زمانی که محمود واعظی، وزیر ارتباطات، در نخستین روزهای فعالیت خود انتقادهایی را متوجه مخابرات کرد بسیاری میدانستند که روزهای راحتی پیش روی سهامداران اصلی این شرکت -توسعه اعتماد مبین- نیست. از همین رو بود که سکانداران اصلی این شرکت خیلی زود صندلیهای مدیریتی را با مدیران وزارت ارتباطات تقسیم کردند.
این موضوع باعث کاهش تنشهای فیمابین شد و حداقل برای دو سه سال حواشی را از بزرگترین شرکت مخابراتی ایران دور کرد اما برای شرکتی که واگذاری سهام آن در جریان خصوصیسازی به یکی از جنجالیترین و پرحاشیهترین بحثهای اقتصادی و سیاسی تبدیل شده هر نوع تغییر باز هم حاشیهساز بود. این بار تغییر مدیرعامل منصوبی و نزدیک به وزارت ارتباطات دوباره جریان انتقاد جدیدی از سوی دولت علیه این شرکت ایجاد کرد.
فارغ از دعواهای مدیریتی اما روی کاغذ بزرگترین شرکت مخابراتی ایران قادر به یافتن مدل تجاری مناسبی برای فعالیت نبود. همین باعث میشد بازگشت هشت هزارمیلیاردتومانی که به گفته بسیاری پایینتر از قیمت واقعی این شرکت بود هم اصلاً ساده نباشد. تعویقهای پیاپی برای بازپرداخت بدهیها نشاندهنده مشکلات عمیق مالی این شرکت بود که گفته میشد تمام ساختارهای شهرستانی آن هم ضررده هستند.
مقامات دولتی به نقل از یک مشاور خارجی که این شرکت را مورد ارزیابی قرار داده میگفتند تغییر ساختار یکی از مهمترین نیازهای اصلاحی این شرکت است، تغییر ساختاری که ۱۰ سال بعد از واگذاری آن تازه استارت آن زده شد. منتقدان دولتی، مخابرات (منظور سهامدار اصلی) را به نداشتن طرح تجاری مناسب متهم میکردند که با فروش گسترده املاک و مستغلات زیرمجموعه مخابرات عملاً فقط در اندیشه شیرده نشان دادن این شرکتاند در حالی که ذرهذره این شرکت فرصت رشد را از دست خواهد داد. سهامداران اکثریت مخابرات اما کمتوجهی دولت به تعرفههای مخابراتی را عامل عقبرفت خود میدانستند. بسیاری از سرویسهای مخابراتی کیفیت خود را آرامآرام از دست میدادند و مدیران مخابرات بارها از دولت تقاضای افزایش نرخ خدمات را داشتند. پیشنهادی که بعد از حضور مدیران دولتی در بدنه مدیریتی مخابرات به شکلی تامین شد. نرخ برخی خدمات مخابراتی افزایش یافت اما این هم راهگشا نبود.
اینترنت مخابرات
برای آنکه تصویر دقیقتری از مخابرات ایران داشته باشیم باید به قبل از واگذاری آن بازگردیم. بزرگترین شرکت دولتی پس از وزارت نفت که در آستانه تحول اینترنتی زیرساختهای ارتباطی کشور را در اختیار خود داشت. حضور اینترنت متحولکننده بسیاری از صنایع مخابراتی در جهان بود و در ایران هم کشمکش زیادی در مورد متولیگری آن وجود داشت. نفوذ و قدرت لابیگری مقامات مخابراتی و مرتبط بودن موضوع اینترنت به مخابرات این نهاد را به متولیان جریان اینترنت در کشور تبدیل کرد. در دولت اصلاحات تلاش قابل توجهی بر تمرکزگرایی سرویسهای اینترنتی در مخابرات صورت گرفت. برخی مدیران ارتباطی وقت به دنبال قدرت بخشیدن بیشتر به این نهاد بودند اما جریان خصوصیسازی مانع پیشرفت مخابرات دولتی شد.
شرکتهای خصوصی اینترنتی به سرعت جای خود را در بازار باز میکردند. بسیاری خوب به خاطر میآورند که در زمانهای دولت تمام تلاش خود را برای گسترش فعالیت بخش خصوصی در حوزه اینترنت به کار گرفت اما کارشکنیهای مخابرات برای ارائه سرویس به بخش خصوصی جلوی توسعه سریع اینترنت در ایران را گرفت. پس از خصوصیسازی، مخابرات فرصت پیدا کرد به فضاهایی که تا قبل از آن اجازه ورود نداشت قدم بگذارد.
ارائه اینترنت پرسرعت وایمکس از طریق شرکت مبین نت و ارائه اینترنت ADSL از طریق خود مراکز مخابراتی نمونههایی از فضاهایی هستند که در رقابت با دیگر فعالان بخش خصوصی قرار میگرفت. با این حال حدود ۹ سال طول کشید تا شرکتهای خصوصی فعال در عرصه اینترنت هم مجوزهایی را از سازمان تنظیم مقررات دریافت کنند که آنها را قادر میسازد ارتباطاتی را مستقل از شبکهای که در اختیار شرکت مخابرات است، ایجاد کنند. به بیان واضحتر خصوصیسازی انحصار مخابرات را از بین نبرد به همین دلیل مدیران وزارت ارتباطات توانستند از طریق ارائه مجوزهای متعدد مثل اپراتور مجازی، FCP (تامینکننده اینترنت) و… فضای لازم را برای سایر بازیگران در این عرصه فراهم کنند.
خصوصیسازی همچنین به همه نشان داد که مخابرات در فضای رقابت آزاد هم قادر به رقابت با بخش خصوصی نیست. اینترنت وایمکس و ADSL مخابرات یکی از پرشکایتترین سرویسهای این شرکت بود. وقتی مدیران شرکت مخابرات دانلود کاربران را رایگان میکردند تصورشان این بود که مزیت رقابتی جدیدی را در مقابل رقبا روی میز میگذارند اما وقتی در عمل این موضوع باعث افت کیفیت آنها شد، از کاربران درخواست کردند که کمتر دانلود کنند (طبق قرارداد قادر به فسخ آن قبل از پایان دوره نبودند).
راه گریز
اوضاع برای مخابرات اما آنچنان بد نبود چراکه در میان این برگههای بازنده یک برگه برنده هم روی میز داشت و آن اپراتور همراه اول بود که خودش هم جداگانه در بورس قرار داشت. این اپراتور تنها بخشی از مخابرات بود که از وضعیت درآمدی مناسب و بازار خوبی برخوردار بوده است. هرچند همراه اول پس از حضور رقبای دیگر در بازار بخشی از سهام را از دست داده بود اما همراه اول همچنان بزرگترین اپراتور مخابراتی باقی مانده بود. اوضاع برای همراه اول بهتر هم شد زمانی که نسلهای سوم و چهارم موبایل در کشور رسماً از انحصار خارج شدند و این شرکت فرصت پیدا کرد به یکی از بزرگترین اپراتورهای اینترنتی ایران تبدیل شود. همراه اول آنقدر از نظر مالی موفق بود که مدیران مخابرات تا همین امسال آن را از سایر بخشهای مخابراتی جدا میکردند اما همین امسال هم تصمیم گرفتهاند مخابرات را با همراه اول ادغام کنند. مدلی که الان مشخص نیست به نفع مخابرات است یا همراه اول. طبیعتاً از نظر آمار و ارقام حضور یک بخش سودده باعث مثبت شدن رقمها خواهد شد اما مدل مدیریتی که تا به حال همراه اول را در کورس رقابت با رقبایش جلوتر نگه داشته شاید اوضاع را برای این بازیگر فضای اپراتوری ایران تغییر دهد.
تاثیر در بخشهای دیگر
لغو قرارداد واگذاری مخابرات، اگر اجرایی شود تاثیرات متعددی نیز بر سایر بخشها خواهد گذاشت. کسی انتظار ندارد شرکتی با ۱۵ هزار نفر نیرو و دارای زیرساخت مهم سیم مسی در کشور به این سادگیها از بازار کنار برود اما عدم ثبات مدیریتی میتواند همچنان فرصت رشد رقبای خصوصی را بیشتر کند. با مجوزهای صادرشده برای شرکتهای خصوصی و حضور نامهای جدیدی در حوزه اپراتوری موبایل احتمالاً به زودی شاهد قدرت گرفتن نامهای جدیدی در بازار تلکام ایران خواهیم بود و تنها راه نجات مخابرات نهفقط داشتن سیم مسی (که با اجرای پروژههایی چون فیبر نوری یا رشد ارتباطات بیسیم عملاً مزیتهای آن کمرنگتر خواهد شد) که ارائه سرویسهای مطلوب به مشتریان است. به همین دلیل احتمالاً در کوتاهمدت شاهد پا گرفتن شرکتهای کوچکی در این عرصه خواهیم بود که جای خالی شرکت مخابرات را در بازار با ارائه سرویسهای مدرنتر و کیفیتر پر کنند.
واقعیت این است تغییرات اینترنت به سرعت در حال تغییر فضای کسبوکارهای اینترنتی و مخابراتی در ایران است. مردم تا دیروز بیشتر پیامک میزدند و کمتر از اپلیکیشنهای ارتباطی برای تماس متنی استفاده میکردند حالا همین اپلیکیشنهای ارتباطی به مهمترین ابزار ارتباطی افراد تبدیل شدهاند. بازیگران باهوشتر به خوبی میدانند فرصتهای خلق سرمایه نه در سیم و کابل فرسوده که در ارزشهای تازهای است که ابزارهای جدید برای مشترکان ایجاد کردهاند. لغو قرارداد واگذاری مخابرات حتی اگر اندکی تاثیر بر شرکت همراه اول هم بگذارد یک مشکل پیچیده برای این شرکت است.
نکته اصلی دیگر اینکه مخابرات برای رسیدن به این نقطه سرمایه کلانی از ثروت کشور را به خود اختصاص داده و از بین رفتن آن نهفقط خسارت به سهامداران که خسارت به کل کشور هم است. عدم اعتماد در واگذاری و خرید چنین سهامی از دولت یکی دیگر از تاثیرات لغو این قرارداد است و در کنار آن مشکلاتی که برای نیروی انسانی چند هزارنفری این شرکت ممکن است پیش بیاید. چالش اصلی در مخابرات ایران هم این است که این شرکت هرچند طی قراردادی خصوصیسازی شده یا به افرادی واگذار شده اما همچنان این شرکت و مجموعه آن یک ثروت ملی برای ایران به شمار میآید و این ثروت نباید آسیب ببیند.