رئیس پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی تاکید کرد در مسأله اینترنت و موبایل، منافع ملی و فرهنگی را به هیچ وجه لحاظ نکردهایم.
دکتر جلال غفاری، رئیس پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی، مدرس رشته مدیریت رسانه دانشگاه تهران و دبیر کمیسیون فرهنگ شورای عالی عتف(علوم، تحقیقات و فناوری) در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار فارس مزایای و معایب اینترنت را در فضای مجازی برشمرده است که متن کامل آن در پی میآید.
فارس: با توجه به اینکه این روزها بحث راهاندازی اپراتور نسل سوم تلفن همراه مطرح است و با توجه به اینکه راهاندازی این اپراتور با مخالفتهایی روبهرو شد، خواستیم نظر شما را درباره این مسأله بدانیم که آیا این نوع مخالفتها، مخالفت با تکنولوژی به حساب نمیآید؟ و آیا این نوع برخوردهای سلبی با یک ابزار ارتباطی جدید کار درستی است؟
در کاربردی ترین فهم از تکنولوژی، اگر استفاده از آن در جهت منافع انسانها باشد، میگوییم تکنولوژی و فنآوری مثبت است مثل بسیاری از پیشرفتهای پزشکی و غیر آن و اگر در جهت منافع انسانها نباشد این تکنولوژی یک تکنولوژی منفی است مثل ساختن سلاحهای میکروبی. برای ساخت این نوع سلاحها از بسیاری از علوم پیشرفته و فنآوریهای جدید استفاده شده است. البته فهم دقیق ماهیت تکنولوژی نیازمند تاملات عمیقتری است و در سطحی وسیعتر به تعداد عناوین تکنولوژیها هم، بحث موردی میخواهد و فناوری رسانهای با سایر فناوریها میتواند ماهیتی اساسا متفاوت داشته باشد ولی اجمالا به صرف اینکه در یک وسیله و ابزاری از فنآوریهای علمی روز استفاده شده است نمیتوان گفت که این تکنولوژی و فنآوریها خوب یا مقدس هستند و مخالفت با آنها مخالفت با علم است. از این منظر، ساخت سلاحهای میکروبی نه تنها مقدس نیست بلکه مخالف اهداف بشری و انسانها نیز هست. در بحث از فناوریهای رسانهای در تمام دنیا این مفروض اساسی وجود دارد که توسعه این فناوریها در سطح اجتماع و به لحاظ تاثیرات اجتماعی همواره با فرصتها و تهدیدهایی همراه است. پس بخشی از فنآوریها، تکنولوژیهایی هستند که هم میتواند در جهت منافع انسانها و هم در جهت ضرر رساندن به آنها از آن استفاده شود. ما در اینجا یک قاعده عقلانی داریم که اگر یک وسیلهای در مجموع، فوائدش از مضرّاتش بیشتر باشد استفاده از آن را معقول و منطقی میدانیم و اگر در مجموع، ضررهایش بیشتر از منافعش باشد تولید آن وسیله و استفاده از آن کار غیر عقلانی محسوب میگردد. در سیاستگذاری فرهنگی در تمام کشورها بر اساس این قاعده عقلایی تلاش می شود فرصتها جذب و تهدیدات کاهش یابد و البته بحث دیگر این خواهد بود آیا مدیریت و توسعه آن فناوری متمرکز است و نهاد و متولی آن ملی و دولتی یا وابسته به آنهاست یا توسعه غیر متمرکز و غیرقابل مدیریت دارد مثل توسعه ویدئو در ایران. اگر دقت شود ملاحظه میفرمایید که اپراتورهای نسلهای مختلف تلفن همراه با حمایت و هدایت دولت مرکزی قابلیت توسعه دارد پس از منظر سیاستگذاری فرهنگی تفاوت ماهوی با ویدئو دارد و این امکان را بوجود میآورد که براساس قاعده عقلایی دیگری، توسعه این فناوریها زمانی اجرایی شود که فرصتهای فناوری بر تهدیدات ترجیح پیدا کند و البته منطق اجبار و تحمیل فناوری به جامعه مخاطب با این استدلال که آسیبها را پس از جا افتادن حل کنیم، اصلی غیر عقلایی است که میتواند ضررهای عمیقی و دامنه داری به جامعه تحمیل کند. این قواعد، قواعد عام و عقلی است که تمام عقلای عالم آن را قبول دارند و بر طبق آن عمل میکنند و آنچه در آن اختلاف است، اختلاف بر سر مصادیق ضرر و نفع و تفاوت ارزشهای مورد قبول هر جامعه است. پس در قسم سوم هم اگر مضرات یک وسیله و فنآوری از فوایدش بیشتر باشد در این صورت مخالفت با آن امری عقلائی و منطقی به حساب میآید و اتفاقاً مخالفت نکردن با آن کاری اشتباه است زیرا تکنولوژی باید در خدمت انسان باشد نه انسان در خدمت تکنولوژی. متأسفانه این رودربایستی با تکنولوژی در بسیاری از روشنفکران کشورهای جهان سوم وجود دارد که گاهی اجازه طرح پرسشهای منطقی از این دست را هم برنمیتابند.
اما در پاسخ به سؤال دوم شما ذکر این نکته لازم است که ما باید دقت کنیم که اسیر شعارگرایی و یا گرفتاری در دل بعضی از مشهورات نشویم. ما نباید صرفاً به دلیل اینکه یک کاری یک نوع مواجهه سلبی است آن را بد بشماریم. یکی از برخوردهای درست انسانها برای به دست آوردن منافع و دفع ضرر، مواجهه سلبی است. برای مثال اگر شما مریض شوید و بخواهید با بیماری خود مبارزه کنید، این یک مواجهه سلبی و دفاعی است نه تهاجمی. آیا این اشتباه است؟ شما برای جلوگیری از دستبرد دزدها در خانه خود را قفل میکنید، این یک مواجهه سلبی است آیا اشکال دارد؟ ما هشت سال برای دفاع از کشورمان جنگیدیم و دفاع کردیم. آیا صرف دفاعی برخورد کردن و هجومی حمله نکردن کار اشتباهی بوده است؟ ما به وسیله این دفاع، مملکت مان را حفظ کرده ایم. ما با برخی از برخوردهای سلبی در قبال پدیدههای فرهنگی از فرهنگ خود دفاع میکنیم و این کار درست و خوبی است و در کنار آن باید حتما به صورت فعالانه نیز عمل کنیم. هر دو لازم است. هم مواجهه سلبی و هم مواجهه فعال. خیلی از جاها باید برخورد سلبی داشت. این مخصوص ما نیست. دشمنان ما هم در خیلی از مواقع برخورد سلبی میکنند. باید دقت کنیم که با این جور غلطهای مشهور ما را عقب نرانند که برخورد سلبی نباید باشد. مواجهه سلبی یکی از ضرورتهای زندگی ما است. اینکه باید مواجهه فعال داشته باشیم این حرف درستی است، این دو کنار هم هستند و هیچ کدام جای یکدیگر را نمیگیرند و برای به ثمر نشاندن مواجهههای فعال حتما باید از مواجهههای سلبی نیز استفاده کرد. به قول مولوی انسان اول باید در صدد دفع موش باشد و بعد از آن برای جمعآوری گندم کوشش کند زیرا اگر موشها دفع نشوند، هر چه تا شب زحمت میکشی و میآوری یکدفعه همه آن را از بین میبرند و زحمات شما همیشه هدر میرود.
فارس: بسیاری از مراجع عظام تقلید مانند حضرات آیات مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، سبحانی و علوی گرگانی با راهاندازی اپراتور نسل سوم مخالفت کردهاند، نظر شما درباره این مسأله چیست؟
این سؤال شما از اساس غلط است. فتاوای فقها قابل نظرسنجی نیست. آنها متخصص فن دین هستند. پنجاه سال زحمات فراوان کشیدهاند و نظر دادهاند، این نوع نظرسنجی از مثل من، کاری غیر تخصصی و اشتباهی است. آیا ما سخنان یک متخصص در پزشکی را به نظرسنجی میگذاریم که بخواهیم سخنان متخصصین در دین را به نظرسنجی بگذاریم؟ قطعاً بهترین نظرها، نظر متخصصین است و حتما آقایان مراجع مستندات بیشماری دارند و بر طبق قواعد مسلم فقهی فتوا میدهند و بحثهای امثال بنده درباره این موضوعات کاری غیرتخصصی میتواند باشد لذا پیشنهاد من این است که از منظر تشریح موضوع وارد بحث شویم که در تخصص من یعنی ارتباطات و رسانه است و نه حکم شناسی که کار تخصصی فقهای معظم است.
فارس: منظور من این نبود بلکه منظورم این بود که آیا شأن مراجع این است که در این گونه مسائل وارد شوند؟ و آیا درست است که عدهای بخواهند پای آقایان مراجع را به این گونه مسائل باز کنند؟
هرجا که سخن از حلال و حرام بودن چیزی باشد فقط شأن مراجع است که وارد آن شوند. اتفاقاً کسی غیر از آقایان مراجع و علمای دین شناس و اسلام شناس نمیتوانند در مورد مجاز یا غیر مجاز بودن آن اظهار نظر کنند. آیا شأن کمیسیون تنظیم مقررات وزارت ارتباطات است که در مورد مسأله به این مهمی که تأثیر کلانی بر دین، اخلاق و ایمان جامعه میگذارد تصمیمگیری کند و مجوز راهاندازی این کار را بدهد؟ و آیا شأن وزیر ارتباطات و یا شأن وزیر ارشاد است؟ اتفاقاً اشتباه این بوده که بدون مشورت با علما و مراجع در یک مسأله فرهنگی که ارتباط مستقیم با دین مردم دارد تصمیمات خودسر گرفتهاند. مسئولین وزارت ارتباطات کارشناسان فنی و اجرائی هستند و درباره مسائل فرهنگی و دینی تخصص ندارند و در این زمینه حتما باید نظرات علما را جویا میشدند. متأسفانه ما بارها شاهد بیدقتی در این گونه مسائل بودهایم. طبق قانون مصوب برنامه پنجم توسعه، گسترش اینترنت باید بر مدار اخلاق و حدود اسلامی باشد که قطعا تعیین حدود اسلامی از تخصص وزیر ارتباطات و مهندسین فنی خارج است و باید در این موارد با علماء صاحبنظر مشورت شود.
من نمیخواستم درباره این مسأله حرف بزنم و حال که تاکید بر اظهار نظر درباره فتاوای مراجع عظام دارید، و باتوجه به اظهارنظرهای شده متوجه بی انصافیهای در مورد این فتاوا شدم، میخواهم چند نکته را بیان کنم. اولا آن روزی که فتاوای مراجع عظام تقلید را ملاحظه کردم، بسیار خوشحال شدم و دو احتمال دادم؛ یا اینکه آقایان، مشاوران بسیار خبره درباره رسانه و فناوریهای ارتباطی دارند و یا اینکه خودشان مطالعات گستردهای در این زمینه دارند و خوشحالی دیگرم از این جهت که دین اسلام قواعد و مسلماتی دارد که در هر زمان با به کار بستن آن قواعد میتوان به بهترین و دقیقترین نظرها و راهها رهنمون شد. نظرات آقایان تقریبا چکیده سالها تحقیق ما و محققان داخلی و خارجی ارتباطات درباره رسانه و فناوریهای رسانهای است. من خدا را خیلی شکر می کنم که در این مسأله پیچیده، علمای دینی و مراجع معظم پرچم دار صیانت از فرهنگ جامعه دینیِ ما هستند. دوستانی که در فضای مجازی فعالیت میکنند و دغدغههای فرهنگی دارند از دیدن فتاوا بسیار مبتهج شدند، این نظرات حرف دل بسیاری از کارشناسان و متخصصان فضای مجازی که دغدغه دینی دارند میباشد.
چند نکته دقیق در فتاوای آقایان مراجع دیده میشود. اولاً اینکه: آقایان خواستار حذف ارتباط تصویری و اینترنت پرسرعت جهانی به صورت ارائه محتوای مدیریت نشده هستند و اگر اینترنت پرسرعت رایتل در خدمت سایتهای داخلی به صورت White List قرار بگیرد و مکالمه تصویری آن حذف شود نه تنها با رایتل مخالفتی نمیکنند بلکه به عنوان یک فنآوری جدید از آن حمایت نیز میکنند زیرا بیشترین حمایت در عرصه علم و تکنولوژی و تشویق جوانان به دستیابی به دانشهای جدید و رسیدن به مرزهای جهانی دانش همیشه توسط مقام معظم رهبری و بعد از آن علما و مراجع بزرگوار صورت میگیرد.
نکته این است که علما و مراجع عظام در صورت اصلاح نشدن آن معایب با اصل راهاندازی اپراتور نسل سوم مخالفت کردهاند و این نکته بسیار حائز اهمیتی است. آنها تکلیف را به سمتِ مکلف نبردهاند چرا که مکلفی که در این حد ایمان دارد که مسائلش را میپرسد معلوم است که از این وسیله استفاده غلط نمیکند. آقایان مراجع با واقعبینی و اطلاع از مفاسد خانمانبرانداز آن، اصل راهاندازی آن را مضر به حال مجموع جامعه دانستهاند و این حرفِ تمام کارشناسان متدین و دلسوز فضای سایبری کشور است که از توسعه لجام گسیخته و بدون نظارت فنآوریهای جدید ارتباطی گلهمند هستند. کم ترین کار مشاوره خصوصا در سطح مدارس و خانوادهها و حتی دانشگاهها درباره با فناوریهای نوپدید مثل اینترنت و موبایل موید انحرافات و استفادههای نادرستی متعددی بوده که فرض استفاده کم با آسیبهای زیاد را تائید می کند، کافی است با واقع گرایی و یک مطالعه میدانی پای سخنان پدرانی بنشینید که از آسیبهایی که به فرزندانشان در این محیطها و بواسطه این فناوریها رسیده گله که نه، گریه میکنند، بررسی گزارشهای دادگاههای خانواده اطلاعات مناسب و دقیقی را از تاثیر این فناوریها در سست شدن و از هم گسیختگی خانوادهها نشان میدهد، با اطلاع عرض میکنم حتی در محیط دانشگاهها لزوما کفه فرصتها حتی در رابطه با اینترنت پررنگتر نیست. قبلاً این چنین بوده است که یک ابزار ارتباطی را راه میانداختند و تأثیرات بسیار مخربی در جامعه به وجود میآورد و بعد از آن برخی از دلسوزان و کارشناسان توصیههایی به مردم میکردند. این نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و چنین سیاستگذاری در صورت که امکان مدیریت بهینه تر و در جهت منافع وجود داشته باشد خطاست یا بهتر بگویم خیانت است. مراجع بزرگوار ما با تیزبینی و دقت تمام، اصل سرمنشأ را نشانه گرفتهاند و بحث را از دائره مکلفین فراتر بردهاند و بانیان این طرح را خطاب قرار دادهاند. معلوم است که استفاده درست از این وسیله هیچ مشکلی برای جامعه درست نمیکند ولی تمام نگرانی علما امکان استفادههای غلط از این وسیله است که میتواند ضررهایی که به مراتب بیشتر از فوائد آن است بر پیکر جامعه وارد سازد که همانطور که عرض کردم ما و بسیاری از متخصصین رسانه این تحلیل را با آمار و واقعیتهای جامعه منطبق میدانیم.
فارس: به نظر شما وجود ارتباطات تصویری همزمان در رایتل چه مضراتی میتواند داشته باشد؟
امروز غالب محققین رسانه پذیرفتهاند که تکنولوژیهای رسانهای، بالذات دارای فرهنگ یا ارزشهایی هستند. تعبیر مشهور مک لوهان که میگفت "رسانه، پیام است" همین پیوند را متذکر میشود. حال این فرهنگ و نظام ارزشهای یک فناوری نوپدید در جامعهای بر اساس نظام فکری و اعتقادی یک کشور مثلا لیبرال تعارضی ایجاد نمیکند ولی در یک جامعه دینی با هویت مذهبی که نظام ارزشهای اسلامی مثل روابط محرم و نامحرم و اجتناب از اختلاط نابجای مردان و زنان و حفظ حریم خصوصی خانواده و ولایت و نظارتهای ویژه پدر و مادر روی فرزندان تا سن ازدواج و حتی پس از ازدواج و……وجود دارد؛ ظهور یک چنین فناوری میتواند مخل نظام ارزشی حاکم بر جامعه باشد. ارائه گسترده ارتباط تصویری همزمان، حتی با طرح ایده امکان رد چنین ارتباطی توسط مخاطب یا امکان نظارت بر سواستفاده کنندگان؛ مصداق قرار دادن چاقو در دست تمام جامعه اعم از بالغ و نابالغ است. بازهم به عنوان کارشناس این حوزه عرض میکنم ارتباط تصویری مشکل و نیاز ارتباطی مهمی از کسی حل نمی کند ولی مستعد در ایجاد آسیبهای جدی در سطح اجتماع است. در صورتی که امکان مکالمه تصویری روی کامپیوتر یا لب تاپ نیز برای هر کسی که اضطرار به مکالمه تصویری همزمان داشته باشد وجود دارد. پس عقل حکم میکند چنین امکانی اساسا در دسترس نباشد، نه اینکه نظارت ثانویه چه توسط مخاطب چه نهادهای نظارتی ایجاد شود. سرعت ارتباط در مکالمه تلفنی تصویری مقوله حجاب را بی معنا خواهد. به عنوان مثال به این فکر کنید کسی تماس بگیرد و بچه نابالغ مادری درخانه است و مادرش حجاب ندارد و قبل از اینکه مادر بپرسد تلفن را برایم بیاور، فرزند او مکالمه تصویری را انتخاب کند و امکان تماشای تمام حریم خصوصی خانوارده را ناخواسته فراهم کند. مثالهایی از این دست بسیار است. دختر نوجوانی فریب درخواست شیادی که به او اظهار عشق میکند را میخورد و حجاب و عفاف از سر بر میگیرد و یا دو دختر یا زوجی غیر مذهبی امکان مکالمه بیحجاب خودشان را بدون حساسیت در محیطهای عمومی فراهم کنند و فراموش نمیکنیم این امکان، وساوس غریزی را هم تحریک میکند که فرمود اعوذ بالله من شر الوسواس الخناس و به ما دستور دادهاند از فضای گناه و وسوسههای شیطانی بپرهیزید که یوسف علیه و علی نبینا و آله علیه السلام فرمود و ما ابرئ نفسی ان النفس لاماره بالسوء و البته مهم تر از همه اینکه امکان سواستفادههای تصویری گسترده تر را فراهم کردن برای لاابالیها امری است غیرعقلایی. اینها که عرض میکنم مصادیق متعددی در مراجع قضایی و خانوادگی دارد. پس از منظر کارشناسی موضوع البته با دقتی به فرهنگ مذهبی و دینی جامعه عرض کردم؛ مکالمه تصویری همزمان، آسیبهای غیرقابل جبرانی دارد و در وضعیت فعلی، مضرات قطعا بیشتری از منافع قطعا کمتری انهم غیر ضروری برای جامعه مخاطبین دارد. اما در بحث اینترنت پرسرعت رایتل، امکان توسعه فرصتها در مقابل تهدیدها با تاکتیکهایی در شرایط موجود فراهم است که همانطور که عرض شد طبق نظر مراجع عظام اگر اینترنت پرسرعت رایتل در خدمت سایتها به صورت White List قرار بگیرد، تشویق هم میکنند. والا در حالیکه شرکت مخابرات خدمات اینترنت با ترافیک بیش از 128 کیلوبایت را در ازای ارائه کارت دانشجویی و … اجازه میدهد، ترافیک 2 مگ رایتل با رویه جاری کشور در مخابرات و سایر اپراتورها تعارض دارد و البته این بحث نیاز به بحث پایهای تر درباره کلان سیاستگذاری اینترنت در ایران دارد در هر محمل و قالبی که یکی از آنها بر محمل و بستر تلفن همراه است.
فارس: در مورد سیاستگذاری اینترنت در ایران توضیح میفرمایید؟
ظهور فضای مجازی و امکانات مبتنی بر دسترسی به فضای وب از دهه هفتاد به این طرف در کشور ما ایجاد شده است. در همین دوره تصمیم گرفته شد تا اینترنت را نیز به ایران وارد کنند، دورهای که سیاست گذاری در خصوص اینترنت تقریباً منفعلانه است. این فضا ادامه یافت تا سالهای 80، 81 و82، که زیرساختهای دسترسی به اینترنت جهانی استقرار یافت. از سال 81-82 به شکل جدی، به نقص محتوایی در حوزه سیاستگذاری اینترنت پی برده شد و فعالیتهایی برای قانونگذاری این حوزه شروع شد. این به این معنی است که اول اینترنت را منفعلانه پذیرفتیم و سپس در سالهای 82 – 83، عدهای از مسئولان دلسوز که احساس خطر کردند، در شوراهای مختلف، اولین تلاشها را برای کارشناسی این حوزه آغاز نمودند. در واقع، ما همین اینترنت موجود را با منطق فعال و با نگاه فرصت محور وارد کشور نکردیم زیرا اینترنت هم یک خوبیهایی دارد و هم یک بدیهایی و ما متأسفانه از بدیهای آن به خاطر انفعال در سیاستگذاری، کم ضربه ندیدهایم هرچند البته از فرصتهای آن نیز استفاده کردهایم. اینترنت در ایران بدون کمترین دقت سیاستگذارانهای، توسعه پیدا کرد؛ شبکه گسترش یافت و دسترسیها فراهم شد، به نحوی که اگر در سالهای اخیر به روستاها رفته باشید، مشاهده میکنید که روستائیان نیز کاملا دسترسی به اینترنت دارند. این در حالی است که سیاست گذاری محتوایی اینترنت، شاید در سه، چهار سال اخیر تا حدودی جدی شده است و در دهه اول توسعه اینترنت، هیچگونه فعالیت و رویکرد مدیریت فعال محتوا وجود نداشته است. بسیاری از کارشناسان نظرشان بر این است که مضرات اینترنت در ایران بیشتر از فوائد آن بوده است. حال ما در صدد این بحث نیستیم چرا که اینترنت وارد کشور ما شده است، ما با توسعه افسارگسیخته و غیر ضرور اینترنت موجود مخالفیم و اولویت کشور را در توسعه شبکه ملی و بومی اطلاعات میدانیم، که هم به لحاظ معماری اطلاعات و هم توجیه اقتصادی منطقی تر است. شاید کمترین نیازسنجی از عموم کاربران اینترنت، نشان دهد که 95 درصد معماری گردش اطلاعات ما داخلی است و در اقشار خاص مثل نخبگان دانشگاهی ما میتوانیم در فضاهای مناسب و حتی بسیار بیشتر و بهینه تر از وضع موجود خدمات بدهیم. ببینید آمریکا اینترنت دارد ما هم اینترنت داریم آمریکا از طریق اینترنت ارزآوری دارد، سودهای اقتصادی کلان دارد، فرهنگ خودش را بر کشورهای دیگر به ویژه بر دشمنانش مسلط میکند، از طریق اینترنت به اطلاعات مهم کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای دشمن دسترسی پیدا میکند. حال بیایید ببینیم اینترنت برای ما چه به ارمغان آورده است؟ اطلاعات تمام کاربران و بسیاری از اطلاعات مهم کشور از طریق اینترنت به دست دشمنان ما میرسد، تسلط فرهنگ غرب بر کشور ما سهلتر میگردد، ایمان جوانان ما که یکی از مؤلفههای مهم امنیت ملی ما میباشد مورد تهدید قرار میگیرد و … ما به خاطر ضعف دیدگاه و مرعوب بودن نسبت به فرهنگ غرب متأسفانه مواجهه بسیار منفعلانه با اینترنت و ابزارهای ارتباطی جدید داشتهایم در حالی که خیلی از کشورهای دیگر مانند فرانسه، انگلیس، آلمان، روسیه و چین بسیار حساب شدهتر و فعالتر عمل کردهاند. ایران جزء بینظمترین و مرعوبترین کشورها نسبت به اینترنت پنتاگون بوده است. ما در مسأله اینترنت، منافع ملی و فرهنگی خود را به هیچ وجه لحاظ نکردهایم.
فارس: آیا شما برای دسترسی به فنآوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی که با فرهنگ بومی ما همخوانی داشته باشند پیشنهاد کاربردی و مشخصی دارید؟
بله، ما سالهاست که از نابسامانیها در فضای مجازی و وسایل ارتباطی نوین گلهمند بودهایم اما متأسفانه در فضای شیفتگی و مرعوب بودن نسبت به فرهنگ و تکنولوژی غرب گوش شنوایی برای این حرفها وجود نداشته است. با موضعگیریهای صریح آقایان مراجع این نقطه امید در دل بسیاری از متخصصین و کارشناسان فضای سایبری ایجاد شده که با صدای رساتری پیشنهادات خودشان را بیان کنند. از نظر من ورود مراجع بزرگوار به این سنخ مسائل میتواند به یک نقطه عتف تاریخی در مقابله با تهاجم، شبیخون و ناتوی فرهنگی دشمن تبدیل شود و به شرط تداوم، و استقامت در تاریخ همچون نهضت تحریم تنباکو ماندگار شود.
پیشنهاد ما لبیک به یکی از خواستههای مکرر و مهم مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ میباشد که هیچ موقع به درستی به آن جواب داده نشده است. ایشان بارها از متولیان فرهنگی و مسئولان امر خواستار مقابله با تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی بودهاند و ما به خوبی میدانیم فنآوریهای جدید مثل ماهواره، اینترنت و موبایل از مهمترین ابزار تسلط فرهنگ غرب بر کشور ما بوده است و متأسفانه ما در برخورد با آنها بسیار منفعلانه عمل کردهایم. بیست و پنج سال است که گفته میشود یک روزی شبکههای ماهوارهای را میتوان بدون بشقاب دریافت کرد. ما در این بیست و پنج سال برای جلوگیری از آن چه کار کردیم؟ متأسفانه هیچ برنامه جدی و درخور برای مقابله با آن خطر جدیای که میدانستیم انجام ندادیم و از سنگرهایمان عقب نشینی کرده ایم. مقام معظم رهبری در سال1378 پس از بازدید از نمایشگاه کتاب فرمودند:
"امروز سلطهگران در همه جاى دنیا هرجایى به تناسب در فکر سلطهى فرهنگیند؛ این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فناورى ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! آن کسى که این منطق را مطرح مىکند، باید بگوید براى جلوگیرى از آن، چه کار تازهاى باید کرد. "
بعد فرمودند:
"دشمن فناورى را پیشرفته مىکند. در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فناورى ماهواره، چه کارهایى را مىتوانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیرى کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت مىکند، پس ما بیاییم هر مانعى را از جلو راهش برداریم، منطقى نیست. این مانع، علىالعجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهاى ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمىتوانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفى است؟! قانون ممنوعیت ماهواره که مجلس شوراى اسلامى، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد یک قانون کاملًا درست و بجا بود. حدّ اقلش این است شما توانستهاید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و إن شاء اللّه بازهم خواهید توانست."
بعد تاکید به مسئولین کردند که هرکس که در کشور مسئولیتى دارد باید طبق نظر و ایمان اسلامى و احساس تکلیفى که مىکند، قاطع و شجاعانه و قوى قدم بردارد و تاکید کردند: از این مسئله تأثیر بر روى ذهنها و ایمانها آسان نگذرید. این کار، از مبارزه با داروى فاسد و تاریخ منقضى شده و از مبارزه با پزشک قلّابى خیلى مهمتر است و این در هر جامعهاى، نقطهى اساسى است.
پس ما میتوانستیم همان موقع یک سازمان فنی تشکیل دهیم و برای مقابله با نفوذ ماهواره برنامهریزی علمی و فنی بکنیم، اما کوتاهی کردیم. ما این کارها را در جاهای دیگر انجام دادهایم. چه طور برای مقابله با کروزهای آمریکایی برنامهریزی کردهایم و موفق هم بودهایم. ما پهباد فوق پیشرفته آمریکایی را به زمین نشاندیم ولی در مقابل ماهواره این قدر منفعل بودهایم. ناراحتی ما اینجا است که هنوز یک موشک کروز آمریکایی به ایران اصابت نکرده است ولی از ماهوارههای آمریکایی هزاران جور آسیب فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، امنیتی و خانوادگی دیدهایم.
تنها پیشنهاد درست این است که ما در وسیلههایی که ابزارهای فرهنگی محسوب میشوند و همچنین میتوانند ابزار تسلط فرهنگ غرب بر کشور ما گردند باید خودکفا شویم و قاعده نفی سبیل، قاعده مورد اتفاق همه فقهای عظام در تاریخ فقه شیعه است، ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا و لذا ما بایستی از فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطی مطابق با فرهنگ کشور خودمان استفاده کنیم. آیا کسی از ارتش ما قبول میکند که بیسیمش را از پنتاگون بخرد؟ پس چطور ما ابزارهای فرهنگی جوانانمان را از دشمنانمان خریداری میکنیم؟! دشمنانی که بارها اذعان کردهاند که برای از بین بردن فرهنگ ما و بسیاری از کشورهای مستقل دیگر صدها جور نقشه پنهان و غیر پنهان دارند. ما به یک جهاد فنی و علمی در عرصه فنآوریهای اطلاعاتی ارتباطی نیاز داریم. اگر در این علوم مسلط نباشیم مجبوریم از ابزار دیگران استفاده کنیم ابزاری که با نیاز سنجیهای کشور ما ساخته نشدهاند بلکه با نیازسنجیهای مردمان، سیاستمداران و یا کمپانیهای اقتصادی کشورهای دیگر و متناسب با ارزشهای آنها ساخته شدهاند. فرهنگ ما با فرهنگ سازندگان این وسایل در تعارض و تباین است و قطعاً وسایل فرهنگی آنان نمیتواند در جهت رشد و تعالی فرهنگ مردم ما قرار بگیرد. ما باید در زیرساخت، شبکه، سختافزار و نرمافزار خودکفا شویم. تولیدات ابزارهای اخلاق محور در کشور ما میتواند بازارهای خوبی در کشورهای اسلامی و شرقی داشته باشد و الگویی برای کشورهای مستقل باشد. ما یک بار برای همیشه باید این وابستگیها را قطع کنیم و با جواب به ندای مقام معظم رهبری مبنی بر مبارزه با تهاجم فرهنگی زمینههایی که باعث تسلط فرهنگ دشمنان بر ما میشود را از بین ببریم. ما نیازمند انقلاب اسلامی در فضای ارتباطی رسانهای و فضاهای مجازی و تمام لوازم و ابزارهای آن هستیم.
ما در بسیاری از علوم پیشرفت داشتهایم. در دانش هستهای، تکثیر سلولهای بنیادین، تولید برخی از داروهای پیشرفته، نانو و هوافضا. اما تقریبا در تنها علوم و فنآوریهای ارتباطی رسانهای که ارتباط با فرهنگ داشته است پیشرفتی جدی نداشتهایم. امیدواریم با تلاشهایی که در گوشه و کنار میبینیم این گفتمان مقدس شکل بگیرد و خواسته مقام معظم رهبری از طریق درست آن که تسلط علمی بر ابزارهای فرهنگی است به وقوع پیوندد. نکته دیگر که من روی آن تأکید دارم این است که ما در مسیر تحقیقات، زیرساختها و سختافزارها باید به فعالان این عرصهها و… کمک کنیم و با اعطای انواع مشوقها به آنان، راه دست یابی به این مهم را هموارتر نمائیم. معلوم است که بدون کمک دولت هیچ گاه بخش خصوصی به فکر نمیافتد چرا که از رقابت با کشورهایی که سالها در این مسیر کار کردهاند بیم دارد. مسئولین باید با کمک مشوقهای بسیار مسیر را هموار نمایند و نگاهشان به این مسأله یک نگاه صرفاً اقتصادی نباشد بلکه باید نگاه به این مسأله، نگاه اعتقادی، فکری، فرهنگی و امنیتی باشد. همانطور که در هزینه کردن در ساخت تجهیزات نظامی نگاههای اقتصادی حاکم نیستند بلکه حکومتها بدون چشمداشتهای اقتصادی و برای دفاع از کشورشان هزینههای زیادی را متحمل میشوند. البته ما اعتقاد داریم که با تولید فنآوریهای اطلاعاتی ارتباطیِ پاک، کشور ما میتواند به عنوان الگویی برای کشورهای مستقل دیگر، خصوصا کشورهای اسلامی باشد و بازار خوبی را در این کشورها از آن خود کند.