امروزه نرمافزار تقریبا برای هر شرکتی به یک نیاز حیاتی تبدیل شدهاست. از این رو مدیران باید از خود بپرسند از مدلهای کسبوکاری که توسط تولیدکنندگان نرمافزار بهکار گرفته میشود، چگونه میتوان الگوبرداری کرد و از آن در راستای بهبود فعالیتهای IT سازمان خود استفاده کرد.
در حدود ۲۰ سال پیش استفاده از نرمافزار در سازمانها عمدتا به سیستمهای تبادلاتی بزرگ در مراکز داده محدود میشد. اما امروزه تقریبا به زیربنای هر فعالیتی و در هر صنعتی تبدیل شدهاست.
علت جذابیت بهکاربردن نرمافزار ساده است، خدمات و محصولاتی که با بهکار بردن نرمافزار پیشرفته شدهاند میتواند طیف کاملا جدیدی از محصولات به مشتریان ارائهدهد- برای مثال تبدیل یک کفش ورزشی عادی به کفشی که میتواند مسافت پیموده شده توسط شما را ردیابی کند. همچنین نرمافزار بهعنوان موجی جدید در نمایش تکنولوژیهای اجتماعی، به ایجاد انبوهی از کانالهای جدید ارتباطی و بازاریابی پرداخته که باعث شده مشتریان، این تکنولوژیهای جدید را به سرعت در زندگی خود بپذیرند. مزایای پشت صحنه نیز به همین میزان قانعکننده هستند. امکان اتوماسیون بیشتر، یکپارچگی و اتحاد عوامل و همگونسازی در سازمان میتواند بهطور قابل توجهی باعث کاهش هزینهها و بهبود عملکرد گردد، چراکه با سرمایهگذاری بر این ابزارهای جدید میتوان همکاری را تسهیل کرده و تولید را سرعت بخشید.
در این میان چالش استراتژیک و عملیاتی موجود این است که نرمافزار ایستا نیست. نرمافزار و کلیه فرآیندها و اپلیکیشنهای مرتبط با آن مرتبا درحال تغییر هستند.
این واقعیت جریان رقابتی جدیدی را ایجاد میکند، اکنون مدیران باید نگران رقیبانی باشند که بسیار سریعتر از گذشته میتوانند آنها را از رده خارج سازند، چراکه تکنیکهای نرمافزاری جدید آنها را قادر ساخته تا به نمونهسازی سریع و آزمایش در لحظه بپردازند، همچنین مدیران باید نگران تاثیرات ناشی از شبکههای ارتباطی نیز باشند، چراکه مشتریان اغلب به استفاده از یک پلتفرم خاص عادت کرده و بهسختی میتوانند عادت خود را تغییر دهند و این میتواند مانعی باشد برای کسانی که میخواهند در یک گروه خاص نفوذ کرده و به آنها خدمات جدید ارائهدهند. چالش دیگر این است که یک سازمان ممکن است دریایی از اطلاعات را دردسترس داشتهباشد اما تنها به بهرهبرداری از بخشی از آنها بپردازد.
باتوجه به اهمیت روز افزون نرمافزار بر عملکرد شرکتها، مدیران در تمام صنایع باید در نظر بگیرند که نرمافزار چگونه میتواند باعث تغییرات اساسی در کسبوکار آنها شود. آنها باید روشهای مورد استفاده توسط پیشتازان صنعت نرمافزار را بررسی کرده و به بحث پیرامون سوالاتی بپردازند تا دریابند چگونه میتوان از مدلهای کسبوکار این شرکتها الگوبرداری کرد. پاسخها میتواند برای صنایع و شرکتهای مختلف متفاوت باشد، اما ما باور داریم که این روش میتواند گامی مهم در جهت سرمایهگذاریهای موفق نرمافزاری محسوب شود.
۱. حرکت از محصولات بهسمت پلتفرمها
موفقیت در صنعت نرمافزار بیش از هر چیز در دست گروهی از توسعهدهندگان نرمافزار است که علاوه بر تمرکز بر تولید محصول باکیفیت به دنبال استفاده از پلاگین، add-ons و APIها هستند، یک قطعه نرمافزاری که میتواند باعث ارتقاء نرمافزار دیگر شود و معمولا قابلیت اجرا بهصورت مستقل را ندارد، مثلا وقتی یک اپلیکشن از پلاگین پشتیبانی میکند، قادر به دریافت ویژگیهای خاصی میشود، نمونه رایج آن نیز پلاگین مورد استفاده در مرورگرهای وب مانند موزیلا است که امکانات جدیدی مانند موتورهای جستجو، اسکن ویروس یا توانایی استفاده از یک نوع فایل جدید مانند فرمتهای جدید ویدئو را به آن میبخشد. یا مثلا یک شرکت نرمافزاری API خود را نیز برای عموم منتشر میکند تا سایر توسعهدهندگان نرمافزار به طراحی محصولاتی بپردازند که توسط خدمات این شرکت پشتیبانی شده یعنی از این طریق هم به ارتقاء کار سایر تولیدکنندگان نرمافزار کمک میکند و هم باعث میشود محصول خود بهطور گستردهتر مطرح شده و وابستگی بیشتری برای استفاده از آن ایجاد شود.
همانطور که گفتیم با گسترش روز افزون کاربرد نرمافزار، سایر صنایع نیز باید از روشهای مورد استفاده شرکتهای نرمافزاری الگو گرفته و متناسب با صنعت خود آنرا پیادهسازی نمایند. بسیاری از کمپانیها هنوز نیز به تبعیت از مدلهای کسبوکار قدیمی، توسعه محصولات را یک فعالیت کاملا انحصاری میدانند و معتقداند این کار باید با استفاده از منابع و نیروهای داخلی موجود صورت بگیرد، به جای استفاده از امکانات خارجی و برونسپاری برای توسعه محصولات. اما برخی نیز مانند کمپانی بزرگ و چندملیتی P&G خود را برای استفاده از طیف گستردهای از همکاران برای توسعه محصولات بزرگ آمادهکردهاست و با برونسپاری گسترده فعالیتهای خود هم باعث گسترش نام محصولات میشود و هم هزینههای خود را کاهش میدهد.
با پذیرش ایدههای خلاق موجود در خارج از چارچوب سازمانی خود نهتنها به طیف وسیعتری از دیدگاهها برای غنیسازی طرحهای نوآوری سازمان دستمییابیم بلکه با صرف کسری از هزینههای لازم در مدلهای کسبوکار قدیمی به منابع گستردهتری دسترسی مییابیم. از سوی دیگر نیز ارتباط گستردهتر با عرضهکنندگان و خریداران باعث میشود سازمان در زمان مدیریت انبار و تخصیص بودجه، دادههای بهتر و بهروزتری در اختیار داشتهباشد و با استفاده از آنها بتواند به اصلاح الگوی تولید و زنجیره عرضه خود بپردازد.
پرسش: با حرکت از محصولات به سمت پلتفرمها چه فرصتهای جدیدی فراهم میشود؟
در صنعت مورد فعالیت ما چه چیز میتواند معادل با API در صنعت نرمافزار باشد که منجر به افزایش مشارکت و تعامل در سراسر اکوسیستم – شامل عرضهکنندکان، فروشندگان، کاربران و شرکا- شود؟
چگونه میتوان اجزای مختلف این اکوسیستم را با هم همسو کرد تا به امتیازات حاصل از این یکپارچگی دستیافت؟
۲. افزایش درآمد از طریق ایجاد مدلهای جدید کسبوکار
شرکتهای نرمافزاری و اینترنتی راههای متعددی برای تولید درآمد در پیش میگیرند. مثلا کمپانیهایی مانند LinkedIn و Skype از مدل freemium برای افزایش درآمد خود استفاده میکنند. در این روش نسخه ابتدایی محصول بهصورت رایگان در اختیار مشتری قرار میگیرد و از این طریق محصول توسط طیف وسیعی از کاربران شناخته میشود، سپس گزینههای پیشرفتهتری برای استفاده از محصول معرفی میشود که برای استفاده از آن باید پول پرداخت. مانند تماسهای ارزان با تلفن ثابت از طریق اسکایپ یا خدمات استخدامی در Linkedin. این روش بهصرفه است چراکه درمورد محصولات کاملا دیجیتال هزینههای تولید و توزیع محصول بسیار پایین است برای مثال اگرچه تنها درصد کمی از کاربران اسکایپ متقاضی استفاده از خدمات پولی آن هستند اما چون تعداد کل کاربران رایگان این محصول بسیار بالاست، این درصد کم از آنها سود قابل توجهی برای کمپانی ایجاد میکند. بهعنوان نمونهای از کاربرد این مدل در سایر صنایع میتوان به ارائه رایگان موسیقی با هدف فروش بلیت کنسرت یا ارائه رایگان فیلمهای آموزشی باهدف ثبتنام افراد در کلاسهای حضوری اشاره کرد. مدل دیگر مورد استفاده شرکتهای نرمافزار مدل [1] SaaS است که در آن دسترسی به یک نرمافزار از راه دور و بهصورت مبتنی بر وب ممکن میشود. این مدل به سازمانها اجازه میدهد به نرمافزارهای مورد نیاز خود با قیمت کمتری از آنچه باید برای خرید نسخه اصلی نرمافزار بپردازند دسترسی یابند و هزینه استفاده از نرمافزار را بهصورت ماهانه بپردازند، همچنین چون هاست این نرمافزارها از راه دور صورت میگیرد، سازمان نیازی به سرمایهگذاری برای ارتقاء سختافزار خود برای نصب و بهروزرسانی نرمافزار جدید ندارد.
شرکتهای نوآور در سایر صنایع نیز بهدنبال آزمایش روشهایی برای ترکیب محصولات، خدمات و دادهها برای ایجاد کسبوکاری جدید هستند. در این راستا اغلب نرمافزار نقشی موثر در توانمندسازی مدلهای جدید ایفا میکند. نایک این روند را در یکی از خطوط تولید کفش خود در پیش گرفت، او کفشهایی با نام «نایک پلاس» تولید کرد که در آنها از سنسوری که با سیستم عامل اپل مانند آیفن و آیپد سازگار است استفادهمیشود. این سنسور به پوشنده کفش اجازه میدهد مسافت پیمودهشده و عادتهای دویدن خود را پیگیری کند و این اطلاعات را در سایتی آپلود میکند تا شخص بتواند فعالیتهای ورزشی خود را مدیریت کرده، با سایر دوندگان هموطن خود ارتباط برقرار کند و روشهای خود را با دیگران بهاشتراک بگذارد. این خط تولید نهتنها به یک جریان جدید درآمدی بسیار سودآور دستیافت، بلکه سهم نایک از بازار را افزایش داد و گروهی از مصرفکنندگان را پدیدآورد که کاملا به این محصول نایک وابسته و وفادار بودند.
محصولاتی که توسط تکنولوژیهای جدید بهویژه علم نرمافزار پشتیبانی میشوند دو مزیت دارند: اولا همانگونه که در مثال بالا شرح دادهشد باعث میشود تولیدکنندگان به کانالهای جدیدی از سودآوری دست یابند، ثانیا چون اغلب این محصولات بهنحوی با استفاده از اینترنت و ثبت اطلاعات مربوط به مشتریان همراه است، تولیدکنندگان به منابع اطلاعاتی غنی از تمایلات و ترجیحات مشتریان دست مییابند که میتوان از آن برای طراحی محصولات منطبق بر خواست مشتریان استفاده کرد. برای مثال کمپانیهای کارتهای اعتباری علاوه براینکه مشتریانی برای محصول اصلی خود -کارت اعتباری- دارند، اطلاعات مربوط به عادات خرید و نوع استفاده مشتریان از کارتهای اعتباری نیز در این کمپانیها ثبت میشود، که میتوان با دستهبندی و تحلیل این اطلاعات (مثل اینکه مشتریان بیشتر تمایل به خرید چه نوع محصولاتی دارند یا اینکه در یک صنعت خاص چه محصولاتی و با چه ویژگیهایی بیشترین خریدار را دارد) آنهارا به تاجران مربوطه فروخت.
پرسش: با الگوبرداری از صنعت نرمافزار چه مدل کسبوکاری منطبق بر صنعت خود میتوان استخراج کرد تا با استفاده از آن بتوان نرخ پذیرش محصول خود در میان مصرفکنندگان را ارتقاء بخشید؟
۳. تسریع در چرخه زمانی فرآیند و استفاده از همکاری مشتریان در توسعه محصولات جدید
ارتباط باثبات با مشتریان، ارتقاء شبکههای اجتماعی و کابرد روبهرشد نرمافزار در محصولات، باعث شده کمپانیها با گزینههای جدیدی برای نحوه ارتباط با مشتریان، توسعه و توزیع محصولات خود مواجه شوند. آنها با آزمایش محصولات و ایدههای جدید از طریق ارائه محصولات مجازی کامپیوتری، شبیهسازی و [2] mockupها به مشتریان، زمان لازم برای اطلاع از نیازهای مشتریان و مدت زمان چرخه عرضه خود را کوتاه ساختهاند.
صنعت نرمافزار اولین گروهی بود که به عرضه محصولات خود پرداخت پیش از آنکه تمام ویژگیها و قابلیتهای برنامهریزی شده برای محصول تکمیل گردد. این روند اغلب با ارائه یک مدل اولیه آغاز میگردد و مشتریان میتوانند در طول عمر محصول تنها با چند کلیک آنرا ارتقاء بخشند. در این روش همزمان با استفاده مشتری از محصول، ویژگیهای جدید نیز به آن افزوده میشود بدون اینکه نیاز باشد برای پیادهسازی تمام جزئیات محصول، عرضه آن را به تعویق انداخت. در نتیجه کمپانیها سریعتر وارد بازار میشوند و توانایی آنها برای پاسخ به تغییر رقبا و شرایط بازار بهبود مییابد. برای مثال زمانیکه اپل اولین نسخه آیفون را ارائه کرد، فروشگاه نرمافزار نداشت و فاقد توانایی افزودن اپلیکیشن جدید بود. که این ویژگیها را سال بعد در غالب یک نرمافزار بهروزرسانی که خریداران تنها با چند کلیک میتوانستند آنرا نصب کنند به دستگاه افزود.
سایر صنایع نیز درحال یادگیری این روند هستند، مثلا بسیاری از دوربینهای دیجیتال قادراند یک سیستمعامل بهروز رسانی را دریافت کنند و از این طریق ایرادات موجود را برطرف یا قابلیتهای جدید را فعال سازند. اما این تنها یک پدیده برای ابزارهای دیجیتال نیست. مثلا Ford Sync از محصولات کمپانی فورد است که یک سیستم ارتباطی و سرگرمی نصب شده داخل اتومبیل است که با حساسیت به صدا و بدون نیاز به کاربرد دست ارتباط با موبایل و دستگاه پخش چندرسانهای دیجیتال اتومبیل در هنگام رانندگی را ممکن میسازد، در سال ۲۰۱۲، فورد یک آپدیت برای این سیستم تولید کرد و آنرا بهصورت USB key و از طریق ایمیل برای مشتریان واجدالشرایط ارسال کرد.
[3] Crowdsourcing نمونهای از کاربرد همکاری مشتریان در توسعه محصول جدید است: کمپانیها از ابزاهای اجتماعی استفاده میکنند تا از مشتریان و همکاران خود در حل مشکلات بهرهگیرند، که باعث تقویت تعامل و حس اجتماعی و عام بودن فرآیند میشود. برای مثال کوکاکولا از crowdsourcing برای توسعه طرحهای جدید بطریهای خود در آلمان استفاده کرد و از این طریق به توسعه ایدههای بازاریابی خود برای نوشابه بدون کالری در سنگاپور پرداخت.
پرسش: بهترین روش برای تعامل با مشتریان و یادگیری از آنها چیست؟ چگونه میتوان اصولی برای آزمون و یادگیری سریع در فرآیند توسعه محصولات خود گنجاند؟ آیا از این اصول میتوان در بخشهای دیگر کمپانی خود استفاده کرد؟
۴. ایجاد یک سازمان چالاک
سه درس بالا بهدنبال سرعت بخشیدن به عملکرد کمپانی و ایجاد تفکری متفاوت درمورد ساختارهای موجود در سراسر کسبوکار و محدوده مربوط به مشتریان و کاربران بود، اما اتخاذ این رفتارها نیازمند سازمانی چلاک و انعطافپذیر است.
تولید نرمافزار ذاتا مبتنی بر تیم است از این رو اکثر شرکتهای نرمافزاری کار گروهی را جزء اصول خود قرار دادهاند. در این ساختار بسیاری از مدیران میانی و فعالیت آنها حذف میشود، بنابراین مدیران رده بالا در ارتباط مستقیم با کارمندان فروش و مشتریان قرار میگیرند، این ساختار باعث واکنش سریع در برابر تغییر ترجیحات مشتری و وضعیت بازار میشود. ممکن است این شرایط برای برخی ساختاری آشفته بهنظر بیاید که بهسختی کنترل شدهاست، اما اینکه کمپانیها بتوانند در این روند موفق شوند بستگی به میزان پرداختن آنها به عناصر هستهای سازمان دارد از جمله افزایش شفافیت، همسوسازی فرهنگ شرکت با ساختار فکری مجموعه و تعریف اهداف واضح و مشترک برای کل سازمان.
فروشگاههای IT درحال بکارگیری متدهای سریعتری هستند اما اغلب همتایان آنها در سایر کسبوکارها هنوز با مدلهای سنتی کار میکنند و این باعث کند شدن فرآیندها میشود. واضح است که تسریع در روند چرخهها، افزایش شفافیت و همکاری در فراسوی مرزهای معمول سازمان بر اینکه مدیران چگونه به سازماندهی تیمهای خود بپردازند بسیار تاثیرگذار است. درحال حاضر ابزارهایی برای مقابله با این چالش وجود دارد. برای مثال Rypple نرمافزاری است که به شرکتها اجازه میدهد رویکردی جدید در مدیریت منابع انسانی و ارزیابی عملکرد خود در پیش گیرند.
تغییرات نرمافزاری کسبوکارها که در این مقاله شرح دادهشد پتانسیل این را دارد که تغییرات اساسیتری در ظرفیتهای اجرایی یک سازمان ایجاد کند. در بسیاری از شرکتهای سنتیتر کارکنان IT نیاز دارند که از افرادی کاملا فنی به مدیران کسبوکار تبدیل شوند، از طرفی مدیران بخش توسعه محصول و سایر بخشها نیز باید علم نرمافزار بیاموزند. تسلط بر سطح پایهای از نرمافزار برای افراد در تمام سطوح سازمان از جمله مدیران ارشد لازم است، تا از این طریق نهتنها به تکنولوژی موجود در هسته کسبوکار آگاه باشند بلکه از دینامیک کار در بازاری که روزبهروز دیجیتالیتر شده و ارزشهای اقتصادی در آن بیش از هر چیز بر سرویسهای مبتنی بر اطلاعات وابسته است، اطلاع یابند.
پرسش: با الگوپذیری از شرکتهای نرمافزار چه مدلهای جدیدی میتوان در سازمان خود اتخاذ کرد که از کسبوکاری انعطافپذیر و چالاک پشتیبانی کند؟ چگونه میتوان فرآیندهای سازمانی را تغییر داد تا منجر به افزایش همکاری، شفافیت و رفتارهای جدید در تیمها شود؟
software as-a-service [1
2] در صنعت یا طراحی به نمونه اولیه با اندازه حقیقی یا مقیاسبندی شده از یک طرح یا محصول Mockup میگویند که با استفاده از آن به آزمون طرح میپردازند. این روش بهطور عمده برای اطلاع از نظر مشتریان نسبت به محصول جدید استفاده میشود.
3] بهرهمندی از هوش جمعی طیف وسیعی از مردم برای تکمیل فرآیندی در کسبوکار که در حالت عادی کمپانی خود آن را انجام میدهد یا برونسپاری میکند.
منابع: