محدثه طالبی – همشهری : «فقط دخترها میآیند عکس فیسبوکی بگیرند؟»،«پسرها هم زیاد میآیند. اتفاقا چیزهایی که میخواهند و مدل و ژستهایی میگیرند و افکتهایی که انتظار دارند خیلی عجیب غریبترند.»
اینها را منشی یکی از آتلیههای عکاسی شرق تهران میگوید؛ آتلیههایی که این روزها تمرکز تبلیغاتشان را از روی عکسهای مراسم عروسی برداشتهاند و با معرفی خود بهعنوان عکاسان تخصصی عکسهای «مدلینگ» و «فشن» تجارت تازهای را آغاز کردهاند؛ تجارتی که یک سرش برمیگردد به شبکههای اجتماعی و معروفترین آنها بین جوانان یعنی «فیسبوک». البته گرفتن عکسهای فشن تا پیش از این هم بین جوانان اتفاق میافتاده است اما با همه گیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی و کمتر شدن رعایت بعضی هنجارهای دینی و اجتماعی میان تعدادی از جوانها در این شبکهها، بهتدریج قرار دادن عکسی برای پروفایل اکانت شخصی افراد به یک دغدغه تبدیل شد؛ دغدغهای که از یک احساس کمبود ناشی میشد و تصویر پروفایلی که تا پیش از این صرفا برای شناساندن خود به سایر کاربرها استفاده میشد تبدیل به فضایی شد برای اینکه افراد دست به هر اقدامی برای خودنمایی در دنیای مجازی بزنند.
در این مدت هم کمکم با ادیتها و ژستهای مختلف و ترفندهای عکاسی، چهره افراد در عکسهای پروفایلشان چنان تغییری کرد که کمتر شباهتی با چهره واقعیشان داشت. «نیلو»دختر دانشجوی بیست ساله از آن دسته دخترهایی است که مدام تغییر دادن عکس پروفایل تصویرش صدای دوستانش را هم درآورده است. اما وقتی از او میپرسیم چرا این کار را میکند اینطور پاسخ میدهد: «خب هر وقت حوصلهام سر میره یا نوتیفیکیشنهام کم میشه میرم پروفایلمو عوض میکنم.» پریسا هم در برابر این پرسش جواب نسبتا مشابهی میدهد؛ «من اگر یک عکسی کم لایک بخوره احساس میکنم مورد پسند بقیه نیستم و خیلی زود عوضش میکنم. برام خیلی مهمه که خودم رو خوب نشون بدم.» اما این تغییر به اینجا ختم نشد و آتلیههای عکاسی از این اشتیاق برای گرفتن عکسهای متفاوتتر استفاده کردند و موج جدیدی از عکسهای فیسبوکی صفحات این شبکه اجتماعی را در برگرفت.آتلیههایی برای رواج یک آسیب «گرفتن پروفایل پیکچر فیس بوکی با تضمین لایک!» عبارتی که در نگاه اول شاید خندهدار و تعجببرانگیز بهنظر بیاید اما کاملا واقعی است. آتلیههای عکاسی گرفتن عکسهای فیسبوکی را بهعنوان خدمت جدید معرفی میکنند. «ما عکسهای فیسبوکی را در 2 ژانر مدلینگ و فشن میگیریم. شما کدوم رو میخواین؟» این تبلیغ صرفا برای افرادی نیست که احساس مدل بودن بکنند، صاحبان آتلیهها در پاسخ به این سؤال که «اما من مدل نیستم!» پاسخ میدهند: «فرقی نداره، اینجا اکثر افرادی که میان عکس مدلینگ بگیرند واقعا مدل نیستند. ما هم از کسی نمیپرسیم. شاید یکی بخواد خودش رو یه مدل معرفی کنه. ما فقط عکسمون رو میگیریم.»
این عکاس که آتلیهاش در یکی از محلههای شمالی شهر تهران است، روی دیگری از سکه تجارت عکسهای فیسبوکی را نمایان میکند. او میگوید که امکان ندارد فایل عکس اصلی را به صاحب عکس بدهد: «ما فقط سایز عکسی که برای پروفایل صفحه فیسبوک لازم است را به شما تحویل میدهیم. اصل عکس در اختیار ما قرار دارد.» این عکاس هیچ جواب قانع کنندهای برای اینکه عکس شخصی در اختیار صاحب عکس باشد تا بعدا سوءاستفادهای از آن نشود ندارد: «خانم، شما عکس رو میخوای توی فیسبوک بذاری که چند صد نفر ببینند. دیگه چه فرقی میکنه که ما باهاش چهکار میکنیم. شما یا به ما اطمینان دارید یا ندارید. اگر دارید که شرایط حرفهای کار! این طوری است اگر ندارید که جای دیگری میتوانید مراجعه کنید.» اما خودش هم میداند که وضع در سایر آتلیهها هم به همین ترتیب است.
مشاوره با لباس اضافه
مدیر آتلیه دیگری در ستارخان که امکان حضور در آتلیهشان را حتی برای دیدن کارها با تعیین وقت قبلی امکانپذیر میداند در توضیح بیشتری که به ما میدهد اینطور میگوید: «در عکاسی مدلینگ لزوما کار مدلینگ انجام نمیشه. همه فکر میکنندعکسهایی که لباسها بیشتر باز باشه بهش میگن مدلینگ.»
البته که کار مشاوره به همین جا ختم نمیشود و بعد از تعیین وقت مشاوره حضوری و با نشان دادن عکس مشتریهای قبلی خود بهعنوان نمونه کار وارد حوزههای شخصیتر هم میشوند و بدون در نظرگرفتن هیچ هنجاری پیشنهادهایی هم درخصوص نوع لباس میدهند که در نوع خود جالب توجه است؛ «حتما لباسهای فصلی با خودت بیار، هم زمستونه هم تابستونه، شلوار جین، جورابهای رنگی رنگی با بوت. اینا خیلی خوب میشه.»
ترجیح میدهیم نگذاریم راحتتر از این صحبت کنند. میگوییم ما که مدل نیستیم اما او اطمینان میدهد برای چنین عکسهایی نه خودمان خیلی مهم هستیم و نه دکور و لباسها بلکه نورپردازی و روتوش و افکتهایی که آنها بهکار خواهند برد مهم است.
البته رنگ و لعاب دادن و حاشیههای گرفتن یک عکس در این آتلیهها به همین جا ختم نمیشود و موضوع دیگری وسط کشیده میشود آن هم آرایشگر است. عکاس میگوید: «بعضیها با خودشان آرایشگر میآورند در آتلیه» به ما هم پیشنهاد میدهد که این کار را انجام دهیم و وقتی شگفتزدگی مشتریان خود را در برابر این صحبتها میبیند بلافاصله چند آرایشگاه را که با هم کار میکنند معرفی کرده و این تجارتهای پشت پرده دامنهدار میشود.
قیمت بده؟
اما وقتی به بحث شیرین قیمتها میرسیم لحن صدایشان از نرمی چند لحظه پیش به جدیت تغییر پیدا میکند. «همه جا برای هر یک فایل 100هزار تومان میگیرند اما ما هر فایل رو با پرداخت 50هزار تومان با سایز فیسبوکی به مشتری ارائه میدهیم.» و بلافاصله کاغذ پرینت A4 روی دیوار را نشان میدهد: «طبق دستور اتحادیه، امکان ارائه فایل وجود ندارد. چون این عکسها سرمایه کار ما محسوب میشوند ما نمیتوانیم آنها را به مشتری تحویل بدهیم.»
در برابر اصرارها برای دریافت فایل اصلی یا پاک کردن آنها از هارد دوربین صدایش را تاجایی که بشود شنید پایین میآورد و میگوید: «نه دیگه ما فایل رو لازم داریم.» البته که خانم منشی میگوید اگر 10عکس چاپی داشته باشیم 3فایل دیجیتال عکس هر کدام بیست هزار تومان پای مان میافتد و همینطور اگر تعداد عکسهای چاپی بیشتر شود ممکن است تخفیفی هم برای فایلها داده شود. با درنظر گرفتن قیمت رایج برای کوچکترین سایز عکسهای چاپی و یک حساب سرانگشتی معلوم میشود باید برای گرفتن 3 فایل عکس 150هزار تومان هزینه کرد یا پکیج پیشنهادی خانم منشی را پذیرفت و با پرداخت حدود 300هزار تومان از تخفیف بهره برد. مدیر عکاسی دیگری در خیابان آیت، ارائه هر فایل را با قیمت 80هزار تومان امکان پذیر میداند و وقتی از این هزینه بالا سؤال میکنیم
بخشی از قرارداد تنظیم شده توسط اتحادیه عکاسان را میخواند: «سورس فایل عکس گرفته شده تنها با ارائه هزینه آن توسط متقاضی قابل ارائه و فروش است.» البته این عکاسی جدای از تمامی هزینهها حتی برای گرفتن یک عکس هم ورودیه دویست هزار تومانی دریافت میکند. وجه مشترک تمام عکاسیها هم این است که فایل عکس را برای خودشان نگاه میدارند و حاضر به پاککردن آن نیستند. از آنجایی که عکس بقیه را به عنوان نمونهکار به ما نشان میدهند، حداقل چیزی که میتوان انتظار داشت این است که عکسما هم در اختیار بقیه قرار خواهد گرفت.
فایلها باید پاک شوند
پلیس از مدتهای پیش برنامههای پیشگیرانهای برای برخورد با ظهور و بروز برخی آسیبها و جلوگیری از رشد آنها توسط عکاسیها بهخصوص در تهران انجام داده است. امسال هم فرماندهی انتظامی تهران بزرگ طی چندین مرحله به برخورد با آتلیهداران متخلف پرداختهاند اما متاسفانه این برخوردها معمولا مقطعی و فصلی است. سردار ساجدینیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ در این رابطه میگوید: «براساس حیطهبندی که توسط پلیس و صنف آتلیهداران و فیلمبرداران صورت گرفته این افراد موظفند پس از تهیه فیلم و عکس، فایل تصویر را به صاحب آن بازگردانند و آن را از آرشیو خود پاک کنند اما گاه براساس گزارشها و شکایات شهروندان و مشتریان این واحدهای صنفی مشخص شده است که برخی از واحدهای صنفی متخلف اقدام به آرشیو فیلمهای مشتریان و افشای مسائل خصوصی شهروندان میکنند.» فرمانده پلیس تهران ادامه میدهد: «وظیفه پلیس حفاظت و حمایت از شهروندان است و یکی از اصلیترین بخشهای فعالیت پلیس برخورد با مجرم و جرم است و خوشبختانه احکام صادره قضایی در این خصوص بسیار مناسب و تأثیرگذار بوده است. چرا که آتلیههای متخلف با نشانه گرفتن کانون خانوادهها و افشای مسائل خصوصی افراد باعث بروز مشکلات فراوانی برای آنها میشوند.»شکارچیها در کمینند
پلیس میگوید انتشار عکسهای خصوصی توسط دختران و زنان جوان در فیسبوک فضایی برای سوءاستفادهکنندگان فراهممیکند که بتوانند اقدامات مجرمانه خود را به راحتی پیگیری کنند. دستگیری پسر جوانی که با هککردن صفحات فیسبوک دختران 16-12 ساله از آنها سوءاستفادههای جنسی میکرد یکی از این موارد است. پلیس فتای استان البرز اعلام کرد این فرد با هککردن صفحات دختران جوان وارد محیط شخصی آنها شده و پس از جمعآوری اطلاعات و عکسهای خصوصی اقدام به تهدید دختران میکرد که درصورت عدمتمکین به خواستههای غیراخلاقی وی، عکس و مطالب شخصیشان را منتشر میکند. سرهنگ مهدی کاکوان، رئیسپلیس فتای استان البرز در رابطه با انتشار عکسهای خصوصی در فیسبوک میگوید: «قراردادن عکسهای خصوصی روی شبکههای اجتماعی زمینهساز سوءاستفاده و ارتکاب جرائم است و اغلب قربانیان بهدلیل نداشتن اطلاعات کافی از خطرات موجود در فضای مجازی با مشکلاتی روبهرو میشوند». همچنین به گفته پلیس، دام گردانندگان شبکههای فساد در فیسبوک پهن است و آنها بخشی از طعمههای خود را از این طریق شکار میکنند.