دکتر حمید ضیاییپرور – همشهری : سهم مردم از محتوای برنامههای شبکههای تلویزیونی بسیار اندک است و صدا و تصویر مردم در این شبکهها کمتر جایی دارد.
نقش مردم از نظر مدیران صداوسیما تأیید کیفیت برنامههای رادیو و تلویزیون، آن هم در مواقعی است که انتقادات مردمی از گوشه و کنار به این رسانه سرازیر میشود. بخشهای مختلف خبری صداوسیما آکنده از اظهارات مسئولان و متولیان امور دولتی و حاکمیتی است. مردم بهمعنای واقعی کلمه (یعنی آنهایی که در شهرها و روستاها زندگی میکنند) جایی در این رسانه ندارند یا اگر هم دارند عمدتا نقش تشریفاتی و برنامه پرکنی است.
این در حالی است که تمام برنامههای این رسانه برای مردم تهیه میشود و مخاطبان نهایی این برنامهها مردم هستند. این مردم هستند که باید درباره کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و پروژههای حوزه سلامت و بهداشت نظر بدهند که آیا از آن راضی هستند یا نه؟ این مردم هستند که باید نظرشان را درباره وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی خود بیان کنند. گرانی و تورم مستقیما بر دوش مردم سنگینی میکند و در عوض دیدگاههای مردم درباره این مشکلات هیچگاه منعکس نمیشود یا اگر هم بشود بسیار کمرنگ و تلطیف شده منعکس میشود. صداوسیما کمتر از انتشار زنده نظرات و مصاحبههای مردمی استفاده میکند و جز در مناسبتهای مذهبی و انقلابی و رسمی تصویر زنده مردم در رسانه ملی بازتابی پیدا نمیکند. این مردم چه کسانی هستند که دیدگاههای آنها باید قبل از انتشار مورد بازبینی قرار گیرد و درباره انتشار یا عدمانتشار آن مصلحتسنجی شود؟پیشنهاد میشود مدیریت صداوسیما دستور دهد تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی یک بخش ثابت و مشخص از برنامههای خود را به انعکاس دیدگاههای مردم اختصاص دهند. حتی میتوان برنامههایی ویژه دیدگاه مردم ساخت و پخش کرد.
باور کنید اگر مردم صدای خودشان را از رسانه ملی بشنوند بیشتر به آن اعتماد پیدا خواهند کرد. اگر مردم تصویر خود را در این رسانه ببینند باور خواهند کرد که صداوسیمای ما صداوسیمای مردم است. حتی پیشنهاد میشود درصورت امکان، در کنار انبوهی از شبکههای رادیویی و تلویزیونی که در سالهای اخیر راهاندازی شده است شبکهای نیز با عنوان مردم راهاندازی شود. این شبکه میتواند با دستور کاری اساسی وارد عرصه فعالیت اطلاعرسانی و خبری شود و آن انعکاس صدای مردم است. درصورتی که این شبکه راهاندازی شود و منحصرا دیدگاههای مردم در بخشهای مختلف مانند سیاسی، اقتصادی، تجاری، فرهنگی، اجتماعی و ادبی و هنری و ورزشی پخش شود مخاطبان بیشماری پیدا خواهد کرد؛ هم از میان مسئولان و هم از میان انبوه مردم.
اکنون جای خالی این شبکه بهشدت احساس میشود و هر چه زودتر این شبکه راهاندازی شود اعتمادسازی بیشتری به رسانه ملی صورت خواهد گرفت. اگر به محتوای برنامههای شبکههای فارسی زبان خارجی توجه شود میبینید که بخش عمدهای از سوژههای خبری این شبکهها از میان مردم انتخاب میشود. رسانه ملی را به غیرمردمی بودن متهم نمیکنیم اما بهنظر میرسد که این رسانه خیلی رسمی و دولتی شده است. رسمی شدن آفت یک رسانه است و در کنار انتشار مواضع رسمی و دیدگاههای مسئولان باید جایی برای نظرات مردم هم اختصاص داده شود.
حتی اگر از دیدگاه سیاسی هم به این موضوع نگاه شود راهاندازی بخشهای مردم یا شبکه مردم در رسانه ملی میتواند به مثابه یک اهرم تخلیه فشارهای اجتماعی و سیاسی عمل کند. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.