مشتریان پیتزا و مرغ سوخاری و جوجه و کباب تنها کسانی نیستند که در خانه مینشینند و سفارش آنها از راه میرسد که مشتریان انواع مواد مخدر و محرک نیز با چند کلیک، سفارش میدهند و جنس را درِ منزل تحویل میگیرند؛ این حکایتِ خرید مواد، بدون چَک و چانه زدن و بدون در خطر افتادن است.
سایتهای فروش مواد سالهاست در فضای مجازی فعالیت دارند و مدتهاست از این طریق مشتری جذب میکنند؛ البته پلیس همواره در کمین آنها نشسته و سالی چند سایت را بسته و چند گروه از گردانندگان را دستگیر کرده، ولی با این حال باز هم این قاچاقچیان هستند که بار دیگر شبکههای فروش و توزیع مواد مخدر را در فضای مجازی راه میاندازند.
بر اساس آماری که حمید صرامی، مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر در اختیار فارس قرار میدهد، تاکنون 51 سایت فارسیزبان که زیر پوشش سایت علمی، جذب مشتری میکردند و برای مشتاقان دانستن، شیوه مصرف مواد را شرح میدادند، شناسایی شدهاند، اما حتی خوشبینترین آدمها هم میدانند که شناسایی این تعداد، پایان کار قاچاقچیان اینترنتی نیست.
سرچ (جستجو) میزنم، کلید واژههای خرید، فروش و مواد مخدر را تایپ میکنم، چند سایت باز میشود و چند وبلاگ و چند صفحه که فیلتر شده. سایتها و وبلاگهایی که بالا میآید پر است از دستورالعمل ساخت انواع مواد، مالامال از اطلاعات در مورد ترکیبات مواد محرک، پر از اسمهای علمی و بازاری؛ انگیزه ساخت مواد که باشد از روی این فرمولها میشود تولیدکننده مواد شد.
قاچاقچیان مجازی یادمان میدهند که چطور تولیدکننده باشیم که البته مطمئنم آنها زیر و بم کار را لو نمیدهند و فوت کوزهگری را پیش خود نگه میدارند. به جز فرمول ساخت، شیوه مصرف هم در این سایتها موجود است. اینها قدم به قدم، مشتری صفر کیلومتر را پیش میبرند و میرسانند به مصرف حرفهای.
در لابهلای نسخههای اینترنتی، کلکهایی هم هست که حمید صرامی اسمش را گذاشته فریب فرهنگی. منظور مغلطهکاری این سایتهاست به طوری که شیشه را معرفی میکنند و توجیه میآورند که شیشه مضر نیست یا ماریجوانا عرضه میکنند و آسمان و ریسمان میبافند که این ماده کسی را معتاد نمیکند.
همه این کارها اما تحتالشعاع چرخه فروش انواع مواد در این سایتهاست که هدف اصلی همه قاچاقچیان اینترنتی است. سایتهای فروشنده البته اغلب فیلتر شده است، اما به کمک فیلترشکنها راه هیچ سایتی بسته نمیماند و مشتریان این سایتها، قفلشکنهای خوب را میشناسند.
این فرآیند عرضه و تقاضا را فرید براتی سده، معاون پیشین درمان ستاد مبارزه با موادمخدر در گفتوگو با ما تائید میکند و مصر است که بگوید تعداد این سایتها واقعاً زیاد است. او البته مشتریان این سایتها را آدمهای عادی نمیداند، بلکه آنها را مشتریانی خاص میداند که در سایتها به دنبال دستورالعملهای ساخت انواع مواد بویژه مواد تازه به بازار آمده میگردند. فروش انواع مواد مخدر و محرک نیز کاری است که تجربیات براتی سده نشان میدهد تمرکز اصلی این سایتهاست و البته بازاریابی برای انواع پیشسازهای تولید روانگردانها که ممکن است برخی از آنها در دسترس نباشد.
مشتریان مدرن، بازاریابی مدرن
فروش اینترنتی انواع مواد اعتیادآور ایرادش این است که فروشنده مواد و قاچاقچیان را تا خانههای مردم میآورد. هرجا که رایانه باشد و کاربری که بتواند وارد سایت شود، قاچاقیان هم همانجا هستند و بدون جلب توجه، جنس خود را میفروشند. پس با این شیوه هیچ جا امن نیست، حتی اتاق یک نوجوان و دفتر کار یک جوان که میتواند محفلی برای رد و بدل جنس باشد.
اما عباس دیلمیزاده، کارشناس حوزه اعتیاد به ما میگوید اگر قبول کنیم که موادمخدر نیز مثل هر کالای دیگر قابل عرضه است، دیگر این همه از فروش اینترنتی مواد مخدر تعجب نمیکنیم. او توضیح میدهدکه وقتی اعتیاد همه گروههای جامعه را درگیر میکند و بخش زیادی از اقشار تحصیلکرده را به خود مشغول میکند، طبیعی است اگر فروش مواد نیز اینترنتی شود. او نیز کسانی را میشناسد که از طریق همین سایتها مواد میخرند و مثل یک ساندویچ سفارشی، درِ خانه تحویل میگیرند. این شبکه حرفهای توزیع مواد البته همیشه وجود داشته است، حتی قبل از آمدن اینترنت، زمانی که فقط تلفن وجود داشت و با یک تماس میشد ساقی را تا در خانه، محل کار یا هرجای دیگری کشاند. هنوز هم این روش وجود دارد و همچنان میشود بدون حضور در پاتوقها یا پرسه زدن در پارکها و قرار و مدار گذاشتن با ساقیها، مواد را با کمترین جلب توجه خرید و مصرف کرد.
این سهولت دسترسی به مواد مخدر گویای تلاش خستگیناپذیر باندهای قاچاق است که همیشه آنها را از نهادهای امنیتی جلو انداخته و سبب خلق روشهای نوین بازاریابی شده است. بنابراین بستن سایتها، فیلتر کردن فروشگاههای مجازی یا دستگیری گردانندگان این تشکیلات، اقداماتی موقتی خواهد بود، چون ضربه زدن به بخشی از این شبکه گسترده، موجب غیبت موقتی آنها از بازار فروش میشود که مقدمهای است بر بازگشت قدرتمند قاچاقچیان در آیندهای نزدیک.
پس چارهای نیست به جز تمرکز بر کاهش تقاضا و آگاه کردن مردم از فلاکتهای پس از آلوده شدن به مواد که این راه هم دراز است و گوش منطق خیلیها بسته.