حلیه صبورنژاد – Helye@
روزنامه شهروند
چه کسی بین ما هست که حداقل یک خواب شیرین را به خاطر دریافت نابهنگام یک پیامک تبلیغاتی از دست نداده باشد؟ اگر از این یکی در امان بمانیم، از بیلبوردهای خیابان، آگهیهای تلویزیونی و رادیویی و برگههای کوچک آگهی که در پیادهرو به صورت کوبیده میشوند نمیتوانیم فرار کنیم. زندگی ما میتوانست طور دیگری باشد اما حالا اینطور رقم خورده که تبلیغات چشم و گوشمان را پر کند. به همه اینها خو گرفتهایم که یک شب وارد حساب کاربریمان در فیسبوک میشویم و میبینیم دوستانمان پوسترهایی بر فراز نمایههایشان برافراشتهاند: «من هم هستم».
داستان از چه قرار است؟
شرکت دنت اعلام کرده بود که در طرحی مشترک با بنیاد کودک با عنوان «من هم هستم» به ازای هریک نفر که مشخصاتش را در سیستم وبسایت این شرکت ثبت کند، یک وعده صبحانه به مبلغ یک هزار تومان به یک کودک نیازمند خواهد داد. سقف کل این مبلغ ۵۰میلیون تومان اعلام شده بود. یعنی باید نام، رایانامه و در صورت تمایل عکس خود را وارد میکردی و سپس پوستری به نام خودت در اختیارت قرار میگرفت که میتوانستی آن را به اشتراک بگذاری و دوستانت را به این طرح دعوت کنی. یک جنبش مجازی به همین سادگی و به همین رایگانی!
کلیک کن تا اهدا کنی
کلیک کنید و کمک کنید! این روش ترکیبی است از تجارت الکترونیک و کنش جمعی منحصربهفرد در محیط آنلاین که ابتدا در وبسایتهایی مخصوص به اینکار به وجود آمده است. مجریان این طرحها به مشارکتکنندگان بهعنوان یک اجتماع مینگریستند اما واقعیت این بود که این مشارکتکنندگان در سایتها با یکدیگر ارتباط برقرار نمیکردند و اجتماع بهمعنای واقعی بدون رسانههای اجتماعی تحقق نمییافت.
رسانههای اجتماعی از فعالیتهای خیریه تمرکززدایی میکنند و پیوندهای آنلاین را جایگزین پیوندهای جغرافیایی با محدودیتهای خاص خود میکنند.
نکته قابل توجه این است که این شیوه بخشش بدون هزینه همواره یک تناقض درونی در خود داشته است: کاری انجام نمیدهی (البته صرفنظر از انرژیای که برای یک کلیک صرف میشود) اما کاری انجام میشود. این میتواند باعث شود در وهم مجازی انجام دادن کاری غرق شویم. البته این انتقاد به نوشتههای
سیاسی-اجتماعی هرروزه ما و بسیاری دیگر از فعالیتهای مجازی وارد است.
همه هستند؟
همزمان با بارگذاری پوسترهای «من هم هستم»، برخی کاربران مخالفتشان را با این طرح اعلام و انتقاد میکردند. کار خیریه و تبلیغات قرین یکدیگر شده بودند و این به خودی خود یعنی حساسیت بالای مساله برای افکار عمومی. مخالفتها و موافقتها، ریشه مشترکی داشتند: اهمیت کودکان.
موافقان و مخالفان چه میگویند؟
بحثها و نوشتههای زیادی حول این مساله شکل میگیرد و استدلالها از پی یکدیگر میآیند. موافقان این مبلغ اندک را هم برای کمک به کودکان غنیمت میشمردند و این کار را دستمایه یادآوری مساله تغذیه کودکان محروم میدانستند. مخالفان نگاهی منفی به تبلیغات داشتند و معتقد بودند این طرح غیراخلاقی و سوءاستفاده از کودکان محروم در جهت تبلیغات است. عدهای بحث مالیات را پیش میکشیدند و نیت این طرح را زیر سوال میبردند. در مقابل موافقان بر قانونی بودن هزینه کردن مالیات در بخش خیریه تاکید و بیان میکردند اگر دیگر شرکتها هم به جای صرف هزینههای هنگفت تبلیغاتی به چنین طرحهایی دست بزنند جامعه میتواند بسیاری از ناهنجاریهای ناشی از فقر را بدون دخالت دولت و با این سرمایه از بین ببرد. عدهای نگران مشارکتکنندگان بودند و فکر میکردند آنها فریب خوردهاند و با یک کنش احساسی در مقابل مبلغی اندک عامل تبلیغاتی شدهاند. اما مشارکت کنندگان خود را قربانیان تبلیغات نمیدانستند و فکر میکردند بهعنوان مخاطبانی بزرگسال از فرصت استفاده کرده و آگاهانه دست به انتخاب زدهاند. همچنین نگرانیهایی نیز درخصوص حریم خصوصی کاربران و احتمال ارسال هرزنامه مطرح شد چرا که هنگام ثبت نام از کاربران آدرس یارانامه خواسته شده بود.
طرحی نو دراندازیم؟
ایجاد جنبش آنلاین از روشهایی است که سازمان مردم نهاد بهوسیله آن درخواست خود را برای فعالیت بیشتر مخاطبان اعلام میکند. اگر این جنبشها را تهاجم قلمداد کنیم، جامعه را از امکانهای آن محروم کردهایم. اگر آنها را بر قله آرزوهای بشر تصور کنیم از واقعیت دور میمانیم. باید جنبشهای آنلاین را بهعنوان پدیدههایی جدید به رسمیت بشناسیم و اجازه دهیم مثل هرکنش نوآورانه دیگری راهشان را از طریق تجربههای تازه پیدا کنند.
مجریان، مشارکتکنندگان و حتی مخالفان جنبشهای آنلاین میتوانند به اشکال جایگزین و بهینه نوآوری بیندیشند و با خردورزی از توانهای بالقوه فضای مجازی برای حل مسائلاجتماعی بهره گیرند.
در زندگی اجتماعی هم هستیم؟
این طرح هم مانند بسیاری از اعمال انسان، نتایج خواسته و ناخواستهای دارد اما آنچه گاهی از آن غافل میشویم این است که مسائل ما در فضای اجتماعی واقعی با حبس شدن در فضای مجازی حل نمیشوند. بنیاد کودک و دیگر موسسات خیریه را کلیکها اداره نمیکنند بلکه نیروهای داوطلب هستند که آنها را پابرجا نگه میدارند. آرام کردن وجدانها هم با کلیک میسر نمیشود. دنیا بیش از آنکه به کلیککننده نیاز داشته باشد به کنشگر نیاز دارد.
* عنوان یادداشت برگرفته از بخشی از یکی از اشعار فروغی بسطامی است.