به گزارش خبرگزاری تسنیم ، فضای مجازی در کشور ما برخلاف رشد روزافزونی که در کشورهای دیگر داشته است موجب شده در مواردی با روندی بالعکس طی مسیر کند و در شرایطی که بسیاری از شبکههای اجتماعی با کاربران وسیعی ارائه خدمات میدهند و ملاکی برای شاخصهای توسعه یافتگی در کشورها به حساب میآیند، شاهد فیلتر شدن این سایتها باشیم.
فضای مجازی به واسطه فراگیر شدن استفاده از اینترنت که در 12-13 سال پیش وارد کشور شد، در ایران نیز روند توسعهای داشته اما به واسطه وارداتی بودنش همواره لقب مصرفکنندگی را برای ما به دنبال داشته است.
مسلما نداشتن برنامه و هدف مشخصی برای برخورد و پذیرش این دستاورد تکنولوژیک باعث بروز برخی ضعفها و چالشها شده است که در ادامه این گزارش، مصاحبه تفصیلی با حجتالاسلام و المسلمین سید محمد رضا آقامیری یکی از اعضای کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه داشته و زوایای فضای مجازی و ضعفها و چالشهای آن را مروری داشتهایم.
شایسته است بحث را با توجه به سوابق کاری شما در حوزه فضای مجازی با رویکرد ضعفها و چالشهای موجود در این حوزه شروع کنیم و اشارهای به روند توسعهای این فضا در کشور داشته باشیم، در واقع رویکرد شما نسبت به این فضا چگونه است؟
فضای مجازی، فضایی بوده که حقیقتا در اثر توسعه تکنولوژی در جایجای عالم، دامنه آن به تمامی نقاط دنیا کشیده شده است و قطعا به دلیل طرح آن در کشورهای توسعه یافته و صنعتی، بیشتر مطرح بوده و کشورهای دارای قدرت تکنولوژیک این دستاور را با اغراضی مشخص به دیگر کشورها صادر کردهاند و ایران هم از این موضوع مصون نبوده است.
فضای مجازی همپای رایج شدناش در کشورهای صنعتی و توسعه یافته به کشور ما هم رسیده و در واقع میهمان ناخواندهای بوده که هیچ برنامهای برای استقبال از آن نداشتیم و به همین دلیل اکنون سالهای سال است که گریبان ما را میفشارد و جالب اینکه سرعت رشد آن به گونهای بوده است که تا حال حاضر تدابیری برای ساماندهی آن نداشتهایم و موضع ما انفعالی بوده است که تازه درصدد تغییر رویه هستیم و میخواهیم برنامهریزی برای آن داشته باشیم.
این برنامهریزی که میفرمایید تا حال حاضر نبوده، اکنون قرار است توسط چه بخشی انجام شود؟
خوشبختانه شورای عالی فضای مجازی اقدامی در این راستا بود که به واسطه تدابیر هوشمندانه و دقیق مقام معظم رهبری برای ساماندهی این حوزه و بهره وری از بزرگان این تکنولوژی، شکل گرفت و در نظر دارد ساماندهی را در این فضای ناهنجار به ارمغان آورد.
البته این به معنی انجام اقدامات مقتضی تا حال حاضر نیست بلکه به عقیده من اگر تصمیم گیرندگان این گروه (شورای عالی فضای مجازی) اگر همین تعداد اندک باشند که در راس هرم این مجموعه قرار گرفتهاند، مطمئنا نمیتوانند تمامی اهداف را محقق کنند.مجمعی باید در این نهاد متشکل از تمامی مدعیان و دستاندرکاران فضای مجازی مبتنی برخط یا خاموش شکل گیرد تا فعالیت های آن روند یکسویه نداشته باشد و عدهای گمان نکنند که تصمیمات قرار است سلیقهای اعمال شود.
در صورتیکه قرار باشد افراد فعال در این شورا همین تعداد اندک هرچند با ذکاوت و خبره باشد، سمتوسویی یکجانبه در تصمیمات آنان به وجود خواهد آمد که شاید از رسالت دورشان کند اما استفاده از تجربیات افراد دیگر و نخبگان این حوزه میتواند موجب جدیت کاری و پرهیز از تصمیمات سلیقهای شود.
عملکرد شورای عالی فضای مجازی را در همین مدت کوتاه چطور ارزیابی میکنید؟
به دلیل مدت کوتاهی که از آغاز به کار این شورا میگذرد، اثر خاصی از فعالیتهای آن ندیدهام هرچند که ممکن است اطلاعات بنده کم باشد اما در کل کار خاص و سیاستگذاری که در راستای ساماندهی باشد، بعید میدانم تا حال حاضر انجام داده باشد.
اصولا تنها شورای حاکمیتی فضای مجازی را برای ساماندهی فضای مجازی کاراتر از نهادی همچون وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات میدانید؟
به هیچ عنوان اینطور نیست؛ قطعا اقدام اخیر دولت در راستای عزل وزیر ارتباطات که اقدامی عجیب به نظر میرسید موجب عقبگردی در فضای مجازی خواهد شد و همانطور که الآن شاهد هستیم این نهاد تأثیرگذار و کلیدی درگیر مشکلات داخلی خود شده است و اداره آن بر عهده کسی است که دو وزارتخانه دیگر هم در دست دارد و عملا هیچ ارتباطی با این حوزه هم ندارد؛ در مجموع چنین اقداماتی موجب بر زمین ماندن تدابیر رهبری عظیم الشان است که بر روی نظارت و برنامهریزی این حوزه تأکید دارند.
تدبیر رهبر درباره داشتن شورایی مستقل برای رسیدگی بر فضای مجازی مطمئنا برگرفته از رشد پرسرعت تکنولوژی است که این رشد و توسعه شورای عالی فضای مجازی را نیز بر آن می دارد که تدابیر و تصمیماتی پرشتاب و اکتیو داشته باشد هرچند در کنار ان باید سیاستگذاریهای بلند مدتی هم داشت تا اهداف محقق شود.
فعالیتهای شورای عالی فضای مجازی در کنار وزارتخانه ارتباطات موجب تداخل یا احیانا موازی کاری نمیشود؟
تشکیل شورای عالی فضای مجازی کار مدبرانهای بود که از سوی رهبر انقلاب و با نکتهسنجیهای هوشمندانه ایشان انجام شد و فعالیت آن همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی البته در حوزه فضای مجازی است. با این دیدگاه، وزارتخانه متولی امر سختافزار در فضای مجازی خواهد شد و در واقع حکم بازوی اجرایی را دارد و به عقیده من سیاستگذاری در فضای مجازی باید توسط نهادی چون شورای عالی فضای مجازی پیش از اینها انجام میشد که تا حال حاضر کمی هم دیر شده است.
در مجموع هیچ تداخلی در فعالیتهای این دو نهاد به وجود نخواهد آمد و با توجه به اینکه افرادی در این شورا حضور دارند که سابق بر این در وزارتخانه دارای منصب بودهاند، با هوشیاری دقیقتری عمل خواهند کرد.
اگر وزارتخانه تنها بازوی اجرایی باشد و در تصمیمسازیها مشارکتی نداشته باشد آیا با تعداد افراد معدودی که در شورای عالی فضای مجازی طبق گفته شما حضور دارند، با مشکل روبرو نمیشویم؟
حرف ما این هست که در این فضا باید شتابان حرکت کرد و همانطور که تأکید داشتم باید اعضای این شورا بیشتر باشند و در کمیسیونهای تخصصی وابسته مشارکت کنند تا حاصل تصمیمسازیها مناسب باشد.
بهتر است مجمعی در کنار این شورا به عنوان بازوی فکری که متشکل از تمامی مدیران فضای مجازی در کشور است، شکل گیرد تا مباحث از حالت سلیقهای بودن، خارج و همه جانبهتر شود و فضا دست گروه خاصی نیافتد. اگر این دامنه گستردهتر شود کارها دقیق و تخصصیتر پیش خواهد رفت ولی اگر بخواهیم به 12-13 نفر بسنده کنیم اثر کافی را نخواهد داشت.
اثر کافی زمانی به وجود خواهد آمد که گروههای مختلف در تصمیمات این شورا ابراز عقیده کنند.
یکی از موضوعات و برنامههای در دست وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات، شبکه ملی اطلاعات بود که گویا درصدد ایجاد صرفههای اقتصادی برای مردم و برقراری امنیت بود، آیا احتمال این هست که این چنین پروژههای کلانی که حاصل هزینهکرد پول و زمان بوده است تنها به دلیل تغییر و تحولات ساختاری بر روی زمین بماند؟
شبکه ملی اطلاعات چیزی نبوده که ظرف یکی دو سال اخیر مطرح شود و سابقه ان طولانی است و همه به فواید ان تقریبا اگاه هستند و به عنوان مثال همین سایت تبیان که در موضوعات فرهنگی فعالیت میکند، میتواند پایهای برای شبکه ملی اطلاعات از بعد محتوایی باشد.
مشکل اصلی ما در کشور این است که با تکنولوژی روبرو شدیم که به سرعت در تمامی زوایای فردی و اجتماعی ورود پیدا کرد و تقریبا از سال 78 که اینترنت و از سالهای 69-70 که نرمافزارهای کاربردی وارد کشور شدند، هیچگونه برنامهریزی با توجه به رشد سریع نتوانستیم داشته باشیم. ورود و توسعه این تکنولوژی موجب تضاعف ما شده و فرصت اندیشیدن را از ما گرفته است.
به عنوان مثال تا آمدیم بر روی موضوعاتی چون نرمافزارهای کاربردی سرمایهگذاری و کار کنیم، ایترنت1 و به دنبال آن اینترنت2 آمد؛ به محض اینکه آمدیم بر روی این موضوعات جدید تمرکز کنیم، شبکههای اجتماعی آمدند و موجب برخی ناهنجاریهای اخیر شدند تا جاییکه واقعا برخی مسئولان کشور نمیدانند، این شبکههای اجتماعی را برای مردم ازاد بگذارند یا جلوی آن را بگیرند!
با خود میگویند اگر جلوی فعالیت این شبکهها را بگیریم، نقاط مثبتی دارند که آنها را از دست میدهیم و اگر قرار باشد دسترسی را آزاد بگذاریم مسلما نقاط منفی آن موجب ناهنجاریهای بیشتر خواهد شد.
پس با این اوصاف همیشه باید منتظر تکنولوژی جدید بنشینیم و هیچ کاری نکنیم چون تا بخواهیم دست به کار شویم، محصولی جدید روانه بازار میشود؟!
دقیقا همین موضوع است، نمیدانیم فردا با چه موضوعی روبرو خواهیم شد. زمانیکه وب 2 و 3 آمد هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم جز تدبیر سلبی و بهرهوری را فدای مضرات و بخشهای منفی کردیم. تنها به واسطه اینکه برخی از این تکنولوژیها میتوانستند اثرات منفی برای کشور و نظامات سیاسی، امنیتی، اجتماعی، خانوادگی و فردی داشته باشد، استفاده از آنها را محدود کردیم چرا چون که نمیتوانستیم خود را با سرعت تکنولوژی وفق دهیم.
تکنولوژی با سرعت زیادی در حال حرکت است و یکی از روزنههای امید ما برای برنامهریزی در این حوزه راهاندازی شبکه ملی اطلاعات است تا بتوانیم موضوعات مجازی را به مرزهای داخل کشور خود بکشانیم.
اقدامات سلبی موجب این شده است که کاربران داخلی از شبکه اجتماعی فیلتر شده بهرهمند شوند و به نوعی فیلترینگ و محدودیتها را دور بزنند. حال بماند که در داخل کشور هم شبکه اجتماعی جذابی نداشتهایم که بتواند کاربران را در سطح فعالیت شبکههای خارجی به خود جذب کند.
در حال حاضر شاهد هستیم از هر یک میلیون اعضای شبکههای داخلی تنها حدود 100 هزار عضو فعال هستند اما همین افراد عضویتی فعال در شبکههای اجتماعی خارجی دارند.
شبکههای اجتماعی به چه دلیل از سوی کشور ما نهی میشود، برخلاف اینکه در تمام دنیا بر روی آن مانورهای خاصی داده میشود؟
شبکههای اجتماعی موجب دو سویه شدن ارتباط کاربران میشود و روند خشک و سخت گذشته که افراد تنها ارتباطات یک سویه داشتند به روندی جذاب تبدیل شده است که کاربران عادی هم میتوانند تولیدکنندگان اطلاعات باشند. شبکههای اجتماعی فضایی را به وجود آوردند که کلیه فرهنگها و افکار به راحتی میتوانند بر روی آن مطرح شوند و کاربران ساده خود را به آنها واگذار کنند و سبک و سیاق همنوعان خود در این شبکهها را تقلید کنند.
کاربران در این شبکهها با حجم عظیمی از اطلاعات روبرو میشوند و خوراکهایی به آنان داده میشود که خارج از فضای معده آنهاست و موجب میشود که آن را نتوانند هضم کنند. جوانی که تا دیروز به شکلی ساده زندگی میکرده در تعامل با این شبکه موجب شده که عکسهایی را از خود منتشر کند که هیچ ارتباطی با شخصیت واقعی آن ندارد و این نشاندهنده تأثیرگذاری این شبکهها دارد.
هویت بخشی کاذب به کاربران این شبکهها موجب میشود که به راحتی با این شبکهها تعامل کنند. شبکههای اجتماعی تنها زیرساختی را فراهم میکنند تا کاربران بر روی آن به انتشار عقاید بپردازند و هیچ اهرم کنترلی و چارچوبی برای آن در نظر گرفته نشده است و این موجب شده تا حجم اطلاعات منتشر شده بر روی این شبکه به حدی برسد که قابلیت هضم برای کاربران نداشته باشد.
بهتر نیست به جای نقد رسالت شبکههای اجتماعی به فکر چاره باشیم؟
رسالت این شبکهها، محور قرار دادن کاربر است، حال بماند که در ظاهر، کاربران عادی تولیدکنندگان اطلاعات هستند اما در پشت افرادی حضور دارند که اطلاعات را جهتدهی میکنند. اگر در جستوجوهای گوگل موارد خاصی سرچ شود در مراحل بعدی جستوجو با عباراتی روبرو میشویم که جزییات مطلب را شامل میشود و اطلاعات ریزی را ارائه میکند که این نشان از این جهتدهی دارد.
شبکههای اجتماعی خارجی در حال حاضر گریبانگیر کاربران جهانی هستند اما ما برای نقض این سلطه باید شبکههای داخلی را توسعه دهیم و با شبکههای اجتماعی خارجی که خارج از قوانین و چارچوبها ارائه خدمات میکنند، برخورد سلبی کنیم.
ممکن است روند حرکت تکنولوژی به جای حساس و خطرناکی هم برسد که به دلیل عدم توانمندی ما در این حوزه، روزی گریبانگیر ما شود؟
ممکن است در آینده با اینترنتهای چمدانی که آنتنهای چسبانی هستند، روبرو شویم که به هیچ عنوان قابل نظارت و کنترل هم نخواهد بود و کاربران تنها توسط یک آنتن میتوانند مستقیما از آمریکا اینترنت اختصاصی (Dedicated) با پهنای باند 10 مگابیت بر ثانیه با قابلیت ارسال و دریافت داده، دریافت کنند. پس با این حساب باید آماده بود که روزی با این پدیده مواجه شد و اگر الآن راجع به آن فکر نکنیم در آینده با آن مواجه خواهیم شد.
چرا همواره در برابر تکنولوژی گارد محکمی گرفتهایم؟
موضوع خاصی نیست چرا که ما روحیه سنتی داریم و این همواره باعث شده که در برابر بدیعات از خود واکنش نشان داده و کمتر خود را مطابق کنیم. اگر به داستان آمدن بلندگو به کشور نگاهی بیاندازیم کاملا این موضوع را درک خواهیم کرد؛ زمانیکه بلندگو به کشور آمد عدهای مانع از استفاده آن شده و گفتند از محصولات کفار و غربیان است و در برابر آن از خود مقاومت نشان دادند. البته دیدگاه مثبت و خوبی هم داشت که القا میکرد کشورهای بیگانه با اغراض خاصی به ما کمک میکنند و دلشان برای ما نسوخته است هرچند بلندگو در اصل محصول کارایی بود.
همواره در برابر ورود تکنولوژی به کشور باید با نگاه نقادانهای وارد شویم و زیرا ورود تکنولوژی تبعاتی از قبیل به هم ریختن فرهنگ، اجتماع و مسائلی از این دست را دارد و در واقع در اینجا میتوان گفت که نگاه سنتی به کار ما میآید.
این دید باعث همان عقب ماندگی و نرسیدن به سرعت رشد نمیشود؟
تکنولوژی را باید استخدام خواستههای خود کنیم و در برخورد با آن نباید حالت منفعلانه داشته باشیم؛ باشجاعت باید به سراغ آن برویم و اغراض و تهدیدات را به فرصت تبدیل کنیم.
نگاه نقادانه یعنی نگاهی که مانع از جدایی اعضای خانواده از همدیگر به واسطه اینترنت میشود. با روحیه دینی و شیعی که در وجود ما نهفته است باید از تجهیزات الکترونیکی و ارتباطاتی برای ارتباطات سالم استفاده کنیم نه اینکه پدر و مادری شاهد از دست رفتن عقاید و باورهای فرزندشان باشند؛از تکنولوژی باید در راستای خدمت به کشور و توسعه علمی و فرهنگ دینی استفاده شود.
در حال حاضر گمان میکنید راهکار مقابله با چنین تنشهای احتمالی چه چیزی میتواند باشد؟
شبکه ملی اطلاعات کشور میتواند یکی از راهکارها باشد که دعا میکنیم هر چه سریعتر راهاندازی شود تا بتوانیم جوانب مثبت فضای مجازی را برای خود حفظ کنیم و مانع از ورود ممحتوای نامناسب شویم و حتی در ابعاد وسیعتر به موضوعاتی چون امر به معروف و نهی از منکر از طریق ان بپردازیم.
این شبکه در موضوعات فرهنگی و هنری میتواند بسیار راهگشا باشد و محصولات هنری و سینمایی را می توان از طریق آن عرضه کرد.
در راستای محتوای نامناسب که در شبکه جهانی دیده میشود، ایران پالایش بزرگی را انجام میدهد، وضعیت سامانه پالایش چگونه است؟
کشور ما به دلیل وضعیت خاص دینی، فرهنگی و اجتماعی که دارد، دارای حساسیتهایی است که کشورهای دیگر اینگونه نیستند و همین موضوع کار ما را مشکلتر کرده است و باید با هوشمندی بیشتری رفتار کنیم.
سایر کشورها که پالایش و فیلترینگ را دارند از زیرساختهای مشترکی استفاده میکنند که برای آنها تدارک دیده شده است. با توجه به اینکه ضرورت استفاده از فضای مجازی نیز انکارناپذیر است، کشورهای بسیاری به دنبال ابزارهای خاص برای ارتقا جایگاه نظارتی و کنترلی خود هستند. این اواخر دیدیم که مدیر عامل گوگل برای بررسی راهکارهای ارتقا موتور جستوجوی خود به کشور فقیر و عقب افتاده کره شمالی رفت و این نشان میدهد که فضای مجازی وارد تمامی مرز و بومها شده و خواسته یا ناخواسته باید با آن تعامل کرد اما باید منافع خود را تشخیص دهیم.
نباید خود را در مواجهه با تکنولوژی مشتاق نشان داد و با ولع به سمت آن رفت چرا که در پشت هر فناوری افکار خاص تولیدکنندگان آن نهفته است و اگر سادهلوحنه با ان برخورد کنیم تقابل فرهنگها به وجود میآید.
وسعت تکنولوژی در حال حاضر به گونهای است که اگر فردی در آمریکا در ارتباط با کشور ما دنبال اطلاعاتی باشد نیازی نیست که به نقشههای ماهوارهای رجوع کند و تنها کافی است در موتور جستوجو مثلا "میدان سید اسماعیل تهران" را جستوجو کند تا تمامی اطلاعات برای او به نمایش درآید. همین درز اطلاعات از طریق مباحث تکنولوژیک، میتواند در حوزه مباحث امنیتی چالشهای بیشماری را به بار آورد و موجب غافلگیری کشوره در برخی اقدامات یا کنشها شود.
شبکههای داخلی مبتنی بر زیرساخت شبکه جهانی سابقهای در دنیا نیز دارند؟
شنیدم در آمریکا چند سالی میشود که بعد از اوباما، شبکههای ماهوارهای-تلویزیونی به شدت محدود شدهاند و در واقع مسئولان این کشور با نظارت ملموسانهای وارد خانه مردم شدهاند. طبیعی است که وقتی کشوری به قولی گفتنی در آرامش کامل است اما به یکباره جوانی سلاح در دست میگیرد و 27 دانشآموز را به رگبار میبندد موجب شوک تمامی مردم و مسئولان میشود و باعث میشود تا آنان به فکر راه چارهای بگردند و به عنوان مثال تماشای فیلمهای اکشن و خاصی را برای گروه سنی نوجوان ممنوع کنند.
همین موضوع بسط داده میشود به شبکه جهانی اینترنت که برای برخورد با متخلفان و محتوای نامناسب، راهکارهایی اندیشیده شود. چین هم دیگر کشوری است که پالایش بسیار قوی را بر بستر شبکه داخلی خود دارد و شرکتی همچون گوگل باید مالیاتهای سنگینی را هر ساله به این کشور بپردازد تا در لیست محدود شدهها قار نگیرد چراکه فیلترینگ آنجا به قدری قوی است که به هیچ عنوان نمیتوان آن را دور زد. خود این کشور موتورهای جستوجوگر و سرویسهای قدرتمندی دارد که میتواند جایگزینی برای تمامی سرویسهای مطرح کنونی باشد.
روال پالایش محتوا در ایران به چه نحوی است؟
فیلترینگ و فایروال از جمله اقدامات در این راستا است. برخی ارائه دهندگان خدمات محدودسازی نیز هستند که لیستهای سیاهی را ارائه میدهند و کشورهای مختلف میتوانند از آن بهره برده و پالایش را انجام دهند.
فیلترینگ در ایران به دو سبک دستی و هوشمندانه اجرا میشود. دستی به این معنی که ممکن است نیاز به تحلیل و فهم داشته باشد و روبوت نمیتواند محتوا نامناسب را از میان محتوای مفید تشخیص دهد. هوشمندانه هم روبوتها بر روی اهداف و کلیدواژههای خاصی نشانهگیری میکنند و با تشخیص آنها با حدفاصل مثلا 100 کاراکتر از راست و چپ کلمه اگر محتوا را نامناسب تشخیص دهند، سایت را فیلتر میکنند در غیر اینصورت از آن رد میشوند.
ما در فیلترینگ بسیار خوب عمل کردیم هرچند پالایش در مواقعی باعث نگرانی و ناراحتی بوده اما تا جاییکه راهکار مدبرانه و چاره ای برای ساماندهی فضا نباشد، طبیعی است که موارد سلبی پیش میآید.
در روال فیلتر شدن سایتها، ابتدا به سایتهای دارای محتوای مجرمانه تذکر میدهیم اگر سایت مورد نظر مطالب را برداشت و اصلاح کرد که هیچ در غیر اینصورت آن بخش خاص فیلتر میشود.
در بخشی که شما در کمیته محتوای مجرمانه فعال هستید، معمولا روزانه چند سایت فیلتر میشود؟
به صورت مشخص آماری از فیلترینگ روزانه در دست نیست. من در بخش سایتهای ضد دینی همچون وهابی، بهایی و … فعال هستم که حدودا ماهیانه هزار تا 1500 سایت را در این بخش فیلتر میکنیم.
پالایش ما کاملا به صورت دستی صورت میگیرد و به همین دلیل تعداد خطاهای ما بسیار کم است اما در مواردی که هوشمندانه انجام میشود، ممکن است شاهد مشکلات فراوانی باشیم.
چرا باید سایتهای فیلتر شده به "پیوندها" ختم شوند؟ این چه رویهای است؟
این هم بالاخره کاری بوده است. در کشورهایی همچون عربستان شاهد هستیم که بر روی پایگاههای فیلتر شده آنها عبارت امکان دسترسی به محتوای مجرمانه موجود نیست، قید میشود و در کشورهای مختلف کارهای متفاوتی شده است.
پیوندها نیز ابتکاری بوده که موجب پیشنهاد سایتهای مفید به کاربران میشود.
فیلترینگ در شبکه ملی اطلاعات هم دیده خواهد شد؟
شبکه ملی اطلاعات به هیچ عنوان مفهوم فیلترینگ ندارد چراکه مقولهای جداست و باید دانست فیلترینگ و پایش تنها برروی فضای اینترنتی عملیات میکند و شبکهای که از آن بهعنوان شبکه ملی اطلاعات یاد میشود، نیازی به نظارت ندارد.
در پایان اگر نکته خاصی هست، شنوندهایم؟
امیدوارم شبکههایی چون شبکه ملی اطلاعات با رسالت والای خود هرچه سریع تر راهاندازی شوند و دغدغه مردم و مسئولان را دز این حوزه بکاهند.
گفتوگو از: مجید هدایتی نس
ب