صدای متفاوتی درون همان ساختار باشد؛ تصمیمی که اگر بگیرد، شاید آغازگر فصلی تازه در تنظیمگری رسانهای ایران باشد.