نوشته: محمد کشوری- مدیر گروه علمی تحلیلی طیف
ناشر: خبرگزاری فارس
مروری بر عملکرد 10 ساله وزارت ارتباطات، حاکی از نوعی بحران هویت کاری در این وزارتخانه است؛ بحرانی که به هر وزیر امکان میدهد هر طور بخواهد فرمان را بچرخاند.
وزرای کابینه دولت اعتدال هفته گذشته معرفی شدند و تا چند روز دیگر تکلیف مدیریت اغلب یا شاید تمام وزارتخانهها روشن شود. اما نگاه و انتظارات اهالی حوزه فاوا از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت یازدهم شاید کمی متفاوت باشد؛ وزارتخانهای که در 10 سال گذشته در سرازیری اقتدار و افول عملکرد قرار داشته است. به قول دوستی، هر چه مهندس غرضی از ابهت و توسعهگرایی در دوران وزارتش برای این وزارتخانه به ارث گذاشت در هر دوره بیشتر از دوره قبل به باد رفت تا در دولت دهم وزارت ارتباطات دیگر چیزی برای ازدست دادن نداشته باشد. اکنون که انتظارات دلسوزان حوزه فاوا، متراکم و کاسه صبرها برای داشتن وزیری کاربلد و مقتدر لبریز شده است، باید دید آیا وزیر پیشنهادی میتواند پس از کسب اعتماد مجلسیان، تحولی در صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور ایجاد کند؟
حیرانی و بحران هویت گریبانگیر وزارت ارتباطات فعلی
قطعا نمی توان نسخه یکسانی برای همه وزارتخانه ها پیچید اما از منظر راهبردی، میتوان "تغییر" مد نظر دولت یازدهم را در سه سطح تغییر در اهداف، رویکردها و ساختارها، تغییر در سیاستها و تغییر در اجرا را تصور کرد. برخی وزارتخانهها در سالهای قبل در عمل به وظایف خود موفقیت نسبی و قابل قبولی داشتهاند و از ساختار مناسبی هم برای پاسخ به انتطارات و اهداف برخوردارند. چنین وزارخانههایی تنها نیازمند تغییرات محدود و تقویت توان اجرایی در دولت جدید هستند. در برخی دیگر از وزارتخانهها هم علیرغم برخورداری از ساختار و اهداف مناسب، در سالهای قبل سیاستهای اجرایی مناسبی در آنها ملاک عمل قرار نگرفته است. اما تاسف بر وزارتخانههایی که نه اهداف و ساختار مناسب داشتهاند و نه سیاستهای در خور آن اهداف هر چند ناقص و نه از مدیران و توان اجرایی قوی برخوردار بودهاند. نتیجه چنین وضعیت را به عینه میتوان در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فعلی مشاهده کرد.
مروری بر عملکرد وزارت ارتباطات در 10 سال اخیر و مقایسه عملکرد 4 وزیر اخیر حرکت در سراشیبی با سرعت روز افزون را تایید میکند. به طوریکه حتی پس از خصوصی سازی شرکت مخابرات ایران، حیرانی و بحران هویت وزارت ارتباطات هم به مصائب پیشین افزوده شد تا جایی که دوبار وزارتخانه را تا مرز ادغام و تغییر ساختار پیش برد. بحران هویتی که به هر وزیر امکان می دهد تا آنگونه که خود میخواهد و به سمتی که میپسندد فرمان را بچرخاند. گاهی به سمت راه اندازی اپراتور فیبرنوری میچرخد و گاهی هم سر از تفاهمنامه و حضور در هیات مدیره تیم پرسپولیس در می آورد!
دور بودن از فضای ICT کشور، نقطه ضعف وزیر معرفی شده است؟
رزومه آقای واعظی وزیر پیشنهادی ارتباطات ضمن دارا بودن برخی نکات مثبت همچون مدیریت شرکت مخابرات ایران در سالهای سخت جنگ تحمیلی، شاید بیش از همه ما را از دور بودن ایشان از مدیریت فضای ICT کشور در بیش از 25 سال نگران کند. مسالهای که قطعاً در راس دلایل برخی مخالفتهای احتمالی در صحن مجلس هم قرار خواهد داشت. اما به فرض رای آوری ایشان، این مساله می تواند تبدیل به پاشنه آشیل مدیریت ایشان بر وزارت ارتباطات در 4 سال آتی شود؟
پارادایم غلط، میراث مدیریت ICT کشور
حاصل مدیریت 4-5 وزیر در 10- 15 سال اخیر، علی رغم همه تفاوتهایشان به میراث گذاشتن الگویی نانوشته اما مسلط از پیش فرضها، نگرشها، باورها، و نحوه حل مسائل است. نگارنده بر این عقیده است که عمده الگوی مدیریت وزرای اخیر همگی مبتنی بر پیش فرضهای مشخص و نانوشتهای بوده است که روز به روز ما را از مسیر اصلی خود در توسعه مطلوب ارتباطات و فناوری اطلاعات دور کرده است. به عبارت دیگر پارادایم مسلط بر تفکر مدیران ارشد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پارادیمی است که ادامه سلطه آن ما را همچنان از مسیر اصلی دور میکند. نتیجه آنهم چیزی جز قرار گرفتن کشور در ردههای انتهایی جدول در اغلب شاخصهای مرتبط با ICT در میان کشورهای منطقه نبوده است. مسالهای که در عقب افتادهترین حوزههای صنعت و فناوری کشور هم به این شدت دیده نمیشود.
اکنون نیمه پر لیوان را ببینیم: وزیری که سابقه دور مدیریت او در حوزه ارتباطات او را بالقوه از تسلط پارادایم غلط فعلی در حوزه ICT کشور به دور داشته و بالعکس سابقه فعالیت 25 ساله در حوزه سیاست خارجی به او فرصت ایجاد طرحی نو در این حوزه را می هد.
اصولی که پایبندی به آن موفقیت وزیر جدید را تضمین می کند
اما وزیر ارتباطات جدید برای انداختن طرحی نو در مدیریت ICT کشور مخصوصاً با بهرهگیری از فرصتهایی که سابقه فعالیت در امور بین الملل و دور بودن از پارادایم مسلط حاکم بر حوزه ICT کشور برایش فراهم آورده، چه اصولی را باید مد نظر قرار دهد؟
1- نگاه تهدید محور به تحولات فناوری اطلاعات و فضای مجازی را به نگاه فرصت محور تبدیل کند: قطعاً نادیده گرفتن تهدیدات فضای مجازی معقول نیست اما مبنا قرار گرفتن تهدید برای سیاستگذاری و حمایت از توسعه صنعت داخلی سم مهلک توسعه و مدیریت در این حوزه است. نگاه تهدید محور در نهایت به مجموعهای از سیاستهای سلبی تبدیل میشوند که تنها هنرشان بستن پای سرمایه گذاران، اپراتورها، تولید کنندگان محتوا و.. در عرصه فضای مجازی خواهد بود. متاسفانه در سالهای گذشته حاکمیت مدیرانی با عقبه نظامی در وزارت فاوا این نگاه را به یکی از المانهای اصلی پارادیم فعلی مدیریت عرصه ICT کشور تبدیل کرده است.
2- به دنبال تعامل و استفاده از ظرفیت شورای عالی فضای مجازی باشد: سال گذشته دوره تلخی از تقابل مثلث وزارت ICT، ریاست جمهوری و شورای عالی فضای مجازی بود. چرخشهای ناگهانی آقای رئیس جمهور حاصلی جز کشمکشهای وزارت ارتباطات با شورای عالی فضای مجازی نداشت. چنین فرصت سوزیهایی قطعاً مد نظر مقام معظم رهبری از تشکیل شورای عالی فضای مجازی نیست. وزارت ارتباطات در مقام اجرا و شورای عالی فضای مجازی در مقام سیاستگذاری به بهترین نحو میتوانند با هم مشکلات مزمن حوزه فاوا و فضای مجازی کشور را رفع کنند. در واقع وزارت ارتباطات اگر میخواهد موفق باشد باید از برگ برنده اختیارات شورا و حضور همه نهادهای تصمیم گیر در آن استفاده مطلوب کند و موانع توسعه این حوزه را یکی یکی از پیش رو صنعت و فعالان بردارد. به نظر می رسد به دلیل نزدیکی جناب واعظی با رئیس جمهور از یک سو و واقف بودن ایشان به مفهوم و اهمیت تعامل و استفاده از فرصتها، بواسطه آشنایی با مباحث بین المللی از سوی دیگر ایشان بتواند به نحو مطلوبی از این ظرفیت استفاده کند.
3- به استفاده و کاربست نظرات نخبگان، کارآفرینان، تحلیلگران و مدیران مجرب التزام داشته باشد: حداقل در گفتار، هیچ مدیری خود را از مشورت با دیگران بی نیاز نمیداند. اما به عمل کار برآید. جناب واعظی مخصوصاً با عنایت به زمانی که از این حوزه دور بودهاند، در صورتی میتواند موفق شود که حصار بستهای از مدیران تصمیم ساز اطراف خود بنا نکند و مستمراً با اصحاب فکر و تجربه در حوزه ICT ارتباط داشته باشند. از کمک فکری تحلیلگران فعال در این حوزه که سالهاست تحولات جهانی و داخلی را رصد و تحلیل میکنند استفاده کند و سیاستهای وزارتخانه را به نقد منصفانه تحلیلگران و مطبوعات بگذارد.
4- به دنبال اصلاح ساختار، اهداف و ماموریت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باشد: چهار سال از جدا شدن شرکت مخابرات ایران از وزارت ارتباطات میگذرد. علاوه بر این تحولات پیرامونی بسیاری هم در داخل و خارج کشور در این حوزه اتفاق افتاده است. دیگر واگذاری سیم کارت و تلفن ثابت و ساخت سوییچ تلفنی دغدغه وزارت ارتباطات نیست. در اول مطلب اشاره شد که تجربه این چند سال نشان میدهد وزارت ارتباطات دچار بحران هویتی عمیق شده است که به شدت کارایی او را تحت تاثیر قرار داده است. شاید بازتعریف ساختار، ماموریت و اهداف این وزارتخانه به منظور کاهش تصدی گری دولت (در برخی امور همچون توزیع و فروش پهنای باند)، حمایت از صنایع دانش بنیان و های-تک حوزه ICT، رقابت پذیری تولید کنندگان محصولات و خدمات حوزه فاوا و اولویتگذاری و حمایت از برخی محصولات و خدمات دارای مزیت رقابتی، حمایت از حضور اپراتورها و محصولات نرم افزاری برای حضور در بازارهای منطقه، حمایت از روند همگرایی در زیرساختها و خدمات ارتباطی، توجه به مباحث اقتصاد دیجیتالی و.. بتواند تعریف جدیدی از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به دست دهد.
به هر روی آقای واعظی این فرصت را دارد تا با لحاظ کردن برخی اصول از جمله موارد گفته شده نام خود را به عنوان یک وزیر متحول کننده در مدیریت ICT کشور به یادگار بگذارد. آیا چهار سال بعد از دکتر محمود واعظی به عنوان یک مدیر جریان ساز در تاریخ ICT کشور یاد خواهد شد؟