بحث جاسوسی سایبری مربوط به جنگ سایبری ولی از آن مجزاست؛ جایی که هکرها به منظور سرقت اطلاعات، اموال و داراییها به شبکهها و سیستمهای رایانهای نفوذ میکنند.
به گزارش ایسنا، میتوان مثالهای فراوانی از موضوع جاسوسی سایبری در سالهای اخیر ارائه داد. برای مثال نفوذ در سازمان ثبت احوال کشور آمریکا که در آن سوابق ۲۱ میلیون نفر شهروند آمریکایی به سرقت رفت و شامل ۵ میلیون سوابق انگشتنگاری شهروندان نیز بود، گفته میشود ممکن است این حمله را هکرهای چینی که مورد حمایت دولت چین هستند انجام داده باشند.
اما شاید یکی از معروفترین این حملات، حمله به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ و سرقت ایمیلهای حزب دموکرات باشد. در گزارش وبسایت پلیس فتا آمده که سرویس جاسوسی آمریکا اعلام کرده کشور روسیه پشت این حملات بوده است. هدف جاسوسی-سایبری سرقت است و نه ایجاد خسارت ولی نباید نادیده گرفت که چنین حملاتی میتوانند تاثیر بهسزایی در خسارت داشته باشند. برای مثال حقوقدانان در حال بررسی هستند که آیا هک و نفوذ برDNC و افشای بعدی ایمیلها تحت قوانین بینالمللی غیرقانونی است یا خیر؟
بعضیها معتقدند که این امر دخالت در امورات سایر کشورهاست بنابراین یک واکنش در خور و شایسته مثل نفوذ متقابل، پاسخ این امر خواهد بود. برخی دیگر نیز معتقدند که این امر نیازی به پاسخ ندارد و همانطور که مشخص است مرز بین جنگ سایبری و جاسوسی-سایبری گنگ و نامفهوم است.
مطمئنا رفتار لازم در برابر نفوذ داخل شبکهها و یا جستوجو در نرمافزارهای آن شبکه یکی و مشابه خواهد بود ولی نتایج این دو عمل متفاوت است. برای اشخاصی که قصد دفاع دارند درک این موضوع که فرق بین دشمنی که در جستوجوی برنامههای جاری یک شبکه است یا به دنبال یافتن برنامههای مخفی و سری، دشوار است.
رئیس سازمانNSA در یک بازجویی مقابل سنای آمریکا گفته که نفوذ در ساختارهای حیاتی آمریکا از نقطه نظر وقوع چنین حملاتی میتواند اینطور به نظر برسد که آمادگی لازم در برابر حملات آینده که قصد ضربه زدن به آمریکا یا حداقل بازدارندگی آمریکا و سایر کشورها از محافظت و دفاع منافع حساس و مهم را دارند باید کسب شود.
جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی
مفهوم جنگ اطلاعاتی به طور قریب به جنگ سایبری مربوط میشود. این ارتباط بدینگونه است که در آن از نفوذ اطلاعات و تبلیغات به منظور نفوذ به اطلاعات اشخاص دیگر مانند شهروندان سایر کشورها استفاده میشود. در این نفوذ اطلاعاتی ممکن است از مدارک و اسنادی که توسط هکرها سرقت شده و بعدها منتشر شده استفاده شود. شاید هم شاهد استفاده از شبکههای اجتماعی به منظور بخش خبرهای دروغین باشیم.
غربیها، جنگ سایبری و جنگ سرقت اطلاعات را دو مقولهی جدا از هم میدانند، در حالیکه بعضی تحلیلگران بر این باورند که تئوریهای نظامیگری کشورهای چین و روسیه این دو مقوله را مرتبط با هم میخوانند. قطعا این احتمال وجود خواهد داشت که راهبرد نظامی غرب در حال برنامهریزی در جهت یک جنگ سایبری غلط و اشتباه است.
احتمال وقوع جنگ سایبری محض خیلی دور از ذهن است و این مفهوم قبلا مثل سایر تکنولوژیها مانند زیردریاییها و هواپیماهای جنگنده در برنامههای نظامی وسیع گنجانده شده است. این به معنای عدم ارتباط این دو مقوله نیست بلکه به مفهوم این است که تنها برخی از انواع قابلیتهای سایبری ممکن است در درگیریهای نظامی به کار گرفته شوند. یقینا تسلیحات سایبری ممکن است به یک خصوصیت کمتنش تبدیل شود زیرا این تسلیحات قابلیت ایجاد گنگی و هرج و مرج دارند نه خسارت.
اما ایدهی جنگ محض کشورها با تسلیحات سایبری، دور از ذهن خواهد بود و دلیل آن هم این است که ساخت تسلیحات سایبری سخت و هزینه آن گزاف است و تنها میتواند اهداف محدودی را مورد حمله قرار دهد و تنها بر کشورها و دشمنانی تاثیرگذار است که سیستمهای نسبتا پیشرفتهای در زمان اولیه حمله داشته باشند.