گوهر صداقت
نوشته: سعید عسکری (کارشناس مخابرات و کارشناس ارشد ارتباطات)
ناشر: ایستنا
به بهانه تحرک اخیر علیه مهندس صدوقی در اولین سالگرد مدیرعاملی وی در MCI
شاید عادت کردهایم که چرخهی مدیریتِ مدیران در سازمانها را شامل چهار مرحله بدانیم: مدیر جدید، مرحلهی اول مدیریتش را با نفی مدیرِ قبلی و کلیهی مظاهر آن، سپری میکند. مرحلهی دوم را با دادن شعار و وعدهووعیدهای رؤیایی، پشتسر میگذارد. در مرحلهی سوم که دو مرحلهی شیرینِ قبلی، سپری شده و زمان سربرآوردن مشکلات، فرا رسیده، با تکیه بر تئوریِ دشمن فرضی، مخالفان را دلیل عدم تحقق برنامههایش اعلام میکند. مرحلهی چهارم، زمانی است که دیگر چیزی برای دستاویز قراردادن ندارد و مجبور است با خروج از آن سازمان، همین چرخه را در سازمان دیگری پیاده کند.
ولی یقیناً این یک قانون نیست. مهندس وحیدصدوقی، سال گذشته در چنین روزهایی، مدیرعامل شرکت ارتباطاتسیار شد. شرکتی که تعهد واگذاری سیمکارتهای 9/7میلیون ثبتنام کنندهی بهمنماه 84 را داشت. واگذاریای که دکتر سلیمانی وزیر ICT، در اسفندماه 84 در مورد آن گفته بود: «اینکار معجزه است؛ اما میخواهیم همهی سیمکارتها را سال آینده واگذار کنیم».
وقتی در اردیبهشتماه 85، صدوقی جانشین مهندس رسولسرائیان شد، نگارنده در مطلبی تحت عنوان «سرائیان؛ برجنشین صادق»، از خدمات سرائیان در مدت مدیریتش، تقدیر کرد و جالب اینکه مورد استقبال و تشکر صدوقی واقع شد و بعدها نیز، صدوقی هیچگاه گذشتگان را نفی نکرد و همواره از زحمات آنها، به نیکی یاد کرد.
صدوقی در این مدت، وعدهووعیدهای بیپشتوانه نداده است؛ بلکه همواره سعی کرده، بیش از آنچه وعده داده را محقق کند.
وی در مواجهه با مشکلات نیز، دنبال توجیه یا مقصرتراشی و یا حتی معرفی مقصر نبوده است و تمام همِّ خود را صرف یافتن راهحل کرده است؛ نمونهی بارز آن، مشکل تأخیر در توسعهی شبکه، بهدلیل ناتوانی GCها بوده است که با اخذ مجوز و بهکارگیریِ شرکتهای مخابرات استانی، عقبماندگیها را جبران کرد.
و چنین بود که توانست بدون نفی زحماتِ گذشتگان یا دادن وعدهووعید یا بهانهکردن مشکلات، طی هشتماه پس از انتصاب، معجزه بیافریند و تمام سیمکارتهای تعهدشده را واگذار نماید.
طبیعی است که چنین مدیری، در اطلاعرسانی و پاسخگوییاش نیز صادق است و به هیچ قیمتی، حاضر نمیشود سخنِ بیپشتوانه، زودهنگام و یا غیرمرتبط با حوزهی مسؤولیتش طرح کند و یا خدایناکرده، تعاملِ رسانهایِ ناسالم و مبتنی بر زدوبند داشته باشد؛ و این شیوه در یکسالِ گذشته، مورد استقبال قاطبهی خبرنگارانِ حوزهی ICT، که از سالمترین و متخصصترین اصحابِ رسانهای کشور هستند، قرار گرفته است.
در موردِ نامهی سرگشادهی اخیر به دکتر سلیمانی، ضمن احترام عمیق به سهچهار پیشکسوتِ بزرگوارِ تهیهکنندهی نامه، خاضعانه باید پرسید که آیا قبلاً همهی راههای ممکن، از جمله ارسال نامهی سرگشاده را برای انتقال نظرشان به روابطعمومیِ MCI و نیز خود صدوقی، پیمودهاند یا یکباره، نامهی سرگشاده به وزیر ارسال کردهاند؟ یقیناً راههای بهتری هم وجود داشت که در آنصورت، دیگر نیازی به استفاده از نام خبرنگارانِ حوزههای دیگر و نیز استفادهی بدون اجازه یا با رودرواسی انداختن، از نام دیگران نبود. البته هنوز هم دیر نشده است!
فراموش نکنیم که صداقتِ صدوقی، گوهری کمیاب در مدیریت است و نیازمندِ حمایتِ همهی ماست. البته طبیعی است که وی نیز مانندِ هر مدیرِ دیگری، نواقصی هم دارد که با کمکِ همهی ما، برطرف میشود.
در این زمینه از آرشیو ایستنا:
– گروهی از خبرنگاران خواهان پاسخگویی فرد دیگری در خصوص عملکرد مدیر عامل MCI شدند!
– سرائیان ؛برج نشین صادق