بیش از هفت سال است که شرکت اوبر کار خود را در زمینه حملونقل و بهطور مشخص بر پایه اجاره خودرو و تاکسی گرفتن آغاز کرده است. دو سالی میشود که کسبوکار آن در جهان رونق گرفته و حالا نامش به صدر اخبار کشیده شده است.
نه تنها اخبار حملونقل و خودرو، بلکه حوزه اقتصاد اکنون درگیر مدل کسبوکار اوبر شدهاند و پدیدهای به نام اوبریزیشن یا اوبریزاسیون از سوی تحلیلگران اقتصادی مطرح شده است. روندی که سعی میکند با استفاده از مدل کسبوکار اوبر که برمبنای اقتصاد اشتراکی است، دیگر بخشها را هم به تکاپو وادارد و بازده آنها را افزایش دهد. اقتصاد اشتراکی پدیده جدیدی نیست؛ اما از سال 2000 به این سو بهدلیل توسعه فناوری و پدید آمدن بستر مناسب، بهطور جدیتری دنبال میشود. مدلی که اوبر برای حملونقل در این هفت سال ارائه داد چیزی بود که دولتها در هفتاد سال گذشته به دنبال رسیدن به آن و ایجاد یک تحول عمیق بودند. حدود هفتاد سال پیش بود که تاکسیهای تلفنی کار خود را در جهان آغاز کردند و از آن زمان به بعد تغییری در شیوه حملونقل درون شهری خصوصی رخ نداد. تا آنکه اوبر متولد شد!
خیلی ساده بود؛ مردم نیز با نصب این اپلیکیشن کمحجم روی تلفن همراه میتوانستند، نزدیکترین خودروی مسافربر را پیدا کنند، با راننده آن قرار بگذارند و در زمانی کوتاه به مقصد موردنظر برسند. یافتن نزدیکترین خودروی مسافربر با کمک تلفنهای همراه، نقشهخوانها و جهتیابها نهتنها با این روش آسان میشود؛ بلکه باعث صرفهجویی در وقت و هزینه راننده و مسافر نیز میشد. مسافرانی که از خدمات شرکت «اوبر» استفاده میکنند، برای طی کردن مسیر موردنظر گاهی تا نصف مبلغی را میپردازند که معمولا باید به تاکسیرانان پرداخت کنند.
شرکت اوبر در 66 کشور و حدود 500 شهر بزرگ جهان فعالیت دارد، ازجمله در پاریس، بروکسل، بارسلونا و حتی 50 شهر در ایالاتمتحده آمریکا. پایین بودن کرایه شرکت اوبر در اکثر کشورها به این برمیگردد که رانندگان آن بدون بیمهها و پروانههای لازم مشغول فعالیت و قادر به صرفهجویی در هزینههای کار خود بودند. منتقدان میگویند شیوه عمل این شرکت به این گونه است که در بسیاری از شهرها نخست فعالیت خود را آغاز میکند و سپس سراغ انجام امور اداری و قانونی میرود.
گسترش فعالیتهای اوبر در اروپا اعتراضات گسترده تاکسیرانان را بهدنبال داشت. تا جاییکه دادگاه ایالتی در فرانکفورت پس از بررسی پرونده با صدور حکمی اعلام کرد که شرکت اوبر بدون مجوز مربوط به «قانون حملونقل مسافر» اجازه مسافرکشی از طریق اپهای خود را ندارد. نقض حکم دادگاه از سوی شرکت مزبور جریمهای نقدی بالغبر 250 هزار یورو یا صدور حکم زندان برای خلافکاران را بهدنبال خواهد داشت.
از کجا شروع شد؟
گرت کمپ و تراویس کلانیک وقتی استارتآپ ساده خود به اسم «اوبرکب» را در سال 2009 تاسیس کردند، حتی تصور اینکه روزی این اپلیکیشن دنیا را دستخوش تغییراتی بزرگ کند، نداشتند. اوضاع مالی آنها بهقدری سطح پایین بود که همان سال اول 200 هزار دلار وام از موسسه Seed Funding (تامین سرمایه کشت ایده) دریافت کردند. این شرکت نوپا تنها یک کار از دستش برمیآمد؛ نوشتن اپلیکیشن پیدا کردن مسافر برای تاکسیها. ایدهای در ظاهر خندهدار و پیشپاافتاده که از دید کارشناسان محکوم به شکست بود؛ اما چشمانداز روشنی که مدیران و پرسنل کمتعداد این شرکت طی کمتر از یک سال شکل دادند، کاری کرد که اعتبار لازم برای اخذ یک وام دیگر 25/ 1 میلیون دلاری را نیز به دست آوردند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای ماشین، در 2010 برنامه موبایلی آنها در سراسر سانفرانسیسکو سر زبانها افتاد.
بنا به توصیه حرفهایها، شرکت ساختار سازمانی به خود گرفت و از این طریق توانست برای خودش سرمایهگذارانی دستوپا کند. حیرتانگیز آنجاست که اوبر از محل جمعآوری همین سرمایههای اندک توانست منابع مالی خود را به 5/ 44 میلیون دلار افزایش دهد. رقمی کهکشانی برای شرکتی که عمرش هنوز 3 سال کامل نشده بود. بهعقیده ناظران، رمز موفقیت شرکت مدیرانی بودند که با توجه به ثروت کلانشان، هرگز درجا نزدند. در 2013 بخش سرمایهگذاری بنگاههای کوچک گوگل موسوم به «GV» چیزی معادل 258 میلیون دلار را در اوبر سرمایهگذاری کرد. آنها تا اواخر سال 2014 مدام برنامه ساده خود را توسعه میدادند و از روشهای جذابی برای مشتریمداری استفاده میکردند.
همین حرکت روبهجلوی آنها کاری کرد که «بایدو» غول اینترنتی چین قرارداد سرمایهگذاری مشترکی را با اوبر امضا کرد. دنیا در تعجب همکاری این گروه بود که خبر شوکهکننده افزایش سرمایه تا 2 میلیارد دلار منتشر شد. مدیران شرکت ادعا کردند که در حال حاضر ظرفیتها برای افزایش سرمایه تا 50 میلیارد دلار فراهم است. اوبر هنوز تولد 7 سالگیاش را جشن نگرفته بود که با یکی دیگر از بزرگترین رویدادهای تاریخ کوتاهمدت زندگیاش روبهرو شد. در 2016 تویوتا یک سرمایهگذاری «با سقف نامعلوم» را در اوبر پیاده کرد. این اولین ورود اوبریها به دنیای واقعی خودروسازی بود. طرف ژاپنی در ازای این فرصت طلایی، مسوولیت طراحی بخشی از نرمافزارهای رابط کاربری خودروهایش را نیز به آن سپرد. طرح اشتراکی اوبر سرآغاز شکلگیری پدیدهای بود به نام «اوبریزاسیون».
آغاز مخالفتها
با نفوذ گسترده اپلیکیشن فوق بین رانندهها و مسافرها، علاوه بر اکثر ایالتهای آمریکا، بازارهای جدیدی در بیشتر شهرهای مهم دنیا مانند برلین، لندن، پاریس و مادرید پدید آمد؛ اما این توسعه برای اوبریها چندان خوشایند تمام نشد. در داخل آمریکا بهدلیل قوانین منعطف ایالتی، شرکت چالش خاصی را پیش روی خود نمیدید؛ اما بهمحض اینکه پایش به اروپا باز شد، موجی از نارضایتیها و شکایتها سرازیر شد. اروپاییها بهدلیل قوانین سختگیرانه و پیچیده، اوبر را بهراحتی هضم نکردند. تاکسیها در قاره سبز از اهمیت و ارزش ویژهای برخوردار بودند ولی نرخهای زیر قیمتی که اوبر ارائه میداد، باعث تخریب بازار شده بود. این اتفاق تا جایی پیش رفت که گاهوبیگاه اعتصابهای رانندگان در گوشهگوشه اروپا دیده میشد.
ورود به دنیای خودرانها
فوریه 2015 هستیم. حالا دیگر میتوان اوبریها را یک شرکت ثروتمند نامید. شرکت تقریبا به یک درآمدزایی پایدار رسیده بود. بهعبارت سادهتر حساب بانکی شرکت روزبهروز پُر میشد. آیندهنگری مدیران جوان اوبر آنها را به دنیایی جدید سوق داد؛ اتومبیلهای خودران. همان بیرانندههای جنجالی که قرار است تا یک دهه دیگر دنیا را اشغال کنند. تحقیقهای اولیه و امکانسنجیها حکایت از نبود زیرساخت مناسب برای ورود اوبر به این دنیا داشت؛ یعنی در روزهایی که اپل و گوگل بهعنوان دو همنوع (از نظر فعالیت کاری) از یکسو و غولهای مطرح خودروسازی مانند مرسدس، رنو، نیسان و شورولت از سوی دیگر در این بازار حضور داشتند، ورود آنها را با اماواگر مواجه کرده بود؛ اما شرکت روزهای سختتر از این را نیز پشت سر گذاشته بود. مذاکرات اولیه با فورد موتورز آمریکا بهمنظور در اختیار گذاشتن پلتفرم مدل فیوژن صورت گرفت و اولین ناوگان آزمایشی تاکسیهای خودران اوبر با 20 دوربین و 7 رادار لیزری و جیپیاس تاسیس شد.
الگوریتم محاسبه قیمت
اوبر واقعا ساده است. این یکی از دلایل موفقیتش بود. ابتدا مسافر مقصدش را داخل سیستم تعیین میکرد. سیستم از محلی که او قرار گرفته بود، مسیر را محاسبه و برحسب ترافیک، آبوهوا (منظور استفاده از سیستم تهویه) یا مولفههای دیگر، نرخ را اعلام میکرد. در مرحله بعد مسافر مبلغ را بهصورت آنلاین واریز و سپس سیستم نزدیکترین تاکسی به مسافر را فراخوان میکرد. بعد از به مقصد رسیدن مشتری، کمیسیون راننده درآنواحد به حسابش واریز میشد. مدتی که از این طرح پولساز گذشت، اوبریها به فکر یک تغییر اساسی در ساختار آن افتادند. تغییری موسوم به «قیمتگذاری افزایشی».
این مدل برای رانندگانی که وقت بیشتری را در داخل برنامه صرف میکردند، درصدی را بهعنوان تشویق در نظر میگرفت بیآنکه از مشتری پول بیشتری اخذ شود. درواقع الگوریتم هوشمندانه اوبریها بر پایه مدل «بازار عرضه و تقاضا» کار میکرد. بهاینترتیب که در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا (که در اینجا به همان خدمات تلقی است) تعیین میشود. قیمت تعادلی یک کالا، دقیقا برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند، برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.
در قیمتهای بالاتر کمبود تقاضا اتفاق و باعث مازاد عرضه میشود. این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد. در قیمتهای پایینتر نیز مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و درنتیجه بازگشت قیمت بهاندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پسازاینکه قیمت به تعادل رسید این قیمت میل به استمرار و باقیماندن دارد. شاید باورنکردنی باشد، ولی شرکت اوبر این مدل اقتصادی را تحت قالب یک اختراع در آمریکا ثبت کرد.
اوبریزاسیون
سال 2014 برای اولینبار نشریه والاستریت ژورنال بود که از کلمه Uberisation استفاده کرد. واژهای نهچندان مبهم که سیاست کاری اوبر را تبدیل به یک فرهنگ کرده بود؛ اما در ادامه این کلمه تبدیل به یک اصطلاح اقتصادی شد. در حال حاضر اوبریزاسیون یک مدل عملیاتی است که به عاملهای اقتصادها کمک میکند تا ظرفیتهای مورداستفادهشان را به اشتراک بگذارند یا بهتر بگوییم به تبادل بگذارند. به این صورت که با استفاده از داراییها و منابع انسانی موجود، فعالیت اقتصادی خود را تا نزدیک به صفر کاهش دهند. این ساختار در ظاهر پیچیده، روال سادهای بود که اوبر انجام میداد؛ یعنی آنها رابطهای منطقی بین مسافری که برایش کرایه و سرعت دسترسی به تاکسی مهم است و رانندهای که تعداد بالای مسافر برایش اهمیت دارد، برقرار میکردند.
اپلیکیشن اوبر در ادامه راه را برای بستر رایانش (Computing Platforms) باز کرد. این تعبیر در رایانهها و وسایل الکترونیکی به سختافزار و نرمافزاری گفته میشود که بهعنوان زیرساخت در یک سیستم وجود دارد. در واقع این بستر سکویی است که نرمافزارهای دیگر میتوانند روی آن اجرا شوند یا بهطور کلیتر چارچوبی از تکنولوژی است که به تکنولوژیهای دیگر اجازه اجرا میدهد. اشاره به سکو در لیست نیازهای یک نرمافزار بسیار رایج است. در گذشته تمامی نرمافزارها باید روی یک سکو توسعه و اجرا میشدند. هر سکو رابطها و سرویسهای خود را بهطور جداگانه ارائه میکرد. با اینکه امروزه نیز این تفاوتها وجود دارد، اما با بهوجود آمدن نرمافزارهای واسط و ایجاد لایه بین سیستمعامل و نرمافزار در حال اجرا، این امکان فراهم شده است تا نرمافزارهای چندسکویی بهوجود بیایند. اوبریزاسیون بیآنکه طراحانش متوجه باشند، بازار پررونقی برای تمرکز سرمایههای سرگردان پدید آورد.
در روزهایی که ذهن اکثر برنامهنویسان حوزه اپلیکیشنهای موبایلی حول ساخت اپهای مربوط به شبکههای اجتماعی یا بازی معطوف شده بود، اوبر این امکان را فراهم آورد که سرویسگیرنده و سرویسدهنده بیواسطه همدیگر را پیدا کنند و ناظر سیستم بخش کوچکی از درآمد را از آن خودش کند. اوبر به سادگی هرچه تمامتر تبدیل به یک کارآفرین جهانی شده است.
اوبریزیشن چیست؟
کلمه اوبریزیشن یا اوبریزاسیون(uberization) کلمهای ساخته شده با اسم شرکت اوبر است. این کلمه هنوز از سوی فرهنگ لغت آکسفورد به رسمیت شناخته نشده، اما از سوی محافل کارشناسی و در زبان عموم جا افتاده است. به خصوص در مطبوعات خارجی و تحلیلهایی که در مورد اوبر و نقش آن در آینده بخشهای مختلف ارائه میشود، از این کلمه استفاده زیادی میشود. جدای از کلمه، افعال زمان حال و گذشته آن نیز ساخته شده که مورد استفاده قرار میگیرد.
همانگونه که از نام اوبریزیشن بر میآید، این کلمه فضایی را به تصویر میکشد که نحوه کسب و کار اوبر در آن جریان دارد و دیگر بخشها را متاثر میسازد. مدل کسب و کار اوبر دارای ویژگیهایی است که در آینده میتواند در دیگر کسب و کارها نیز مورد استفاده قرار گرفته و نوع جدیدی از فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر اشتراک منافع را پایهگذاری کند. واژه اوبریزیشن نخستین بار از سوی روزنامه وال استریت ژورنال مطرح شد و امروزه به طور گسترده از سوی دیگر نشریات استفاده میشود.