سیدعلی خادم حسینی – ماهنامه طیف برق :
با توجه به برگزاری نمایشگاه تلکام، فکر می کنید نقطه تمایز صنعت مخابرات امسال با سال های پیش چیست؟
به اعتقاد من مهمترین تفاوت از نظر کلان تفاوتی است که در نگرش دولت نسبت به اینترنت ایجاد شده و از نظر تکنولوژیکی ، تغییرات اساسی در فناوری موبایل در سطح جهان و توسعه و رواج کاربرد نسل چهارم موبایل و به دنبال آن LTE است که دارای سرعت به مراتب بالاتری نسبت به نسل سوم موبایل هستند و با استفاده از دیتاسنتر های Cloud توسعه سریعی را در ارائه محتوا و خدمات الکترونیکی از طریق برنامه های کاربردی موسوم به app ایجاد نموده اند. به اعتقاد صاحبنظران ، نسل سوم موبایل(3G) صنعت مخابرات را متحول نموده و نسل چهارم (4G) و LTE در حال دگرگون سازی تمام صنایع در جهان و در نتیجه روش زندگی مردم از طریق ایجاد امکان دسترسی "همیشه و از همه جا" به اینترنت پرسرعت برای مردم جهان است. بنابراین ورود قریبالوقوع اپراتورهای همراه اول و ایرانسل در کنار رایتل به نسل سوم و چهارم موبایل و LTE تحول قابل توجهی در کشور ما است که می بایست با سرعت انجام گرفته و در نمایشگاههای تلکام امسال و سالهای آینده باید شاهد بروز و ظهور فعالیت جدی اپراتورها در زمینه ارائه اینترنت پرسرعت موبایل باشیم.
شرایط جدید کشور پس از انتخابات که باعث به وجود آمدن فضای بازتری از سوی مسوولین نسبت به توسعه اینترنت در کشور گردیده و حذف تدریجی محدودیت سرعت پهنای باند اینترنت برای کاربران نیز تحولات مهم دیگری هستند که در کشور در حال وقوع هستند. با این تحولات و با پایان قریب الوقوع انحصار نسل سوم موبایل به شرکت رایتل حرکت سریع اپراتورهای اول و دوم به طرف نسل سوم و نسل چهارم موبایل و LTE و رقابت سه اپراتور موبایل در این عرصه را شاهد خواهیم بود. تحولی که سرعت دسترسی کاربران به اینترنت را به شدت بالا برده و در نتیجه موجب توسعه استفاده از صدها هزار برنامههای کاربردی (App) موجود در حوزه های مختلف خدماتی ، تجاری ، بانکی، بورسی ، آموزشی ، فرهنگی ، بهداشت و درمان ، سرگرمی و غیره از طریق گوشی های موبایل میشود.
یکه تازان نمایشگاه تلکام در سال های نه چندان دور، شرکت های تولیدی اعم از داخلی و خارجی بودند، اما یکه تازان سال های اخیر اپراتورهای مخابراتی مانند شرکت مخابرات ایران و ایرانسل هستند، به نظر شما اپراتورهای مخابراتی توانسته اند نقش خود را در توسعه این صنعت در داخل کشور به درستی ایفا نمایند؟
تولید کنندگان تجهیزات مخابراتی ، ارائه دهندگان خدمات مخابراتی و تولید کنندگان محتوا و خدمات الکترونیکی و ارائه دهندگان خدمات دیتاسنتر اجزای یک اکوسیستم هستند و نمیشود یکی از آنها رشد کند و بقیه متوقف بمانند. بنابراین باید همه اجزاء سیستم با هم و به صورت هماهنگ رشد کنند و قوی شوند تا توسعه پایدار در حوزه ICT اتفاق بیفتد. در غیر اینصورت رشد صنعت ICT درکشور مانند وضعیت فعلی شکل کاریکاتوری به خود خواهد گرفت که در آن بعضی از اجزاء بزرگتر و برخی دیگر کوچکتر از حد معمول هستند.وجود این هماهنگی در رشد اجزاء مختلف اکوسیستم معمولا در نمایشگاههایی از قبیل تلکام و الکامپ به خوبی قابل رصد و رهگیری هستد.
در مورد اپراتورها در حال حاضر از یک طرف بازار مکالمات تلفنی تقریبا اشباع شده و از طرف دیگر با ظهور انواع روشهای اینترنتی جایگزین برای مکالمه صوتی و تصویری که معمولا به صورت رایگان هم ارائه می شوند ، بازار مخابرات سنتی که در آن مکالمات تنها از طریق تلفن انجام می شود رو به میرایی است . بنابراین به طور طبیعی اپراتورهای مخابراتی نه تنها برای توسعه فعالیتها بلکه برای ادامه حیات خود باید به سراغ ارائه خدمات مبتنی بر IT بروند که لازمه موفقیت در آن افزایش پهنای باند اینترنت کاربران به ویژه از طریق توسعه خدمات نسل سوم و چهارم موبایل و LTE و نیز توسعه سریع دیتاسنترها در کشور می باشد. این روند موجب ایجاد تحول جدی نه تنها در حوزه تجارت و خدمات الکترونیکی E- Commerce بلکه در حوزه تجارت همراه M-Commerce میشود چرا که امروزه از جمعیت 7 میلیاردی جهان حدود 5/2 میلیاردنفر به اینترنت و حدود 6 میلیارد نفر به موبایل دسترسی دارند. نکته قابل توجه اینکه امروز 5/1 میلیارد نفر در سطح جهان به تلفن هوشمند دسترسی دارند که این تعداد با نرخ یک میلیارد در سال در حال افزایش است.
از طرف دیگر دسترسی" همیشه و در همه جا" (Any Time , Any Where) تنها از طریق گوشی های موبایل امکان پذیر است و به همین دلیل سهم اینترنت موبایل(Mobile Broadband) نسبت به اینترنت ثابت(Fixed Broadband) از قبیل ADSL و فیبرنوری به سرعت در حال افزایش است. با توجه به این دلایل از چند سال قبل خدمات و تجارت همراهM-Commerce در حال پیشی گرفتن از خدمات و تجارت الکترونیکیE-Commerce بوده و این روند با افزایش سریع تعداد پهنای باند گوشی های هوشمند در ایران نیز به زودی اتفاق خواهد افتاد.
من در جلسه ای که اخیرا با آقای دکتر واعظی وزیر محترم جدید ICT داشتم نگاه ایشان را در این مسائل بسیار باز و حمایتی دیدم. ایشان اعتقاد داشتند وزارت ICT می بایست شرکتها و سازمانهای زیرمجموعه خود را به سمت کارهای حاکمیتی ببرد و کارهای تصدی گری را به بخش خصوصی بسپارد. این دیدگاهی بسیار مهم و کلیدی است که قبلا کمتر در وزارت مورد توجه بوده است. بر اساس این دیدگاه به عنوان مثال شرکت زیرساخت که شرکتی حاکمیتی است باید از کارهای تصدی گری و کسب و کار از قبیل فروش پهنای باند دست بردارد و به جای آن بر روی توسعه شبکه ملی اطلاعات و زیرساختهای اینترنت به ویژه مبحث بسیار" مهم تبادل ترافیکی داده در داخل کشور"(IXP) بپردازد نه آنکه بالعکس به جای تمرکز بر فعالیت در حوزه های حاکمیتی ، کسب و کار خود را توسعه دهد و مثلا علاوه بر فروش پهنای باند وارد حوزه هایی از قبیل ارائه خدمات دیتاسنتر به شرکتها شود.البته ارائه خدمات دیتاسنتر به دستگاههای حاکمیتی برای اطلاعات محرمانه آنها می تواند و مناسب است که توسط شرکت زیرساخت انجام شود ولی اینکار نباید به رقابت با شرکتهای خصوصی و عرضه تجاری خدمات دیتاسنتر از سوی شرکت زیرساخت در بازار تبدیل شود.
وزارت ICT باید چند پروژه کلان و کلیدی را مشخص کند و به جای تصدی گری و رقابت با بخش خصوصی ، روی آنها تمرکز و سرمایهگذاری کند و در حوزه تصدی گری و کسب و کار تجاری هم که بخش خصوصی سرمایه گذاری میکند باید از آنها حمایت لازم را به عمل آورد. موفقیت تنها زمانی حاصل می شود که دولت حمایت از کسب و کار بخش خصوصی را کسب و کار اصلی خود بداند و به قول وزیر IT هند" Your business is my business" از نظر فرهنگی در همه ارکان سیاستگذاری و اجرایی دولت حاکم شود. پروژه های مهمی که دولت باید روی آنها تمرکز کند یکی حمایت از اپراتورها برای توسعه هر چه بیشتر موبایل 3G ، 4G و LTE طی یک زمان بندی مشخص است. هرگونه انحصار در ارائه خدمات اینترنت پرسرعت موبایل همان مشکلاتی را برای کشور ایجاد خواهد کرد که اعطای انحصار 3G به رایتل ایجاد نمود و امروز تاثیرات این تصمیم غلط بر عقب افتادگی غیر قابل تصور ایران حتی از کشورهای ضعیف منطقه خاورمیانه را در حوزه پهنای باند پرسرعت موبایل شاهد هستیم.
دومین پروژه مهمی که باید روی آن تمرکز شود توسعه شبکه ملی اطلاعات کشور است که نیمه کاره مانده است. متاسفانه صورت این مسئله مهم به شکلی غلط و مبهم در دولت قبل با عناوینی از قبیل اینترنت ملی ، پاک و حلال و با هدف جایگزین کردن آن به جای اینترنت بین الملل طرح شد و علیرغم تلاشهای زیاد شرکت زیرساخت موجب اتلاف وقت و منابع کشور در طی قریب به یک دهه گردید. بر عکس " اینترنت ملی " ، " شبکه ملی اطلاعات " پروژه ای استراتژیک و حیاتی برای کشور است. این شبکه مکمل شبکه بین المللی اینترنت است نه جایگزین آن. همانطور که شبکه داخلی تلفن در کشور ، مکمل تلفن بین الملل است نه جایگزین آن. با این تفاوت مهم که حجم تبادل با خارج در اینترنت بسیار بالاتر از حجم مکالمات بین الملل در تلفن است و لذا توسعه جدی اینترنت بین الملل نیز به موازات توسعه شبکه ملی اطلاعات باید انجام شود. ما هر اندازه ظرفیت اینترت بین الملل داشته باشیم باید حداقل صد برابر آن ظرفیت در شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم، زیرا در مواردی که هم سایت در ایران میزبانی می شود و هم کاربران در ایران هستند نیازی به خروج اطلاعات از کشور و ورود مجدد آن که مستلزم افزایش هزینه های ارزی و کاهش سرعت و امنیت در فضای مجازی است وجود ندارد. بنابراین ما الآن باید برای ارتقاء ظرفیت شبکه داخلی به حداقل یک ترابیت در ثانیه( معادل 1000 Gbps ) برنامه ریزی و برای توسعه آن اقدام کنیم تا بتوانیم تا حدودی عقب افتادگی سالهای قبل را جبران کنیم. متأسفانه در دولت گذشته شرکت زیرساخت بنا به دلایل مختلف از جمله نگاه منفی دولت به اینترنت و وجود مشکلات مالی و تحریم وعدم وجود عزم و اراده جدی برای توسعه اینترنت از سوی مدیران ارشد نتوانسته است در زمینه ارتقاء شبکه ملی اطلاعات به نحو مطلوب عمل کند. شرکت زیرساخت باید به جای ورود به حوزه کسب و کار و تصدی گری که وظیفه بخش خصوصی است ، عمده منابع و انرژی خود را در این بخش مهم که وظیفه اصلی آن است صرف کند تا در ظرف چند سال آینده شبکه ای با ظرفیت و پایداری بالا در کشور ایجاد شود.
همچنین شرکت زیرساخت باید با سرعت از کسبوکار فروش پهنای باند خارج شده و تنها نقش حاکمیتی و نظارتی خود را در این زمینه ایفا نماید و به شرکتهای غیردولتی که آمادگی سرمایهگذاری و فعالیت در این زمینه را دارند مجوز فعالیت صادر و از آنها حمایت نموده و بر رقابت سالم میان آنها نظارت نماید. شرکت زیرساخت برای تامین هزینه های توسعه ای خود باید بابت خدمات حاکمیتی و بستر انتقال که برای این شرکتها فراهم می کند مبلغی منطقی دریافت نماید تا به این ترتیب با توجه به چالاکی بخش خصوصی در کسب و کار، از یک طرف شاهد کاهش شدید هزینه های پهنای باند در کشور باشیم و از طرف دیگر شرکت زیرساخت امکان تمرکز بر روی کارهای اصلی خود را به دست آورد.خوشبختانه آقای دکتر واعظی با این رویکردکاملا متفاوت با گذشته کاملا موافق بوده و اعتقاد داشتند باید از سرمایه گذارانی که آمادگی حضور در این حوزه را دارند حمایت کرد.همانطوریکه با ورود ایرانسل قیمت موبایل به شدت کاهش پیدا کرده و از یک میلیون تومان به پنج هزار تومان رسید ، ایجاد رقابت در فروش پهنای باند بین الملل موجب کاهش شدید قیمت پهنای باند و در نتیجه توسعه محتوای داخلی و دیتاسنترهای ایرانی خواهد شد.
به اعتقاد من مهمترین تفاوت از نظر کلان تفاوتی است که در نگرش دولت نسبت به اینترنت ایجاد شده و از نظر تکنولوژیکی ، تغییرات اساسی در فناوری موبایل در سطح جهان و توسعه و رواج کاربرد نسل چهارم موبایل و به دنبال آن LTE است که دارای سرعت به مراتب بالاتری نسبت به نسل سوم موبایل هستند و با استفاده از دیتاسنتر های Cloud توسعه سریعی را در ارائه محتوا و خدمات الکترونیکی از طریق برنامه های کاربردی موسوم به app ایجاد نموده اند.
پروژه مهم دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد ، ایجاد مراکز تبادل ترافیک موسوم به IXP (Internet Exchange Point) است که ضمن ایجاد صرفهجویی بالا در مصرف پهنای باند داخل کشور ، هزینههای ارزی که از کشور خارج و به جیب شرکتهای غیر ایرانی می رود را نیز به میزان بسیار زیادی کاهش داده و سرعت ، کیفیت و امنیت اینترنت را به شدت افزایش میدهد.
پروژه مهم دیگر توسعه صنعت دیتاسنترها در کشور است که در حال حاضر به دلیل مشکلات موجود بر سر راه سرمایه گذاری در این حوزه که علاوه بر دانش بنیان بودن نیاز به سرمایه بالایی دارد به حلقه مفقوده صنعت ICT در کشور ما تبدیل شده است. ورود شرکت زیرساخت به این حوزه از طریق ارائه خدمات Co-Location به ویژه در صورت عدم احتساب هزینه پهنای باند ، ساختمان و حقوق و دستمزد در قیمتها موجب حذف دیتاسنترهای محدود داخلی که تعداد آنها پس از بیست سال از ورود اینترنت به کشور از انگشتان یک دست تجاوز نمی کنند می گردد. این فرایند با توجه به اینکه دولت امکان اداره این صنعت دانش بنیان را ندارد نهایتا منجر به حذف هر دو بخش خصوصی و دولتی گردیده و عملا وضع از حالت نامطلوب فعلی که در آن تنها تعداد معدودی شرکت با مشکلات زیاد مشغول به کار هستند نیز بدتر شده و وابستگی کشور به خارج کماکان در این حوزه استراتژیک دیتاسنتر باقی خواهد ماند. لازم به ذکر است در حالیکه در کنار دیتاسنترهای بزرگی مثل آمازون و گوگل تنها در دیتاسنتر مایکروسافت بر اساس اعلام مدیرعامل این شرکت بیش از یک میلیون سرور میزبانی می شود و هزینه اجرای دیتاسنترهای فیس بوک و اپل هر کدام یک میلیارد دلار در وسعت 50 تا 100 هزار متر مربع بوده و جمع سرورهای دنیا بر روی اینترنت بیش از 700 میلیون است ، سهم کشور ما از این رقم تنها 70.000 سرور است. این در حالیست که با توجه به درصد جمعیت و GDP کشور ما نسبت به جهان، حداقل یک درصد سرورهای جهان یعنی 7 میلیون سرور باید در ایران میزبانی شود. این آمار بیانگر ضرورت حمایت از شرکتهای دیتاسنتر خصوصی از سوی دولت به جای رقابت با آنهاست. شرکتهایی که سرمایه لازم برای فعالیتشان را بدون کمک دولت خودشان تامین می کنند و تنها از دولت انتظار حمایت و عدم رقابت نابرابر را دارند.
پروژه مهم بعدی ، کمک به توسعه خدمات الکترونیکی و محتوا به ویژه بر روی گوشی موبایل است. این صنعت که تولید کنندگان و گردانندگان اصلی آن عمدتا جوانان با سواد و پرانرژی هستند در صورت حمایت دولت از آن، علاوه بر ایجاد آسایش و رفاه برای مردم موجب توسعه اقتصادی کشور گردیده و باعث میشود دهها هزار شغل مولد و مفید برای کارآفرینان و جوانان ایجاد شود. توسعه خدمات و تجارت الکترونیک و محتوا ضمن افزایش درآمد شرکتها ، هزینه ها را چه در سطح بنگاهها و چه در سطح کلان به شدت کاهش داده و شرایط برد- برد را برای دولت و ملت فراهم می کند.
برای توسعه ICT در کشور وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باید برای تحقق بخش حاکمیتی این پروژه های مهم برنامه ریزی نموده و پروژه های تصدی گری را به بخش خصوصی بسپارد و از آنها حمایت کند.
چشم انداز صنعت مخابرات در ایران را در چند سال آینده چگونه تصویر می کنید؟
– در کنفرانسها و نمایشگاههای دنیا امروز روی چند نکته تأکید میشود. اول آنکه کامپیوترهای شخصی ((PC به پایان عمر خود نزدیک شده و از هم اکنون نیز سهم بازار خود را به شدت از دست داده اند. دوم اینکه خدمات مکالمات به صورت سنتی از طریق تلفن (Voice) با توجه به توسعه انواع برنامه های کاربردی مثل Skype، Oovoo ، whatsapp ،Face Time ، Viber و غیره که در سالهای اخیر با استفاده از بستر اینترنت توسعه پیدا کرده اند و در کشور ما نیز بسیار رایج هستند در حال میرایی است. با توجه به اینکه عمده درآمد اپراتورهای ثابت و همراه از محل مکالمات سنتی است ، اگر شرکتهای مخابرات ، همراه اول و ایرانسل از امروز به فکر جدی برای ورود به حوزه IT نباشند شاهد ذوب درآمد کسب و کار خود در سالهای آینده خواهند بود ، بدون اینکه جایگزینی برای آن ایجاد کرده باشند. ورود اپراتورها به حوزهIT و به خصوص خدمات
M-Commerce نه یک انتخاب بلکه یک الزام برای تداوم حیات اپراتورهاست.
در یک سال آینده تا نمایشگاه آتی، کانون های تفکر چه نقشی را می توانند در توسعه صنعت مخابرات ایفا کنند؟
کانونهای تفکر مثل چراغ دریایی هستند که اگر نباشند کشتیها به صخره برخورد کرده و یا به گل مینشینند. مشابه همین تحلیل ها و حرفهایی که در این مصاحبه مطرح شد می بایست از طریق کانونهای تفکر به صورت نهادی و سیستماتیک به مسئولین دولتی و دست اندرکاران صنعت به طور منظم ارائه شوند. مدیران بنگاه های IT ما به دلایل مختلف از تحولات فناوری و به ویژه مسائل اقتصادی مربوط به آن به خوبی مطلع نیستند. کانونهای تفکر باید این تحولات و آمار و ارقام را به دقت رصد کنند و تحلیل های کارشناسی و پیش بینی های علمی از آینده صنعت را مرتبا به مسئولین کشور و دست اندرکاران صنعت ارائه دهند تا هم در گرفتن تصمیم صحیح به آنها کمک کنند و هم جلوی ورشکستگی شرکتهای خصوصی که به دلیل عدم اطلاع از وضعیت صنعت ممکن است در آن سرمایه گذاری کنند را بگیرند.
در نهایت باید توجه کنیم که شاکله اصلی وزارت ICT پس از سالها که از ایجاد آن می گذرد هنوز همان وزارت پست و تلگراف تلفن است و تاکید اصلی آن عمدتا بر مخابرات بوده و نقش IT در آن هنوز پررنگ نیست.آمار به خوبی مبین این واقعیت است. مجموع پولی که در حوزه IT در ایران گردش دارد کمتر از 5% کل گردش پولی در حوزه ICT است که این مقدار ناچیز مربوط به در آمد صدها شرکت ارائه دهنده خدمات در حوزه IT است. این در حالی است که 95% گردش مالی ICT در حوزه تلکام وجود دارد که آنهم عمدتاً در سه شرکت مخابرات ، همراه اول و ایرانسل انجام می شود. این نسبت ها امروزه در دنیا معکوس است و بیشترین سهم درآمدی و ارزش بازار (Market Cap) مربوط به فعالیت های IT است نه مخابراتی. به عنوان مثال از 5 شرکت بزرگ دنیا از نظر ارزش بازار سه شرکت IT( اپل ، مایکروسافت و گوگل) و دو شرکت نفتی هستند و از 30 شرکت اول 9 شرکت IT و تنها دو شرکت مخابراتی (تلکام) هستند یعنی قریب یک سوم بزرگترین شرکتهای دنیا شرکتهای IT هستند. بنابراین مسئولین وزارت ICT در دولت جدید باید برای برعکس شدن این روند در کشور برنامهریزی کنند و گرنه صنعت مخابرات نیز به سرنوشت بسیاری از صنایع دیگر کشورمان که زمانی در اوج بوده و امروز ورشکسته هستند دچار خواهد شد.
تقویت IT با توجه به مزایای منحر به فرد آن باید از سوی کلیه مدیران ارشد کشور به ویژه مسئولین وزارت ICT و شوریعالی فضای مجازی بسیار جدی گرفته شود و این مهم تنها از طریق سیاست گذاری های مناسب و تقویت زیرساختهای فنی و حقوقی و فراهم کردن زمینه حضور بخش خصوصی و سرمایه گذاری توسط ایشان از طریق مدل مشارکت دولتی-خصوصی (PPP) ، با تقویت رگولاتوری جهت ایجاد فضای مناسب برای رقابت سالم و نگاه حمایتی به جای رقابتی از سوی دولت به بخش خصوصی امکان پذیر است. نگاهی مدبرانه که می تواند امید بیشتری را برای توسعه اینترنت و خدمات تجارت الکترونیکی در میان فعالان حوزه ICT در کشور و عموم مردم که کاربران این خدمات هستند ایجاد نماید.