نوشته: حسین علمداری ایلخچی – کارشناس طرح و مهندسی و بهینه سازی ارتباطات سیار
مقدمه
6 آبان 92 گزارشی در سایت ایستنا به نقل از «دنیای اقتصاد» با کد خبر 058293 و با عنوان «
تحلیل دنیای اقتصاد از فاکتورهای ارزیابی اپراتورهای موبایل» منتشر شد. از آنجا که سالهاست با این مساله از نزدیک در تعامل هستم و نظراتی در این مورد دارم، سابق بر این در نقد چنین ارزیابی هایی گفته ها و نوشته هایی داشته ام. به همین بهانه مناسب دانستم بخش هایی از این نوشته ها را که مرتبط با این موضوع هستند تقدیم نمایم تا در صورتمایل منتشر نمایید.
رقابت موتور محرک بهبود شاخص های کیفی
آنچه موتور محرک اپراتورهای مرجع برای بهبود روزافزون شاخص های کیفی است، وجود رقابت شدید بین اپراتورهاست. در اکثر کشورها انتقال شماره بین اپراتورها باعث شده است که مشترک کمترین پایبندی را به اپراتور داشته باشد و با کوچکترین امتیازی به شبکه حریف کوچ نماید. در کشور ما نه تنها چنین امکانی وجود ندارد، بلکه پایگاه مشترکان دو اپراتور تا حد زیادی افراز شده است. در نتیجه ریزش مشترکان چندان هزینه ای را ایجاد نمی کند که به خاطر آن مجبور به سرمایه گذاری های زیادی شویم. علاوه بر این، شاخص های کیفی شبکه ای در ایجاد پایبندی مشترکان دارای سهمی اندک بوده و نقش اصلی را در این زمینه دیگر عوامل غیر شبکه ای بازی می کنند.
ناپیوستگی پوشش، تفاوت موقعیت
گاه در تعیین اهداف کمی، احتجاج به داده هایی می شود که غیرمستقیم از اپراتورهایی با برند جهانی دریافت می شود. لیکن تفاوت هایی که در موقعیت ما و ایشان وجود دارد، در نظر گرفته نمی شود.
میدان اصلی رقابت بین اپراتورهای فعال در هر کشور پیوستگی پوشش است و میزان پوشش اپراتور یکی از کمیاتی است که در رقابت های تبلیغاتی روی آن مانور داده می شود. به همین علت اپراتورهای مورد تقلید، اکثرا مدعی پوشش بالای 95 درصد مناطق مسکونی هستند. مناطق دارای جمعیت کمتر از یک حد آستانه، به علت عدم تعهد در پروانه اپراتورها،در برنامه پوشش نیستند مگر آن که در جادهای واقع شده باشند یا دارای استثنائاتی مانند جاذبه های توریستی و … باشند. به این ترتیب درصد قابل توجهی از مناطق مسکونی در نواحی قرار گرفته اند که اپراتور برنامه ای برای پوشش آنها نداشته و دارای پوشش ضعیف (مرزهای پوششی) خواهند بود. واضح است که در مرزهای پوششی سیگنال ضعیف و به احتمال زیاد دارای کیفیت پایینی است. این جمعیت قابل توجه، و سهم مکالمات ایشان در کل مکالمات، باعث افت شاخص های کیفی شبکه خواهند شد که این موضوع، در تناسب با تعهدات شرکت رخ می دهد و امری است از پیش پذیرفته شده. متاسفانه نمی توان از روی ترافیک سنجی های معمول ترافیک مناطق تحت تعهد را تفکیک و شاخص های کیفی آن را استخراج نمود، لذا راه منطقی تعدیل در اهداف کیفی است. به عبارت دیگر بهبود کیفیت در چنین مناطقی مستلزم ایجاد پوشش پیوسته در کل مناطق مسکونی است که هزینه زیاد داشته و به علت عدم تعهد اپراتور، در برنامه شرکت ها نیست.
کدام شاخص ها؟
در یک فضای رقابتی، اگر احساس رضایت مشترک از شبکه بیشتر شود ممکن است این احساس با ممانعت از ریزش مشترکان موجود و ترغیب رویش مشترکان جدید باعث افزایش درآمدها شود. این موضوع در بند قبل بررسی شد. به علاوه کیفیت مناسب ارتباط می تواند مشترک را به استفاده بیشتر از شبکه ترغیب کند و از این ممر نیز درآمدها را افزایش دهد. در هر صورت قبل از شناسایی پارامترهای مهم برای مشترک و میزان ارتباط آنها با افزایش درآمد، نمی توان برای بهره مندی از این درآمد برنامه ریزی نمود. از دید رگولاتور نیز شاخص های کیفی مورد ارزیابی باید حداکثر قرابت را با احساس رضایت مشترک داشته باشند. اما کدام شاخص ها و با چه وزنی می توانند رگولاتور را به مشترک نزدیک کنند؟ تغیییرات وسیع در این مفاد، خود نشانه ای بر عدم بلوغ معیارهای ارزیابی است. در ادامه دیدگاه خود را در مورد شاخص های مورد ارزیابی مورد اشاره «دنیای اقتصاد» بیان می کنم.
برخی پارامترهای مهم و تاثیر گذار در احساس رضایت مشترک، از جمله تاخیرهای شبکه در ارزیابی ها مورد توجه قرار نگرفته اند. مثلا مشاهده شده است که بهینه ساز برای کاهش CDR، تایمرهای شبکه را چنان دستکاری می کند که شبکه علیرغم کیفیت غیرقابل قبول درمکالمه چنان با تاخیر دستور قطع مکالمه را صادر کند (حتی تا 40 ثانیه) که قبل از شبکه صبر مشترک به سر آمده و مکالمه را قطع نماید به این ترتیب در شمارنده های شبکه این مکالمه به عنوان یک مکالمه موفق شمرده می شود لیکن احساس مشترک در لحظه قطع مکالمه را باید از خود ایشان پرسید!
هرگاه به هر دلیل یک Hand Over Attempt (درخواست جابجایی به سلول جدید در حین مکالمه) موفق نشده و اصطلاحا Return (بازگشت به سلول اول بدون قطع مکالمه) شود، بدون این که نارضایتی در مشترک ایجاد شود، از امتیاز بهینه سازی کاسته می شود (پارامترهای IHSR و OHSR). در این حال بهینه ساز با دستکاری در پارامترهای مربوطه، تصمیم های Hand Over را سخت گیرانه تر ساخته و به این ترتیب تعداد درخواست های با احتمال موفقیت پایین را کم و درصد موفقیت Hand Over را بیشتر می کند. در عوض مکالماتی که ممکن بود تعدادی از آنها با یک HO نامطمئن برقرار باقی بمانند، همگی قطع می شوند که البته تاثیر چشم گیری در پارامتر CDR نخواهند داشت در حالی که نارضایتی تعدادی از مشترکان را افزایش می دهند.
دسته ای دیگر از شاخص های کیفی مورد ارزیابی شاخص هایی هستند که بر اساس پوشش گیری به دست می آیند. در اینجا نیز تمرکز صرف بر اعداد باعث انحرافاتی می شود.
در این پوشش گیری ها سطح سیگنال -95dbm برای جاده ها و -85dbm برای شهرها به عنوان آستانه قابل قبول تعریف شده اند. دو نکته دراین مورد بایست مورد توجه قرار گیرد:
سطح سیگنال به هیچ عنوان نمی تواند با رضایت مشترک ارتباطی مستقیم داشته باشد. به گونه ای که بارها مکالمات بسیار رضایت بخشی با سطح سیگنال -105dbm و حتی ضعیف تر و مکالمات ناممکن یا آزار دهنده ای با سطح سیگنال قوی تر از -75dbm مشاهده می شوند. آنچه مهم است مقدار C/I (نسبت سطح سیگنال اصلی به سطح سیگنال های تداخلی) است. به این ترتیب در مناطقی که مکالمات رضایت بخشی انجام می شد، صرفا برای برآوردن این شروط نه چندان لازم، سایت هایی احداث شده اند (هزینه فاقد توجیه).
وقتی که پارامتری به عنوان محک در نظر گرفته می شود باید شرایط اندازه گیری آن پارامتر نیز به دقت تعریف شود. در پوشش گیری های معمول که با استفاده از خودروهای معمولی انجام می شود، سطح سیگنال بسته به محل قرار گرفتن گوشی تست در خودرو تا 30db تفاوت نشان می دهد. گوشی های متفاوت با عمر متفاوت که هیچگاه کالیبره نمی شوند، می توانند سطح سیگنال را بیش از 10db متفاوت نشان دهند. مسیر و جهت حرکت در یک جاده باز بر اندازه گیری ها تاثیر می گذارد.
در استخراج شاخص های آماری مانند CDR (نرخ قطع مکالمات) متاسفانه توجه به تعداد وقوع و حجم نمونه آماری آن نمی شود. مثلا در یک مورد CDR حاصل از پوشش گیری بیش از 2% اعلام شده است. این عدد حاصل پوشش گیری به طول حدود 380 کیلومتر (بیش از 10 ساعت) با دو گوشی است که تنها 7 مورد قطع مکالمه مشاهده شدهاست. در این پوشش گیری طول هر مکالمه برای یکی از گوشی ها 10 و برای دیگری 1 دقیقه در نظر گرفته شده است. متوسط طول مکالمه مشترکان، کمتراز 1 دقیقه است. اگر در پوشش گیری طول مکالمات (و در نتیجه تعداد آنها) تغییر می یافت قطعا نتایج متفاوتی به دست می آمد. فایل های ترافیک سنجی این عدد را در محدوده پوشش گیری شده، حدود 0.3% نشان می دهند.
پیشنهاد
مواردی از این دست را می توان در یک مطالعه جامع یافته و ارائه نمود. برای رهایی از این تعبد اعداد، ضروری است در کنار بهرهگیری از ابزارهای سنجش ماشینی موجود، نظرسنجی های تخصصی از مشترکان نیز انجام شده و نتایج این نظر سنجی ها در ارزیابی کیفی شبکه مورد توجه قرار گیرد. به نظر می رسد تشکیل تیمی قوی از کارشناسان بهینه سازی ارتباطات سیار در کنار متخصصین ارتباط با مشتری، امری ضروری برای توقف روند اتلاف منابع ناشی از عدم تعریف مناسب شاخص های ارزیابی بوده و دارای فوریت است.