مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد گفت: شاید ۲۰ درصد از راهی را که در برنامه چهارم توسعه برای تشکیل دولت الکترونیک هدفگذاری شده است راهم طی نکرده باشیم.
دولت الکترونیکی از سرفصلهای مهم قانون برنامه پنجم توسعه و از راهبردهای اصلی دولت پیشین برای فراگیری و دسترسپذیری به کلیه خدمات دولتی بود؛ اما متأسفانه چارچوبها و رسالت آن به گونهای تبیین شده بود که شاید رسیدن به منزل نهایی، کاری سخت و دشوار به نظر میرسید.
با تمامی این اوصاف اقداماتی از قبیل درگاه "مردم" و "ایران-مردم" برای گام اولیه در این بخش اندیشیده شد و دولت اقدام عملیاتی خود را از این طریق به نمایش درآورد اما بماند که این پایگاهها در بسیاری از بخشها به جای ارائه خدمات، به اطلاعرسانی و آگاهی پرداختند و عملا خدمتی الکترونیکی به دست مردم نرسید.
با توجه به اهتمام دولت پیشین بر سر پیادهسازی این موضوع و اهمیتی که برای اجرای این برنامه در قانون دیده شده است، گفتوگویی را با علی آبسالان مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد داشتیم.
وی در سال 1344 متولد شده و مدرک مهندسی سختافزار خود را از دانشگاه علم و صنعت دریافت کرده و بیش از یک دهه است که وی را بهعنوان یکی از افراد ثابت و موثر در گروههای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهرداری مشهد و سایر نهادهای استان خراسان میشناسند.
تجربه کاری و عملیاتی آبسالان در حوزه دولت الکترونیکی موجب شد، تحلیلی کارشناسی از وضعیت این حوزه ارائه شود که چکیده آن به قرار زیر است:
معنا و مفهوم دولت الکترونیکی چیست و چه رسالتی دارد؟
آبسالان: دولت الکترونیک یعنی ساز و کارهای تبادل اطلاعات بین دستگاهها را طوری تامین کرده باشیم که بتوانیم با حداقل بروکراسی اداری و حداقل رفت و آمدهای فیزیکی، نتایج مورد انتظار را از تبادل و تعامل اطلاعات به دست آوریم.
اگر بخواهیم اقتصادی پایدار و رو به رشد داشته باشیم باید دولت الکترونیک را محقق کنیم.
دولت الکترونیک برای ما یک نیاز نیست بلکه یک واجب ضروری است.
وضعیت ما نسبت به برنامهای که برای دولت الکترونیکی طرحریزی شده است، به چه نحو است؟
آبسالان: در موضوع دولت الکترونیک بسیار عقب هستیم؛ هم از برنامه خودمان و هم از دنیا…
شاید فقط 20 یا 25 درصد از راهی را که در برنامه چهارم توسعه هدفگذاری شده، طی کرده باشیم.
از برنامه پنجم توسعه هم که این موضوع را به صورت جدی هدفگذاری کردیم، بسیار عقبیم. در کل راهی را که در برنامه چهارم نرفتیم، در برنامه پنجم باید جبران کنیم.
مشکلات عمده این حوزه ناشی از ضعف و نقصان در کدام بخشهاست؟
آبسالان: باید توجه جدی به خلاهای دولت الکترونیک شود، به خصوص در مورد نیروی انسانی که به شدت در آن ضعف داریم.
شرکتهای توانمند در این زمینه فوقالعاده کم داریم، مهارتهای نیروی انسانیمان فوقالعاده پایین است و همچنین عزم و اراده مدیران که باید حمایت از این موضوع داشته باشند بسیار ضعیف است.
بخشی از مشکل هم بر میگردد به تکنولوژی و نرمافزار، زیرا ما در بخش سختافزار خیلی خوب عمل کردیم و در حال حاضر از آخرین تکنولوژیهای روز دنیا هم استفاده میکنیم ولی در حوزه نرمافزاری در ابتدای راه هستیم.
جاهایی هم که آمادگی نسبی وجود دارد، قوانین دست و پا گیر، نبودن ساز و کار اجرایی، نبودن آموزشهای لازم و نگاه مدیریتی باعث بروز مشکلات هستند. به عنوان مثال در بعضی ادارات تقریبا زیرساختهای تبادل اطلاعات وجود دارد اما عزم و اراده برای این که این تعامل و تبادل صورت گیرد یا نرمافزارهایی که بتواند امنیت بین دستگاهها را تامین کند و انتظارات طرفین را از این ارتباطات و تبادل اطلاعات تامین کند، وجود ندارد.
تطابق مدیران دستگاههای مختلف با موضوعی چون دولت الکترونیکی که نیازمند تغییر نگرش است تا چه اندازه بوده است؟
آبسالان: مشکل دیگر، نداشتن معماری اطلاعات مناسب برای تبادل اطلاعات است.
مساله بعدی، همپوشانی بسیاری از وظایف و ماموریتهایی است که در دستگاههای مختلف وجود دارد؛ وجود موضوع موهوم و تعریف نشدهای مانند محرمانگی و سری بودن اطلاعات باعث بسیاری از مشکلات در انتقال اطلاعات میشود. در این زمینه متاسفانه حتی اگر قانون اصلاح شود، نگاه برخی مدیران و کارکنان که نگاه سنتی به اطلاعات دارند، مانع تبادل و تعامل اطلاعات میشود.
به عنوان مثال بنده میخواهم با ثبت احوال ارتباط برقرار کنم تا هویت افرادی را که کار یا درخواستی از مجموعه شهرداری مشهد دارند را مشخص کنم؛ یعنی به محض اینکه شخص شماره ملیاش را به ما داد، اطلاعات شناسنامهای به همراه آدرس و تلفن وی برای ما آشکار شود تا دیگر نیازی به کاغذبازی و آوردن مدارک مثل کپی شناسنامه و کارت ملی و … نباشد.
اما به محض اینکه موضوع را با ثبت احوال در میان میگذاریم، جریان دارای پیچیدگی و محرمانگی میشود.
خلاصه این که ما قانون میگذاریم، ابلاغ هم میکنیم اما در حوزه اجرا و عمل دچار ضعف هستیم که فقط با آموزش و فرهنگسازی میتوان این نگاه سنتی را تغییر داد و البته در بعضی مواقع نیاز است مدیران جوان به جای مدیران قدیمی جایگزین شوند.
در بخش تجهیزات دارای چه ضعفهایی هستیم و در واقع نیازهای سختافزاری منوط به چه چیزهایی میشود؟
آبسالان: در حال حاضر امکان ارتباط بین سازمانی را داریم، زیرساختهای مخابراتی ما نیز نسبتا خوب است، شبکه و بستر انتقال اطلاعات را نسبتا ایجاد کردهایم، منتها بزرگترین مشکلی که داریم این است که در کشور Data Center (مرکز داده) نداریم.
قرار بود هر استان یک JDC (حلقهای از دیتاسنترهای متصل به هم-توزیع شده) داشته باشد، خوب است ولی این JDCها باز دچار مشکل تامین نیروی انسانی است، مشکل نگهداری اطلاعات را دارند، مشکل Backup را دارند.
اینها همه موضوعاتی است که باید جدی به آن فکر کرد و این زیرساختها را آماده کرد. باید به مبحث نیروی انسانی در حوزه فنی و تخصصی بپردازیم و درصدد این باشیم که توانمندسازی نیروها و شرکتها به شکل مطلوب صورت گیرد.
الآن تخصصهای لازم در حوزه Data Center را نداریم. متخصصین کلاسترینگ کم هستند، تولید نرمافزار در حوزه کلاستر فوقالعاده کم است.
برای تأمین و توسعه این پیشنیازها و زیرساختها چه راهکارهایی نیاز است؟
آبسالان: در حوزه ارتباطات سه بخش داریم؛ یک بخش ارتباط و انتقال، بخش دیگر ذخیره و پردازش اطلاعات و در نهایت بخش سوم نرمافزاری که بخواهد این پروسه را انجام دهد، هست.
در حوزه تولید نرمافزارهای پردازش اطلاعات در سطح TPS، کشور دارای ظرفیت خوبی است اما به سمت MIS و ERT که حرکت میکنیم دارای خلا زیادی هستیم.
به سمت BPMS (مدیریت فرآیندهای کسبوکار) که حرکت میکنیم اصلا ظرفیت خوبی نداریم؛ به عنوان مثال در ساختمان کامپیوتر شهرداری مشهد ما از 2 سال پیش مطالعاتی را درBPMS انجام دادیم که در حال حاضر به نتیجه خوبی رسیدیم و در مسیر خوبی حرکت میکنیم.
همه امکانات کشور را بسیج کردیم و هر کس که در این زمینه توانمندی داشت را دعوت کردیم که بتوانیم حرکت مثبتی انجام دهیم اما اگر تعداد آدمهایی که در این زمینه توانمند هستند را در کشور بشماریم اصلا متناسب با نیاز کشور نیست.
در ایجاد این زیرساختها، مشاور خارجی میتواند به ما کمک کند تا روند سریعتری در پیش گیریم. همچنین یک نگاه معماری اطلاعاتی یکپارچه در کشور باید محقق شود، این کار تا به حال صورت نگرفته و باید در سطح کلان پیگیری شود.
در کل و با تمامی این تفاسیر، مسئول و متولی اصلی تدوین و پیادهسازی دولت الکترونیکی چه کسی در کشور است؟
آبسالان: یک واقعیت دیگر را نیز باید گفت و آن هم اینکه نقطه تصمیمگیری در حوزه دولت الکترونیک مشخص نیست. چه کسی باید تصمیمگیری کند؟ مشخصا وظیفه سیاستگذاری و راهبری در این حوزه با شورای عالی فضای مجازی است، اما در عمل میبینیم که ریاست جمهوری، وزارت ICT، وزارت کشور و هزار جای دیگر مدعی این جایگاه هستند.
این مطلب و نقش CIO و CEO در کشور کلا نادیده گرفته شده است.
من به شدت به مدل CIO و CEO اعتقاد دارم؛ یک گروه در کشور تصمیم بگیرند و بقیه ذیل آن حرکت کنند، یعنی دقیقا سبک ولایتی باید این کار انجام بشود و گرنه کار به جایی نمیرسد و فقط هزینههای مالی و انسانی را بیهوده هدر میدهیم.
مثلا مدل توسعه مالزی و کره جنوبی همین است. طی سفری که اخیرا به کره جنوبی داشتم با CIO آنجا جلساتی داشتم. آنها میگفتند دقیقا از زمانیکه تصمیم گرفتیم یک دفتر ملی داشته باشیم که فقط آنجا دستور بدهد و بقیه مطیع باشند، کشورمان دچار پیشرفت و توسعه شده است؛ بر خلاف ما که در کشورمان هر کس برای خودش یک حرفی میزند و تصمیم میگیرد.
کار گروه دولت الکترونیک که من بعضا در جلسات آن شرکت میکنم، بی برنامه تشکیل میشود یا اگر برنامهای هم هست، کوتاه مدت است. مدیریت صحیح در این زمینه وجود ندارد در حالیکه کار گروه دولت الکترونیک با بودجه بالایی که به آن تعلق میگیرد باید دارای پرسنل ثابت باشد، متخصصان مختلف را به خود جذب و از پتانسیلها و ظرفیتهای کشور استفاده کند.
ضعف اساسی که در راستای الکترونیکی شدن خدمات دولت بخواهید به آن اشاره کنید و خواستار تجدید ساختار یا اصلاح آن باشید، چیست؟
آبسالان: متاسفانه رویکردهایی که در بدنه اجرایی داریم این گونه است که از زمان تصمیمگیری تا زمان اجرایی شدن یک طرح، 10 تا 15 سال زمان نیاز است.
مثلا طبق قانون تعریف کردیم که مدیریت تحول اداری و فناوری اطلاعات باید در راس هرم تشکیلات قرار گیرد؛ یعنی هنوز در فضای سال 1995 سیر میکنیم؛ تحول اداری را قبل از فناوری اطلاعات قرار دادهایم!
مدل سال 2013 فقط میگوید فناوری اطلاعات و بحث تحول اداری در درون فناوری اطلاعات است. افرادی هم که در این پستها قرار میدهیم درست انتخاب نمیشوند، درست تربیت نمیشوند، مهارتهایی را که باید داشته باشند به خوبی پیشبینی نکردهایم. باید یک بازنگری اساسی بکنیم.