سال گذشته، بعد از رفتن سید ولیاله فاطمی اردکانی از بانک ملی، مسعود خاتونی، معاون فناوری اطلاعات و شبکه ارتباطات بانک ملی شد و خردادماه امسال هم عضو هیاتمدیره این بانک شد. همان زمان مدیرعامل بانک ملی ایران گفته بود: «برنامههای پایهریزیشده در حوزه فناوری اطلاعات همچنان ادامه مییابد و عضو جدید هیاتمدیره نیز این راه را ادامه خواهد داد.» مسعود خاتونی عضو جدید هیاتمدیره بانک ملی ایران نیز در این مراسم با تشکر از اعتماد وزیر اقتصاد و مدیرعامل بانک بابت این انتصاب، گفت: «سال ۹۶ نقطهعطف فعالیتهای بانک ملی ایران در خدمات نوین خواهد بود و البته تمرکز ما بر سال ۱۴۰۰ است.» زمانی که آپ تراکنش کارت به کارت را به اپلیکیشن خود اضافه کرد، کمتر کسی میدانست که مرد پشت پرده این اتفاق مسعود خاتونی است. شاید اگر پیگیریهای او نبود تراکنش کارت به کارت به اپلیکیشنهای پرداخت بازنگشته بود. بانک ملی اولین بانکی بود که به اپلیکیشن آپ اجازه تراکنش کارت به کارت داد. توجه ویژه به کسبوکارهای فینتک و تلاش برای تاسیس مرکز فناوری و نوآوری بانک ملی از دیگر نشانههایی است که میتوان از طریق آن به استراتژی جدید بانک ملی پی برد. همه اینها بهانهای شد تا پای گفتوگو با او در یک عصر پاییزی در محل دفتر ایشان در ساختمان قدیمی بانک مرکزی واقع در خیابان فردوسی بنشینیم.
وضعیت نظام بانکی کشور در مواجهه با کسبوکارهای فینتک را چگونه ارزیابی میکنید؟
خاتونی: شبکه بانکی امروز پیش از هر چیز باید حواس خود را جمع کند و گمان نکند تنها بازیگر حوزه اقتصادی است، بلکه بازیگران زیاد و جدیدی در حوزه اقتصادی شکل گرفتهاند؛ استارتآپها، فینتکها و کسبوکارهای متعددی به وجود آمدهاند که هر کدام از بیرون بهنوعی مانند موریانه در حال آسیب زدن به شبکه بانکی هستند. چارچوبها و مرزهایی که بانک برای فعالیت خود در نظر گرفته بهمرور در حال کوچکتر شدن و محدودتر شدن است. به عبارت دیگر بانکها در حال کوچکتر شدن هستند.
ما بهعنوان فعالان بانکی زمانی میتوانیم نقش و سهم خود را در این بازار حفظ کنیم که به محض اینکه متوجه ورود بازیگر جدیدی شدیم، تلاش کنیم از طریق مذاکره او را به سمت خود بکشانیم و در داخل چارچوبها و مرزهای خود به آن پَر و بال دهیم. بنابراین این کسبوکار تازه بهجای اینکه برای باز کردن فضا برای توسعه کسبوکارش، ما را کوچک کند، در دل ما بزرگ میشود و ما را هم با خودش بزرگ میکند. استارتآپهای فینتک میتوانند تکنولوژی را به خدمت بانکها درآورند و شیوه متفاوتی از ارتباط را بین مردم و مشتریان شکل دهند. در این فرایند، حتی شاید مشتریانی جذب شوند که اصلا در شبکه بانکی ما صاحب حساب نبودند.
بنابراین بهتر است بازیگران جدید این حوزه را حمایت کنیم و اگر به زیرساخت نیاز داشتند، در اختیار آنها قرار دهیم. این استارتآپها بهدلیل داشتن دانش روز و چابکی و جوانی خاص خودشان میتوانند در برخی حوزههایی که سیستمهای بوروکراتیک بانکی ضعیف هستند، بهتر کار کنند. باید به این نکته اذعان داشت که در شبکه بانکی ماموریتهای هر کدام از بازیگران متفاوت است. اما اگر این بازیگران جدید خارج از مرزهای کاری بانکها بایستند، آرامآرام عرصه را بر ما تنگ میکنند. برای PSPها هم در یک مقطع این اتفاق تقریبا رخ داد و این شرکتها بهتدریج در حال قد علم کردن جلوی بانکها بودند. دلیل اینکه بانکها سهام این شرکتها را خریدند نیز این بود که میخواستند خطر آنها را برطرف کنند و آنها را بهنوعی به چارچوب و مرزهای خود سوق دهند. در نتیجه این شراکت، هم شرکتهای PSP توانستند از سرمایهای که بانکها در اختیار آنها قرار دادند، استفاده کنند و هم بانکها در سودآوری و منافعی که PSPها از راه اخذ کارمزد از شبکه بانکی کسب میکردند، سهیم شدند. لذا اگر سیستم بانکی کشور هوشیار نباشد ممکن است با خطر استارتآپها و بازیگران جدید روبهرو شود.
بنابراین راهی جز همکاری با شرکتها و استارتآپهای فینتکی وجود ندارد؟
خاتونی: یک مثال برایتان میزنم. سرویس کارت به کارت را در نظر بگیرید. همه اعتراض دارند چرا سرویس کارت به کارت را از سیستم بانکی خارج کردید و به یک شرکت فینتکی دادید؟ آیا اگر ما این کار را نمیکردیم، این شرکتها با توانمندی که دارند، از میدان به در میرفتند؟ خیر! نهایت این بود که API مورد نیاز خود را از جای دیگری دریافت میکردند. بنابراین بهتر است ما سرویسی را که درون خود داریم و قوانینش هم موجود است و مقررات هم ما را از برونسپاری آن منع نکرده، به بستههای مشخص تبدیل کنیم، قوانین و مقرراتش را تنظیم و اعلام کنیم و بعد به بازیگران جدید تحویل دهیم و فضایی فراهم کنیم تا هم آنها سودآوری خود را داشته باشند و هم ما. سرویس کارت به کارت که برای اولین بار توسط بانک ملی و اپلیکیشن آپ رونمایی شد، در راستای این سیاست و استراتژی کلی بود.
دیماه سال گذشته ما مدلهای مختلف زیادی را در بانک ملی بررسی کردیم و در نهایت به این نقطه رسیدیم که باید بانک ملی بهعنوان یک بانک قدرتمند به حوزه فینتک ورود پیدا کند. چون اگر بانک ملی روی موضوعی پافشاری کند، بهواسطه سابقه و قدرت خود بهتر میتواند در برابر حملهها و فشارها ایستادگی کند و مسیر را برای سایر بانکها نیز باز کند.
در مورد سرویس کارت به کارت هم همین مساله وجود داشت. ما در بانک ملی به این نتیجه رسیدیم که با مذاکره با بانک مرکزی و تغییر برخی شرایط میتوانیم امکان کارت به کارت را روی اپلیکیشنهای پرداخت و در ادامه سایر پلتفرمها فراهم کنیم. باید این نکته را بپذیریم که مردم دیگر علاقهای ندارند که برای دریافت سرویسهای بانکی مربوطه یا هر سرویس دیگری حتما به محل سرویسدهی مراجعه کنند. سرانجام یک جلسه پنج، ششساعته با بانک مرکزی گذاشتیم و مدل کاری جدید را به آنها توضیح دادیم و از کار خود دفاع کردیم. پذیرش این مساله ابتدا برای بانک مرکزی سخت بود. با این همه ما ایستادگی کردیم و مذاکرات حدود چهار تا پنج ماه به طول انجامید و به نتیجه عملیاتی نرسید.
لذا ما در بانک ملی احساس کردیم که اگر به صنعت بانکداری شوک وارد نکنیم، این حرکت تازه آغاز نمیشود. بنابراین بانک ملی در یک اقدام پیشروانه به اپلیکیشن آپ اجازه داد تا سرویس کارت به کارت را در نرمافزار خود راهاندازی کند. پس از آن هم دستورالعملها بهمرور تنظیم و اعلام شد و اکنون هم هیچ منع قانونی در این همکاری وجود ندارد.
ناگفته نماند که مدیران در بانک مرکزی همکاری بسیار خوبی با ما داشتند که جای تشکر دارد. با توجه به مسئولیتهای سنگینی که بر دوش بانک مرکزی است، نمیتوان سختگیری یا پیگیریهای این سازمان را قضاوت کرد. بانک مرکزی با تمام مشکلات و دغدغههایی که خودش دارد با ما همراهی کرده است و اگرچه انتظارات شخص بنده را برآورده نکردهاند، ولی فضا را برای ما ایجاد و فعالیتها را قانونی کردند.
آیا به نتیجه مدنظرتان در خصوص سرویس کارت به کارت رسیدید؟
خاتونی: سرویس کارت به کارت روی اپلیکیشنهای پرداخت که ما نیمه خرداد امسال راهاندازی کردیم، اکنون روزانه بیش از ۴۴۳ هزار تراکنش روی این بستر دارد.
باید از خود بپرسیم این ۴۴۳ هزار تراکنش تا پیش از این چگونه انجام میشد؟ میدانید که سرویس کارت به کارت راههای مشخصی دارد. شما یا از طریق شعبه میتوانید واریز کارت به کارت انجام دهید، یا از طریق دستگاههای خودپرداز یا از طریق کیوسکهای بانکی. تنها راه باقیمانده دیگر که غیرحضوری است، اینترنتبانک بود که برای استفاده از آن، مشتریان حتما باید در بانک حساب داشته باشند و حتما اینترنتبانک را باید قبلا راهاندازی کرده باشند که معمولا باعث میشد اینترنتبانک خیلی سهم قابل توجهی نسبت به دیگر کانالها نداشته باشد. ما امروز دیگر چنین مشکلاتی نداریم. حتی یکسری محدودیتهای زیرساختی را که تاکنون با آن مواجه بودیم از میان برداشتهایم و پیشبینی میکنیم در یک ماه آینده بالای ۶۰۰ هزار تراکنش کارت به کارت روزانه داشته باشیم و تا پایان سال حتما به یک میلیون تراکنش میرسیم.
با این همه پرسش من این است؛ «چند درصد از این تراکنشها باعث شده که مشتریان بانکها نیاز به جابهجایی نداشته باشند و محیط فیزیکی خود را ترک نکنند؟» اگر مشتری بانک ملی روز تعطیل به خدمات بانکی نیاز داشت، چه راههایی برای دسترسی به این سرویسدهی و خدمات وجود دارد؟ مشتری یا باید به اینترنتبانک دسترسی داشته باشد یا باید به دستگاههای خودپرداز مراجعه کند. اگر برای بانک ملی اهمیت دارد مشتری این بانک برای دریافت سرویس کمترین زحمت را تحمل کند و کمترین مسافت را طی کند، راههای متفاوتی باید پیش پای مشتری خود بگذارد.
انتقال سرویس کارت به کارت به پلتفرمهای دیگر نظیر اپلیکیشنهای پرداخت تاثیری روی درآمد حاصل از تراکنشها برای بانک ملی داشته است؟
خاتونی: بله. فرض کنید مشتری کارت بانک ملی دارد، سراغ دستگاه خودپرداز بانک کشاورزی میرود و به کارت بانک ملی فرد دیگری پول واریز میکند. این فرایند شتابی است. در این صورت، کارمزد مشتری را که بانک ملی باید از انجام این سرویس دریافت میکرد، بانک کشاورزی بهعنوان بانک سرویسدهنده میگیرد. لذا بسیاری از بانکهایی که در اصل سرویس کارت به کارت را انجام داده بودند، کارمزد سرویس خود را دریافت نمیکردند و تنها اگر تراکنش در خودپرداز آنها انجام میشد، سودآوری داشتند.
در نتیجه باید شرایطی فراهم میشد تا وقتی تراکنشی در شبکه شتاب انجام میشود، الزاما از کانال بانک عبور کند و در نتیجه بانک ملی بتواند سهم خود را از این تراکنش دریافت کند. در طول همین دو، سه ماه گذشته نمودارهای کارمزدی ما نشان میدهد کارمزد پرداختی ما به بانک مرکزی کاهش داشته، در حالی که کارمزد دریافتی ما افزایش داشته است. علت تنها این بوده که با وجود اپلیکیشنهای پرداخت، مشکل از دست رفتن کارمزد حل شده است و حالا بانک میتواند بهصورت مستقیم به مشتریان خود خدمترسانی کند و هزینه دریافت سرویس را نیز دریافت کند.
پس انگیزههای مالی هم در ارائه سرویس کارت به کارت به اپلیکیشنها نقش داشته است؟
خاتونی: بهصورت کلی در حال حاضر ما روزانه بیش از ۴۴۳ هزار تراکنش کارت به کارت روی اپلیکیشنهای پرداخت داریم که از این مقدار حدود ۶۵ درصد آن تراکنشهای ملی به ملی است. همین نسبت را در حجم تراکنشهای کل شبکه در نظر بگیرید. تا پیش از این ما بهطور معمول، در ۶۰ درصد تراکنشها که از این دست بودند، از کارمزدی که مشتریان پرداخت میکردند، سهمی نداشتیم؛ در صورتی که هر دو طرف کارت متعلق به بانک ملی بود و صرفا بانک سرویسدهنده بانک دیگری بود. هرچند این حرکت برای بانک ملی از لحاظ مالی هم آورده داشته، ولی استفاده از برنامههای پرداخت صرفا با انگیزه مالی صورت نگرفته، بلکه بانک ملی قصد داشت، فرایندها را روانسازی کند. اکنون مشتری دیگر لازم نیست انتخاب کند که سراغ کدام بانک برود و خود شبکه بانکی آنها را مدیریت کند.
در نشست بازآفرینی شعب که چندی پیش توسط شرکت توسن تکنو برگزار شد، شما خطاب به بانک مرکزی گفتید بانکها را آزاد بگذارید تا بین خود تعامل انجام دهند. در حال حاضر هم اخباری بهصورت غیررسمی شنیده میشود که بانک ملی با کمک چند بانک دیگر با راهاندازی یک سرویس تلاش دارد با همراهی چند بانک دیگر شتاب را بهگونهای دور بزند و شبکهای موازی ایجاد کند. این مساله تا چه اندازه صحت دارد؟
خاتونی: چنین چیزی نیست. اولا که در این بحثی نیست که بانک ملی سرویس خود را به ۱۰ بانک داده است و سرویس ۱۰ بانک را هم گرفته است. در پشت صحنه کماکان اگر من بخواهم از بانک ملی به سمت پاسارگاد بروم باید به شتاب مراجعه کنم و در این میان هیچچیزی تغییر نکرده است. ما نمیخواهیم بدون هماهنگی با بانک مرکزی مدل فعلی را تغییر دهیم، اما بانک مرکزی نیز باید بداند ما بهتدریج در حال قوی شدن هستیم. ما میتوانیم بدون بانک مرکزی کار را پیش ببریم، ولی هیچوقت به این حوزه وارد نمیشویم. هدف ما این است که کماکان مدیریت و کنترل بین بانکی در اختیار رگولاتور و بانک مرکزی باشد. اما در عین حال انتظاراتی داریم. بنده هم به جناب آقای حکیمی اعلام کردم که مدل کارمزدی باید تغییر پیدا کند و سهمی که بانک مرکزی از تراکنشها دارد باید هدفمند شود. اولا که کارمزد را باید مصرفکننده نهایی پرداخت کند. از طرف دیگر بانک نباید در کارت به کارت درون شبکه برای مثال؛ ملی به ملی بیشتر از ۲۵ تومان کارمزد بگیرد، اما این تراکنش در شتاب که میرود به ۵۰۰ تومان افزایش پیدا میکند. مگر در سوئیچ شتاب، چه اتفاقی میافتد که در سوئیچ بانک اتفاق نمیافتد؟ آیا قیمت تمامشده این خدمت در بانک مرکزی آنقدر شکاف زیادی با خدمترسانی در بانک ملی دارد؟ بانک مرکزی که تراکنشها را پردازش نمیکند و حق این کار را هم ندارد و صرفا نقش هدایت در انجام این سرویس را بر عهده دارد. لذا این تفاوت قیمتی بین تراکنش شتابی و درونشبکهای غیرمنطقی است.
آیا میتوان گفت که اصلاح نظام کارمزدی خواسته اصلی بانک ملی است؟
خاتونی: خواسته اصلی ما این است که کارمزدها هدفمند شود و تراکنشها با راحتی بیشتری انجام شوند. به نظر من تا زمانی که شخصی که سرویسی دریافت میکند، خودش هزینههایش را پرداخت نکند، ارزش این سرویس را احساس نمیکند. کارمزدهای کنونی هزینههای زیرساختی، پشتیبانی، نگهداری و بهروزرسانی تجهیزات را پوشش نمیدهد، اما در کنار آن مشتری که از ما سرویس میگیرد، قدر و ارزش این سرویسها را بیشتر احساس میکند. کارت به کارت تنها یکی از سرویسهای ما است و قطعا در آینده نزدیک کارهای جدید و نوینی انجام میدهیم و سرویسهایی را در شبکه بانک ملی شناسایی میکنیم که بتوانیم آنها را از شبکه بانکی بیرون ببریم و بهصورت مجزا سرویسدهی داشته باشیم. چه اشکالی دارد که بسیاری از خدمات بانکی روی اپلیکیشنها برود؟ چه اشکالی دارد فردی تسهیلات بانکی را از طریق نرمافزار دنبال کند یا دستهچک درخواست دهد یا چک خود را وصول کند. حال که ما در بسیاری از برنامهها و استارتآپها میتوانیم بیمه خریداری کنیم، چرا کارهای بانکی خود را انجام ندهیم؟ ما بیش از ۳۰۰ خدمت بانکی را میتوانیم در اپلیکیشنها پیادهسازی کنیم و از میزان حضور مشتری در شعب بانک بکاهیم.
این خدمات که نام بردید بسیار کاربردی و جالب هستند. چرا تاکنون به مرحله اجرا درنیامدهاند؟
خاتونی: به این خاطر که به اینها چندان فکر نشده است. محدودیتهای بانک مرکزی هم در این موضوع تاثیرگذار بوده است، اما شاید بانک مرکزی به قدری درگیر مسائل بزرگ و کلان کشور است که نمیتواند خودش پیشقدم چنین ایدههایی باشد و ما بانکها باید مقداری کمک کنیم. ما سراغ هر کدام از این خدمات که میرویم و با بانک مرکزی صحبت میکنیم، آنها استقبال میکنند.
در این سالها همواره ما در خصوص بانکداری دیجیتالی بیشتر حرف زدهایم، در صورتی که اگر به این مفهوم عمل میکردیم، وضعیت بهمراتب بهتری نسبت به اکنون داشتیم. برای مثال چه ضرورتی دارد ما چندین برنامه موبایلی از بانکهای مختلف روی تلفن همراهمان داشته باشیم و هر کدام تنها یک بانک را پوشش دهند؟ در صورتی که این توانایی در استارتآپها و فینتکها وجود دارد که با طراحی یک اپلیکیشن واحد سرویسهای مختلفی از بانکهای مختلف بگیرند و به مشتریان ارائه دهند و چه اهمیتی دارد که این اپلیکیشن متعلق به بانک ملی باشد یا سایر بانکها. فکر میکنم باید دیدمان را تغییر دهیم.
من همیشه مثالی میزنم. جای اینکه در خیابانهای پرترافیک قدم بزنیم، از یک وسیله پرنده استفاده کنیم و از بالا به شهر نگاه کنیم. در این حالت است که کوچههای خلوت و راههای نرفته زیادی پیدا خواهیم کرد که به ما در یافتن مسیرهای نو کمک میکند.
من بهعنوان معاون فناوری اطلاعات بانک ملی اگر قرار باشد تنها طبق یک دستورالعمل پیش بروم و کارها را تیک بزنم که هر فرد دیگری هم میتواند این کار را انجام دهد. مهم این است که مدیران بتوانند دست به کارهای نوآورانه بزنند و ریسک آن را هم بپذیرند. مثلا در همین قضیه کارت به کارت که بانک ملی پیشتاز ارائه این سرویس به PSPها بود، خطراتی وجود داشت. بالاخره در هر چیزی راههای سوءاستفاده وجود دارد. اما اگر یک نفر در اتوبان تصادف کرد، آیا باید کل اتوبان را بست؟ ما باید سعی کنیم ریسکپذیر باشیم و همواره توصیهام به نظام بانکی و همکاران خودم این است که قسمتی از سود بانک را الزاما به ریسک فناوری اطلاعات اختصاص دهند.
تصور رایجی وجود دارد که میگوید فینتکها مقابل بانکها قرار گرفتهاند. در صورتی که شما ظاهرا تصور دیگری دارید. نگاه شما به فینتکها چگونه است؟
خاتونی: من نظرم را درباره این جمله که «فینتکها مقابل بانکها هستند» سه بار اعلام میکنم: مخالفم. مخالفم و مخالفم! اتفاقا به نظر من فینتکها دوست و همراه بانکها هستند. اسم آنها مشخص است: فناوریهای مالی. چرا باید این تصور را داشته باشیم که فینتکها آمدهاند تا به بانکها آسیب برسانند؟ این تصور از پایه غلط است. شما سوار هر وسیله نقلیهای که بشوید در عین حال یک نسبتی هم از خطر وجود دارد، ولی استفاده از آن وسیله نقلیه لذت، آسایش و راحتی هم با خودش بههمراه دارد. حقیقت این است که جوانهای کارآفرین و خلاق با فکر و دید باز دنیا را مطالعه میکنند و محصولی تولید میکنند که کار بانک و مردم را راحت میکند. چرا این تصور باید وجود داشته باشد که این چند جوان با کسبوکارشان میتوانند بانک بزرگی با قدمت چندین دهه را زمین بزنند؟ تصور درستی نیست. اگر بانکها بخواهند به مقابله با فینتکها بپردازند، مطمئن باشید که نظام بانکی شکست میخورد. باید با افراد فعال در این کسبوکارها جلسه برگزار کرد و از نظرات آنها استفاده کرد و حتی اگر احساس کنیم که موانعی بر سر راه آنها وجود دارد، باید آنها را برطرف کرد. لذا نظام بانکی باید کسبوکارهای فینتک را با خود همراه کند و آنها را به دورن مرزهای خود سوق دهد. بانکها بدون فینتکها نمیتوانند برنامههای نوآورانه خود را بهسرعت پیش ببرند. در نتیجه اگر به استارتآپهای فینتکی اجازه رشد دهیم و شرایط فعالیت آنها را در داخل مجموعه بانک فراهم کنیم، رشد روزافزون آنها به رشد کل مجموعه منجر خواهد شد.
آیا بانک ملی برنامهای برای حمایت از استارتآپها؛ بهخصوص استارتآپهای فینتک دارد؟
خاتونی: یک مرکز فناوری در بانک ملی در حال شکلگیری است. با معاونت فناوری ریاستجمهوری صحبت کردیم و همکاریهایی در حال انجام است. یک نکته جالب بگویم؛ من از مرکز نوآوری دانشگاه شریف نیز بازدید کردم. از آنها پرسیدم در این سه سال استارتآپهای خلاقانه و کوچک خود را چطور و با چه سرمایهای پایهریزی کردهاید؟ جواب دادند در این سه سال ما یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان پول به بدنه استارتآپهای خود تزریق کردهایم. واقعا برای مرکزی به این بزرگی که در حال پرورش جوانان خلاق و بااستعداد است، در طول سه سال صرفا یک میلیارد و دویست میلیون تومان هزینه شده است. این در حالی است که اگر آنها سرمایه کافی برای جذب بیشتر سرمایه داشتند، اکنون میتوانستند کارهای بسیار بزرگتری انجام دهند و حیطه فعالیتهای آنها وسعت بسیار بیشتری داشت. لذا ما در بانک ملی تصمیم به ایجاد مرکز فناوری گرفتهایم. برای مثال ما بهتازگی و بهصورت رسمی اعلام کردیم که پیامرسان «بله» متعلق به بانک ملی است. ما از این استارتآپ بهخوبی حمایت کردیم و سرویسهای بانک ملی را برای پیشرفت در اختیار آنها قرار خواهیم داد. مشتریان ما اکنون قبل از اینکه به شعبه مراجعه کنند، میتوانند از «بله» نوبت بگیرند و سرویس مورد نظر خود را انتخاب کنند.
من در یک سال و نیم گذشته انرژی زیادی برای «بله» صرف کردم. آنها ۳۰ جوان بااستعداد، اما ناامید بودند. هرچند تیم قبلی در بانک ملی هم کنار این تیم بود و آنها را کمک کرده بودند، ولی ما کمکها را جدیتر کردیم و در کنار آنها ایستادیم و میلیاردی سرمایهگذاری کردیم تا زیرساختهای خود را توسعه دهند و اکنون به این نقطه رسیدهاند.
باز هم اگر کسبوکاری ببینیم که چهار، پنج نفر بیشتر نیستند و کسبوکار آنها حتی به پختگی کامل هم نرسیده، اما ایده خوب و پشتکار بالایی دارند، حتما آنها را در مرکز نوآوری خود جذب میکنیم و روی آنها سرمایهگذاری میکنیم تا محصول آنها تولید و به بازار عرضه شود و مردم از خدمات آنها استفاده کنند. در نهایت زمانی که کسبوکار و شرکت آنها به بلوغ کامل رسید، همکاری را به پایان میرسانیم تا بتوانند بهصورت مستقل به فعالیت خود در بازار ادامه دهند. با این حال، اگر آنها نتوانستند در مدتزمانی که به آنها ارائه شده بود، به نتیجه مورد نظر برسند، از هیچکدام ریالی درخواست بازگشت سرمایه نخواهیم کرد؛ چراکه اعتقاد داریم به استارتآپها باید اعتمادبهنفس داد. به همین جهت بانک ملی بهصراحت حمایت خود از استارتآپها را اعلام میکند، حتی اگر این استارتآپها به شکست منتهی شوند.
اگر استارتآپی بهدنبال جذب سرمایه از بانک ملی نباشد و تنها بخواهد از سرویسهای بانکی مانند API این بانک استفاده کند، چطور؟
خاتونی: هر شرکت، موسسه یا سازمانی که هویت قانونی و مشخص داشته باشد، اگر از ما درخواست API کند، به او ارائه خواهیم کرد. مثال میزنم، اپلیکیشنهایی مانند هفهشتاد، تپسی و سایر استارتآپها همگی دارای هویت بوده و شناختهشده هستند. حتی اگر استارتآپ کوچک و ناشناختهای باشند و سرویس بخواهند، میتوانند طی تفاهمنامهای در مرکز فناوری ما رشد کنند و از سرویسها بهره ببرند و پس از رشد هم میتوانند از این مجموعه خارج شوند.
شنیده شده بانک ملی تا صد میلیارد تومان در حوزه استارتآپها سرمایهگذاری کرده است. آیا این موضوع صحت دارد؟
خاتونی: این موضوع را رد میکنم. گاهی مطالبی میشنویم که خود ما هم از آنها خبر نداشتهایم. ورود بانک ملی به فینتکها از زمانی که بنده مسئولیت رسیدگی به آنها را بهعهده گرفتم، جدیتر شده است. البته پیش از من هم فعالیتهایی بود. بهعنوان مثال، همکاری با گروه «بله» پیش از من به بحث و بررسی گذاشته شده بود و من تنها این موارد را پیگیری و قانونی کردم. تاکنون در حوزههایی سرمایهگذاریهایی از سوی بانکی ملی انجام گرفته است، اما همگی آنهایی که سرمایه دریافت کردهاند، اکنون مانند «بله» در مجموعه ما مشغول به فعالیت هستند. به این صورت نبوده که سرمایهای به استارتآپ خاصی اختصاص داده شود که در مجموعه بانک ملی هم فعالیت نمیکند.
بنابراین ما در کنار فینتکها هستیم و از آنها حمایت میکنیم. بانک ما «ملی» است و کار و هدف ما هم باید «ملی» باشد. هر کاری که انجام میدهیم، آثارش باید به کشور برگردد. بهعنوان مثال، دستگاههای VTM که در بانک شهر راهاندازی شده است، در بانک ملی هم تا مدت دیگری افتتاح میشود و به رایگان تجربه ما در اختیار شبکه بانکی قرار میگیرد. باید اجازه دهیم بانکهای دیگر هم از آن استفاده کنند؛ چراکه انحصارطلبی برای هر صنعتی، نابودی کیفیت و آسیب را در وهله اول، برای خود انحصارگر بههمراه دارد. همچنین بهدنبال این هستیم که بتوانیم دانش خود را بهصورت یک کتابخانه الکترونیک در اختیار همگان قرار دهیم تا کسانی که در آینده میخواهند راه ما را بروند، از صفر شروع نکنند و پیشرفت بیشتری داشته باشند.