گفتوگوی اعتماد با احمد معتمدی: اگر وزیر بودم همراه اول را پس میگرفتم
گفتگو: سایه فتحی
منبع: روزنامه اعتماد
در همان اتاق کوچک و محقر دانشگاه امیرکبیر که سال گذشته مورد سوءقصد قرار گرفت، با احمد معتمدی به گفتوگو نشستیم. استاد پس از آن اتفاق ناگوار که توسط فردی ناشناس بهوسیله چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفت، بعد از بهبودی باز هم در اتاق کارش در طبقه هفتم دانشگاه مشغول بهکار است. هنوز هم وزیر اسبق ارتباطات و معلم دلسوز دانشگاه امیرکبیر موضوعات عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات را در همان اتاق محقرش پیگیری میکند. او در سالهای کنارهگیری از وزارت با روی گشاده از خبرنگاران حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات استقبال میکند. به یاد ندارم از معتمدی سوالی بپرسیم که بگوید در حال حاضر آمار دقیق ندارم یا اینکه بگوید با توجه به اینکه دیگر مدیر نیستم از مسائل روز مخابرات و ارتباطات بیخبرم. قدرت تحلیلش از اوضاع و احوال روز همیشه ستودنی است. حتی پس از آن اتفاق و آسیب جسمانی که به او وارد شد بازهم اطلاعاتش بهروز است و دست از مطالعه در عرصه ICT برنداشته. گرچه پس از او دو وزیر دیگر بر کرسی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تکیه زدند اما با این همه پس از خروجش از این وزارتخانه از اوضاع و احوال این وزارتخانه غافل نشده است. موضوعات را بررسی میکند و به کسانی که تمایل داشته باشند از اطلاعات او بهرهمند شوند، مشاوره میدهد. وقتی از او درباره حادثه سال گذشته سوال کردیم، استاد لبخندی زد و گفت: «یک سال از آن اتفاق گذشته، با اینکه هم خودم و هم دانشگاه از ضارب شکایت کردیم تا به امروز به آن رسیدگی نکردهاند. هیچ کس نیامد از من بپرسد شکایتم به کجا رسید.» معتمدی میگوید: « با اینکه قبلا در مصاحبهها گفته بودم انگیزههای ضارب غیرشخصی بود و اصلا او را نمیشناختم. با این حال آن دوران را سپری کردهام ولی باز اثرات و عوارض ضربه چاقو باقی مانده است». در ادامه گفتوگوی احمد معتمدی با «اعتماد» را میخوانید.
آقای معتمدی در سالهای اخیر فراگیری حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات و دسترسی عمومی به تلفن همراه و اینترنت باعث شده مسوولان دولتی حتی شخص رییسجمهور هرگاه از ملاکهای توسعه و رشد کشور پرسش میشود این عرصه را مثال زنند که ضریب نفوذ تلفن همراه و اینترنت رشد جهشی داشته است. شما به عنوان استاد دانشگاه اعتقاد دارید حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات در سالهای اخیر علاوه بر رشد کمی با رشد کیفی هم مواجه شده است؟
در ابتدای برنامه سوم، تلفن همراه به کشور آمد و وقتی من این وزارتخانه را تحویل گرفتم حدود 700 تا 800 هزار تلفن همراه در کشور واگذار شده بود. در انتهای سال 79 کار را شروع کردیم. بر اساس همان تغییر ساختارها و قوانین که از سال 83-82 آغاز شد موفق شدیم حدود 5/7 میلیون سیمکارت همراه اول واگذار کنیم و مجوز لایسنس مربوط به اپراتور دوم با آن مشکلات و دردسرها که حتما در جریان هستید، واگذار شود. این یک جهش اساسی بود. توجه داشته باشید که در برنامه سوم دیده شده بود که به سه میلیون تلفن همراه برسیم اما موفق شدیم با اختلافی آن هم در 3 تا 4 ماه از سال 84 که سال اول برنامه چهارم بود به 5/7 مشترک یعنی 5/2 برابر عدد برنامه برسیم. البته در آن موقع هم مشکلات داشتیم و دلایلش هم این بود که تقاضا زیاد بود و نمیتوانستیم واگذاریها را انجام دهیم. همیشه میگفتم عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند قطاری است که در حالا حرکت است و بدون توقف باید روی آن تعمیرات انجام شود. هرچند بهبودهایی هم حاصل شده بود اما به هر حال تقاضا اجازه نمیداد که ما بخواهیم این کار را بکنیم. ما در برنامه چهارم برای دو سال پیشبینی کردیم که اگر اپراتور دوم بیاید ـ که ابتدای برنامه چهارم هم آمد ـ تا دو سال واگذاری تلفن همراه اول را متوقف کنیم. معتقد بودم با آمدن اپراتور دوم فشار از رویمان برداشته میشود و بیشتر میتوانیم به استانداردسازی و زمینهسازی بپردازیم.
یعنی شما اعتقاد دارید ادامه واگذاری سیمکارت همراه اول کاری اشتباه بود؟
بله. در برنامه چهارم پیشبینی شده بود که حداقل تا دو سال این کار متوقف شود. اما با تغییر دولت دوباره همان فروشهای بالا اتفاق افتاد و یک رقابتی هم بین بخش دولتی با بخش خصوصی آغاز شد. چون ما در حاکمیت خودمان را رقیب بخش خصوصی نمیدیدیم به همین خاطر به دنبال واگذاری سیمکارت به هر قیمتی نبودیم. به هرحال طی این سالها رقابتی ایجاد شد و برای آنکه دولت عقب نیفتد مدام به واگذاری سیمکارت اقدام کرد.
حتی خصوصیسازی هم نتوانسته این مشکلات را برطرف کند؟
درست است که خصوصیسازی اپراتور اول پیش آمده است که در درجه اول خیلی هم خصوصی نبود. ساختار به هرحال همچنان به نوعی دولتی است. بنابراین شاید آن ویژگیها و خاصیتهای بخش خصوصی را ندارد. بعد هم بالاخره چون قسطی فروخته شده، اپراتور اول تمام هم و غمش این است که اقساطش را پرداخت کند. بنابراین اتفاقی که الان افتاده و سرمایهگذاریهای بزرگی که انجام نمیشود که بتوان گفت بر اساس آن شبکه تلفن همراه کشور با ضعف کیفیت و آنتندهی مواجه نشود. طبیعی است که این مشکلات رخ دهد. یادم هست آخرین افتتاحی که داشتیم، سرمایهگذاری 750 میلیارد تومانی بود که در زمان بنده انجام شد. اکنون سالهاست از این افتتاحها خبری نیست. در حالی که در دوران من در سال سه مراسم افتتاحیه داشتیم، یکی افتتاح در هفته دولت، یکی در سالگرد انقلاب و یکی هم در روز جهانی ارتباطات بود. در بهمن 83 که سال آخر دولت بود 750 میلیارد تومان افتتاح متمرکز داشتیم. در خرداد هم شبکه فیبر نوری کشور توسط آقای خاتمی افتتاح شد که آن هم یک پروژه 500-400 میلیاردی بود. اینها افتتاحهای بزرگ بود که نشاندهنده سرمایهگذاریهای بزرگ بود. ولی امروز چیزی نمیبینید. دلیلش هم این است که بالاخره اگر میخواستیم واگذاری انجام گیرد باید متناسب با آن سرمایهگذاری انجام میشد. فقط این نباشد که واگذار کنیم اما دیگر همه چیز را رها کنیم و بگوییم به ما ربطی ندارد. اگر ما استانداردها را دنبال کنیم و موفقیت در ارتباطات را به 98 درصد برسانیم خودبه خود سرمایهگذاری باید در شبکه اتفاق بیفتد. این اتفاق کم افتاده نه اینکه اصلا نیفتاده باشد.
در هفتههای اخیر در شبکه تلفن همراه کشور شاهد بروز اختلالات بسیاری هستیم. مسوولان امر میگویند در حال تغییر فرکانس شبکه همراه اول در تهران هستند. آیا شبکه فعلی همان شبکه قبلی است. ظاهرا در زمان شما برای توسعه شبکه پروژههای بسیاری انجام شد اما پس از آن توسعه چندانی انجام نشده است. واقعا مشکل شبکه تلفن همراه در تهران چیست؟
تا آنجا که اطلاع دارم مشکل فرکانس نیست. چون فرکانس به هر اپراتوری داده میشود. بعد هم باندهای جدید وارد میشود آنجا باند 900 بود بعد باند 1800 هم اضافه شد. بنابراین به اپراتور دوم باند 1800 داده شد و تالیا هم باند فرکانسی جدا داشت. طبیعتا تداخل فرکانسی نداریم. برای اپراتور سوم و چهارم هم جا وجود دارد. چون این باند فرکانسی براساس توسعهیی که پیدا میکند، باندهای جدید را اختصاص میدهند. بنابراین اینطور نیست که میگویند با تغییر فرکانس مشکل حل خواهد شد. اگر این اتفاق رخ دهد برای خود اپراتورها هم مشکل ایجاد میکند و بنابراین خود اپراتورها هم رعایت میکنند. چون تداخل باشد از آن قسمت باند نمیشود استفاده کرد.
پس علت افزایش اختلالات اخیر در شبکه تلفن همراه چیست؟
عمدتا عدم توسعه یعنی عدم تناسب توسعه شبکه با واگذاریهاست که مشکل ایجاد میکند. در زمان من هم همینطور بود الان هم همینطور است. اخیرا به نظر میرسد یک مقدار تشدید شده است. در اپراتورهای مخلتف و در مقاطع مختلف ممکن است دچار نوسان شوند. توسعه صورت گرفته اما متناسب نبوده، یعنی به اندازهیی که ما به مردم سیمکارت فروختیم باید متناسب با آن شبکه را توسعه میدادیم ضمن اینکه باید مشکلات قبلی را برطر ف میکردیم و سرمایهگذاری را افزایش میدادیم. حدس میزنم چون دقیق آن را باید با کار کارشناسی بررسی کرد. ظاهرا 30-20 درصد از سرمایهگذاری و توسعه شبکه نسبت به واگذاریهای انجام شده است که بسیار عقب هستیم. تنها واگذاری ملاک بوده بدون آنکه به توسعه فکر کنند.
شبکه همراه اول فعلی برای چند میلیون مشترک مناسب است؟
این مساله باید به صورت دقیق اندازهگیری شود. اینها یک شاخصههایی دارد که به وسیله آن میشود اندازهگیری کرد. اما بدون توسعه و سرمایهگذاری نمیتوان اقدام به واگذاری کرد. به هرحال هر شبکهیی به میزان توسعه میتواند موفق عمل کند.
درباره اپراتور دوم هم اینگونه است؟
اکنون به شهادت بسیاری از دوستانی که الان نیز در کارهای اجرایی هستند شاید تنها مورد موفق در خصوصیسازی در سطح بالا، در مخابرات همین اپراتور دوم تلفن همراه باشد. ممکن است مشکلاتی داشته باشد اما جزو نادرترین یا تنها موردی است که در خصوصیسازی و جذب سرمایهگذار خارجی موفق عمل کرده است. خوشبختانه ایرانسل با مشاوران قوی داخلی و خصوصا مشاور قوی خارجی که چهار مشاور بودند توانست با قدرت به میدان بیاید. شما میدانید که الان با وجودی که سالهاست از آن میگذرد هیچ مشکلی از نظر اختلافات در این قرارداد وجود ندارد. یک جزوه حدود 100 صفحهیی که همهچیز در آن دیده شده بود، حتی برای 15 سال آینده هم پیشبینیها شده که چه برنامههایی دارد. در کشور همیشه فکر میکردند که اگر مشاور خارجی بیاید چون غربی است سیستم غربی را میآورد. اما اینطور نیست. مشاور 80 سوال از ما کرد و براساس آن برای ما طراحی کرد. سوالات را ما جواب دادیم. تمام بحثها حتی مسائل امنیتی برای هر کشوری را متناسب با شرایط خودش جواب میدهد، مشاوران برای ما نیز در نظر گرفتند. کار بسیار سنگینی انجام شد که تا به امروز بینظیر است.
با وجود مشکلاتی که برای مجوز اپراتور دوم تلفن همراه در زمان شما پیش آمد بازهم معتقدید این بهترین قرارداد خصوصیسازی کشور است؟
جمعا یک سال و نیم طول کشید که این کار انجام شد و پس از آن هم که به مجلس رفت و جلوی آن گرفته شد، تنها اتفاقی که افتاد این بود که یک شرکت خارجی رفت و یک شرکت خارجی دیگر جایگزینش شد. خوشبختانه میبینید که ایرانسل کار میکند و موفق هم هست. چند وقت پیش هم که مدیرعامل شرکت اپراتور دوم مصاحبهیی داشت گفت که تاکنون پنج هزار میلیارد تومان به دولت پرداخت کرده است. بنابراین میبینید که درآمد دولت هم تحقق پیاده کرد. این رقم کمی نیست. قرارداد ایرانسل تنها یک کاغذ بود با آن پیوست صدصفحهیی که شرایط را تعیین میکرد. در حقیقت یک کاغذ که قیمتش 15 هزار میلیارد تومان بود. این اپراتور تا به امروز توانسته به تعهداتش عمل کند.
شما معتقدید که لایسنس همراه اول از ایرانسل کپی شده است؟
اگر لایسنس همراه اول و اپراتور سوم را نگاه کنید خیلی شبیه لایسنس ایرانسل است. درست است که یک مشاور قوی برای اپراتور اول کارکرده ولی شرایط فرق ندارند. در همراه اول اینجا شما کاری را واگذار کردید که مشتری داشت. شبکه، ساختمان، افراد قوی و پرسنل قوی داریم اینها هر کدام قیمت دارند. بنابراین برای اپراتور اول به نظر من مشاور خوبی داده نشد و حالا هم مشکلاتش را نشان داده است. مهمتر از همه بحث انحصاراتی است که در آن به وجود آمده است. اکنون وزارت ارتباطات با این غولی که بزرگ کرده مشکل دارد.
منظورتان از غول بزرگی که درست شده، چیست؟
دلیلش این است که اگر شما در آن لایسنس رفع انحصار نکنید نمیتوانید به شکل خصوصی کار کنید. آمدیم شبکه تهران ـ پایتخت کشور ـ و شهرهای بزرگ و زیرساخت شهرهای بزرگ و کانالهای ارتباطی را واگذار کردیم. همین کانالهای سیمانی که در خیابان است خود وزارت ارتباطات نمیتواند استفاده کند. اصلا یک اتفاقات عجیبی افتاده که در هیچ کجا سابقه ندارد. سیمهای آبونه را واگذار کردیم. در هیچ کجای دنیا واگذار نمیکنند و در اختیار دولت میماند. من بارها به مسوولان دولتی در همان زمان پیغام دادم که این قسمتها را نگذارید واگذار شود. حتی اگر شبکه تهران را میدهید اما کانالهای مخابراتی را ندهید. بعدها شهرداری اجازه نمیدهد و واگذاری آن هم به صلاح نیست. کسی نمیتواند آن وقت جلوی این خسارات را بگیرد. اینها در طول دهها سال ایجاد شده و نباید اینگونه واگذار شوند. و به نظر من باید برای این موضوعات فکری بشود. من توصیه کردم که یک امتیازاتی بدهند به اپراتور اول اینها را دوباره از انحصار خارج کنند.
یعنی شما میگویید در واگذاری مخابرات مسوولان به بیراهه رفتهاند؟
اشتباهات زیادی در واگذاری صورت گرفته که مصیبتهای زیادی را درست خواهد کرد. حالا خوشبختانه از این جهت میتوانم بگویم که اپراتور اول زیاد هم خصوصی نیست و کسی نفع شخصی در آنجا ندارد. به نظرم باید دوباره خصوصیسازی اتفاق بیفتد. همین که همراه اول به بورس میرود، کار خوبی است، اما باید ابتدا رفع انحصار شود بعد واگذار کند.
فرض کنید اکنون وزیر ارتباطات هستید آن وقت چگونه برای خصوصیسازی عمل میکنید؟
من اگر الان وزیر ارتباطات بودم یا مسوولیتی داشتم در وزارت یک امتیازاتی میدادم به اپراتور اول و یک بخشهایی را که در دنیا هم واگذار نمیشود پس میگرفتم. عمدتا شبکه تلفن ثابت را هم شامل میشود. شاید هم اپراتور اول استقبال کند چون تلفن ثابت خیلی برایش سودی ندارد. یک ساختارسازی مجدد انجام میدادم، رفع انحصار میکردم و مجددا واگذار میکردم به بخش خصوصی. یک قسمتهایی هم باید در انحصار دولت بماند بالاخره چارهیی نیست در پیشرفتهترین کشورهای دنیا از نظر خصوصی این قسمتها در دست دولت میماند.
ما امروز از آن طرف افتادیم. مدتی واگذار نمی کردیم حالا هم که همهچیز را واگذار کردیم. من اطلاع دارم که الان مسوولان فعلی وزارت با مشکل مواجه هستند، چون آنها هم انحصار را قبول ندارند. خود رگولاتوری قبول ندارد چون جزو کارهایش است.
الان درباره قیمت سیمکارتها مشکل دارند و میگویند از آن اول نباید به این قیمت فروخته میشد.
به وجود آمدن این مشکلات طبیعی است. هم مدیران و هم اپراتورها حق دارند. اپراتورها چون میگویند ما طبق این لایسنس عمل میکنیم نباید واگذار میشد. مدیران هم همینطور میخواهند مانع تخلف شوند. باید با احتیاط بیشتری واگذاری انجام میشد. همین اتفاق در اپراتور سوم هم افتاده است. ببینید چند سال است که ما این کار را انجام میدهیم.
شما اشاره کردید به تاخیر در ورود اپراتور سوم تلفن همراه، به نظر شما علت چیست؟
کار اپراتور سوم به سختی اپراتور دوم نیست. چون در آنجا ما خیلی سوالات و اطلاعات باید جمع میکردیم، اما الان این سوالات موجود است. باید اپراتور سوم مشاور جداگانه میگرفت؛ مشاوری که میآمد با یکچهارم کار قبلی میتوانست سریع کارها را جمع کند. اما نباید عینا کپی میشد. متاسفانه در زمانی که موضوع اپراتور سوم مطرح شد میتوانستیم قوی عمل کنیم، اما دست رو دست گذاشتیم تا زمان بگذرد. از طرف دیگر مشکلات در ارایه خدمات ارزش افزوده سرجای خود باقی مانده است. تا وقتی که این مشکلات را حل نکردند چطور میخواهند اپراتور سوم را بیاورند. اگر قرار است همین برنامههای هشت تا کانال فعلی را از طریق 3Gپخش کنند که جاذبهیی ندارد، برای کسی که بیاید و یک قیمت 8-7 برابری بدهد برای 3G بعد هم بخواهد همین کانالهای صداوسیما را در یک صفحه چند اینچی نگاه کند. خب این میرود در خانه و در یک تلویزیونی 50 و 60 اینچی آن را نگاه میکند با کیفیت بالا.
این مزیتش این است که کانالهای خصوصی با نظارت صداوسیما راه بیفتد. چون به هرحال قانون اساسی اجازه این کار را نمیدهد اما باید یک چیزی اتفاق بیفتد که مردم بروند و آن را بگیرند چون با این وضع باید پول بدهید و همان چند کانال داخل را با عینک تماشا کنید. از سوی دیگر با سرعت پایین اینترنت که تا 128k برای کاربران مجاز است نمیتوان این تکنولوژی را ارایه کرد.
وضعیت شبکه تلفن همراه کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه در زمان شما این شبکه نوپا بود با این مشکلات مواجه بودید؟
من شخصا هرجا که بودم سعی کردم به مسائل نرمافزاری به همان اندازه بها بدهم که به مسائل سختافزاری داده میشود. اما متاسفانه شیوه کار طوری است که مسائل سختافزاری در مسائل اجرایی تقریبا بطور ناخودآگاه وقت مسوولان را میگیرد و به مسائل زیربنایی و اساسی کمتر پرداخته میشود. من حدود چهار سال و نیم در خدمت دولت بودم. ما کار را به چند بخش تقسیم کردیم. یک بخش مسائل جاری و اجرایی که نباید متوقف شود و مردم نیاز به سرویس و خدمات خوب دارند و به آنها نمیتوان گفت چند سال صبر کنید تا ما مسائل ساختاری را حل کنیم. یک بخش مهمی که در کارهایمان باز کردیم بحث ساختارسازی بود. ساختار به معنای کلی پرداختن به مسائلی مثل قوانین، خصوصیسازی، ایجاد تشکیلات مناسب و کارهایی که کمتر به آن پرداخت میشود. به اعتقاد من اگر این مسائل دیده نشود، نمیتوان در مسائل اجرایی هم تحولی ایجاد کرد. بحث بعدی ما زیرساختهای ارتباطی ما بود که میتوان جزو کارهای جاری گرفت اما زیرساختها را معمولا طوری توسعه میدهند که فعلا به آن نیاز داریم. اما ما سعی کردیم زیرساخت را برای آینده ببینیم. در این سه حوزه فعالیت کردیم و اعتقاد هم داشتیم تا زیرساختها و ساختارها اصلاح نشود مسائل اجرایی هم نمیتواند بطور اساسی تحولی در آنها صورت بگیرد.
در زمینه ساختاری چه کارهایی در زمان شما انجام شد؟
ساختاری که مهمترین بحث ما بود و وقت بسیاری هم گرفت، یکی قانون وزارت بود که با وجود سابقه 170 ساله ـ که جزو قدیمیترین وزارتخانهها ی کشور بود ـ در این زمینه کارهای بزرگی انجام شد. در آن زمان اساسنامه و قانونی تحت عنوان وزارت نداشتیم و از قوانین پراکنده در مواقع لزوم استفاده میکردیم. به همین جهت قانون را بازنگری کردیم و در نهایت قانون خوبی نوشتیم که باعث شد بحثهای مختلفی در عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات حل شود. بطور مثال آن زمان IT متولی نداشت و تکنولوژی کاملا جدید بود. خوشبختانه توانستیم در این قانون آن را بیاوریم. بحث سازمان فضایی و مسائل فضایی کشور متولی نداشت و مشخص نبود، این را هم توانستیم در قانون بیاوریم. به بحث رگولاتوری که شرط اصلی خصوصیسازی بود پرداخته شد. بههرحال یک قانون 14 صفحهیی حاصلش شد که خیلی کامل و جامع هم است. چند بار این قانون به شورای نگهبان رفت و برگشت و مسائلش دیده شد. به هرحال وزارت پست و تلگراف و تلفن بعد از سالهای طولانی که ما این وزارت را با این نام داشتیم دیگر با شرایط روز تطبیق نداشت. نه قوانین و نه ساختار آن. به همین دلیل هم این قانون که تصویب شد، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات یا ICT تبدیل شد. حتی شرکت مخابرات ایران را به هلدینگ تبدیل کردیم و کارهای اجرایی از این شرکت گرفته شد. چند شرکت در زیرمجموعه آن ایجاد شد. دوستانی که در کارهای اجرایی هستند میدانند در شرایطی که ایجاد شرکت دولتی ممنوع بود و چقدر کار میبرد، توانستیم شرکت ارتباطات زیرساخت را راهاندازی کنیم.
چرا راهاندازی شرکت ارتباطات زیرساخت اهمیت داشت؟
اگر این شرکت نبود امکان توسعه تلفن همراه در کشور در اپراتور اول وجود نداشت. بهطور واقعی یعنی به عنوان یک زیرمجموعهیی بالاتر از یک ساختار اداره کل ساخته شود که امکانپذیر نبود. حتی شرکت فناوری اطلاعات ایجاد کردیم. اکنون اثرات این تحولات خودش را در این عرصه نشان میدهد که کارآیی خود را داشتند. از طرف دیگر سازمان تنظیم مقررات را ایجاد کردیم. براساس همین قانون هم شورای فناوری اطلاعات، شورای سازمان فضایی کشور و شورای تنظیم مقررات، تشکیل شدند. همه آنها در بالاترین سطح ممکن ایجاد شدند به اضافه قوانین جنبی دیگر. در واقع زمینههایی را فراهم کرد که اگر حل نمیشود زمینه برای ایجاد زیرساختها و توسعه ضریب نفوذ شبکه وجود نداشت.
شما با ادغام وزارت ارتباطات با وزارت راه و ترابری و مسکن و شهرسازی موافق بودید؟
خیر. ادغامی که یک شبه اتفاق بیفتد، معلوم است حاصلش چه خواهد شد. من این را از قول نمایندگان مجلس عرض میکنم. خود رییس کمیسیون مربوطه میگفت که ما هم در جلسهیی بودیم که شنیدیم چه اتفاقی رخ داده است. من قطعا جزو مخالفان بودم، حتی فعال هم شدم، یک مصاحبه هم در این رابطه انجام دادم. با دوستان در مجلس هم تماس گرفتم و گفتم اجازه ندهید یک وزارتخانه 70 ساله به دست شما نابود شود. اولا آن موقع در یک مقطعی در برخی از کشورها وزارت راه و ارتباطات یکی بودند. اولا نام آن وزارت ارتباطات بود نه زیرساخت. ارتباطات معنا دارد. در گذشته مخابرات مانند امروز نبود آن موقع تنها تلکس و مورس بود اما الان به دلیل گسترده شدن ارتباطات و فناوری اطلاعات نمیتوانیم اینها را یکی کنیم. مثلا در هند، پاکستان و… وقتی IT آمد این موارد را جدا کردند.