نگاهی به کارنامه دوسال گذشته وزارت ارتباطات نشان میدهد که یکی از کارهایی که این وزارتخانه در انجام آن با موفقیت همراه بوده، فراهم کردن شرایطی برای بازگشت مدیران باسابقه و کهنهکار به حوزه ICT بوده است.
حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات که قبل از روی کار آمدن محمود واعظی، به دلیل تغییرات مدیریتی گاه و بیگاه وزارتخانه، بدترین دوران را تجربه کرد، به باور بسیاری از فعالان، حالا و با روی کار آمدن مدیران متخصص و قدیمی توانسته آرامش نسبی خود را پیدا کند.
ناصر علی سعادت یکی از کارآفرینان و فعالان با تجربه حوزه فاوا، از جمله مدیرانی است که بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم حضور پررنگی در این حوزه داشته است. مدیری که چند روزی است با امضای رئیس جمهوری، به عنوان رئیس جدید سازمان نظام صنفی رایانهای کشور(نصر) نیز انتخاب شده است.
او که در کارنامه کاری خود علاوه بر راه اندازی شرکت نرمافزاری و اینترنتی،فعالیت در دور اول سازمان نصر را نیز دارد، فراهم شدن شرایط برای انجام کار و تعامل همهجانبه وزارت ارتباطات با فعالان بخش خصوصی این حوزه را عامل پررنگتر شدن حضورش در صنعت فاوا عنوان میکند. به بهانه صدور حکم ناصر علی سعادت به عنوان رئیس نصر کشور گفتوگویی با او داشتهایم که میخوانید.
شاید بهتر باشد نخستین سؤال را با پررنگ شدن حضور شما طی دوسال اخیر در حوزه فاوا شروع کنیم. چه اتفاقی افتاد تا ناصر علی سعادتی که در دولت گذشته کمترین فعالیت و اظهار نظر را در این حوزه داشته، حالا بر صندلی ریاست سازمان نظام صنفی رایانهای تکیه زده است؟
از دور دوم سازمان هر چند در خدمت دوستان نبودم اما در کنار سازمان حضور داشتم به خصوص در حوزه اینترنت، اگر مسأله یا مشکلی بود تلاش میکردم که کاری انجام دهم. اما اینکه اکنون بیش از گذشته در حال فعالیت در این بخش هستم به خاطر تغییر شرایط است. دولت تدبیر و امید با مجموع کارهایی که در دوسال گذشته انجام داد، نشان داده که به شعارهای خود پایبند است. بعد از انتخابات؛ این دولت سعی کرد مردم را به آینده روشنی امید دهد.
در کنار این امید این دولت سعی کرده است با تدبیر مسائل و مشکلات کشور از جمله تحریمها را حل کند. در دور دوم سازمان نصر کشور دوستان از من میخواستند که وارد امور اجرایی شوم اما احساس میکردم شرایط به شکلی است که کارایی لازم را در این حوزه نخواهم داشت.
پس به خاطر محدودیتهایی که در دولت گذشته وجود داشت شما شرایط کاری را فراهم نمیدیدید؟
شرایطی در آن زمان ایجاد شده بود که دولت اهمیتی به نهادهای مردمی و صنفی مانند سازمان نصر کشور نمیداد. همین شرایط باعث میشد چندان رغبتی به وارد شدن به این حوزه را نداشته باشم. در واقع این توان را در خود نمیدیدم که سر اصل یک مطلب و ثابت کردن سازمان نصر به عنوان یک نهاد قانونی با دولتمردان سابق وارد چالش شوم. رؤسای سازمان در دو دور قبل مدام در حال ثابت کردن سازمان به دولتمردان بودند.
مجموعه این شرایط باعث شده بود که من به عنوان رئیس یا عضوی از سازمان نصر چندان فعالیتی در این بخش نداشته باشم. اما در این دوره، شرایط ما را به این نتیجه رساند که میتوان از فرصتی که دولت یازدهم ایجاد کرده استفاده و مشکلاتی که طی سالهای اخیر ایجاد شده را حل کنیم. این نگاه که فضا برای انجام کار آماده است این احساس را به من نیز منتقل کرد که یک نفر باید کاری انجام دهد و باعث شد پا پیش بگذارم و خوشبختانه اعضای صنف هم در انتخابات سازمان نصر تهران بنده را برای ریاست سازمان نظام صنفی رایانهای تهران انتخاب کردند.
همچنین در انتخابات نصر کشوری نیز با طی شدن مراحل خاص، من و دو نفر دیگر از دوستان به ریاست جمهوری معرفی شدیم که در نهایت در یک زمان بیسابقه رئیس جمهوری حکم ریاست اینجانب را امضا کرد.
تا چه حد وعدههایی که دولت یازدهم به بخشخصوصی فعال در حوزه ICT داد به مرحله عملیاتی نزدیک شده است؟
صنعت ICT جدا از دیگر بخشهای فعال در کشور نیست و به نوعی بسیاری از مشکلات به هم تنیده شده است. اما دولت سعی دارد ریشه اصلی مشکلات را حل کند. به عقیده من اگر دولت میخواست برای حل مشکلات؛ بخشی نگاه کند ممکن بود از ریشه اصلی مشکلات غافل بماند. همه در حال حاضر میدانند که دولت در حال تلاش برای رسیدن به توافقی است که نخستین و مهمترین اثر این توافق برداشته شدن تحریمها است.
برداشته شدن تحریمها به معنای حل شدن یکسری مشکلات ریشهای و اساسی کشور برای تمام صنایع است. صنعت ICT در حال حاضر محرکی برای دیگر صنعتهاست. بنابراین اگر یکسری کارها به دلایل مشکلات انجام نشود و درآمد نداشته باشد بهطور مستقیم روی فعالیت فعالان در بخش ICT تأثیر میگذارد.
طی دوسال گذشته از زبان فعالان بخش خصوصی میشنویم که دولت یازدهم بهترین همکاری را با این بخش داشته است. این همکاری تا کنون چه نتیجه ملموسی داشته است؟ برای مثال آیا سازمان نصر توانسته بعد از سالها تلاش جایگاهی در کمیسیون سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به عنوان قانونگذار این حوزه داشته باشد؟
در گذشته دولتمردان به این نکته توجه و اعتقادی نداشتند که برای تصمیمگیریها نمایندهای از بخش خصوصی نیز حضور داشته باشد اما با روی کار آمدن دولت یازدهم آنها به سراغ فعالان بخش خصوصی آمدند چه فعالان یک سازمان صنفی چه فردی که به عنوان یک فرد پیشکسوت در این حوزه شناخته شده بود. این دولت از این افراد کمک و مشاوره خواست. یعنی از نقطه صفر وارد فضایی برای کمک به دولت شدیم.
برای مثال در جریان پروانههای جدید اینترنتی که 10 سال آینده اینترنت کشور را تعیین میکند، حضور جدی و بسیار مؤثری در تصمیمگیریهای سازمان تنظیم مقررات داشتیم. دولت یازدهم دست همکاری را به سوی بخشخصوصی به صورت جدی دراز کرده و این باور را دارد که برای تصمیمگیری در بخش خصوصی ICT، نیاز به کمک فعالان این بخش دارد.بر این باورم که درست است که یکسری از خواستههای صنف زمین مانده، اما وقتی به جای شعار واقعاً به بخش خصوصی توجه میشود این کار را تحسین کنیم. بارها از آقای واعظی به خاطر اینکه درهای وزارت ارتباطات را به سوی بخشخصوصی باز گذاشته است تشکر کردهام.
هماکنون از وضعیت نامطلوب به سمت وضعیت مطلوب در حال گذر هستیم. اگر طی 8 سال تصمیمات و فعالیتهای این حوزه به بیراه رفته است، قطعاً دو تا سه سال طول میکشد که به مسیر اصلی بازگردیم. در خصوص عضویت در کمیسیون سازمان تنظیم مقررات هم باید بگویم که این مسأله مربوط به امروز یا دیروز نیست پیش از شکلگیری سازمان نصر و در زمانی که ما در انجمن شرکتهای انفورماتیک مشغول فعالیت بودیم کمیسیون سازمان تنظیم مقررات شکل گرفت. از همان زمان یعنی 12 سال پیش ما خواستار حضور نماینده بخش خصوصی در این سازمان بودیم اما به هر دلایلی این خواسته انجام نشد. حالا بعضیها انتظار دارند در کنار همه مشکلات و نیز مسائل درون سازمانی، سعادتی که تازه رئیس نصر کشور شده این خواسته چند ساله را برطرف کند.
وقتی از همکاری دولت با بخش خصوصی صحبت به میان میآید این سؤال در ذهن شکل میگیرد که چرا هنوز بعد از دو سال از روی کار آمدن دولت یازدهم سازمان نصر کشور نمایندهای در کمیسیون سازمان تنظیم مقررات ندارد.
چیزی که در این خصوص میتوانم بگویم این است که به جد دنبال این خواسته هستم و فکر میکنم این فرصتی برای ما، دولت و مملکت است که مسائلی که طی سالهای سال باقی مانده را یکبار برای همیشه حل کنیم. هدف من حل این مشکلات و تحقق خواستههای چند ساله است. شرایط حل این خواستهها هم وجود دارد و تنها کاری که باید انجام دهیم اجرای صحیح قانون است.
دولت چه کمکی برای حل مشکلات چند ساله بین بخش خصوصی حوزه ICTبا فعالان بخش دولتی خود میتواند انجام دهد؟
بیش از 30 سال است که در این حوزه مشغول به فعالیت هستم اما تا کنون چنین رکودی را در بخش ICT کشور مشاهده نکرده بودم حتی در زمان جنگ نیز با چنین رکودی روبهرو نبودیم. به عقیده من کار مهمی که در دولت باید انجام شود، این است که به جای اینکه به دنبال تولید سند و راهکارهای جدید باشد، یک لحظه برگردد و ببیند چه قوانین و سندهایی در دست دارد. در حال حاضر و به اندازه لازم، صنعت فاوای ما سند و قانون دارد. چیزی که برای رشد در این بخش نیاز داریم اجرای دقیق همین قوانین و دستورات است.
این حوزه نیاز به انجام کارهای اجرایی دارد. برای مثال قانون اصل 44 به روشنی دولت را موظف به حمایت از بخش خصوصی و دخالت دادن این بخش در تصمیمگیریها کرده است. اما متأسفانه به بخشهایی از این قانون بیتوجهی میشود. پس تنها کاری که دولت باید انجام دهد این است که شجاعانه قانونهایی که در این حوزه وجود دارد را به اجرا در آورد. ما نیز به عنوان بخش خصوصی بدون اینکه هزینهای به دولت تحمیل کنیم حاضر به انجام امور اجرایی در بخش ICTکشور هستیم.
با توجه به تجربههایی که در انجمن شرکتهای انفورماتیک،طرح تکفا و… داشتیم و همچنین با توجه به کمیسیونهای تخصصی فعال در سازمان نصر میتوانیم به دولت در انجام کارها و طرحهای عقبافتاده کمک کنیم. بسیار خوب است که دولتی که با شعار تدبیر آمده و تا این حد به جامعه امید تزریق کرده است کارهای کارشناسی را به بخش خصوصی بسپارد تا کارها به سرعت انجام شود.
اگر به فعالیت سازمان نصر در 10 سال گذشته بازگردیم انتقادات زیادی نسبت به کارهای انجام شده توسط این سازمان مطرح است. از جمله انجام غیرشفاف کارها تا جایی که بسیاری معتقدند مدیریت این سازمان در دورههای مختلف باعث چند دستگی بین اعضای این صنف شده است. در دور جدید آیا برنامهای برای ایجاد هماهنگی بین اعضای صنف رایانهای کشور دارید؟
وقتی من بر اجرای قانون خصوصیسازی توسط دولت را دارم، باورم این است که در سازمان نصر هم باید کارها براساس قانون مشخص شده در اساسنامه سازمان جلو برود. اگر در بخش دولتی نتوانم کاری انجام دهم قطعاً تمام تلاشم را خواهم کرد که سازمان نصر در چارچوب قوانین و اساسنامه و مصوبات مجلس پیش برود. اگر آییننامههایی داشتهایم که خلاف اساسنامه اصلی سازمان بوده قطعاً جلوی اجرای این آییننامهها را خواهم گرفت.
معنی ندارد که دولت را ملزم به اجرای قانون کنیم اما خودمان خلاف اساسنامه سازمان قدم برداریم. خواستههای سازمان طی 10 سال گذشته فرق کرده است. در دور اول سازمان(سال 84) تمام تلاشش این بوده که خودش و تواناییاش را به بخش دولتی ثابت کند و هزینه سنگینی نیز برای این اثبات پرداخته است. یکی از این هزینهها این بوده که اگر کاری انجام نشد و با مشکل برخورد کرد کار دیگری را به شکل عرفی و نه قانونی انجام دهد تا مشکل حل شود.
برای مثال یک روز به این نتیجه رسیده الکامپ (نمایشگاه الکترونیک و کامپیوتر) برای اینکه خوب برگزار شود تهران باید برگزار کننده آن باشد و آییننامهای در این خصوص تدوین کرده است. اما در مقطع دیگری به این نتیجه رسیده که دلیلی ندارد تهران برگزار کننده باشد. اما وقتی برای حل همین مشکلات به اساسنامه نگاه کنید خواهید دید که بخشی از درآمدهای سازمان از محل برگزاری همایش، نمایشگاه و… به دست میآید.
پس اگر در قانون نوشته شده که بخشی از درآمد سازمان از این طریق باید تأمین شود هر جا که یک کار ملی و بینالمللی در حال برگزاری است قطعاً این کار را باید سازمان در سطح کلان انجام دهد. در اساسنامه سازمان محدوده کار سازمان در این زمینه روشن نشده است. ما خودمان یک لفظ درست کردهایم و دائم هم با این لفظ بازی کردهایم که این بازی لفظی در نهایت باعث دعوا و کشمکش بین اعضای صنف شده است. آنچه روشن است ما یک سازمان نظام صنفی رایانهای داریم به اضافه یک سری زیرمجموعه که در استانهای مختلف در حال کار هستند.
برخی از اعضای صنف رایانه این نظر را دارند که رئیس تهران نباید رئیس سازمان در سطح کشور باشد. چرا که به اعتقاد این گروه اعضای نصر تهران همه امکانات را برای خودشان میخواهند و توانمندیهای اعضای کشور را نادیده میگیرند.
ابتدا باید تکلیفمان را با این «برخیها» روشن کنیم.
این برخیها اعضای سازمان نظام صنفی رایانهای هستند.
درست است اما اعضای صنف که تنها چهار نفر نیستند. اعضای صنف را در حدود یازده هزار عضو تشکیل میدهند. بالاخره یک اکثریتی یک باوری دارند و یک اقلیتی هم یک باور دیگر. به اعتقاد من یک اقلیت به دلایلی که نمیخواهم مطرح کنم چرا که در هیچ یک از این اختلاف نظرهای صنفی نبودهام، به دنبال هیاهو هستند و به برخی بحثها دامن میزنند. این افراد منافعشان با منافع سازمان یکی نیست. دوست دارند این سازمان جایگاه اصلی خودش را نداشته باشد.
چرا باید اینچنین دید و خواستهای بین اعضای صنف رایانه وجود داشته باشد؟
گروهی میگویند اعضای صنف تهران میخواهند قدرت کشور را هم در دست بگیرند تا منافع خودشان را تأمین کنند. من میخواهم این افراد یک نمونه از منافعی که اعضای صنف تهران به دست آورده و اعضای کشور را از آن منع کردهاند نشان دهند. اول اینکه تهران بالاترین منبع درآمدی سازمان نصر است.دوم اینکه تهران پایتخت کشور است و ربطی به من نوعی و سازمان ندارد.
سوم اینکه اکثر شرکتهای بزرگ سختافزاری و نرمافزاری در تهران فعالیت میکنند. اینکه رئیس تهران رئیس کشور نباشد موضوعیت ندارد. اگر چنین حرفی را قبول کنیم پس در دوره گذشته هم آقای آیتاللهی به عنوان فعال در اصفهان نباید رئیس سازمان نصر کشور میشدند.
حتماً ایشان هم همه منافع و امکانات را در دوران ریاستشان به اصفهان برده بودند. این نگاه بسیار غلطی است. برگشت به قانون برای حل همین مسائل است. در کتاب اساسنامه سازمان آمده که هر فرد شایسته به عنوان رئیس انتخاب میشود. فرقی هم نمیکند این فرد شایسته عضو تهران باشد یا شهر دیگری. ما باید خوشحال باشیم چرا که کسی که در پایتخت توانسته رأی بالایی بیاورد یعنی پشتوانه بالایی از طرف اعضای خود دارد.