بازار NFT در ایران؛ نقدینگی بالقوه در برابر ریسکهای حقوقی بالفعل
ابهام در تعریف مالکیت و نبود سازوکار قانونی، مانع بلوغ یک ابزار نوین تأمین مالی شده است.
توکنسازی داراییهای فرهنگی در ایران بیش از آنکه یک جهش فناورانه باشد، آینهای از شکاف عمیق میان نوآوری و حقوق است؛ جایی که قرارداد هوشمند جلوتر از قانون حرکت کرده و بازار در میان امید و ابهام باقی مانده است. هرچند سیاستگذار در اسناد بالادستی، توکنسازی را بهعنوان ابزار تأمین مالی به رسمیت شناخته، اما فقدان تعریف حقوقی روشن از مالکیت، حق و قابلیت استناد توکنها، این حوزه را به زمینی پرریسک برای سرمایهگذاران و هنرمندان تبدیل کرده است. در چنین فضایی، بلاکچین بهجای آنکه ضامن شفافیت و اعتماد باشد، خود در انتظار تفسیر حقوقی مانده و توکنسازی هنر، میان وعده دموکراتیزهکردن بازار و ترس حاکمیت از تولد پول خصوصی، در وضعیتی نیمهپذیرفته و ناتمام دستوپا میزند.
توکنسازی داراییهای واقعی همزمان که پشت سد قوانین منتظر مانده یک ایراد حقوقی کلیدی دارد. رابطه میان قرارداد هوشمند با اسناد سنتی در قانون تعریف نشده و همین موضوع باعث افزایش ریسک سرمایهگذاری و عدم پذیرش این حوزه شده است. کارشناسان معتقدند، توکنسازی داراییهای فرهنگی میتواند بازاری را که سالها به شکل محدود و انحصاری در اختیار گروهی خاص بوده، به مدلی مشارکتی نزدیک کند و مسیر تازهای برای ورود سرمایههای خرد باز کند. به باور آنها این سازوکار، در کنار افزایش نقدینگی در بازار هنر، به شفافیت اصالت و پیشینه آثار نیز کمک میکند. چراکه ثبت دائمی تراکنشها روی بلاکچین، امکان ردیابی مالکیت و تاریخچه اثر را فراهم ساخته و از سوی دیگر توکنسازی میتواند زنجیره ارزش صنایع خلاق را تقویت کند.
هرچند نظامنامه رمزارز مصوب کمسیون تنظیم مقررات مرکز ملی، موجب شده توکنسازی در اسناد بالادستی ابزار تامین مالی شناخته شود، اما نبود سازوکار قانونی مشخص برای ایجاد و معاملات آنها و از سوی دیگر وابستگی توکنهای NFT به ارزشگذاریهای فرهنگی، هنری و ذهنی از جمله مواردی هستند که در لایه قانونگذاری و لایه سرمایهگذاران همچنان حل نشده باقی مانده است.
ترس از پول خصوصی
کارشناسان بر این باورند که تجربههایی مانند ابلاغ دو دستورالعمل مهم مرتبط با توکنسازی و فضای بلاکچین، از سوی بانک مرکزی و مرکز ملی فضای مجازی نشان میدهد که از نظر فنی و اجرایی، زیرساخت تعامل میان حاکمیت و توکنسازی تا حدی شکل گرفته و عملیاتی شده است. اما به اعتقاد آنها، نگرانی از کارکرد پولی توکنسازی در حاکمیت همچنان حل نشده باقی مانده و نقشآفرینی نهادهای خصوصی در ایجاد چیزی شبیه به یک واحد پولی جدید در کنار پول رسمی کشور است. چراکه چنین وضعیتی میتواند بهطور بالقوه بر کنترل بازار و ثبات اقتصادی اثرگذار باشد.
محمدعلی ودود، دبیر کارگروه توسعه فناوری در صنایعدستی، بر این باور است که بخش قابل توجهی از گارد و مقاومت حاکمیت نسبت به توکنسازی، نه لزوما از ماهیت این داراییها، بلکه از عقبماندگی بدنه کارشناسی نهادهای متولی نسبت به تحولات جهانی فناوری ناشی میشود. او توضیح میدهد: معمولا بخش خصوصی بسیار سریعتر و چابکتر از ساختارهای دولتی خود را با روندهای بینالمللی وفق میدهد. در نتیجه، رگولاتور که از نظر اطلاعات و تجربه عقبتر است، نخستین واکنش خود را در قالب احتیاط یا مقاومت نشان میدهد.
سید صادق پژمان، مدیرعامل موسسه کمک به توسعه فرهنگ، نیز با اشاره به اینکه هنوز تعریف حقوقی روشنی درباره ماهیت توکن وجود ندارد، میگوید: اینکه یک توکن هنری دقیقاً نماینده چه حقی از اثر است، در قوانین ما شفاف نیست. این ابهام موجب میشود خریدار و فروشنده با برداشتهای متفاوت معامله کرده و مانع شکلگیری بازاری پایدار و قابل اعتماد میشود.
او ایجاد پیوند میان «ثبت مالکیت روی بلاکچین» و «مالکیت حقوقی در دنیای واقعی» را مسالهای مهم دانسته و توضیح میدهند: خریدار باید مطمئن باشد مالکیتی که روی زنجیره ثبت شده، در صورت نیاز در مراجع حقوقی قابلیت استناد دارد. برای این موضوع باید میان قراردادهای هوشمند، نظام ثبت آثار در نهادهای مالکیت فکری و زیرساختهای بایگانی دیجیتال داخلی ارتباطی مشخص و قابل اتکا ایجاد شود تا یک زنجیره اعتماد واقعی شکل بگیرد.
به گفته مدیرعامل موسسه کمک به توسعه فرهنگ از منظر فنی نیز زیرساختهایی مانند احراز هویت معتبر، کیف پولهای امن داخلی، استانداردهای دقیق متادیتا برای ثبت مشخصات آثار و ابزارهای مقابله با جعل ضروری است. او تاکید میکند که بدون این زیرساختها، توکنسازی بهجای آنکه ابزاری کارآمد برای توسعه اقتصاد خلاق باشد، به موجی گذرا و هیجانی تبدیل میشود.
با تمام این تفاسیر اما مهدی قادری، مدیرعامل ققنوس، بر این باور است که امروزه فضای بلاکچین دیگر شبیه چهار یا پنج سال گذشته نیست و از نظر مفهومی، رگولاتور و حاکمیت با یک تغییر پارادایم مواجه شده و نگاه انکارآمیز گذشته را به رویکرد پذیرش و تنظیمگری تبدیل کرده است.
او در اینباره توضیح میدهد: در آن مقطع، این حوزه در وضعیتی خاکستری متمایل به سیاه قرار داشت و حاکمیت آن را ابزار مالی و فناورانه جدیدی نمیدید. امروزه هرچند همچنان چالشهای حقوقی و قانونی وجود دارد، رویکرد کلی نسبت به گذشته واقعبینانهتر شده و فناوری بلاکچین وارد گفتوگوهای رسمی و سیاستگذاری شده است.
مدیرعامل ققنوس با توضیح اینکه از نظر زیرساخت، شبکه بلاکچینی مناسب و قراردادهای هوشمند؛ دو پایه اصلی توکنهای NFT هستند، ادامه میدهد: در کشور ما، اگر قرار باشد دارایی اصلی نیز پشتوانه در نظر گرفته شود، معمولا مباحثی مانند ارزشگذاری دارایی، بیمه و مسائل حقوقی هم مطرح میشود. اما در سطح جهانی، غالبا همان انتخاب شبکه بلاکچین و طراحی درست قرارداد هوشمند کفایت میکند و الزامات پیچیدهتری وجود ندارد.
مالکیت و ارزشگذاری چگونه تعریف میشود؟
به باور کارشناسان قیمتگذاری و ارزشگذاری آثار هنری همواره با ابهام همراه بوده و همین ابهام، نقدشوندگی را به مهمترین مانع ورود سرمایه تبدیل کرده است. از همینرو توکنسازی، اثر هنری را از یک دارایی صرفا فرهنگی به دارایی مالی تبدیل میکند که قابلیت وثیقهپذیری و گردش سرمایه دارد. به اعتقاد کارشناسان همین تغییر کارکرد است که ریسک را قابل مدیریت و سرمایهگذاری روی هنر را توجیهپذیر کرده و آن را به گزینهای جدیتر در سبد سرمایهگذاری بدل میکند.
محمدعلی ودود، دبیر کارگروه توسعه فناوری در صنایعدستی، راهحل جذب سرمایهگذار برای NFTها را در طراحی زنجیرهای مشخص میداند که بر آن اساس هر حلقه، ساختار و نهاد ویژه خود را میطلبد و در نهایت به خلق ثروت از طریق آثار هنری منجر میشود.
او در اینباره توضیح میدهد: زنجیره توکنسازی هنر با احراز اصالت اثر آغاز می شود. در این مرحله، نهادهای علمی یا کارشناسی بررسی می کنند که آیا اثر واجد ارزش و شرایط ورود به چرخه اقتصادی است یا خیر. پس از آن، قیمت گذاری رسمی توسط نهادهای حقوقی انجام می شود که در ایران عمدتا بر عهده کارشناسان رسمی دادگستری است. با احراز اصالت و تعیین قیمت، اثر قابلیت وثیقه پذیری پیدا می کند و نیازمند نهادی است که مسئولیت نگهداری امن آن را بر عهده بگیرد.
او اضافه میکند: پس از پلمپ و نگهداری اثر در یک بانک یا نهاد معتبر، معادل ارزش کارشناسی شده آن توکن صادر میشود. این توکنها نماینده ارزش اقتصادی اثر هستند و امکان معامله و مشارکت را بدون جابهجایی فیزیکی فراهم میکنند. در نهایت، یک سکوی فناوری مبتنی بر بلاکچین توکن ها را تولید و از طریق بسترهای مالی در اختیار عموم قرار می دهد تا فرایند احراز، توکن سازی و عرضه کامل شود.
سید صادق پژمان، مدیرعامل موسسه کمک به توسعه فرهنگ، معتقد است که امروزه اصالت و شفافیت دو معیار مهم تصمیمگیری هستند و فراهم شدن آنها میتواند به حضور مستقیمتر و کمواسطهتر هنرمندان ایرانی در بازارهای جهانی کمک کند. او ادامه میدهد: در مورد مدل اقتصادی پایدار برای بازار توکنهای هنری، بهویژه در فضایی که بسیاری به دنبال سود کوتاهمدت هستند، تجربه جهانی نشان داده بازارهایی که بر هیجان و سفتهبازی بنا شوند دوام ندارند. پایداری زمانی ایجاد میشود که توکنسازی از ابتدا بر ارزش فرهنگی و مشارکت بلندمدت بنا شود و نه وعده سودهای سریع.
مهدی قادری، مدیرعامل ققنوس، از تجربه ققنوس در پلتفرم «بیتا» میگوید: در بیتا برای افزایش اطمینان سرمایهگذار، تمام آثار هنری با پشتوانه طلا عرضه میشوند. قادری در اینباره توضیح داد: این سازوکار به سرمایهگذار اجازه میدهد که به نوعی بر طلا سرمایهگذاری کرده و در طول زمان، نوسانات قیمتی آثار هنری، اثر حاشیهای روی سرمایه او نگذارد. در صورت بازخرید توکن، سرمایهگذار میتواند معادل بالاترین قیمت بین ارزش طلا و ارزش اثر هنری، پول خود را دریافت کند، حتی اگر اثر هنوز به فروش نرفته باشد. به این ترتیب، چالش نقدشوندگی تا حد قابل توجهی کاهش مییابد.
حذف واسطههای زنجیره ارزش صنایع خلاق
کارشناسان میگویند که با وجود غنی بودن بازار هنر، سالها است در حلقهای محدود و انحصاری میچرخد. توکنسازی این ساختار بسته را هدف گرفته و مالکیت را از یک امتیاز خاص به مدلی مشارکتی تبدیل میکند. به باور آنها این سازوکار نه فقط دایره مشارکت را گسترش میدهد بلکه با تزریق نقدینگی تازه، به پویاتر شدن بازار هنر کمک می کند. آنها همچنین تاکید میکنند که اهمیت این مدل به شفافیتی گره خورده که بلاکچین فراهم می کند.
سید صادق پژمان، مدیرعامل موسسه کمک به توسعه فرهنگ معتقد است در سطح کلانتر، توکنسازی تنها ابزار فروش نبوده و میتواند زنجیره ارزش صنایع خلاق را تقویت کند. او در اینباره توضیح میدهد: مهمترین کارکرد NFT تسهیل جذب سرمایه جمعی است، چراکه این امر برای بسیاری از پروژههای فرهنگی که دسترسی به سرمایهگذاران سنتی ندارند، حیاتی است.
او با اشاره به اینکه توکنسازی برای هنرمندان نیز مزایای قابل توجهی دارد، میگوید: مهمترین مزیت، افزایش سهم هنرمند از ارزش اثر است. در بازار سنتی، هنرمند اغلب تنها بخشی از ارزش واقعی اثر را دریافت میکند و برای ورود به بازار جهانی به شبکهای از واسطهها نیاز دارد. با توکنسازی هنرمند میتواند اثر را مستقیم و بیواسطه به مخاطبان جهانی عرضه کند. همچنین امکان دریافت خودکار حقالامتیاز از فروشهای ثانویه وجود دارد که میتواند درآمد بلندمدت و پایدار ایجاد کند.
به گفته پژمان همچنین برای آثار کاملا دیجیتال نیز این امکان فراهم میشود که یک «نسخه اصیل» تعریف شود و از کپیبرداری جلوگیری گردد. او ادامه میدهد: هرچند چالشهایی مانند پیچیدگی فنی، ریسک امنیتی و ابهامهای حقوقی همچنان وجود دارند و هنرمندان برای ورود به این فضا نیازمند آموزش واقعی و حرفهای هستند و نه آموزشهای سطحی و تجاری.
محدودیتهای زیرساختی، ابهامهای حقوقی و شرایط اقتصادی، رشد توکنسازی آثار هنری را در کوتاهمدت آهسته و محتاطانه کرده و مانع از آن شده که توکنسازی به ابزاری تثبیتشده و قابل اتکا تبدیل شود. کارشناسان تاکید دارند که نگاه به این سازوکار نباید مبتنی بر انتظار جهشهای ناگهانی یا سودهای سریع باشد، بلکه باید آن را ابزاری تدریجی برای جذب سرمایههای خرد، افزایش شفافیت و تقویت مشارکت در اقتصاد فرهنگ دانست.
به باور آنها موفقیت توکنسازی زمانی محقق میشود که سه ضلع اصلی تعریف حقوقی روشن، زیرساخت فنی امن و مدل اقتصادی مبتنی بر ارزش فرهنگی و مشارکت بلندمدت همزمان با یکدیگر تقویت شوند. در غیر این صورت، توکنسازی نه به اعتماد عمومی میرسد و نه میتواند نقش معناداری در توسعه پایدار صنایع خلاق ایفا کند.
